خلاصه جلسه دوم - 1400/11/25
💠 خلاصه اصول و مبانی مطرح شده در جلسه این هفته:
1️⃣- رعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغ:
خداوند متکبرانه صحبت میکند چون متکبر است اما انبیاء متواضعانه
2️⃣- لزوم ترکیب موضوعات دینی و ارائه بستۀ محتوایی برای مخاطب:
قرآن کتاب علمی مصطلح نیست که علوم را تفکیک کند، بلکه معارف را با هم ترکیب میکند و یک غذای کامل به مردم میدهد.
3️⃣- لزوم تغییر نگرش به نحوۀ ارزیابی تبلیغ موفق:
تبلیغ یعنی پیام به جان مخاطب بنشیند و لزوماً به معنای متقاعد کردن او نیست، گاهی باید کفر او دربیاید.
🔹 تعریف اصول و مبانی
مبانی: هستهای اولیه، هستهای مهم در تبلیغ میشوند مبانی.
اصول: بایدهای کلّی و کلانی که حاکم بر نوع فعالیتهای تبلیغی است.
مبانی و اصول هم خیلی بههم نزدیک هستند. شما هر مبنایی را مطرح میکنید خود به خود اصولی را ازش میتوانید استنتاج بکنید.
👈 1. رعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغ
کلام خداوند متکبرانه است چون خدا متکبر است، انسان هم مستکبر است، بین این خدای متکبر و انسان مستکبر لازم است یک واسطهای باشد. به همین دلیل خداوند به انبیاءش میفرماید: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ»(شعراء، 215)، یا در آن آیه به موسی(ع) در مقابل فرعون میفرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»(طه، 44)
علمای تبلیغ دین هم باید همین نقش واسطه گری را بازی کنند.
اینکه ما میگوییم از قرآن برای امر هدایت باید الگو بگیریم، مسلماً باید پرهیز کنیم از اینکه هر الگویی را از قرآن کریم بخواهیم بگیریم.
یکوقت میفرماید این قرآن خودش تبیان کلّ شیء است، من خودم دارم بیان میکنم «هذا بیانٌ للنّاس»، یکوقت خودش میفرماید، یکوقت میفرماید نه تو بیان کن. هر دو وجه را دارد. آنجایی که «بیانٌ للّناس» است، همان جاهایی است که ما میتوانیم مردم را در معرض این آیات قرار بدهیم خودشان بهره ببرند ازش. تعبیر قرآن در مورد آنجایی که «بیانٌ للنّاس» است و ما باید مردم را در معرض قرار بدهیم، «يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ» هست. آنجایی که باید بیان کند، تبیین کند پیامبر خدا، پیچیدگی دارد، «يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ» هست.
👈 2. قرآن کتاب علمی نیست، کتاب تبلیغی است.
لزوم ارائه بسته کامل محتوایی به مخاطب، نه تفکیک در آموزش، مانند کتابهای علمی.
در کتب علمی متعارف تفکیک میکنند بین معارف و همه را دسته بندی میکنند، اما قرآن اینگونه نیست، مسائل را با هم ترکیب میکند.
سورهای مخصوص اخلاق فردی، سورهای برای اخلاق سیاسی، سورهای برای اخلاق اجتماعی، سورهای مختص جامعهشناسی، سورهای برای مباحث علم کلام پیدا نمیکنی. قاطی است همهاش.
مثلاً شما نمیتوانید برای مخاطب ویتامین ث را یا ویتامین د را جداگانه بدهید، مگر در قرصهای شیمیایی که پیشنهاد نمیکنند خیلی از اهل فن. میگویند بهتر است اینها را ضمن غذا دریافت کنی. آنوقت غذا قورمهسبزی یا آبگوشت هر حکیمی این غذا را پخته باشد ترکیبی از آنها را داخل این غذا میریزد.
ما تعالیم دین را تفکیکی آموزش میدهیم. چرا باید یک آموزشی داشته باشیم به نام آموزش عقیدتی یا آموزش اخلاقی. ائمه کجا این کار را کردند؟
در علوم انسانی این تفکیک بین علوم ما را بدبخت کرده است، حقوق دان ها روانشناس نیستند، مثلا برای اینکه مرد به زن ظلم نکند، چهارتا قانون میگذارد بعد باعث میشود اصلا مرد ازدواج نمیکند.
ما در مدرسهها یک درس قرآن داریم، یک درس عقائد، یعنی میگوییم قرآن نمیتواند درس عقائد بدهد.
سوال، آیا هیچ وقت نباید بین مسائل تفکیک کرد؟ چرا اما وقتی میخواهی مصرف کنی باید ترکیب کنی، و ترکیب کردن تخصص مبلغ است.
کسی که میتواند حکیمانه یک ترکیب درست کند حکیمتر است یا اون کسی که دارو درست میکند، مثلا آبگوشت را میگویند شیخ بهائی را طراحی کرده است. مبلغ هم غذا برای مردم درست میکند نه دارو.
بعضی ها هستند که ممکن است خوب ترکیب بکنند و در تبلیغ موفق بشوند، اما در اثر یک طبیعت و فطرت پاکی که خودش هم نمیداند دارد چهکار میکند. من به یکی از مبلّغین موفق یکبار گفتم: شما قواعد موفقیت کار خودت را میدانی؟ گفت نمیدانم. گفتم احسنت. آنهایی که نمیدانند دارند چهکار میکنند؟ فقط دارند همان طبع صفای باطن خودش را میدهد به شما، ترسهایش را با صفای باطنش به شما منتقل میکند و همۀ صفاتش هم به شما منتقل خواهد کرد.
#خلاصه_دروس - جلسه دوم(بخش اول)
👈 3. ارزیابی درست از تبلیغ موفق این نیست که مبلغ بتواند مخاطب را تغییر بدهد یا مخاطب را متقاعد کند، تبلیغات به معنای رایج امروزی، میخواهد به هر قیمتی شده مخاطب را متقاعد کند. ولی قول بلیغ به معنای اسلامی و بر اساس دیگر آیات قرآن قولی است که اتفاقاً ممکن است لج مخاطب را دربیاورد.
تبلیغ یعنی رسائی، یعنی در جان مخاطب بنشیند و برسد، قرآن میفرماید: «وَ قُلْ لَهُمْ في أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً»(نساء، 63) قول موثر یعنی چه؟ قول موثر یعنی بر جان مخاطب اثر بگذارد و این اثر اتفاقا گاهی اوقات به این است که لج مخاطب را در میآورد. مبلغ موفق کسی است که برای خودش دشمن درست میکند، اگر مبلغی هیچ دشمنی نداشته باشد باید ببیند کجای کارش گیر دارد.
ما طلبه ها را طوری آموزش میدهیم که دافعه نداشته باشند، خود قرآن میفرماید: «يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً»(بقره، 26)، نمیفرماید بعضیها را گمراه میکند بعضیها را هدایت، میفرماید یضل به کثیرا.
پس ملاک موفقیت تبلیغ این نیست که حتماً قانع شود و حرف ما را قبول کند، بلکه ممکن است نتیجه برعکس داشته باشد، یعنی فی قلوبهم مرض باشد و گمراهتر بشود. حالا من از کجا بفهمم تبلیغ من مشکل داشته است و یا او مرض داشته است؟ این نیاز به دانش تبلیغ دارد.
اوّلین آیۀ دستور به تبلیغ دادن خدا در قرآن کدام آیه است؟ کجا خدا به پیامبر دستور داد تبلیغ را شروع کن. آنجا که فرمود: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»(حجر، 94) «فَاصْدَعْ» یعنی بگو ولو موجب درگیری بشود. یعنی از اوّلش خدا پیشبینی میکرده شما این را بگویی درگیری ایجاد میشود، زد و خورد ایجاد میشود، اختلاف ایجاد میشود، مخالفت باهات خواهند کرد.
پیشبینی خدا؛ در آیه بعد میفرماید: «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ»(حجر، 95) تو را مسخره خواهند کرد. در جای دیگری هم فرمود: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»(یس، 30) خیلی عجیب است.
انبیاء چرا مسخره میشدند؟
📚 من از شما علاقهمندان به تبلیغ بلکه مبلغین موفق میخواهم که بگویید علّت تمسخر انبیاء الهی چی بوده؟ بروید مقاله بنویسید بیاورید.
یکی از وجوه تمسخر انبیاء الهی این است که انبیاء الهی چشمانداز زندگی متّقیانه را بیان میکنند. وقتی چشمانداز میگویند که به مردم امید بدهند اینها به مؤمنین روحیه و امید میدهد و کافران استهزاء میکنند.
مثلا در جنگ خندق وقتی پیامبر ص در حال کندن خندق بودند، با هر ضربهای که به آن تخته سنگ میزدند یکبار میفرمودند، فتح روم را میبینم و یکبار میفرمودند فتح ایران را میبینم ... اینجا منافقین مسخره میکردند و میگفتند: از ترس دشمن دارد دور خودش خندق میکند، آنوقت از فتح روم و ایران میگوید.
ما آخوندها ولی هوشیاریم، ما اصلاً اشتباه پیامبر اکرم(ص) را تکرار نمیکنیم، هیچ از آینده امید نمیدهیم و مردم دارند در یأس نابود میشوند و ما مرض داریم که امید نمیدهیم. هوای خودمان را داریم.
آنوقت امید، شده محور بیانیۀ گام دوم حضرت آقا. محور تبلیغات دشمن ناامید کردن. جهاد تبیین برای امیدوار کردن. درست است؟
چرا برخی مبلغین موفق اصلا مسخره نمیشوند؟ اگر کسی درست مثل انبیاء الهی صحبت کند باید مسخره بشوند.
👌 بعد چی میشود این مسخره کردن جمع میشود، وقتی که شما قوی بشوید و کثرت طرفدار پیدا کنید که اینجا حتما باید در خفاء باز مسخره بکنند، قرآن میفرماید: «وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»(بقره، 14)
#خلاصه_دروس - جلسه دوم(بخش دوم)
🌀ترويج مفهوم «کمال» بار روانی منفی دارد
➖تبلیغ یعنی تاثیرگذاری بر گرایشات مخاطب
➖اولین هدف عملیات تبلیغ بیدار کردن گرایشهای پنهان است
➖ترکیب نابجای گرایشهای خوب، موجب بد شدن آدم ها می گردد
➖در وجود انسان نمیتوان گرایش تازهای که هیچ ریشهای نداشته باشد ایجاد کرد
📌۷ هدف مهم عملیات تبلیغ دین
👈 سومین جلسه درس «دانش تبلیغ دین» در حوزه علمیه قم:
🔻علیرضا پناهیان در بحث مبانی و اصول تبلیغ، به معنای لغوی تبلیغ اشاره کرد و گفت: «تبلیغ در لغت به معنای رسیدن به دورترین و پایانیترین نقطۀ مقصد است.» وی در ادامه، با طرح این پرسش که مقصد نهایی در وجود انسان کدام بخش است؛ با اشاره به آیه 63 سورۀ نساء، نقطه پایانی و مقصد تبلیغ را گرایشات انسان معرفی کرد.
🔻این مدرس حوزه، به عنوان اولین هدف عملیات تبلیغ را بیدار کردن گرایشهای پنهان بیان کرد و گفت: «معمولاً گرایش های زیبای انسان، پنهان هستند و مبلغ در مقام تبلیغ، گرایشات پنهان انسان را بیدار می کند. بیدار کردن گرایشات فطری عمیق انسان، همان هدف بعثت انبیاء است که امیرالمومنین بدان تصریح کرده است.»
🔻وی، وجه مذکِّر بودن انبیاء را، همان بیدار کننده گرایشات زیبای پنهان انسان مطرح کرد و گفت: «در تبلیغ دین ما نمیخواهیم چیزی از بیرون به مخاطب اضافه کنیم، بلکه باید همان گرایشات درون او را بیدار کنیم. وقتی گرایشات زیبا و پنهان انسان، بیدار شد، تبدیل به حکمت و شکوفایی عقل می شود»
🔻این استاد دانشگاه و حوزه، به شرح کلمات امیرالمومنین درباره فلسفه بعثت انبیاء که همان هدف تبلیغ است پرداخت و گفت: «هدف نهایی تبلیغ، شکوفایی فطرت و گنجینه های پنهان عقل او است»
🔻 وی به عنوان یک مثال مفهوم «کمال» را دارای بار منفی دانست و گفت: «با اینکه کمال، کلمه عربی است اما در قرآن کریم، مفهومی به نام کمال انسان نداریم و به جای آن فلاح و رستگاری و دیگر مفاهیم ذکر شده است. وقتی کلمه کمال به کار می رود، القاء این معنا را می کند که انسان ناقص است و این القاء اثر منفی روی مخاطب میگذارد. در حالی که خداوند انسان را طبق آیات قرآن، در بهترین وضعیت خلق کرده است و مقصد نهایی شکوفایی استعدادهای نهفته انسان است به انسان به دیده نقصان و کاستی نمی نگرد؛ مقصد نهایی شکوفایی استعدادهای انسان است.»
🔻 وی در ادامه دومین عملیات تبلیغی بعد از بیدار کردن گرایشات پنهان مخاطب را، تقویت گرایشات بیدار شده عنوان کرد و که البته اولویت سنجی در تقویت گرایشات بیدار شده مخاطب را امری لازم دانست.
🔻علیرضا پناهیان، سومین عملیات تبلیغی براساس هدف تبلیغ را، تضعیف گرایشات بد انسان معرفی کرد و گفت: «گاهی لازم هست که محبت به دنیا را دل مخاطب، تضعیف کرد همان طور که در برخی از روایات همۀ دنیا را به گونهای خلاصه در خوردن، آشامیدن و سوار مرکب شدن و ... کرده اند و با تعابیری آن را تحقیر میکنند تا مخاطب از دنیا دل بکند.»
🔻وی با اشاره به بحث انسان شناسی، با طرح این پرسش که اگر انسان، فطرتی الهی دارد و تمام گرایشات انسان زیبا است؛ پس علت بد شدن انسان چیست؟ در پاسخ به گام بعدی در عملیات تبلیغ اشاره کرد و گفت: «ترکیب نابجای گرایشهای خوب و بههم ریختن اندازهها موجب بد شدن آدم ها می گردد. پس گام بعدی در عملیات تبلیغ، تفکیک گرایشات خوب، یا ترکیب درست گرایشهای خوب است. مثلا تنوع طلبی که اساسا گرایش خوبی هست اما اگر با لذت طلبی ترکیب شود، فرد دچار افراط در شهوات میشود.»
🔻پناهیان، تعیین مصداق برای گرایشهای خوب و از بینبردن مصادیق بد برای گرایشهای بد را، اقدام دیگری در عملیات تبلیغی برشمرد و گفت: «هر گرایش خوبی که شما بخواهید در فرد ایجاد کنید مسبوق به گرایشهای قبلی است. گرایش تازهای که هیچ ریشهای نداشته باشد را اساساً نمیتوان در انسان ایجاد کرد.»
🔻وی در جمع بندی اهداف تبلیغ، گفت: «بیدار کردن گرایشهای پنهان، تقویت گرایشهای خوب، تضعیف گرایشهای بد، ترکیب مناسب ایجادکردن، ترکیب نامناسب برطرفکردن، مصداق خوب معرفیکردن برای علاقه، از بین بردن یک مصداق بد. اهداف عملیات تبلیغ دین هستند.»
#دانش_تبلیغ_دین #جهاد_تبیین #پناهیان
#خلاصه_دروس - جلسه سوم
https://eitaa.com/danesh_tabligh
🌀دین و حکومت دینی محدودیتهایی برای معصیت ایجاد میکند اما نه میخواهد و نه میتواند زمینۀ گناه را به طور مطلق از بین ببرد
➖هر کسی نباید مثل آیه الله بهجت(ره) زندگی کند؛ هر الگویی برای هر کسی مناسب نیست
➖مفهوم حق انتخاب از مفهوم آزادی برجسته تر است
📌محدودیت های تبلیغ دین در مقام عمل و علم
👈 چهارمین جلسه درس «دانش تبلیغ دین» مبحث «اصول و مبانی تبلیغ» در مدرسه علمیۀ امام کاظم(ع) قم:
🔻 ما گفتیم که تبلیغ به معنای رساندن پیام به پایانی ترین نقطه وجود انسان یعنی گرایشات است. اما چگونه می توانیم روی گرایشات مخاطب تاثیر بگذاریم؟ ما از دو طریق میتوانیم روی گرایشهای انسانها تأثیر بگذاریم. یکی از طریق کنترل و جهت دادن رفتارها و دیگری از طریق انواع آگاهی دادن که همان تبلیغ است. از طریق آگاهی به این شکل میتوانیم اثر بگذاریم که یا الگو معرفی کنیم، یا انواع مطالب و حرفها را منتقل کنیم تا مخاطب توجه یا تفکر کند، یا تعلیم ببیند و یا مطلع شود.
🔻در هر صورت، برای تاثیرگذاری بر گرایشهای انسانها چه از طریق کنترل رفتار و چه در مقام تبلیغ، با محدودیتهایی مواجه هستیم. از نظر اسلام نمیتوان از طریق کنترل رفتار هر قانونی را وضع کرد و یا با وضع قانون و کنترل بیرونی هر گرایشی را نمیتوان تحت تاثیر قرار داد. چون نظام هستی بر مبنای امتحان و امکان انتخاب انسان شکل گرفته و نمیتوان امکان معصیت را از بین برد. کنترل رفتار تا حدی ممکن و مطلوب است، بقیه تاثیرگذاری باید از طریق تبلیغ باشد، که آنهم محدودیتهایی دارد.
🔻 دین و حکومت دینی محدودیتهایی برای معصیت ایجاد میکند اما نه میخواهد و نه میتواند زمینۀ گناه را به طور مطلق از بین ببرد. اگر خدا میخواست زمینۀ گناه را به طور مطلق از بین ببرد چهاردهسالگی بچهها را بالغ نمیکرد. امکان گناه و ظلم یعنی زمینه امتحان، که همیشه تا حدود زیادی باقی میماند.
🔻 در عرصه تبلیغ هم محدودیتهایی وجود دارد و نکاتی را باید رعایت کرد که حق انتخاب را از بین نبرد. اینجا اوج کرامت انسان در اسلام معلوم میشود. برخی ابهامها در قرآن و جاذبه و دافعههایی که در سیره اولیاء خدا دیده میشود از همین باب است.
🔻 به عنوان مثال در جریان تبلیغ حتی در الگو دادن محدودیتهایی وجود دارد و باید اعلام کنید در جزییات، هر الگویی را نباید هر کسی تبعیت کند. هر کسی نباید مثل آیه الله بهجت(ره) زندگی کند، چون آدمها با هم فرق میکنند حتی سلوک اولیاء خدا هم میبینید با هم متفاوت است.
🔻خداوند متعال در سورۀ انعام، آیه ۳۵، به پیامبرش میفرماید: اگرچه اعراض مشرکین بر تو سنگین و سخت است و برای اینکه آنها ایمان بیاورند اگر برای تو ممکن بود، میخواستی بروی از دل زمین یا از اعماق آسمانها، آیۀ بیاوری؛ که آنها ایمان بیاورند. در حالی که اگر خدا میخواست همه را بر هدایت جمع میکرد، بعد میفرماید: «از نادانها مباش!» این یعنی پیامبر در تبلیغ هم محدودیتهایی را باید رعایت کند. نمیتوان هر آیۀ را بیاورد، آیۀ که حق انتخاب را از مخاطب بگیرد و او به ناچار تسلیم شود. حالا، ما چگونه تبلیغ کنیم که آزادی و حق انتخاب را از مخاطب نگیریم؟ در عین حال دین را به قلب او برسانیم. فرق ما با غربیها در تبلیغات در همین جاست. آنها برای حق انتخاب ارزش قائل نیستند.
🔻پیامبران به دنبال آزادسازی اندیشه هستند. به دنبال این هستند که مانعی برای انتخاب نباشد. انتخاب ناموس خلقت بشر است. انتخاب برجستهترین مفهومی است که پیامبران خدا به خاطر آزاد سازی امکان انتخاب صحیح با طواغیت مبارزه کردهاند. امکان انتخاب حتی برجستهتر از مفهوم آزادی است. چون ممکن است آزادی به ظاهر وجود داشته باشد ولی حق انتخاب با انواع اغواگری سلب شده باشد.
👤علیرضا پناهیان
#دانش_تبلیغ_دین #جهاد_تبیین #پناهیان
#خلاصه_دروس - جلسه چهارم
https://eitaa.com/danesh_tabligh
🌀اکثر تبلیغات دینی ما تبشیری است؛ در حالی که انذار و تبشیر باید در کنار هم بلکه لازم است که انذار مقدم باشد
➖فیلم های سینمایی و سریالها برخی مواقع، بدون اجازۀ مخاطبانشان، دست در گرایشات آنها میبرند و خارج از فطرت اراده و نیاز واقعی آنها، تغییراتی را در نگرش مخاطبان ایجاد میکنند. در تبلیغ دین این اجازه به پیامبران داده نشده است
➖مبلّغ دین نباید تحمیل کننده پیام به مخاطب باشد و صرفاً باید به بیدار کردن فطرت مخاطب بپردازد. برای بیدار کردن فطرتها، باید انسان شناس بود؛ راه انسان شناسی، مبارزه با هوای نفس خود است
📌 مهمترین اثر عملیات تبلیغی بر روی ذهن مخاطب؛ اصلاح نگرشها است
👈 پنجمین جلسه درس «دانش تبلیغ دین» مبحث «اصول و مبانی تبلیغ» در مدرسه علمیۀ امام کاظم(ع) قم:
🔻ما در جلسه گذشته گفتیم هدف نهایی تبلیغ، تاثیرگذاری بر گرایشات است، اما برای تأثیرگذاری بر گرایشها محدودیتهایی را باید رعایت کنیم. ملاک این محدودیتها چیست؟ ما اجازه داریم چه تصرّفاتی در قلب مخاطب داشته باشیم؟
🔻یکی از ملاکها این بود که نباید ما به گونهای بر گرایشات مخاطب تاثیر بگذاریم که حق انتخاب از مخاطب سلب شود. به همین دلیل تبلیغ «تبشیری مطلق» نباید باشد؛ چون مخاطب بی اختیار خواهد شد، پس انذار و تبشیر باید در کنار همدیگر باشد.
🔻امیرالمومنین فرمود: «فقیه کسی است که نه مردم را مایوس می کند و نه مردم را بیش از اندازه امیدوار می کند.»(نهج البلاغه، حکمت90) یعنی تبشیر و تنذیر را کنار هم دارد. اکثر تبلیغات دینی ما تبشیری است؛ در حالی که انذار و تبشیر باید در کنار هم بلکه انذار لازم است که مقدم باشد.
🔻چرا در قرآن تنذیر بر تبشیر غلبه دارد؟ برای اینکه ما در تبلیغ تأثیرگذاریمان روی دلها، فقط جاذبه نیست. چون اگر فقط جاذبۀ محض باشیم آن حقّ انتخاب او را سلب کردیم و از سوی دیگر انذار در تبلیغ بیشتر مورد غفلت قرار می گیرد تا تبشیر، چون تلختر است مخاطب نمیپذیرد. البته اگر تبلیغِ انذاری هوشمندانه و هنرمندانه صورت بگیرد تلخی نخواهد داشت و به همین دلیل اجرای تبلیغ انذاری سختتر از اجرای تبلیغ تبشیری است.
🔻ملاک دیگر برای اینکه مبلغ در تبلیغ محدودیتها را رعایت کرده یا خیر، فطرت است. شما میتوانید دلها را جذب کنید ولی تأثیر شما در دلها نباید خارج از دایرۀ فطرت و نیاز حقیقی و طبیعی او باشد.
🔻همان طور که شما اجازه ندارید، دست در جیب کسی کنید، اجازه ندارید دست در دل مخاطب بیندازید و تغییراتی را در گرایشات او، خارج از فطرت و نیاز او، ایجاد کنید. فیلم های سینمایی و سریالها برخی مواقع، بدون اجازۀ مخاطبانشان، دست در گرایشات آنها می برند و خارج از فطرت، اراده و نیاز واقعی آنها، تغییراتی را در نگرش مخاطبان ایجاد میکنند. در تبلیغ دین این اجازه به پیامبران داده نشده است.
🔻 مبلّغ دین نباید تحمیل کننده پیام به مخاطب باشد و باید صرفا به بیدار کردن فطرت مخاطب بپردازد. این تفاوت بین تبلیغ دین و تبلیغات رایج اغوا کننده است.
🔻برای بیدار کردن فطرتها، مبلغ باید انسان شناس باشد، راه انسان شناسی، جدا از علوم و معارف مربوطه، مبارزه با هوای نفس خود است.
🔻جدای از تاثیرگذاری بر گرایشات، ما در دایره ذهن مخاطب، چه تأثیراتی میتوانیم بگذاریم؟ فهرست این تاثیرات عبارتند از 1️⃣. آگاهی دادن؛ این کمترین کار در تبلیغ است. 2️⃣. تفهیم کردن. چون فهم بعضی چیزها مثل یک خبر ساده نیست، یک عملیات تبلیغی تعلیمی میخواهد تا بتواند بفهماند. 3️⃣. تعلیم دادن؛ یعنی یک سلسله آگاهیها را باید زنجیروار پشتسرهمدیگر با یک ترتیب و ساختار و نظمی به مخاطب بدهید. سخنران برای تعلیم دادن، باید سلسله وار حول یک موضوع سخن بگوید نه مطالب پراکنده بگوید.
🔻4️⃣. به تفکر واداشتن؛ از تقویت تفکر نقدانه تا تقویت تفکر تحلیلی تا تفکر راهبردی برای تشخیص اولویتها. 5️⃣. تذکر دادن که به معنای یادآوری است6️⃣. توجه دادن و تمرکز بخشیدن در مخاطب به یک موضوع خاص و مهم. 7️⃣. تثبیت مطالب در حافظه مخاطب 8️⃣. ایجاد یا اصلاح ذهنیت و نگرش دادن.
🔻مخاطب وقتی از مبلغ مطلبی را میشنود، نسبت به آن شنیدهها، در درون خودش دخل و تصرفی میکند. در نهایت یک برداشت رنگی پیدا میکند، سفید یا سیاه، به آن برداشت نهایی، ذهنیت و نگرش گویند. در یک بررسی معلوم شده نگرش اکثر آدمها نسبت به نماز جمعه این است که نماز جمعه برای آدمهای پیر هست.
🔻شاید این نگرش بخاطر تصاویر تلویزیون ایجاد شده. حالا شما مرتب بگو اینقدر نماز جمعه ثواب دارد، با این نگرش، جوان ها رغبت چندانی به نماز جمعه نمیکنند. روانشناسها میگویند آدمها بر اساس ذهنیتشان تصمیم میگیرند نه بر اساس آگاهیشان.
👤علیرضا پناهیان
#دانش_تبلیغ_دین #جهاد_تبیین #پناهیان
#خلاصه_دروس - جلسه پنجم
https://eitaa.com/danesh_tabligh
🌀ضعف در تبلیغ دین ناشی از تلقی غلط ما از دین است.
➖اصل مشکل پیامبر و اهل بیت سیاسی بود نه عقیدتی
➖ دیدگاه مومنانه یعنی خودخواهانه و دیدن منافع خودمان
📌 تلقیهای غلط از دین با تلقیهای جایگزین
👈 ششمین جلسه درس «دانش تبلیغ دین» مبحث «اصول و مبانی تبلیغ» در مدرسه علمیۀ امام کاظم(ع) قم:
بخش اول:
مقام معظم رهبری فرمودند: «ما در تبلیغات کمّاً و کیفاً دچار ضعف هستیم» بخش عمدهای از این ضعف در تبلیغ حوزه و ناشی از تلقّی عمومی ای است که به مردم از دین داده میشود و پنج ویژگی دارد که نشانه تلقّی ناصحیحی از دین است:
تلقّی عمومی مردم از دین پنج ویژگی پیدا کرده که هر پنج ویژگی نشانه تلقّی ناصحیحی از دین است
۱) تلقی عقیدتی داشتن از دین: یعنی دین را صرفاً بخواهیم یک امر عقیدتی تلقی بکنیم، نه یک امر ضروری و عقلانی. در مقابل مردم میتوانند بگویند: «خب من عقیدهام این نیست» یا اینکه میگویند: «این عقیده چه نفع و ضرری برای من دارد؟» یا فکر میکنند تمام کسانی که مقابل دین ایستادهاند مشکل اعتقادی دارند. درحالیکه پیامبر اسلام و ائمۀ هدی(ع) اصل مشکلشان با مخالفانشان سیاسی بوده نه عقیدتی.
اگر کسی بتواند اضطرار و نیاز جامعۀ بشری به امر امامت را با توجه به شیوۀ عمل و کارکرد امام برای مردم جا بیندازید، آنها خودشان دنبال امام و پیغمبر خواهند رفت. به اینجور بحثها بحثهای عقیدتی نمیگویند، ولی اثر عقیدتی دارد.
آنوقت این پرستیژی که برخی برای خودشان قائل هستند و میگوید: «من اینجوری عقیده ندارم، عقیدۀ هر کس برای خودش محترم است» بیمعنا خواهد شد، دین کِی شده مسئلۀ عقیدتی؟ دین یک برنامۀ معقول برای زندگی است و مردم باید به کسانی که به این برنامه پایبند نباشند بگویند اینها آدم عاقلی نیستند. «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه»(بقره/۱۳۰) این تلقی درستی است که قرآن میخواهد از دین در جامعه ایجاد شود.
۲) تلقّی اخلاقی از دین: فکر میکنند دین یک سلسله دستورات اخلاقی دارد و تا بگویی اخلاقی، اخلاق به معنای ارزشها، اعتباریات و ملَکات یک امر غیرضروری جلوه میکند. کلاً دین را به حاشیه بردی چون مردم با ضروریات زندگی میکنند. بعد باید بگویی اخلاق ضرورت دارد. آقای بهجت میفرماید: عقل انسان میتواند بفهمد چرا صبح دو رکعت نماز واجب است. ایشان میفرماید دستورات الهی همه ارشادی هستند، عقل روشن باشد علت همه را میفهمد. اخلاق ظرفیتی دارد که میتواند مقابل دین ناب بایستد. حرف اخلاقی به نفع قاتلان امام زمان تمام میشود فردا میگویند: تو پسر پیغمبر نیستی چون بیرحم هستی. بیرحمی یک گزارۀ اخلاقی است.
۳) تلقّی عاشقانه و عاطفی از دین: که خدایا ما از سر محبت داریم تو را عبادت میکنیم. کدام اولیاء خدا تا حالا چنین حرفی زدند؟ بدلیل غلبه تلقّی عشقولانه از دین در غالب سخنان ما جهنم و بهشت نیست. ذکر بهشت و جهنم فرع این است که تو منفعت خودت را در بلندمدت بخواهی. توجه به قیامت یعنی به خود آمدن.
اصلا دیدگاه مؤمنانه یعنی خودخواهانه. شما فکر کردید انسانها همه خودخواه هستند؟ «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ». اصلاً یکی از مجازاتهای خدا این است که انسانها دیگر خودخواه نیستند. چرا منافع خودت را نمیخواهی و عمرت را تلف میکنی؟ ما تازه انسانها را باید برگردانیم به منافعشان توجه کنند. کلّ قرآن این کار را دارد با ما میکند.
🔻در روایات ببینید تقریباً محال است عبادت بکنی دچار عُجب نشوی، تنها راهش درک نیاز است. بدون نیاز، دین باعث غرور یا نفرت می شود. نفرت چون فکر میکند، دین تحمیلی است. درحالیکه هر قطعهای از دین را شما اجرا میکنی نیاز یک قطعه از وجود خودت را پاسخ دادهای. و اگر نیاز عالی فطری خودت را پیدا کنی، عاشق خدا خواهی شد چون تو محتاج خدایی، ولی تلقّی مردم از حبّ و عشق بینیازی است! این باید اصلاح شود!
۴) تلقّی احکامی از دین: که دین آمده دستور بدهد تو بگویی چشم. درسته دستور دارد اما این اوج و هدف دین نیست. هدف دین چیست؟ به بصیرت و قدرت تشخیص رسیدن ، نه به قدرت انجام تکلیف. انجام تکلیف مقدمۀ رسیدن به قدرت تشخیص است!
🔻حکمت و اولوا الألباب یعنی چی؟ اطاعت آنچنان لُب نمیخواهد. لااقل فرقان نمیخواهد. دیگر بصیرت که قطعاً نمیخواهد. بخشی از بصیرت برای این است که بفهمی دستور خدا چیست. بخشی برای این است که بدانی دستورهای ندادۀ خدا چیست! خدا که به سادگی دستور نمیدهد لذا چند تا دستور گلدرشت و مشخص داده، مثل نماز اول وقت، این را رعایت کن، بعد کمکم ذهنت باز میشود. اسلام دین تفکّر و قدرت تشخیص است. نمونۀ برجستهاش کربلاست، جایی که امام حسین امر نکرد آنها بصیرت داشتند فهمیدند باید بمانند.
کربلا یعنی تشخیص، نه تکلیف ...
👤علیرضا پناهیان
#دانش_تبلیغ_دین #جهاد_تبیین #پناهیان
#خلاصه_دروس - جلسه ششم(بخش اول)
@danesh_tabligh
🌀 زمان نهضت جلوگیری از سخن دینی سکولار زدن است!
➖ تلقّیهای دقیق و جذّاب را افراد ضدّ دین هم میپسندند
➖ دین تبعیض دارد و تفاوت انسانها را در نظر میگیرد.
📌 ۵ تلقی غلط از دین + ۵ تلقی جایگزین
👈 ششمین جلسه درس «دانش تبلیغ دین» مبحث «اصول و مبانی تبلیغ» در مدرسه علمیۀ امام کاظم(ع) قم:
بخش دوم:
۵)تلقّی فردی از دین: قطعاً بستر اکثر امتحانها از انسان برای تقرب، جامعه و اجتماع است. قطعاً برنامۀ فردی مقدمه موفقیت در برنامههای اجتماعی است. و برنامههای اجتماعی هم به دو گونهاند؛ روابط تو با تکتک افراد جامعه، رابطۀ تو با کلّیت جامعه که سیاست میشود. برنامۀ دین امتحان انسان است در این سه عرصه. در زندگی فردی، در روابط اجتماعی، در رابطۀ تو با کلّیت جامعه، که مهمتر از قبلی است.
🔻«سکولاریزم یعنی اینکه این پنج تا تلقّی از دین در جامعه باقی بماند یا حتی ترویج بشود.» زمان نهضت جلوگیری از سخن دینی سکولار زدن است! انقدر این بازار پر است از سخن دینی سکولار، حرف شما اثر ندارد! موقع نهی از منکر است.
تلقّی جایگزین، تلقّیهای جایگزین که باید برجسته بشود:
۱) تلقی دانشی از دین: یعنی دین ما را به دانش یعنی درک واقعیتها دعوت میکند. ایمان نتیجۀ علم و توجه انسان است. و کفر میوۀ جهل است. دانش یعنی خبر از واقعیتها داشتن و دین یک واقعیت پیچیده است، و یک واقعیت بسیار بزرگتری هم به نام خدا بالاسرش هست. خدا بر واقعیت هایی تاکید کرده که اثر عظیمی در عالم داشته و با ابزار ابتدایی ما قابل درک نیست.
در واقع امام و پیامبر یک متخصص در دیدن و شرح واقعیتها هستند.
۲)تلقّی عقلانی از دین: حضرت آقا فرمودند علم و فناوری کفایت نمیکند، تفکر و عقلانیت احتیاج داریم.
عقلانیت یعنی به این واقعیتهایی که در هر مرتبهای درک می شود محدود نشویم و باید با تفکر و تعقل یعنی با ترکیب دانشها و واقعیتها به نتایج عقلانی و کلی برسیم.
۳)تلقّی اجتماعی از دین: امور فردی را هم باید در جامعه به تکامل میرساند. لذا اگر اجتماعی را در نظر نگیری فردیّت هم نابود میشود. دین برنامۀ ذوب کردن فردیّت در جامعه است.
۴) تلقّی منفعتطلبانه و کارکردگرایانه و خودخواهانه: دین برنامهای به سود انسان است. همان دین اجتماعی، یک وقت فکر نکنی اگر برای جامعه کاری کردی منّت داری.
۵) تمام این دین در بستر سیّال امتحانات الهی تحقق پیدا میکند: ابتلائات هم متناسب با تفاوت افراد در نظر گرفته میشود. دین تبعیض دارد و تفاوت انسانها را در نظر میگیرد. دین منهای زمان، موقعیت و حتی منهای ویژگیهای تکتک افراد ضدّ دین، سکولار و تحریف دین است. آنوقت ولایت یعنی تعیینکنندۀ وضعیت زمانی و در وضعیت زمانی تکلیف. زمانشناس نباشی ولیّشناس هم نمیشوی.
🔻این تلقّیهای دقیق و جذّاب را افراد ضدّ دین هم میپسندند. کسی که همینها را رعایت بکند به اضافۀ ایمان یعنی آگاهی و امنیت یافتن از خدا و تعقل دربارۀ این رابطه، میتواند منجی بشریت بشود. مگر پیغمبر و امیرالمؤمنین اینجوری تبلیغ نکردند؟چرا موفق نبودند؟آن زمان اکثراً نمیپذیرفتند چون دیندار به دین انحرافی بودند و پیامبر غرور دینی آنها را باید میشکست. مانع امیرالمؤمنین هم همان دینی است که عمقش فهم نشده و باعث انحراف بود. این دین کارتونی عدالت را بزرگتر از ولایت نشان میدهد. این پدیدهای تاریخی است که اولیاء خدا از پسش برنیامدند! الآن هم ما در دوران رشد معنویت هستیم یعنی رشد آسیبهای دینداری، بیدینی آنقدر ضربه نمیزند. دین انحرافی خیلی قدرت دارد.
👤علیرضا پناهیان
#دانش_تبلیغ_دین #جهاد_تبیین #پناهیان
#خلاصه_دروس - جلسه ششم(بخش دوم)
@danesh_tabligh