🌸🍃پیرمرد ایستاده بود گوشه مترو صندلی خالی شد ننشست ...
🌸🍃گفتم: پدرجان صندلی خالیه بیا بشین گفت:لباسام کثیفه نمی خوام کثیف بشید.
🌸🍃شبیه کارگرهای ساختمانی بود.
پیرزنی که کمی آنورتر نشسته بود گفت:
🌸🍃آقا بیا بشین باز خدا روشکر شما لباسات کثیفه بیشتر ماها ذاتمون کثیفه زیر لباس قایمش میکنیم.
👤 #ای_لیا
─━━━━⊱⭐️⊰━━━━─
☕️ 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
📚@daneshanushe✍️
#همسرانه
انچه باید بدانیم❤️
✅باورهای نادرست زیادی در بین بعضی دختر و پسرهای در آستانه ازدواج وجود داره که میتونه مشکل ساز باشه.
📌باید بدونیم که ازدواج اون چیزی که تو رمانهای عاشقانه خوندین یا فانتزی قشنگی که در ذهنتون ساخته و پرداخته کردین،نیست. همه ما باورهایی درباره ازدواج داریم که خیلی از اونها اشتباه هستن و همین باورهای غلط ریشه اختلافات بزرگ در زندگی زناشویی میشن. تنها راه نجات از این باورهای غلط اینه که اونها رو بشناسیم و کنارشون بذاریم...
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 #سخنرانی -کوتاه- تصویری.
📜موضوع: چرا نوشیدن یک جرعه شراب هم از نظر اسلام حرامه؟
✅️گفتگوی جالب پزشک اروپایی با آیت الله بروجردی
📺سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسهایی که امسال از زندگی یادگرفتم:
- هیچ میزانی از عشق، تاثیری در موندن آدما نداره.
- هیچ میزانی از زیبایی، تاثیری در خوشبختی نداره.
- هیچ میزانی از تلاش، تاثیری در موفقیت نداره.
- هیچ میزانی از خشم، تاثیری در سرنوشت نداره.
- هیچ میزانی از اضطراب، تاثیری در اتفاقات آینده نداره.
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . آقا :حالا خودش کجاست که بچه هارو ول کرده .؟ مریم:موندم
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
سکینه :چیه چی شده نظرت عوض شد فهمیدی که بدون من نمیشه اره ؟مریم:ببین سکینه یه چیزی بهت میگم فقط جان عزیزت جان هرکی دوست داری آروم آروم به آقام بگو یه جوری بگو که دلش بسوزه توروخدا سوسه الکی نیای هیزم آتیش رو بیشتر کنی برای خاطر حدا هم شده همین یه بارو با من باش قول میدم هرکاری بگی انجام بدم .سکینه:خوب حالا زبون به دهن بگیر بگو ببینم چی هست حالا که بخاطرش سربه زیر شدی .مریم:اومدم دهن باز کنم چنان سروصدایی اومد انگار یه جا خراب شد وفروریخت دوتایی ترسیدیم .زدم تو سرم گفتم ای وای خاک به سرم شد انگار خونه پایین اومد بچه ها به طرف در دویدیم .آقام بود کلنگ گرفته بود دستش ومثل دیوونه ها میکوبید به درودیوار .مریم:چی شده چرا همچین میکنه با سکینه صداش کردیم ولی جوابی نداد فقط میکوبید دوتایی دستاشو گرفتیم آقا چیکار میکنی خراب کردی بیا بشین نفست به شماره افتاد منصور منصور بدو اسپری آقامو بیار .آقام تنگی نفس داشت چندوقتی بود اسپری میزد .منصور اسپره رو داد دستم گرفتم جلو دهنش آقا آروم باش دهنتو باز کن لج کرده بود باز نمیکرد ونفسش داشت تموم میشد ولی بریده بریده حرف میزد ومیگفت نمیخوام بزار بمیرم آبروم رفته خاک به سر شدم دور خودم دشمن جمع کردم .باید از مردم ده بشنوم دخترم کجاست منه خربگو که نفهمیدم .مریم:باشنیدن حرفاش فهمیدم که میدونه ماجرای اعظمو نشستم روزمین سرمو انداختم پایین .آقا :چیه مریم خانم چی شد چرا زبون درازی نمیکنی وچرا دیگه تو روم درنمیای بگی آقا بسه پدری کن .درو باز کن برو بیرون ببین تو ده چه خبره .هرکی منو میبینه رو برمیگردونه وپچ پچ میکنه تموم ده پر شده همه جا حرف ماست ای خدا نقل دهن مردم شدم آخر عمری این چه آبروریزی بود.
مریم:آقا توروخدا تو اسپری بزن من همه چی رو برات تعریف میکنم قربونت برم ببین حالت بده بچه ها میترسن بخدا من از وقتی اومدم میخواستم بهت بگم ولی نمیدونستم چه جوری بگم پس نیوفتی نگرانت بودم .آقا :نگران اره الان مثلا بهتر شد جلو مسجد خدایار گر که رحم به صغیر و کبیر نمیکنه باید بیاد با طعنه بگه دخترت چه خبر ملاقاتش رفتی یانه .خدایاری که من ادم حسابش نمیکردم به جای سگ درخونمم قبولش ندارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راههای ابراز عشق و مراقبت از گرمای زندگی
@daneshanushe✍️
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
✨﷽✨
✅تلنگر
✍ تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يک جزيره دور افتاده برده شد. با بیقراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمک بيابد اما هيچ چيز به چشم نمیآمد.
سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبهای كوچک بسازد تا خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد. روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟» صبح روز بعد او با صدای يک كشتی كه به جزيره نزديک میشد از خواب برخاست. آن کشتی میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!»
💥 آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند...
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
✉️درسهایی که تا 33 سالگی گرفتم:
🟡 هیچوقت به اندازه ی کافی پول نخواهید داشت، پس اگر چیزی تو دلتونه و میتونید؛ همون لحظه بخرید.
🟣 تو زندگی همیشه در حال حل کردن یه مشکل خواهید بود پس دد لاینی برای رسیدن به حالِ خوب تعیین نکنید از مسیر لذت ببرید.
🔘 این خیلی تکراریه ولی از منطقه اَمنتون بیرون بیاین، همه چیز از مسیر های ناشناخته شروع میشه.
🔴 هیچ راه میانبری برای پولدار شدن وجود نداره، باید تلاش کرد و زحمت کشید.
🔘اگه خونهای خریدین، برای هیچ بیزینسی نفروشین.
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
20.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 حکایات ها & لطیفه ها 🌱/دکتر الهی قمشه ای
🎥#دکتر_الهی_قمشه_ای