eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
452 دنبال‌کننده
30.1هزار عکس
22.7هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
به زخم پیکر زیتون، به بغض لیموها به داغ لاله، به خون گلوی شب‌بوها به بال‌های کبوتر که غرقه در خون است به زخم‌های نشسته به پیکر قوها به یال‌های پریشان و زخمی اسبان به ردّ جاری خون در نگاه آهوها به گونه‌های به خون‌سرخ از جراحت عشق به زخم تیغِ نشسته میان ابروها به فرق‌های حنابسته در عروسی خون قسم به طرّۀ در خون‌خضاب گیسوها به بغض شیعه که دیری‌ست در گلو مانده به بازوان کبود شکسته‌پهلوها که تیغ حیدر اگر در نیام خود جنبد اثر نماند از این برج‌ها و باروها نشان خیبر صهیون به جا نخواهد ماند چنان‌که نام و نشان نتانیاهوها! 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاطم‌های اشک شور ما بودند دریاها و پهناهای دلتنگی ما بودند صحراها به خود گفتیم فرداهای چون آیینه در راه‌اند ولی آیینۀ امروز ما بودند فرداها گمان کردیم معنایی ندارد زندگی ‌کردن به‌غیر از شانه خالی کردن از تشویش معناها گمان کردیم این دنیای پر امّا سزاوار است که خالی باشد از تردیدِ امّاها و آیاها ولی بی‌رنج ممکن نیست در این خاک آسودن ولی بی‌موج بی‌معنی است پیوستن به دریاها 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
پاییز عشق ما به زمستان رسیده است سیلاب اشک دیده به دامان رسیده است آب از سرم گذشت، ولی تشنه‌ام هنوز موج سراب بر لب عطشان رسیده است باید تمام خاطره‌ها را به خون کشید حج در منای عشق به قربان رسیده است آسان نیامدی که بگویم به‌سادگی از کف برفت، چون به کف آسان رسیده است بی‌تو به اضطراب دریدن دچار شد دستم اگر به چاک گریبان رسیده است فرق است بین کارد که بر استخوان رسید با دشنۀ فراق که بر جان رسیده است گفتم به‌گریه عشق به پایان نمی‌رسد دیدم که مثل عمر به پایان رسیده است 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
نشان دادی ای مرد با خون خود که با چوب هم می‌توان جنگ کرد و با یک کلاشینکف بی‌فشنگ و معیوب هم می‌توان جنگ کرد و با روحی آن‌گونه از درد و داغ پرآشوب هم می‌توان جنگ کرد اگر کربلا اسوه‌ باشد تو را چنین خوب هم می‌توان جنگ کرد و زیر سم اسب‌ها چون حسین لگدکوب هم می‌توان جنگ کرد که گفته که غالب شدن نصرت است که مغلوب هم می‌توان جنگ کرد اگر صبر باشد دلیل ظفر چو ایّوب هم می‌توان جنگ کرد 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
"تیغ" تزویر گاهی بشر چه حال بدی دارد در زیر پوست دیو و ددی دارد با جان پرتعفّن خود از کذب گندیده، ملتهب‌جسدی دارد یک عضو راست در شکم او نیست آخر دروغ نیز حدی دارد! گویی که حق به جانب او تنهاست از آسمان به کف سندی دارد از آسمان؟ به کف؟ سندی؟! هرگز آیا دروغ مستندی دارد؟! انگار او مجسّمۀ کذب است انگار کذب کالبدی دارد در عین ادّعای یقین هرگز باور مکن که معتقَدی دارد! مرداب پرتلاطم تزویرش وقت نماز جزر و مدی دارد گاهی به شانه چفیه می‌اندازد بهر کلاه خود نمدی دارد گاهی گرفته بر کف خود تسبیح قل یا هواللَهش احدی دارد در اصل "یا صنم" به زبان اوست تو در گمان که "یا صمد"ی دارد گور حقیقت است وجود او در جان خویشتن لحدی دارد "شمشیر" زنگ‌خوردۀ تزویر است از ظلم و جور زخمزدی دارد سلول‌های اوست سیه‌چالی در خویش محبس ابدی دارد 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
ورشکسته! مانند خری لنگ که در گِل شده است اوضاع نتانیاهو مشکل شده است از ارزش پول او چه گویم که شِکِل بی‌قدرتر از قیمت پشکل شده است! 🆔️ @faslefaaseleh .! _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
