eitaa logo
دانشنامه شهرستان خمینی شهر 2
183 دنبال‌کننده
48 عکس
1 ویدیو
0 فایل
این کانال با هدف انتشار تحقیقات و پژوهش ها در خصوص تاریخ و پیشینه شهرستان خمینی شهر و منطقه ماربین ایجاد گردیده است
مشاهده در ایتا
دانلود
عناوین کتابهای منتشر شده درخصوص تاریخ و پیشینه منطقه از ماربین به خمینی شهر
اطلاعات جامع در خصوص ماربین، سده، همایونشهر و خمینی شهر نشانی سایت دانشنام خمینی شهر: daneshnam.ir نشانی کانال دانشنامه ای شهرستان خمینی شهر https://eitaa.com/daneshnam_khomenishahr
مهربین افسانه یا واقعیت اسناد و مدارک متعددی بر وجود شهری درحاشیه عارضه طبیعی که اکنون به آتشگاه معروف است دلالت می کند که مهرین یا مهربین نامیده می شده و تا قرون اولیه پس از ورود اسلام به منطقه هم رونق داشته ولی به تدریج در اواسط سده چهارم قمری شهر مهرین ازرونق افتاده و به روستایی تبدیل شده است. وجود دژ ماربین یا آتشگاه، کشف سفالهای چند هزار ساله در حاشیه آن، وجود دژهای سه گانه، اسناد نوشتاری مورخین و اسامی کهن دلایل این ادعا هستند. پیشینه ماربین در کتاب های مختلف از قرون اولیه اسلام تا عصر حاضر با عناوین مهرین ماربین و گاه ماربانان از این منطقه یاد شده است. در این منابع اطلاعات مفیدی از منطقه به لحاظ تاریخ تاسیس، حدود جغرافیایی، شرایط زیست محیطی، کشاورزی، آب و هوا و دیگر منابع وجود دارد. جغرافیا دانان قرون اولیه اسلام هر کجا که نام از جی می آورند در کنار نام ماربین است وگاه در مقام مقایسه شرایط جی را نزدیک به ماربین ذکر می کنند. گزیده ای از این متون آورده می شود حافظ ابونعیم اصفهانی مورخ قرن چهارم و پنجم ابونعیم اصفهانی در ذکر اخبار اصفهان می نویسد: مساحت اصفهان صد و بیست فرسنگ در صد و بیست فرسنگ است وسه استان،30 رستاق (بخش)، 120 طسوج (دهستان)، 5 هزار قريه(ده) و هفت مدينه (شهر) دارد.: كهته(کهنه)، جار، جی، قه، مهرین، دررام، سارويه. از اين هفت شهر چهار شهر ويران شده و سه شهر تا دوره اسلام باقی مانده است.این سه شهرعبارتند از جی، مهرین و قه.اين سند حاکی از آن است که مهرین یا مهربین شهری بوده که قدمتش به قبل از اسلام می رسد. اصفهانی، حافظ ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان ترجمه کسایی نورالله، تهران، سروش، 1393. ابونعیم ابونعیم متولد 334 ق در مورد ماربین می گوید: اسحاق گفت ماربین را یوشع پسر نون ساخت و در این باب گویند که وی در همه جای دنیا می گشت تا به اصفهان رسید و در جایی منزل گزید که آن را ماربین می گفتند ابونعیم اصفهانی، حافظ، مترجم دکتر نوراله کسایی، ذکر اخبار اصفهان، تهران، سروش ،1376 ص 156 ابن فقیه ابوبکر اسحاق همدانی معروف به ابن فقیه صاحب کتاب البلدان مربوط به قرن سوم که مختصری از آن باقی مانده است. روستاهای اصفهان را جی، ماربین، لنجان، براعان، برخوار، رویدشت، اردستان، کروان، برزاوند، دارک، فریدن و قهستان و.... ذکر کرده است و می گوید چون طهمورث پادشاه شد در اصفهان در ماربین و رویدشت ساختمان کرد. ابن فقیه ترجمه مختصر البلدان ترجمه ح. مسعود، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1349،ص98. ابن خرداد ابوالقاسم عُبیدالله بن عبدالله اِبْن خُرْدادْبِه‌ْ، جغرافی‌دان، تاریخ‌ نویس و موسیقی ‌شناس ایرانی سده سوم قمری و نویسنده کتاب المسالک و الممالک، منطقه ماربین را یکی از رستاق‌های اصفهان می‌داند که طهمورث پادشاه افسانه‌ ای بنا نهاده و آتشکده‌ای بر آن قرار دارد ابن خردادبه، المسالک و الممالک 1371 ترجمه سعید خاکرند، موسسه مطالعات وانتشارات تاریخی، تهران،1371، ص 24. برپایه نوشته های این کتاب می توان ماربین را شهری از پیش از اسلام دانست که مورد توجه مهاجرین آریایی بوده و آنها روستاها و شهرهای با ساختار ساسانی در آن بنا کرده اند. احمد ابن رُسته ابن رُسته یکی از کاشفان و گیتاشناسان بزرگ جهان بود که در حدود ۹۰۳ میلادی برآمد. او ایرانی و زاده منطقه رُسته اصفهان بوده است. دانش وی درباره مردم اروپا و غیر مسلمانان آسیا وی را به منبعی معتبر تبدیل کرده بود. وی حتی درباره وجود جزایر بریتانیا و ولایات هفت گانه آنگلوساکسون اطلاع داشت. وی در باره ماربین می نویسد:« مارابین در حدود شهر جی واقع است و یکی از محل های گردش و تفریح خسرو بوده است و کیکاووس در آن جا قصری ساخته و بهمن پادشاه پسر اسفندیار آن را تصرف و سوزاند و پایین تر آن قلعه بنا نهاد و درآن آتشکده ساخت». کاظمی یاغش، آتشگاه اصفهان، اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل شهرداری اصفهان،1386، ص133 ابن حوقل محمد بن علی بن حوقل معروف به ابن حوقل جغرافی ‌دان سده چهارم هجری قمری است. وی ماربین را نزدیک اصفهان خوانده و می آورد:« در مغرب اصفهان ده ماربانان واقع است این ده در مغرب رودخانه قرار دارد و در پایین آن در کنار رودخانه دو صیعه بزرگ به نامهای بتروکان و مهرگان هست» سفرنامه ابن حوقل ترجمه دکتر جعفر شعار در وصف اصفهان ص108 مافروخی مولف محاسن در قرن چهارم و پنجم زمانی که در باره تعمیر جی به دستور فيروز ساسانی ( فوت 472 م) صحبت می کند فرمان را خطاب به آذر شاپوران، پسر آذرمانان پهلوان از ديه هرستان از روستای ماربين صد و هفتاد سال پیش از اسلام ذکر می کند که خود سندی است در مورد قدمت منطقه ماربین وآبادی های آن مافروخی اصفهانی، مفضل بن سعد(1385)، محاسن اصفهان، ترجمه حسین بن محمد آوی، اصفهان، مرکز اصفهان شناسی.ص39
نگاهی به وقایع قرای ثلاثه از صفویه تا تحریم تنباکو در متون دوران صفویه از جمله طومار شیخ بهایی و تذکره نصرآبادی پس از نام خوزان، فروشان و ورنوسفادران «از قرای ثلاثه» آمده است واین نشان می دهد که منطقه با عنوان مذکور شناخته می شده است که البته، مرکز ماربین بوده است. از صفویه تا رایج شدن نام سده برگ‏های زیادی از تاریخ در این منطقه رقم خورده که خلاصه ای از آنها پیش روست: از همان اوایل ظهور حکومت صفویه افرادی از آبادی‏های ماربین از جمله خوزان به مناصبی دست یافتند. در راس آنها یاراحمد خوزانی بود. شاه اسماعیل یکم پس از درگذشت وزیر نجم مسعود گیلانی در خامنه، وزارت را به او سپرد و وی را نجم ثانی نامید. سعدالدین عنایت‏اله خوزانی وزیر دیگر صفوی بود که شاه تهماسب یکم در سال913 خورشیدی مقام وزارت را به وی داد. از سوی دیگر شرایط انتخاب پایتختی اصفهان توسط شاه عباس سبب شد تا شاعران و هنرمندانی در آبادی‏های ماربین رشد و نمو کنند. در تذکره نصرآبادی اسامی تعدادی ازآنها آمده است. مولانا عبدالحق، موسیقی‏دان و شاعر ورنوسفادرانی، ميرزا‏محمد شفيع خوزانی، هنرمند، واقف و خیر، شاغل در دفترخانه سلطنتی صفوی و بانی مدرسه شفيعيه، میرزاحسن‌علی نصرآبادی، از شاعران و صاحب منصبان دوره، شاه عباس اول، کلبعلی ورنوسفادرانی، استاد سنگ‏تراش چیره دست، شاعر، کاتب سجلات و فرزندانش، محمد شریف و حیدرعلی از جمله آنها بودند. فضلی خوزانی، نگارش افضل‌التواريخ را در این دوران به پایان رساند. در عصر صفوی عصارخانه ورنوسفادران از عناصر تولیدی بازار ورنوسفادران بنا نهاده شد و حلاجی در این بازار رونق ویژه داشت. تعمیر و توسعه مسجد جامع خوزان در سنه 1036 خورشیدی اتفاق می افتد. از آنجا که شاه عباس قبایلی را از آسیای میانه به مناطقی از اصفهان کوچ داد، عده‏ای مهاجرت این اقوام و قبایل را در این دوران به آبادی‏های بزرگ ماربین مطرح می کنند. از سوی دیگر در این سالها به دلیل محدودیت‏های ایحاد شده توسط حکومت صفوی برای زرتشتیان عده‏ای از آنها از آبادی‏های ماربین به روستای خرمشاه یزد مهاجرت کردند. در دوران صفوی باران سیل آسا، طغیان زاینده رود و شیوع طاعون و قحطي در اصفهان به کرات اتفاق افتاد، از جمله در دوره شاه سليمان، که دلیل آن نحسی ایام تاجگذاری وی تشخیص داده شد و منجر به تکرار مراسم تاج‌گذاری، تغییر نام شاه و ضرب دوباره سکه و مهرهای سلطنتی با نام جدید سلیمان می‏شود تا بلایا بر طرف شود. اما مهمترین رخداد در این دوران سقوط اصفهان به دست محمود افغان در آبان 1101 (محرم۱۱۳۵) بود. محاصره اصفهان به دنبال یک شورش داخلی از یکی از شهرهای سُنّی‌نشینِ ناراضی آغاز شد. به دنبال آن شورشیان به رهبری محمود و همراهی بلوچ‏ها و زرتشتی‌ها به اصفهان رسیدند و شهر را به محاصره درآوردند. در نتیجه در پایتخت قحطی سختی حکمفرما شد و پس از شش ماه، شاه سلطان حسین اصفهان را بدون قید و شرط تسلیم محمود کرد. در این شرایط اهالی سده تسلیم نشده و مقاومت جانانه‏ای در مقابل آنها انجام دادند. حکومت غلجایی‌ها(افاغنه) در ۱۱۰۸ خورشیدی (۱۱۴۲ قمری) به پایان ‌رسید. و کسانی مانند نادر به فکر احیای حکومت صفویه و سپس تشکیل حکومت جدید افتادند. از آنجا که هسته مقاومت از پیش در مقابل افغان‏ها در ورنوسفادران تشکیل شده بود، نیروهای آن به لشکر نادر پیوسته و در نبردهای وی شرکت کردند، از جمله علی‏خان کیانی در حمله نادر به هندوستان یکی از سرداران وی بود. همچنین تعدادی از صاحب منصبان قرای ماربین اواخر دوره صفوی به نادر پیوستند، ولی در ادامه نادر بر تعدادی از آنها مانند میرزا فتح‏اله جناب خوزانی و محمد ابراهیم خوزانی غضب کرد و دستور قتل آنها را داد. محمد ابراهیم خوزانی از علمای قرن دوازدهم، در فقه، اصول و حکمت، قاضی اصفهان و قاضی عسکر نادر بود. بعضی از پژوهشگران معتقدند نادرشاه اموال اینان را برای مخارج لشکرکشی‏ های خود صرف کرد. در این دوران نیز هر چند سال یکبار تا پایان دوره قاجار قحطی در کشور از جمله آبادی‏های ماربین تکرار می‏شده است که قحطی سال ۱۲۱۰(1247 ه. ق) که سه سال طول کشید و مردم علف می‏خوردند و گندم یک من چهار هزار دینار شد و قحطی سال ۱۲۵۰(1288 ه. ق) معروف به آدم خوری از مشهورترین آنها هستند. در این شرایط حکام کشوری و منطقه ‏ای به چپاول مردم می پرداختند، تنها در دوران کریم‏خان زند وی تلاش‏های فراوانی برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم از جمله در اصفهان و بلوک آن نمود. وی آقا محمد ماربینی از آبادی رهنان را به سمت حاکم اصفهان منصوب کرد. ساخت حمام بزرگ در رهنان، سرای گلشن و بازار جنب آن در بازار بزرگ نقش جهان در کارنامه وی وجود دارد عده‏ای عنوان می‏کنند، آقا محمد خانه ‏ای نیز در محله گاردر داشته است
از حوادث مهم دوران فتحعلی شاه بریده شدن زبان شاعر سدهی آقا علی‏اکبر فروشانی متخلّص به "پیمان" به فرمان وی و اتمام ساخت مسجد آقا علی‏اکبر بیشتر جلب توجه می‏کند. حادثه مهم دیگر این دوران ترویج مسلک شیخیّه در سده توسط ملّا محمّد‏باقر خوزانی فرزند ملّا محمّد محسن است. نکته قابل توجه دیگر این دوران راه یافتن یک شاعر منطقه به دربار قاجار بود. میرزا محمدعلی خان فرزند قنبرعلی از دهقان زادگان فروشان بود، وی همزمان با بخشی از حکومت فتحعلی شاه، تمام دوره محمد شاه و حدود 21 سال از پادشاهی ناصرالدین شاه بوده است. میرزا محمدعلی ملقب به سروش از سال 1227 تا 1247 خورشیدی در تهران در عزت و شهرت در دربار زندگانی گذراند و ملفب به شمس‌الشّعرا شد. او از شاعران اصلی دوران بازگشت به حساب می‏آید. ازجلوه ‏های فرهنگی این دوران وجود خطاطان و کاتبان و خوشنویسان هنرمند است که آثار آنها در موزه‏ها و کتابخانه‏های بزرگ کشور نگهداری می‏شود. متن کامل از کتاب مروری برتاریخ سده وهمایونشهر صفحه 16نگاهی به وقایع قرای ثلاثه از صفویه تا تحریم تنباکو و یا http://daneshnam.ir/qwy
کتاب سرگذشت پزشکی منتشر شد اثر سیزدهم از تاریخ و پیشینه خمینی‏شهر تازه ترین پژوهش در تاریخ منطقه ماربین با موضوع سیر تحول بهداشت و درمان در پیشینه خمینی‏شهر همزمان با روز پزشک و داروساز منتشر شد. این کتاب 284 صفحه‏ای که آنرا محمدعلی شاهین نگارش کرده است توسط گفتمان اندیشه چاپ شده و دارای هفت فصل با این عناوین است: فصل اول: مروری بر تاریخ پزشکی در ایران و ماربین فصل دوم: حکیمان سده فصل سوم: نخستین دانش‏‏آموختگان در علوم پزشکی نوین فصل چهارم: مامایی و زنان و زایمان فصل پنجم: داروخانه‏داری فصل ششم: بهیاری و پرستاری فصل هفتم: زیر ساخت‏ها و مراکز بهداشتی درمانی اطلاعات بیشتر از http://daneshnam.ir/rky
پیشینه انتخاب شهرت و تهیه سجل با پایان جنگ جهانی اول اداره سجل احوال تهران آغاز به کار نمود. ثبت احوال يا سجل احوال اصفهان در سال 1304 خورشيدی در عمارت رکيب‏خانه واقع در خيابان صوراسرافيل ( استانداری فعلی ) تأسيس شد و به این ترتیب کار صدور سجل آغاز گردید، اما برای اینکار افراد باید شهرت یا همان نام خانوادگی انتخاب می کردند. در سال ۱۳۰۴و سال‏های بعد لوایحی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که بر اساس آن استفاده از القاب گذشته از جمله خان، میرزا، سلطنه، دوله برای ایرانیان ممنوع و تنها القاب مجاز آقا برای مردان و بانو برای زنان، در نظر گرفته شد و انتخاب شهرت یا نام خانوادگی برای کلیه اتباع ایران اجباری گردید. با اجباری شدن انتخاب نام خانوادگی مامورین دولتی به آبادی‏ ها مراجعه و با همکاری کدخدایان، بزرگ هر خانواده را برای انتخاب نام خانوادگی فرا می خواندند. اولين سند سجلی اصفهان در تاريخ 23/11/1304 در حوزه 2 تنظيم شد. تشکيلات و سازماندهی ثبت احوال در شهر اصفهان از بدو تأسيس به 5 حوزه شهری و تعداد 18 حوزه روستائی نقسیم گردید. حوزه 19 و 20 و 21 مربوط به دهستان ماربين بود که در سال‏های بعد به ثبت احوال خميني ‏شهر تبدیل شد. در دهستان ماربین و مرکز آن سده با فاصله کمی از تصویب قانون انتخاب شهرت در مجلس اقدامات برای انتخاب نام خانوادگی با کمک کدخدایان صورت می گیرد. دراسفند 1307 سرهنگ سیف امیر حسینی مفتش کل احصاییه به همراه دیوسالار رییس سجل ولایتی برای سرکشی به امور احصاییه بلوکات نجف آباد و سده به این مناطق می آیند. در دی 1315 در سفر حکمران اصفهان به سده سرکشی خانه به خانه برای یافتن افراد بدون شناسنامه صورت می گیرد. برگ اول یک سجل در موزه اسناد خمینی ‏شهر نشان می‏دهد در 5 اردیبهشت 1306 برای فردی به نام سید میرزا ابطحی متولد 1261 فروشان شناسنامه صادر شده است. در سده، اولین شناسنامه در سال 1308برای فردی به نام میرزا مهدی دیبا صادر شد. وی متولد 1288 خورشیدی بود ولی تنظیم و صدور سند سجلّی او در سال 1308 انجام گرفت. فصل 7 کتاب نام‏ ها و نشانه ها در خصوص شهرت ها و نام‏های خانوادگی نگارش شده و ضمن پرداختن به روش‏های انتخاب شهرت ریشه تعدادی از آنها واکاوی شده است. همچنین در کتاب چهل پسینه داستانی در این خصوص آمده است. اطلاعات جامع از http://daneshnam.ir/r6a
سالهای اوج فوتبال در خمینی شهر از اواخ دهه 1360 تیمهای متعدد فوتبال در شهرستان فعال بودندند و مسابقات به طور مرتب برگزار می شد واستادیوم قدس در هنگام برگزاری مسابقات پر از جمعیت بود یکی از تیم ها تیم پیام بود. مربی آن احمد کبیری بود پیام 7 سال پشت سرهم قهرمان شهرستانهای استان ،سه سال قهرمان سوپر جام اصفهان بود و اسحقاق صعود به لیگ آزادگان را داشت رییس تربیت بدنی وقت دراین باره می گوید: ما در قهرمانی استان شرکت کردیم و با تیم تام اصفهان آمدیم فینال یک تیم را هم می خواستند برای لیگ آزادگان. در خمینی شهر صفر صفر کردیم و در اصفهان در وزشگاه تختی یک یک کردیم. تیم پیام نماینده خمینی شهر بود. بازیکنان خوبی داشت و بین مردم محبوب بود و 2 ، 3 هزار نفر تماشاچی داشت. در جلسه ای که رحیمی مدیر کل آن زمان بود گفتند چطور می شود که ذوب آهن و سپاهان حذف شوند و خمینی شهر برود لیگ و بهانه سکوها را گرفتند و باز هم بهانه علی صادقی ما را گرفتند که گفتیم این چند سال است برای ما بازی می کند. کار به آقای سعیدیان نماینده مجلس در آن زمان کشیده شد، کار به تهران هم کشیده شد اما حق بچه ها ضایع شده بود.
پیشینه احداث فضای سبز پس از شکل ‏گیری بلدیه‏ ها‏ در شهرهای مختلف، بر اساس یک سیاست کلی، بلدیه‏ ها موظف به احداث فضاهای سبز عمومی‏ با عنوان باغ ملی شدند. در سده هم سیاست به همین شکل بود. اما در عمل هرگز باغ ملی احداث نشد. وسعت زیاد باغات و کوچه باغ‏ها و زمین‏ های کشاورزی و شغل کشاورزی اهالی سده و جدا بودن سه محل اصلی از یکدیگر، نبودن میادین بزرگ و موانع فرهنگی از عوامل توقف طرح احداث باغ ملی بودند. بهر حال سرنخ احداث فضای سبز در سده را از همین نقطه باید پی گرفت. باغ ملی باغ ملی عنوان زیبای است که برای باغ‏ها‏ و بوستان‏ها‏ی متعلق به تمام مردم به کار می‏رفته است. با شروع به کار بلدیه در سده در منطقه وسیعی در بالا دست محله ورنوسفادران درمنطقه‏ای روبروی بیمارستان ساعی فعلی از نبش خیابان پلیس تا قبرستان ورنوسفادران که آن زمان به بیابان موسوم بود برای احداث فصای سبز و بوستان در نظر گرفته شد. دیوار کشی و نرده‏ها‏ی آن اجرا، ولی هیچگاه فضای سبز آن شکل نگرفت. یکی از دلایل آن به غیر از موانع پیش گفته شده دسترسی نداشتن به آب بوده است. طبق سندی از سال 1325 شهرداری سده خواهان استفاده از مادی کوشک بخش مادی ورنوسفادران که از حوالی باغ ملی عبور می‏کرده برای آبیاری باغ‌ می‏شود که ظاهرا موافقت نمی‏شود. بهرحال‏‏ با گذشت زمان و اجرا نشدن باغ و رکود طرح و فشار ادارات مختلف برای دریافت زمین از شهرداری، زمین‏ ها‏ی مذکور به ادارات و نهاد‏ها‏ی دولتی واگذار می‏شود. باغ ملی امروزه پارک خوانده می‏شود. پارک کلمه‏ای فرانسوی است و معنی باغ وسیع پر درخت و در شکل اسم توقفگاه اتومبیل‏ها‏ و دیگر وسایل نقلیه را می‏دهد. با احداث خیابانهای اصلی شهر در دو طرف خیابانهای درختان چنار کاشته و همزمان تنها میدان شهر گلکاری می‏شود. اسناد شهرداری نشان می‏دهد در پایان دهه 1330 دو میدان میردامادی و کهندژ گلکاری شده و امکانات آبیاری آن فراهم شده است. سالها بعد در اوایل دهه 1350 فکر احداث یک فضای سبز عمومی ‏پیگیری و نهایتا منجر به احداث پارک پیروزی می‏شود بیشتر از http://daneshnam.ir/r8q
آذر 1018 پایان نگارش افضل‌التواريخ توسط فضلی خوزانی فضلی خوزانی از منشيان و مستوفيان عصر صفوی است، وی كتابی مفصل از وقايع و رخدادهاى روزگار صفويان از زمان شيخ صفى‌الدين اسحاق اردبيلى (650 ـ 735 ق.) تا پايان سلطنت شاه‌عباس اول (قرن دهم و يازدهم ق.) در سه مجلد تاليف كرده است. نسخی از کتاب تاریخی فضلی خوزانی در چند دانشگاه‏ خارجی و نیز كتابخانة بريتيش ميوزيوم لندن موجود است. در سال 1398 نشر میراث به کوشش احسان اشراقی و قدرت‌الله پیشنماززاده دفتر اوّل از مجلّد دوم کتاب مذکور را به چاپ رساند. اطلاعات بیشتر از نویسنده از http://daneshnam.ir/hr6
محور تاریخی پنجشنبه بازار تا اواخر دوره قاجار چهارشنبه بازار به عنوان بازار روز دایر بوده و روزهای جمعه در منطقه در‏محکمه تا اطراف مسجد جامع فروشان دست فروشها از آبادی ‏های مختلف به خرید و فروش انواع محصولات، و کالاها و نیز تولیدات باغی خود به شکل نامرتب می‏پرداختند. مثلا اهالی نصرآباد انگور مرغوب خود را دراین بازار عرضه می کردند. نقل است در آن روزگار آقاسیدعلی نجف‏آبادی (۱۲۴۷-۱۳۲۱ش)، از علمای نامدار معمولا از طریق جاده شهر به سده برای سخنرانی در مسجد جامع فروشان به سده می ‏آمد و این مناظر را بارها شاهد بود تا اینکه یک بار در سخنرانی خود می‏گوید همه چیز سده خوب است ولی این وضع خرید و فروش جمعه ‏ها خوب نیست. پس از آن کدخداها جلسه می‏گیرند و قرار می‏شود روزهای دوشنبه در محله فروشان و روزهای پنچشنبه در محله خوزان، بازار دایر شود و به این ترتیب دوشنبه و پنجشنبه بازار شکل می‏گیرد. براساس نظریه وجود شهر باستانی خوزان، در دوران شکوفایی این شهر خندقی در آن وجود داشت. در شرایط کنونی اثری از آن خندق نیست. پنجشتنبه بازار فعلی در واقع در شمال آن خندق واقع است پیش از احداث خیابان کورش در دهه 1350 این محور تاریخی دنباله محور در‏محکمه بود. در مسیر تاریخی مذکور قدیمی ترین مسجد شهر یعنی مسجد جامع خوزان، حوزه علمیه و مسجد آیت ‏اله مشکات، حمام شمس ‏آباد و کووزر و به عقیده بعضی ورودی‏های راهروی زیر زمینی کهندژ واقع است.
سمن های زنان در سرزمین مهر چند خیریه و سمن با موضوع زنان در شهرستان ثبت شده است؟ عناوین و حوزه فعالیت آنها چیست؟ آمار نشان می دهد حدود ده سمن در شهرستان مجوز فعالیت درحوزه زنان و خانواده را دارند با این عناوین: انجمن زنان خانه‏دار مھرآوران انجمن ھمیاران سلامت خانوادهhttp://daneshnam.ir/xqc جمعیت زنان سراج خمینی‏شھر کانون امید سبز زندگی زنان خمینی‏شھر کانون ستایش بانوان دستگرد قداده موسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(ع) http://daneshnam.ir/3d4 موسسه سلاله السادات کانون بانوان سرای اندیشه موسسه عفیفه کوشکhttp://daneshnam.ir/ka3 انجمن خیریه تامین جھیزیه حضرت فاطمه الزھرا(س ع) از بین موسسات و انجمن های یاد شده ھمیاران سلامت خانواده، خیریه حضرت نرجس خاتون(ع) و موسسه عفیفه کوشک ظاهرا بیشتر فعال هستند
با روزشمار سایت دانشنامه خمینی شهر آشنا شویم {{{{{{{{{{{{{{{{{{{{ یکی از امکانات پایگاه مجازی(سایـت) دانشنامه خمینی شهر انتشار رخدادهای منطقه از قدیم تاکنون زیر عنوان روزشمار است. این گزینه در صفحه نخست سایت قابل مشاهده است. در این فضا عنوان رخداد برحسب روز وقوع، از هرسالی در منطقه که ثبت شده مشاهده می شود. با باز کردن آن محتوا هم در دسترس قرار می گیرد مثالا در تاریخ 8 آذر چه رخداد یا رخدادهایی در تاریخ شهر ثبت شده است؟ روزشمار شهرستان نشان می دهد که: در 8 آذر 1394 تیم هندبال نونهالان خمینی شهر در کشور قهرمان شده است کنار عنوان روزشمار شهرستان گزینه بیشتر وجود دارد که با انتخاب آن فهرستی از رخدادهای منطقه به تفکیک روز و ماه از فروردین تا اسفند در دسترس قرار می دهد. http://daneshnam.ir/
پیشکسوتان پرستاری در پیشینه خمینی شهر :::::::::::::::::: به مناسبت 9 آذر روز پرستار >>>>>>>>>>>>> نقل از کتاب سرگذشت پزشکی نگارش محمدعلی شاهین سید باقر فرزند میرزا‏ابوالقاسم، سیدمحمد محدث فرزند میرزا‏رحیم، سیدمحمد ابطحی، اکبر غفورزاده، از جمله افرادی هستند که از دهه 1320 به بعد در سده به انجام خدمات پرستاری مشغول بودند. ................ سید‏باقر لقمانی سید‏باقر، فرزند حاج میرزا ابوالقاسم و از نوادگان حکیم بزرگ در سال 1300 خورشیدی در درب محکمه خوزان سده متولد شد. نزد برادر خود دکتر سید‏فخر لقمانی تزریقات را فرا گرفت و آنرا به عنوان شغل برگزید. حضور افرادی مثل سید باقر لقمانی در شغل تزریقات برای پزشکان آن زمان و نیز بیماران بسیار مغتنم بود. سید باقر سالها در درب محکمه و همچنین جنب داروخانه‏های ابطحی و رازی واقع در فلکه( میدان امام فعلی) به کار تزریقات اشتغال داشت. برخی از فرزندان وی از جمله دخترش مرضیه سادات نزد ایشان آموزش دیده و به تزریقات اشتغال داشتند. به این ترتیب مرضیه سادات لقمانی باید اولین بانوی این دیار باشد که به کار تزریقات بانوان پرداخته است. .......... سیدمحمد محدث سید‏محمد در مهر ماه 1303 خورشیدی در قریه فروشان سده چشم به جهان هستی گشود. پدرش حکیم و واعظ مشهور آن زمان مرحوم آقای سید عبدالرحیم محدث بود. تا حدود 22 سالگی نزد پدر طب قدیم و سنتی را فراگرفت. مدتی به عنوان بازرس بهداری آنزمان فعال بود و سپس با کمک و آموزش پزشک آن دوره مرحوم دکتر امین‏اله امینی در بیمارستان سده به شغل پزشکیاری مشغول شد. مدتی بعد با تشویق مرحوم حاج آقا دکتر ابطحی در تیمچه.آمیرزا. در کنار داروخانه مرحوم حاج سید‏محمد باقر ابطحی بکار تزریقات مشغول گردید. .............................. سیدمحمد ابطحی سیدمحمد فرزند سید‏مرتضی و برادر دکتر حاج‏آقا در سال 1315 به دنیا آمد. وی یکی دیگر از پیشکسوتان پرستاری و تزریقات سده به حساب می‏آید. بهداری سیدمحمد را برای همین شغل در استخدام داشت، او همچنین در مطب برادرش دکتر حاج آقا به تزریقات مشغول بود. ......................... اکبر غفورزاده اکبر غفورزاده متولد 1317 ورنوسفادران سده است وی فرزند حاج عباس غفورزاده از فعالان اجتماعی و برادر استاد طلایی و استاد قیام از شاعران به نام شهر و اصفهان است، خواهر وی هم شعر می‏سرود. تا پیش از آنکه به استخدام بهداری دربیاید در خانه‏اش به خدمات کمک پرستاری مشغول بود و بعد از استخدام در بهداری، در درمانگاه‏ها و مریضخانه سده نیز به بیماران خدمت می‏کرد. ....................... صدیقه آقایی خانم آقایی فرزند نعمت متولد سال 1337 پس از اخذ دیپلم در سال 1359 در یک دوره یک ساله تربیت بهیاری شرکت کرد و بلافاصله در سال بعد با چند نفر بومی شرکت کننده در دوره مذکور به استخدام زایشگاه شیر و خورشید ساعی درآمد، سپس در رشته پرستاری دانشگاه تهران از طریق کنکور سراسری پذیرفته شد. پس از اتمام باز‏سازی بیمارستان شهید اشرفی محل کار ایشان به آن بیمارستان منتقل شد. وی در تمامی دوران خدمت خود به عنوان رئیس خدمات پرستاری بیمارستان شهید اشرفی مشغول کار بود. ................. اعظم السادات میردامادی خانم میردامادی متولد 1346 فرزند سید عبد‏الرحیم تا آنجا که پژوهش شده یکی از اولین خانم‏های خمینی‏شهری است که در رشته پرستاری دانشگاه اصفهان درس خوانده و پس از فراعت از تحصیل همزمان با شروع به کار بیمارستان اشرفی در نیمه دوم دهه13360 به استخدام این بیمارستان درآمد. اطلاعات بیشتر از http://daneshnam.ir/rhx
با شاعران خمینی شهر ......... اینبارعباس صفایی مرام {{{{{{ تخلص :صفایی تولد:1303 درگذشت 22 : تیر 1361 شمسی بر اثر سکته قلبی در مکتبخانه با خواندن و نوشتن آشنا شد و در نوجوانی به سرودن شعر روی آورد. در سال 1332 به اتفاق زنده یاد استاد خلیل بلدی (باغبان) به انجمن ادبی کمال اصفهان راه یافت. وی از مشوقان و بنیانگذاران انجمن ادبی سروش بود. قالب بیشتر اشعارش غزل و قصیده با مضامین اخلاقی، اجتماعی و عرفانی است. اشعار عاشورایی و نوحه های سینه زنی اهل بیت (ع) هم دارد. یکی از خیابان های شهر به نام این شاعر نام گذاری شده است. دیوان صفا، مجموعه اشعار وی در سال 1389 چاپ شده است. نمونه اشعار عباس صفاییم در اینجا ای دل از وصف دگر بود مرامم شامل از رنج و الم گذر کنم عشقم چه در شهر سده صفای اصفهانی که ........ در باره ادب می سراید جز ادب فرق میان بشر و حیوان نیست هر کسی نیست مودب به خدا انسان نیست ...... در وصف امام علی(ع) خوش بحال آنکه هر دم هرکجا یارش علیست فراخا اقبال آن عاشق که دلدارش علیست نیک بخت آن سخت بیماری که درمانش از اوست شاد دل غم دیده احوالی که غمخوارش علیست .......... در باره فواید دانایی و ضررهای جهل گفته است: چو لیلای دانش به محمل نشیند سیه ناقه ی جهل بر گل نشیند بگاه سخن چون خردمند خیزد فلک پای بوسش مقابل نشیند به خون میکشد عالمی را چو مفتی به مسند به افکار باطل نشیند فلک سخت گیرد به بازیچه آن را که گه مست و گه سست و غافل نشیند به بهمن کس ار بذر افشاند زیبد بهاران به امید حاصل نشیند ز تیغ زبانت میازار کس را که سخت است اگر زخم بر دل نشییند صفایی چه لذت از این به که جاهل پی کسب دانش به محفل نشیند
