هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
🥺 راه حاجت گرفتن از حضرت ام البنین
💚تا یک هفته بعد حاجتتو بگیر🙏
هر شخص مؤمنی این ختم صلوات را هدیه کند به مادر باب الحوائج محال است که حاجت نگیرد
برای دیدن این ذکر گره گشا
یا ام البنین رو لمس کن وارد شو👇
🕌 یا امالبنین(س) ❤️🔥 یا ام البنین(س) 🕌
🕌 یا ام البنین(س)❤️🔥 یا ام البنین(س) 🕌
🕌 یا ام البنین(س) ❤️🔥 یا ام البنین(س) 🕌
🥺 حاجتو گرفتمممم😍😍👆👆👆
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
اگه میخوای با توسل به مادر ام البنین
حاجتت برآورده شه بزن رو قلب ها👇
🖤🖤 🖤🖤
🖤🖤🖤 🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤
🥀از حضرت ام البنین حاجتتو بگیر👆
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_پنجاه
سلام اسمم لیلاست...
الهه گفت لیلا فکراتو کردی؟ به نظر من بهترین راه طلاقه، آرمین تمام پل های پشت سرشو خراب کرده به نظرم تو هم بهتره به فکر ترقی و پیشرفت خودت باشی، بازم تاکید میکنم درستو ادامه بدی..با حرف الهه تو فکر رفتم...چند روز بود که فکر انتقام مثل خوره افتاده بود به جونم..!میدونستم با طلاق آروم نمیشم، من باید زهرمو میریختم.تصمیم گرفتم برم خونه پدرشوهرم و به ظاهر بگم زندگیمو دوست دارم..قرار شد الهه کمکم کنه درسامو بخونم و کنکور بدم.فرداش پدرشوهرم اومد دنبالم و در کمال نارضایتی خانوادم رفتم خونه آرمین. زن دایی اونجا منتظرم بود، آرمین تا منو دید صورتشو درهم کشید و رفت تو اتاق.. زن دایی گفت ولش کن درست میشه، عاقبت سرش به سنگ میخوره، تو خانمی کردی بخشیدیش..زن دایی و پدرشوهرم بعد یک ساعت رفتن و من چمدون به دست رفتم تو اتاق مهمان و وسایلامو اونجا چیدم..در حین کار بودم که آرمین طلبکارانه اومد تو و گفت واسه چی برگشتی مگه قرار نشد طلاق بگیریم؟گفتم نترس کاری به کار تو و زن عقدیت ندارم، شما راحت زندگیتونو بکنید، من خودم تو این خونه زندگی خودمو میکنم فقط خرجمو تمام و کمال باید بدی همین..گفت باشه هر چقدر بخوای بهت میدم فقط مزاحم زندگی من و آرزو نشو، به اون نگفتم برگشتی اگه بفهمه قهر میکنه..گفتم من کاری ندارم بهتون راحت باشید.
ادامه در پارت بعدی 👇
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
بارداری سختی داشتم همین موضوع بهونه شد تا مادرشوهرم بیاد خونه ام ازم مراقبت کنه...
هر روز دم #اذان غروب بوی خیلی بدی تو خونه ام میاومد وقتی متعجب از #مادرشوهرم میپرسیدم میگفت #اسپند دود کردم که چشم نخوری ..منم ساده باور میکردم و یه شب که مثل بقیه شبها که مادشوهرم خونه ام بود از بوی #تعفن که از زیر تختم اومد بیدار میشدم ولی هر چی نگاه کردم چیزی ندیدم ایقدر بوی بد بود که #حالت تهوع گرفت رفتم پرده رو زدم کنار پنچره رو باز کنم که #نور ماه تابید تو اتاق دیدم مادرشوهرم ...https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
🍋 دانه لیمو و تقویت مو
🍋 به مقداری دانه لیمو خشک شده به همراه ۱ قاشق چایخوری فلفل سیاه احتیاج دارید. هر دو این مواد را در مقدار کمی آب اضافه کرده و یک خمیر صاف از آن درست کنید. این خمیر را روی ناحیه آسیب دیده بمالید و به مدت ۲۰ دقیقه آن را بگذارید. با شامپو و آب بشویید. برای دیدن نتایج مثبت می توانید در هفته یکبار تکرار کنید.
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
🍏سیب بهترین میوه تب بر
مصرف سیب و دوش آب ولرم از بهترین روشهای ساده و در دسترس جهت پایین آوردن تب در طب سنتی است.
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
ما کل خانوادمون تو یه ساختمون زندگی میکردیم ، دیشب حسین اومده بود خاستگاری من ، پسر عمویی که سال ها عاشقانه دوسش داشتم و اونم بالاخره احساسش رو به من اعتراف کرد ،اما یه چیزی ذهنم رو درگیر کرد بود و اونم نا رضایتی بابا و زن عمو بود که از سکوتشون هم میشد اینو فهمید …
تصمیم گرفتم برم داخل حیاط تا هوایی به سرم بخوره،اما همون لحظه صدای بابا و زن عمو رو از پارکینگ شنیدم و برام رازی برملا شد که هیچکس ازش خبر نداشت ، با صدای زن عمو که گفت :این دوتا با هم خواهر برادرن نکنه گذشته رو فراموش کردی همه چی آوار شد رو سرم و فهمیدم که …
😱🔥😱🔥😱
https://eitaa.com/joinchat/3830645553C061c6d6782
❌😭باورش برام سخت بود کسی که عاشقانه دوسش داشتم ..... 💔❤️🩹
بهترین میوه ها برای دریافت سریع انرژی
اگر می خواهید انرژی بدن خود را با خوراکی هایی سالم تامین کنید میوه های زیر را فراموش نکنید.
1. سیب
2. پرتقال
3. موز
4. آووکادو
5. هلو
6. آلو
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
درمان موی زائد
حذف چای سیاه با قند و شکر و بجای آن دمنوشهای مفید مثل دمنوش به و لیمو با توت و یا مویز سیاه مصرف شود
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
🔴من جز اینجا از هیچ جا زعفرون نمیگیرم😌
❌چون اینجا فروشگاهی متفاوته☹️
✅اینجا زعفرون رو مستقیم از دست کشاورز
میگیری❤️🔥
✅با حذف واسطه قیمتش فوق العادست🥰
کجا دیدی زعفرون ضمانت مرجوعی
داشته باشه؟😱👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1051656474C59de89d382
صادر کننده بهترین زعفران کشور🔥
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
گروه #چت_دورهمی خانومانه
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3921871281C07c9bc7c60
جَمعمون جَمعه، گُلمون کمه☺️💐
⭕️🤚ورود آقایان ممنوع 🤚⭕️👆
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_پنجاه_یک
سلام اسمم لیلاست...
آرمین از خونه رفت بیرون، منم بعد از چیدن وسایلام و جا دادن کتابام تو قفسه، رفتم دنبال سوییچ ماشینم گشتم که تو کشو کنار تخت پیداش کردم، خداروشکر ماشینمو تقدیم خانم نکرده بود..!کیفمو برداشتم و رفتم سوار ماشین شدم، تو خیابونا در به در دنبال موسسه کمک درسی کنکور میگشتم، میخواستم تو بهترین موسسه ثبت نام کنم..چندتایی که رفتم مشاور خوبی نداشت و میدونستم فقط اوضاع پوله..به الهه زنگ زدم و ازش راهنمایی خواستم که یه موسسه که از قضا مال یکی از استاداش بود بهم معرفی کرد،وقتی وارد موسسه شدم خیلی شلوغ بود، بعد از اینکه مشاوره شدم فهمیدم اینجا میتونه کمک زیادی تو رسیدن به هدفم کنه.من باید سخت درس میخوندم، رشته من انسانی بود ولی الان میخواستم تو رشته تجربی کنکور بدم.. واسه منی که به زور قبول میشدم سخت ترین کار دنیا بود..شبا تا دیر وقت درس میخوندم، به عشق انتقامی که تو وجودم بود با جون و دل درس میخوندم و درس خوندن برام آرامش بخش بود، بعضی شبا آرمین بهم سر میزد ولی هر وقت میومد از اتاقم بیرون نمیومدم، اونم نمیفهمید تو اتاقم دارم چیکار میکنم...بعضی روزا میرفتم خونه بابام و الهه مشکلاتمو برام حل میکرد...
ادامه در پارت بعدی 👇
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
🇮🇷 کشف جدید دانشمند نخبه ایرانی ثبت جهانی شد🔬
⚒پیکر تراشی بدون جراحی مخصوص افراد تیروئیدی و استپ وزن شدید📝
😱 15 کیلو کاهش وزن تا شب یلدا 1403💪
📛بدون ورزش 📛بدون رژیم 📛بدون دمنوش
💣 مدرنترین روش لاغری به سبک ایتا👌
بسرعت 💣 لاغر شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2346713509Cc673edda28
زیر نظر متخصصان طب سنتی👆👆
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
🔥بخور نخور های لاغری 📛
😱 بزن رو وزنت تا بگم چی بخوری تا خوش اندام بشی👇👇
🍏 60 📝 🍏 65 📝 🍏 70 📝
🍏 80 📝 🍏 85 📝 🍏 90 📝
🍏 95 📝 🍏 100 📝 🍏105 📝
🍏 110📝🍏 115 📝 🍏 120 📝
🍏 125 📝 🍏 130 📝🍏 135📝
مثل کوره چربی بسوزون 🔥
۷ دمنوش برای درمان سرماخوردگی و آنفولانزا 🍵
◽️ دمنوش زنجبیل
◽️دمنوش نعناع
◽️دمنوش اکالیپتوس
◽️ دمنوش لیموترش
◽️ دمنوش اکیناسه
◽️دمنوش بابونه
◽️ چای سبز
+ با خوردن این دمنوشها در زمان سرماخوردگی حالتان را خوب کنید
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
فواید نوشیدن چای تازه دم ☕️
◽️باعث تسریع حرکات تنفسی
◽️بالا رفتن سرعت گردش خون
◽️رفع بی حوصلگی وخوابآلودگی
◽️ تجدید نیرو
◽️تقویت نیروی فکری
+ حداقل روزی یک بار چای تازه دم بنوشید
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
فقط تو ۳ روز ۵ کیلو لاغری‼️😱
۴ روز دیگه عروسی خواهرمه رفتم پیش دکتر تغذیه بازم جوابی بهم نداد... 😢
بعد من یه خانم رفت تو مطب که خیلی لاغر بود، ازش پرسیدم چجوری اینقدر لاغر شدی؟؟🚶♂
گفت این روش برای نظامیاست که میخوان فورررری وزن کم کنن، منم استفاده کردم در عرض ۵ روز ۷ کیلو کم کردم 😱
https://eitaa.com/joinchat/4014867195C4ff3ed8add
تو این کانال راز این لاغری با سرعت نور رو گفتن اگه توهم چربی زیر شکم و پهلو داری سریع عضو شو و از این تکنیک استفاده کن 😍☝️🏻
قند خون طبیعی چقدر است؟
🔹قند ناشتا زیر ۱۰۰
🔹قند ۲ ساعت بعد از غذا زیر ۱۴۰
اگر میزان قند خون شما از این (☝️🏻) عدد بالاتر است حتما به پزشک مراجعه کنید.
+ دیابت در طولانی مدت میتواند باعث نابینایی و از کار افتادن کلیه ها شود.
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
من اهل تبریزم 😔
😭 سالها دچار انواع بیماری بودم 🙈 ولی
با همین ابردوا که قبولش نداشتم درمان شدم😳 هزاران نفر از آقای اصغری تشکر میکردن ولی من باور نمیشد که ابردوا اینهمه بیماری رو ...
😭 الان واقعا آرزوم اینه همه با آقای اصغری
و اختراع کمنظیرشون ابردوا آشنا بشن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2495742208Ca66702eb2e
میتونی برای هر بیماری ازشون مشاوره بگیری☝️
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌷ســــلام
🍂صبح زیبای دوشنبه تون بخیر
🌷امروزتان پراز زیبـایی
🍂روزتـان پرانرژی
🌷چهره تون شاد و خندان
🍂لبتون پراز تبسم
🌷قلب تون پراز نورالهی
🍂و زندگیتون پراز
🌷رحمت و نعمتهای خـدا
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
⚫️خبر فوری و تلخ⚫️
🔳إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🔳
🖤دوباره عزادار شدیم🖤
متاسفانه خبردار شدیم بازیگر معروف و محبوب ...😭😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
اتفاق تلخ برای بازیگر معروف و محبوب کشور شاهرخ استخری بزن رو قلبها این خبر تلخ رو بخون😢😢👆👆
هدایت شده از تبلیغات انرژی مثبت
شوهرم راننده اسنپ بود مدتی بود هر شب من را به خانه پدرم میبرد و خودش سر کار میرفت هر شب من با رفتن به خانه پدرم مخالفت میکردم عصبی میشد تا یک شب بعد از اینکه مرا به خانه پدرم رساند ده دقیقه بعد تاکسی گرفتم و به خانه برگشتم اما همین که وارد شدم با دیدن شوهرم در آن وضعیت حالت تهوع گرفتم و بالا اوردم چون اون داشت...برای ادامه بزن رو کتابها و عضو شو😭
📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘 📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘
افرادی کا ناراحتی قلبی دارند وارد نشوند😱
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_پنجاه_دو
سلام اسمم لیلاست...
آرمین ماهیانه مبلغ زیادی برام میریخت که نصف بیشترشو پس انداز میکردم و سعی میکردم زیاد خرج نکنم تا بتونم پولامو جمع کنم...مامان هم گاهی اوقات بهم سر میزد و کلی غر میزد که این چه زندگیه که به تنهایی داره برات میگذره، جمع کن بیا خونه.. و منم هر بار مخالفت میکردم...تقریبا دو ماهی از اومدنم به خونه آرمین میگذشت، شبانه روز درس میخوندم و دست به سیاه و سفید نمیزدم، غذا اکثرا از بیرون سفارش میدادم یا حاضری میخوردم هفته ای یکبار هم رباب خانم میومد واسه تمیزکاری این روزا آرمین بیشتر میومد خونه و حتی بعضی شبا هم تو اتاقش میخوابید..!احساس میکردم با زن عقدیش به اختلاف خوردن، چون چند بار شنیده بودم پشت تلفن دعوا میکردن...هر چی که بود واسه من مهم نبود، من فقط هدفم یه چیز بود اونم شکستن آرمین.. امروز قرار بود با الهه و سعید برم سونو برای تعیین جنسیت، خیلی ذوق و شوق داشتم همگی با هم وارد مطب شدیم، حتی مامان هم اومده بود...منشیه با خنده گفت نمیشه همتون برید داخل! سعید دوتا اسکناس پنجاهی گذاشت کف دستش و رفت دکترو راضی کرد، ما هم رفتیم داخل.دکتر گفت بچه دختره.. وقتی صدای تپش قلبشو میشنیدیم، من و مامان از هیجان اشک میریختیم، سعید هم دست کمی از ما نداشت و مدام دست به شکم الهه میکشید که دکتر صداش آخر دراومد. بعد از اینکه از سلامت جنین مطمئن شدیم، همگی برگشتیم خونه بابام.
ادامه در پارت بعدی 👇
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5