سفرنامۀ رنج ما را خدا در این شب ظلمت رها نکرد در کوچه‌های بستۀ حیرت رها نکرد در لحظه‌های تلخ و نفس‌گیر گم‌شدن سرگشته را بدون هدایت رها نکرد راند از بهشت آدم و گندم بهانه بود او را در آن سراچۀ غفلت رها نکرد نوحی هزارسال فراخواند خلق را وی را در آن نواحی غربت رها نکرد او را کشاند در دل طوفان و لحظه‌ای در موج‌خیز لُجّۀ وحشت رها نکرد حتّی کشید در دل آتش خلیل را امّا در آن شرار شرارت رها نکرد یعقوب را به کلبۀ احزان اگر نشاند او را در آن سرای مصیبت رها نکرد موسای درمحاصره را تا به نیل برد امّا میان نیل هلاکت رها نکرد برد آبروی مریم معصومه را، ولی در تنگنای آن‌همه تهمت رها نکرد عیسای پاک را به سر جُلجُتا کشاند امّا بدون لطف و عنایت رها نکرد آن شب رسول بود و بسی تیغ آخته او را میان موج عداوت رها نکرد او را کشاند در دل یک غار هولناک امّا به دام اهل شقاوت رها نکرد جز ‌تار عنکبوت نشد یار غار او او را بدون پردۀ عصمت رها نکرد از جمع دوستان دل‌آگاه خویشتن کس را به خواب رخوت و راحت رها نکرد گندیدن است آفت ماندن در این جهان ما را رماند و در دل آفت رها نکرد یاریّ او که می‌رسد از راه، ناگزیر مظلوم را بدون حمایت رها نکرد دستی که خاضعانه به سویش دراز شد آن دست را بدون اجابت رها نکرد @faslefaaseleh. _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
اشغال سوریه چندی‌ست که صبح شامیان شام شده سوریّه اسیر دام ایّام شده بی‌چاره دمشق با همه آبادی ویرانه‌تر از خرابۀ شام شده 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
کرسی تاچند در انتظار کرسی دل‌ها شده بی‌قرار کرسی داری تو سراغ هیچ‌جایی دل‌چسب‌تر از کنار کرسی در سردی روزهای برفی گرم است چه کاروبار کرسی! شومینه کجا رسد به پای گرمای بهاروار کرسی بیهوده گمان مکن که طی شد دوران پرافتخار کرسی ایرانی و سنّتی‌ست برخیز باید بشویم یار کرسی با گرمی عشق بی‌نیازیم هرچندکه از شرار کرسی، ای‌کاش تو باشی و من و عشق بی‌واسطه در حصار کرسی @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خرمن عمر خوشه‌چینی بکنیم نه کینه، که مهرآفرینی بکنیم ای دل، شب چلّه شد، نشستن تا چند؟ با دوست بیا چلّه‌نشینی بکنیم @faslefaaseleh
این قیمت دلار طبیعی نیست اوضاع کاروبار طبیعی نیست این‌ بی‌خیال بودن مسئولین در اوج گیرودار طبیعی نیست آن "دست اقتصاد"* که می‌گویند، این‌گونه بی‌قرار طبیعی نیست** شوک‌های بی‌ترحّم و پی‌درپی*** بر پیکری نزار طبیعی نیست دستی که می‌زند تبر این‌گونه بر ریشه و تبار طبیعی نیست ملّت پیاده است و گرانی شد بر گرده‌اش سوار؛ طبیعی نیست مسئول مفتخوارۀ بی‌عرضه گر نیست برکنار طبیعی نیست این‌گونه در مصاف گرانی‌ها گشتیم تارومار طبیعی نیست این‌سان که در گرانی کالاها دارید پشتکار طبیعی نیست تحریم هست و مفسده‌اش، امّا این حجم از فشار طبیعی نیست یک ملّت شجاع ولی مظلوم در اوج اقتدار طبیعی نیست ___________ *نظریۀ دست نامرئی بازار از آدام اسمیت ** سندرم دست بی‌قرار ***شوک‌درمانی در اقتصاد 🆔️ @faslefaaseleh _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
23.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. https://eitaa.com/kh_hossini68 @Ftm_hosseini68 دنبال تابلو واسه اتاق دیوارتونید؟؟؟؟؟ به اکانال من سربزنید خانه به دوشِ فنا در شبِ طوفانی‌ام داغِ کدامین خطا خورده به پیشانی‌ام همسفرِ بادها، رفته‌ام از یادها فاصله‌ای نیست تا لحظۀ ویرانی‌ام خوب، نه آن‌گونه خوب، تا به بهشتم بری بد، نه بدان‌گونه بد، تا که بسوزانی‌ام سایۀ اهریمن است یا شبحی از من است این که نفس می‌کشد در منِ پنهانی‌ام کولیِ زلفت شبی خیمه بر این دشت زد آه که تعبیر شد خوابِ پریشانی‌ام در شبِ غربت مپرس حالِ خرابِ مرا یک‌سره طوفانی‌ام ... یک‌سره بارانی‌ام ... -   - باصدای علی رضا ترکی # هنرمند . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan