eitaa logo
#دانستنی_های_زیبا
551 دنبال‌کننده
154 عکس
403 ویدیو
9 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر مشهور و موفقی که سه تا زن گرفته بود مورد سرزنش زن مسنی که مریضش بود قرار گرفت: زن مسن گفت تو که دکتری با فرهنگ و روشنفکری پس چرا سه تا زن گرفته ای؟ دکتر در پاسخش گفت اولی دختر عمویم بود و آنرا بخاطر رضایت پدرم گرفتم. دومی هم دختر دائیم بود و آنرا بخاطر رضایت مادرم گرفتم. سومی را خودم خواستم و برای رضایت دل خودم گرفتم. پیرزنه گفت بیا منو هم بخاطر رضای خدا بگیر.... 😂😂😂😂‎ ‌‌ ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @soKhanRanyRawesh
☯️ خانم ۴۵ ساله ای بر اثر حمله ی قلبی، در بيمارستان بستری بود. در اتاق جراحی، لحظاتی مرگ را تجربه کرد. وقتی که عزراییل را ديد، از او پرسيد: آيا وقت من تمام است؟! عزرایل گفت: نه، شما ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز ديگر عمر می کنيد. زن خوش حال شد و پس از بهبودی، تصميم گرفت در بيمارستان بماند و عمل های زير را انجام دهد: ۱- کشيدن پوست صورت ۳- از بین بردن چاقی و کاشت گونه و تاتوی ابرو و به رنگ کردن موها و سفيد کردن دندوناش هم مشغول شد! يه هفته بعد از اتمام آخرين عمل زيبایی، هنگام مرخص شدن از بيمارستان، در حالی كه می خواست از خيابون رد بشه، با يه ماشين تصادف كرد و كشته شد!! وقتی با عزراییل رو به رو شد پرسيد: مگه جناب عالی نفرموديد من ۴۳ سال ديگه فرصت دارم؟! چرا جانم را گرفتی؟!! عزراییل گفت: اِ اِ اِ تو بوودی؟!! چه قدر عوض شدی! به این برکت نشناختم. شرمنده.😂😂 امان از دست این خانم ها 😁 ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @soKhanRanyRawesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هی می گم مراقب رفیقات باش هی تو بگو نه حواسم هست 😂 ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @soKhanRanyRawesh
☯️ در روزگار قدیم شخصی در میان دوستانش به دلیل آنکه موی در سر نداشت به لقب «کل علی» معروف شده بود. او از این لقب ناراحت بود و دلش می خواست این شرایط تغییر کند، از قضا این شخص توانایی مالی پیدا کرد و به سفر حج نائل شد و «حاجی» گشت، در نتیجه پس از بازگشت به ولایتش همه به او می گفتند: 🔹«حاج علی» اما مرد یک دوست قديمی و ساده دل داشت که همچنان مثل گذشته به او می گفت:  «كل علی» . در نتیجه حاج علی (کل علی) پيش خودش گفت: «بايد كاری بكنم تا رفيقم متوجه شود كه من دیگر حاجی شده‌ام.» به همین دلیل يك شب شام مفصلی تهيه ديد و رفيقش را دعوت كرد. 🔸بعد از اينكه شام را خوردند، نشستند به صحبت كردن و حاج علی صحبت را به سفر مكه‌اش كشاند و تا توانست توی كله ی رفيقش كرد كه حاجی شده! حاج علی لب به سخن گشود که : «توی راه حجاز يك نفر سرش به كجاوه خورد و شكست و آمدند و به من گفتند: «حاج علی» از آن روغن عقربی كه همراهت آورده‌ای به اين پنبه بزن، تا ما روی زخم آن بنده خدا بگذاریم ، فردا طرف خوب خوب شد همه گفتند : 🔹خير ببينی «حاج علی» كه جان بابا را خريدی. داشتم می گفتم در مدينه منوره كه زيارت می خواندم يكی از پشت سر صدا زد «حاج علی » من خیال کردم شما هستی برگشتم ، ديدم يكی از همسفرهاست،  همان لحظه به ياد تو افتادم ... خلاصه مرد هی حاج علی، حاج علی كرد تا قصه سفر مكه‌اش را به آخر رساند وقتی كه خوب حرف‌هاش را زد، 🔸ساكت شد تا اثر حرف‌هاش را در رفيقش ببيند، رفيقش هم با تعجب فراوان گفت: عجب سرگذشتی داشتی، «كل علی» ؟! 😂 ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @soKhanRanyRawesh
28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این سکانس ثابت کرد نقی عاشق دختر محمود نقاشه 😂😂 🌷 ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @danestanyhayezyba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دعا می‌کردیم ماشینِ معلم ریاضی‌مون پنچر شه مدرسه نیاد😁 معلم ریاضی مون همون لحظه😂 ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @danestanyhayezyba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂باجناق زرنگ یعنی این ‌ ‌زرنگتر و باهوشتر از اصفهانیا هم هست؟ ‌‌ دلتون شاد لبتون خندون 😂 ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ @danestanyhayezyba