با پیشینه محله فروشان آشنا شویم >>>>>>>>>>>>>> فروشان یکی از سه محله تشکیل دهنده سده و از محلات خمینی شهر فعلی در شمال و جنوب غرب و شرق بلوار توحید و شمال و جنوب خیابان ولی عصر و شرق و غرب خیابان امام شمالی واقع است و در حوزه شهرداری های نواحی 1 و 2 خمینی شهر واقع می باشد. در اسنادی که نام از آبادی های ماربین برده اند از جمله در کتاب محاسن از قرن پنجم هجری و طومار شیخ بهایی نام فروشان آمده است. در خصوص پیشینه این آبادی چندین نظر وجود دارد. 1-حمله اسکندر به سه دژ، گاردژ، کهندژ و دیمیردژ که در منطقه ماربین واقع شده بودند باعث ویرانی آنها گردید و این منطقه تا دوران پادشاهی ساسانیان(۲۲۴ میلادی) یعنی تا ۶ قرن بعد به صورت بیابانی بی آب و علف باقی ماند تا اینکه پیروز شاه ساسانی دستور حفر قناتی داد که به نام خودش به قنات «پیروز شاهی» معروف گردید، و مردم متفرق شده، گردهم آمدند و زمین های ده خوزان و پروشان بین مردم تقسیم شد. 2-عده ای معتقد هستند مردمانی که مکان ثابتی نداشتند به دشت سرسبز این منطقه کوچ می کرده اند که به تدریج ساکن دایم منطقه شدند. صرامی فروشانی، رسول، سده در گذر زمان،. اصفهان، پویش اندیشه، ۱۳۸۲، ص87. ریشه نام فروشان چند نظریه مطرح شده است: 1-فروشان از دو جزء( فروش+آن) تشکیل شده است. چون حرف «ش» با حرف «ز» به هم قابل تبدیل است بنابر این جزء اول نام واژه «فروشان»، «فروز» معادل فروغ به معنای روشنایی است. معنی دو جزء روی هم فروزنده و درخشان است. از آنجا که تاریخ منطقه با قوم آریایی و آتشگاه مرتبط است اینجا هم مانند آدریان و خوزان و....آتشکده داشته و این دلیل انتخاب این نام است. برخی از اهالی فروشان را به مرور زمان به «پریشان» تبدیل کرده اندکه غلط است. مهریار، محمد، فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان، فرهنگ مردم 1382، ص 544 . 2- فریشان معرب پریشان و پریشان مخفف پریوشان. پریوش اسم زنی بوده که در زمان قدیم بنای این قریه نموده و به نام خود منسوب نموده است. اصفهاني, محمدمهدي بن محمدرضا, نصف جهان في تعريف الاصفهان (تصحيح و تحشيه منوچهر ستوده)، تهران، امير كبير،1368. 3- پس از اعطای زمین رایگان توسط پیروزشاه به مردم یونانی دیمیر آنها این منطقه را آباد کردند. چون افراد قوم دیمیر مردمانی زیبارو بودند، به دستور پیروزشاه این قوم را «پریوش» و محله آنها را «پریوشان» نامگذاری می کنند که به مرور زمان به «پروشان» و سپس «فروشان» تبدیل شد. 4- اطلاق کلمه «فروشان» در اواخر حکومت زندیه به این منطقه به دلیل رواج کسب و کار اطلاق شده است و شاید در ابتدا همچون ده بار فروشه، به عنوان قلعه فروشان شناخته می شده است. صرامی فروشانی، رسول (۱۳۸۲)، سده در گذر زمان، اصفهان، پویش اندیشه.صص 86 و87. استاد مهریار این برداشت را غلط دانسته چون فروشان صفت فاعلی از فروختن است و به تنهایی نمی تواند نام محلی باشد. نقل از کتاب نام ها و نشانه ها نگارش محمدعلی شاهین اطلاعات بیشتر از http://daneshnam.ir/rhr