⭕️ اعتکاف همراه با روایت پیشرفت و آیه یأس چند روایت از برگزاری غرفه روایت پیشرفت در اعتکاف شیراز 💎بخشی از متن: 🔻سال پیش کسی نمی‌دانست چکار می‌خواهیم بکنیم. اسم «روایت پیشرفت» برایشان ناآشنا بود. مهندس نجات‌بخش که آمد توی شبستان و صحبت کرد، تازه فهمیدند کار ما چیست. امسال از یک ماه قبل پیام دادند که برای اعتکاف امسال حضور داشته باشید. حتی اسم و عکس راوی اصلی‌مان را هم در پوستر ثبت‌نام اعتکاف کار کردند. 🔻می‌آمدند توی غرفه ما و اجازه می‌گرفتند تا شلوارشان را عوض کنند. می‌گفتند سالهای قبل این‌جا مخصوص تعویض شلوار بوده. نمی‌دانم واقعی بود یا نه، ولی بعد از تعویض شلوار، چند دقیقه‌ای هم سرپا به پوسترهای «در همین چند هفته اتفاق افتاد» زُل می‌زدند و کتابهای ما و مجلات «دانشمند» را نگاه می‌کردند. حتی چند نفرشان هم نشریه دانشمند را با خودشان برای مطالعه بردند. احتمالا می‌خواستند تعویض شلوارشان را حلال کرده باشند!! 🔻 دو سه نفری وارد غرفه‌مان شدند. به قیافه‌شان می‌خورد پنجم ششم ابتدایی باشند. چند تا از نشریه‌های یک دقیقه‌ای‌مان را خواندند. خوششان آمد: - میشه لطفا اینا رو بهمون بدین تا براتون پخششون کنیم؟ هر روز می‌آمدند در غرفه و نشریه‌ها را می‌گرفتند و بین معتکفین پخش می‌کردند. گاهی هم سر اینکه کدامشان، کدام نشریه را پخش کند، دعوایشان میشد. 🔻از دکتر اسفندیاری حرصم گرفته بود. جلسه خاطره‌گویی را تبدیل کرده بود به جلسه تفسیر قرآن. چند تا خاطره از خودش تعریف کرد و سریع وصلش کرد به تفسیر آیات قرآن: «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» بخش مهمی از وقتش را گذاشت برای تفسیر این آیه. بعضی جاها سوالی می‌پرسید و می‌گفت هیچ‌کدام از مفسرین به این سوال، جواب نداده‌اند. جوابی که می‌دهم از خودم هست. حرصم تبدیل شد به ارادت؛ به آدمی در این سطح علمی که حاضر نبود وقتش را به تعریف از خودش صرف کند. نتیجه‌اش را هم دید. چند نفر از نوجوانان بعد از پایان سخنرانی، سراغش آمدند و ازش تشکر کردند: -به شبهات ذهنی ما جواب دادین -خیلی وقته درگیر این سوالها هستم. امروز به جوابش رسیدم وقتی این بازخوردها را میشنید، چشم‌هایش از خوشحالی برق میزد.  🔻دکتر اسفندیاری را کسی نمی‌شناخت. حتی با اینکه توی پوستر اصلی برنامه‌های اعتکاف، عکسش را کار کرده بودند و برای اینکه مَعرفه شود، زیرش نوشته بودند «کارشناس ارشد گوگل» باز هم برای کسی آشنا نبود. سخنرانی‌اش که تمام شد، اوضاع فرق کرد. از شبستان تا غرفه، دورتادورش را گرفته بودند و رهایش نمی‌کردند. -این کیه که این‌قدر دورش شلوغه؟ -دکتر اسفندیاری. کارشناس‌ارشد شرکت گوگل. این را هرکسی حلقه دور دکتر را می‌دید، ازمان می‌پرسید. برایشان جالب بود که دور استاندار و وزیر و وکیل هم این‌قدر آدم جمع نشده بودند. #فناوری_نرم #روایت_پیشرف  #دانشمند۲۱ #محمدحسین_عظیمی 🌐 لینک خرید اینترنتی مجله با ارسال به سراسر کشور https://ketab.inn.ir/product/40958/ماهنامه-دانشمند- 📱 خرید تلفنی: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند