پیاله شد دهان، باده زبان تا یا علی گفتم
زبان سر رفت از کنج دهان تا یا علی گفتم
تویی میخانه و ساقی، منم پیمانه و ساغر
خودم را سر کشیدم بی گمان تا یا علی کفتم
خلایق مست بین مسجد و میخانه سرگردان
به گوش ماذنه جای اذان تا یا علی گفتم
علی خوانده خودش را ذات حق در آیت الکرسی
چه حاجت باشدم ذکر امان تا یا علی گفتم
قسیم النار و الجنه تویی فرقی نخواهد کرد
به چشم من جهنم با جنان تا یا علی گفتم
از این رو عشق روزی من دیوانه خواهد بود
که جا زد هم زمین هم آسمان تا یا علی گفتم
.
غدیرت جشن ده روزه ست عمری در دیار من
ببین سرسبز شد مازندران تا یاعلی گفتم.
#وحید_پولایی
#شعر_برگزیده
#دهه_غدیر
#کنگره_شعر_دهه_غدیر
کنگره شعر دهه غدیر
https://eitaa.com/daheye_ghadir