eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی مشترک شعر و ضرب المثل و انواع تمثيل فارسی
113 دنبال‌کننده
23 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷نمونه بروز رسانی و بروز سرودی اشعار آموزنده.! ✅بخش اشعار 📙حرف ت 💠موضوع : تواضع ✍️مثل گندم باش زیر خاک میبرندش باز میروید بدتر زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر ذات باید ارزشمند باشد ز خاک من اگر گندم برآید از آن گر نان پزی مستی فزاید. ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🌷نمونه بروز رسانی ضرب المثل ها ✅بخش تمثیلات 📙حرف د 💠موضوع : دوست شناسی 💎بعضی آدمها ، انگار چوب خشک اند… تا عصبانی می شوند، آتش میگیرند👉🏻، و همه جا را با دود آلود میکنند، همه جا را تیره و تار میکنند، اشک آدم را جاری می کنند. ولی بعضیها این طور نیستند؛ مثل عودند... وقتی یک حرف میزنی که ناراحت میشوند و آتش میگیرند، بوی جوانمردی👉🏻 و انصاف میدهند ، و هرگز نامردی نمیکنند. این است که ⭐️هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس.» 🆔@https://eitaa.com/jadiiid
🌷نمونه بروز رسانی و بروز سرودی اشعار آموزنده.! 📙حرف الف 💠موضوع : آگاهی بخشی ✍️آقا شغل شما چیست؟ من دکتر «س. ص» متخصص اطفال هستم.سال ها قبل، چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم؛ کنار بانک دستفروشی بساط باتری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته. آن زمان تلفن های عمومی با سکه های دو ریالی کار می کرد. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها «صلواتی» است! گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت «صلوات» بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد. (دو ریالی «صلواتی» موجود است) باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم دوریالی مجانی داد گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می دهی؟ با کمال سادگی گفت: ۲۰۰ تومان؛ که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می گیرم و صلواتی می دهم. مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر برای پول دویدن و حرص زدن، دیدم این دستفروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم ی یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم. احساساتی شدم و دست کردم جیبم، ده تومان به طرف او گرفتم. آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم. این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف داشتم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم. به او گفتم : چه کاری می توانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم. گفت: آقای دکتر! شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر ثواب دارد! صورتش را بوسیدم و خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم ما کجا اینها کجا؟ از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛ «شبهای جمعه مریض صلواتی می پذیریم.» دوستان و آشنایان طعنه ام زدند اما گفته های آن دستفروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی: «گفت باور نمی کردم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و من خاموش...» راستى یك سوال: «شغل شما چیه؟» برای بخشنده بودن، پول مهم نیست باید ببینیم چی داریم؟ گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک می تونیم بزرگترین بخشنده باشیم ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌
🌷نمونه انتخاب خوب سروده ها از اشعار آموزنده.! 📙حرف ر 💠موضوع : رنجش دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است بار حمالان به دوش خود کشیدن ننگ نیست زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است☘️🌹 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌷نمونه اجرای خوب سروده ها و اشعار آموزنده.! 📙حرف ع 💠موضوع : عبرت 🎥 این سنگ با شما چه کرده؟! ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌
🌷نمونه شعرها همراه با توضیح. 📙حرف س 💠موضوع : سخنچینی سعدی خوب می‌گوید: میان دو کس جنگ چون آتش است‏ سخن‏‌چین بدبخت هیزم کش است‏ عاقبتِ سخن‏‌چین هم که معلوم است: دعواها آخرش اصلاح می‌شود، بعد که می‌خواهند صلح کنند حرفهای مخفی رو می‌آید و به اصطلاح معروف روی دایره‏ می‏‌ریزد، بعد معلوم می‌شود اساساً چه کسی سبب این دعوا شده است. کنند این و آن خوش دگر باره دل‏ وی اندر میان شور بخت و خجل‏ 📕آشنایی با قرآن، ج ۸، ص۲۶۸ 🔹حکمت مطهر؛ @Hekmat_motahar
🌷نمونه کاربرد شعرها همراه با پیام. 📙حرف س 💠موضوع : سخن چینی چنان روزی رسان، روزی رساند که صد عاقل از آن حیران بماند. خداوند تعجب مےکند از کسی که عمری است روزیِ خدا را می‌خورد و غصه روزیِ فردا را دارد. ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌
🌷نمونه هنر نمائی روی شعرها 📙حرف د 💠موضوع : دوست طلب کردم ز دانایی یکی پند مرا فرمود با نادان مپیوند✋ سعدی 🆔@https://eitaa.com/jadiiid
🌷نمونه برداشت ها از ضرب المثل ها 📙حرف س 💠موضوع : سخن ♻️تا مرد سخن نگفته باشد هنرش نهفته باشد فرعون میخواست حضرت یوسف مخصوص او و همیشه در کنارش باشه چون فکر میکرد فقط تعبیر خواب بلده نه چیزدیگه ✴️وقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي بعد که ی کم صحبت کردن دید نه بیش از اینهاست لذا بلافاصله بهش قدرت و اختیارات داد ✴️فلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ پس وقتی با او صحبت کرد گفت تو از امرزو نزد ما اختیارات اجرایی داری و امین ما هستی. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷نمونه بیان و مستند سازی مثل ها 📙حرف س ❌موضوع : سخن چینی 🎤بخش صوت و تصویر ⭕️عواقب سخن چینی سخنران:آیت الله مجتهدی🎤 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/danestanyhayshearefarsi📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌
❤️نمونه کارهنری روی داستان های همراه با شعر ✅بخش ها 📙حرف ح ❌موضوع : حکمت های الهی 📓یکی از داستان‌های زیبای پروین اعتصامی: ✍️پیرمرد تهیدستی زندگی را در فقر و تنگدستی می‌گذراند و به سختی برای زن و فرزاندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم می‌ساخت. 🔹از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود دهقان مقداری گندم در دامن لباسش ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه‌های دامن را گره زد و به سوی خانه دويد. در همان حال با پروردگار از مشکلات خود سخن می‌گفت : 🔹و برای گشایش آنها فرج می‌طلبید و تکرار می‌کرد: ای گشاینده گره‌های ناگشوده، عنایتی فرما و گره‌ای از گره‌های زندگی ما بگشای 🔸پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره‌ای از گره‌های لباسش باز شد و تمامی گندم‌ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به خدا کرد و گفت : 🔹من تورا کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود 🔸پیرمرد بسیار ناراحت نشست تا گندم‌ها را از زمین جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته اند. ✍️پروین اعتصامی : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح را ... ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣️ @https://eitaa.com/dastan_latifeh❣️ ╚══════. ♡♡♡.═╝
❤️نمونه کارهنری روی منابع ها 📙حرف الف ❌موضوع : ایمان و کفر ✅بخش تلفیق شعر و حکایت 📚حکایت خواندنی امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد بود و دیگری گنهکاروقتی که از مسجد بیرون آمدند، مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد ولی مرد عابد، فاسق و گنهکار بیرون آمد! از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد: (بشر المذنبین و انذر الصدیقین) [گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان] حضرت داود (ع) عرض کرد: چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم خداوند فرمود: به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند. زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد 📚اصول کافی اینجاست که گفته شده: ای بسا کافر که مؤمن گشت و رفت ای بسا مؤمن که ایمان هشت و رفت ✍️به کانال فرهنگ موضوعی علت ها حکمت ها و راهکارها بپیوندید🔽 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ 📚https://eitaa.com/jcjvjv📚 ┈┉┅━❀💌❀━┅┉