eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت82 . گوشی رو سمتش گرفتم و گفتم بیا این هم گوشیت؛ من خر نیستم احمد
🤝♥️ . با بغض و در حالی ‌که حرفش اصلا برام قابل قبول نبود گفتم احمد من نمی دونم ولی نمیخوام با پروانه حرف بزنی چون معتقدم خیلی ناجنس و آب زیر کاه و زبون بازه شیر فهم شد؟! پوفی از روی کلافگی کشید و باز دلجویانه گفت عشقم باور کن اون بدبخت تر از این حرفاست شوهرش که با تیپا بیرونش کرده و دوزار هم کف دستش نداد و باباش هم مدام گیر بهش میده شوهرت دادم با دست خالی برگشتی اومدی خرجت رو از کجا بیارم و از این حرفا. احمد اینها رو گفت و مکثی کرد و ادامه داد اصلا چرا خودت بهش زنگ نمیزنی و باهاش سنگاتو وا نمیکنی ؟ بالاخره چند سال دوست بودید؟! کمی فکر کردم؛ بدم نمیگفت! تا الان اصلا به روی پروانه نیاورده بودم ولی دیگه سکوت جایز نبود باید زنگ میزدم و میشستمش که فکر نکنه میتونه شوهر منو تور کنه! دیگه چیزی نگفتم و روز بعد حدودای ظهر به شماره خونه باباش زنگ زدم و خودش بی حال و در حالی که قشنگ معلوم بود خمیازه میکشه گفت الو! کلی با خودم تمرین کرده بودم که چی بگم و چی نگم و اینکه اول کار عصبانی نشم و اروم و با قاطعیت بکوبمش ولی تا صداش رو شنیدم خشم تمام وجودم رو گرفت و با صدای بلندی گفتم الو و زهر مار! پروانه اون طرف کپ کرد و یهویی با مهربونی گفت سارا تویی عزیزم؟! با خشم و در حالی صدام میلرزید گفتم تو بیخود میکنی به من میگی عزیزم! ببین زنک از این به بعد یه بار دیگه به احمد من زنگ زدی یا پیام دادی حالتو میگیرم بدم میگیرم! پروانه هم انگار بهش برخورده بود کمی جدی شد و گفت ببخش سرکار حاج خانم جانماز ابکش قبل از تهمت زدن اول بزار منم بپرسم چی شده بعد شروع کن! با حرص گفتم مگه حرفی هم داری؟! چرا روزا به شوهر من زنگ میزنی؟ ادم قحطه؟ تو بیخود میکنی حتی اسم شوهر منم میاری! به خدا پروانه اگه پاتو از زندگیم نکشی بیرون قطعش میکنم! پروانه پرید تو حرفم و گفت ببین عزیزم من و احمد فامیلیم و از اون بیشتر دوست دوران کودکی هستیم و در وهله بعد احمد آقای شما یکسال از من کوچیکتره و دست اخرم زن و بچه داره به نظرت من مغز خر خوردم بخوام تورش کنم؟! من همین الانش کلی خواستگار دارم منتهی فکر کردم میدونی برادر هام آدم هایی نیستن باهاشون درد و دل کنم بنابراین با برادر کوچیکم احمد درد و دل میکنم درد و دل هایی از نوع خواهر و برادری ... گفتم آهان فکر کردی من خرم؟ آدم به برادرش میگه مریض میخواد بشه؟! اگه تو اینطوری خیلی بی حیا هستی! از حرفم جا خورد انگار نمی‌دونست من پیامک های احمد رو هم خوندم .