#زنگ_شعر خداوندا دلی دریا به من ده در او عشقی نهنگ آسا به من ده حریفان را بس آمد قطره ای چند بگردان جام و آن دریا به من ده نگارا نقش دیگر باید آراست یکی آن کلک نقش آرا به من ده ز مجنونان دشت آشنایی منم امروز، آن لیلا به من ده به چشم آهوان دشت غربت که سوز سینه ی نی ها به من ده تن آسایان، بلایش بر نتابند بلی من گفتم، آن بالا به من ده چو بادریادلان افتی، قدح چیست به جام آسمان دریا به من ده گدایان همت شاهانه دارند تو آن بی زیور زیبا به من ده غم دنیا چه سنجد با دل من از آن غم های بی دنیا به من ده چه دل تنگ اند این آیینه رویان دلی در سینه بی سیما به من ده به جان سایه و دیدار خورشید که صبری در شب یلدا به من ده #زندهیاد_هوشنگ_ابتهاج

🌷 شهید همت: 🌿 ما هنوز شهادت بی درد می طلبیم غافل از آنکه شهادت را جز به اهل درد نمی دهند. #حدیث_دل

سلام بر همراهان گرامی🌹 عزاداری هاتون قبول حق ان شاء الله 🖤

گاهی بازار می روم و شما را در خانه تنها می گذارم.. سری قبل که بازار دنیا رفته بودم چرخی بزنم، برایتان در خانه هیچ خوراکی نگذاشته بودم. بعد از قدری وقفه برگشته بودم با شکلات قهوه ای تلخ😍 اما اینبار وقتی رفتم بازار دنیا، برایتان فست فود میذاشتم( پیامهای غیرتولیدی، کپی و بازارسال😐😅) ذائقه این کانال، نوشتن مطالب با قلم خودم بود، یعنی چیزی شبیه پخش زنده😅 ولی خب گاهی در سیستم پخش زنده، اختلال ایجاد میشه و طبیعیه که این جور مواقع، به جای پخش زنده، از محتوای آرشیو بهره گرفته بشه😂 این چند وقت که مطلب نمی نوشتم، صدای برخی ها در اومد، حوصله برخی ها سر رفت. برخی ها خودشون گذاشتند رفتند😅و ... خلاصه ان شاء الله به‌جای این خوراکی های فست فود( پیامهای صرفا کپی و باز ارسال شده)، خودم دست به آشپزی میزنم و غذا می پزم😋😂 ذائقه خودم هم با فست فودهای مجازی سازگار نیست. سیستم گوارش فکریِ آدم رو دچار سوءهاضمه میکنه، بعضی وقتا کار به جایی میرسه که باید استفراغ فکری کنیم تا جا برا محتواهای جدید و مفید باز بشه😊 خب، تا حالتون به هم نخورده، برم سراغ آشپزی😄

در برخی ایام سال، سلام و احوالپرسی ما ایرانی ها همراه میشه با عباراتی مثل : طاعاتتون قبول حق( در ماه مبارک رمضان) و عزاداری هاتون قبول، لعنت خدا بر یزید و.. در ماه محرم و صفر. اینو داشته باشید😊👇👇 چندسال پیش، روزی از روزهای دهه اول محرم، به همراه خواهرم راهی مسجد شدیم برای نماز جماعت صبح و زیارت عاشورا. در هوای گرگ و میش و تاریک سحر، در کوچه پس کوچه های منتهی به مسجد، راه می رفتیم . خواهرم با خواب آلودگی گفت: حتی آب وضو هم، خواب رو از سرم نپروند😩 با این خواب آلودگی چطور میخوام زیارت عاشورا بخونم😥 منم گفتم خدا بزرگه، تا برسیم مسجد، خوابت می پره 😊 در همین گفت و گو بودیم که یهو یکی از اقوام عزیزمون از یه مسیر دیگه داشت به مسجد می رفت که تو یه دو راهی به هم رسیدیم. ایشون با اینکه بزرگتر بود و هنوز فاصله ای بین مون بود؛ ولی سبقت بر سلام و احوال پرسی گرفت و گفت: لعنت خدا بر یزید... منم فکر کردم گفت عزاداری هاتون قبول حق. سلام و احوالپرسی کردم و گفتم همراه با شما ان شاءالله!! 😐😐 دیدم خواهرم از فرط خنده، نای رفتن نداره 😂 گفتم چی شد؟ چرا میخندی؟! گفت خدا بزرگه، تا برسم مسجد، خوابم رو پروند. تازه فهمیدم چی گفته بود، چی گفته بودم🙈🤭😱😓😐😅 شانس آوردم بنده خدا خودش متوجه سوتی فاجعه ام نشد؛ و گرنه لعنت خدا بر خود من که هنوز زنده ام😂 درس این مطلب : سعی کنید شنونده خوبی باشید. #خاطرات_من

تا به حال شده تو موقعیتی بن بست گونه و در تنگنا قرار بگیرید طوری که با همه محاسبات عقلی تون، به زانو در بیایید؟! احساس کنید هرچی عاقلانه فکر می کنید، اون تنگنا، سخت تر میشه براتون! معادله های معمول زندگی تون به هم می ریزه انگار. خدا طوری شما رو می چلونه که نه راهِ پس دارید و نه راه پیش!! پر بشید از سواااال که از همه جا براتون میباره و عطشِ جوابی رو داشته باشید که انگااار نیست!! تازه حتی ممکنه لب به شِکوه بگشایید که من که بندگی کرده ام، پس چرا خدا، خدایی نمی کنه!! اگه خدایی می کرد که من نباید تو این موقعیت بودم الان و ..! چرا خدا ساکت شده و دست رو دست گذاشته و کاری نمیکنه ؟! ووووو ....از این حرفااا #دست_نوشته_های_یک_بانوی_معلم '•°🦋°•` #از_دل_بر_آمده

اگه بله از این تجربه ها داشتید 👆👆 و حتی اگه نه😊 لطفا این کلیپ رو با دقت ببینید👇👇👇

چون خدا آگاه هست مرا درد وغمی نیست😍 (کار رو خدای منان به تار موئی میرسانه ولی پاره نمیشه )❤️😍 ❇️لطفا از زبان استاد عالی بشنوید👌

به یاد رسم اوایل کانال، بعد این بحث ها👆 این شعر می چسبه😍❤️👇👇

‌ ‌ ‌تویی پیداتر از پیدا؛ نمی‌یابیم پیدا را چرا مانند ماهی‌ها، نمی‌بینیم دریا را؟! نشانت می‌دهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان گمانم یک نفر آیینه‌کاری کرده دنیا را نسیمی می‌وزد وقت اذان از دورهای دور به آرامی نوازش می‌کند پلک سحرها را تجلّی می‌کند حتی همین بید حیاط ما! اگر من هم بلد باشم تکلّم‌های موسیٰ را تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را... ✍محمدمهدی خان‌محمدی #زنگ_شعر

سلام و صبح بخیر 🌹

مطلبی که این روزها در فضای مجازی به چشم میخورد و توسط برخی کاربران دست به دست میشود👇👇👇

عاشورا تمام شد، به خانه‌هایتان بروید... مهیا شوید برای همه انچه که بوده‌اید، حسین(ع) را هم درون پستوهایتان پنهان کنید تا سال دیگر, چون علم و کُتل و نخل و زنجیرهایتان، اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم...! عباس را نه! به کارتان می‌آید. برای قسم خوردنتان هنگام دروغ, برای گاه خطرهایتان, زمانی که می‌خواهید سر دیگری کلاه بگذارید و شاهدی می‌خواهید. فردا صبح هم کرکره مغازه‌هایتان را بالا بدهید, درِ بنگاهایتان را باز کنید و یک‌ لایتان را چهار لا حساب کنید. کلاه‌هایتان را آماده کنید، برای اینکه دوباره تا خرخره سر مردم بگذارید. آنچه را این روزها خرج نذریهایتان کردید، خرج شربت، چای، مرغ و برنجتان به یک‌باره جبران کنید. بروید و حسین(ع) و دردهایش را به حال خود بگذارید...😔😞😔 #کمی_نقد_و_بررسی

واکنش شما در مورد این قبیل پیامها چیه؟!👆

سلام و سپاس از دعای خوبتان 🙏🌹 ممنون بابت اظهار نظرتون🌸 #پاسخ_به_پیام_ناشناس

سلام و سپاس🌹 نظر و زاویه نگاه جالبی بود. من خودم از این زاویه ندیده بودم😊 #پاسخ_به_پیام_ناشناس

راستش را بخواهید نوجوان که بودم، عاشق و شیفته این حرفها و ادبیات بودم😐 بزرگتر که شدم پشت پا زدم به علایق و افکار ناپخته ی قبلی . اتفاقا امروز هم در جمعی بودم و نظرات جمع را نسبت به این قبیل پیامها در فضای مجازی جویا شدم. برخی ها شبیه نوجوانیِ من بودند و کلی به به و چه چه😅 برخی ها در عین واقف بودن به نقدهایش، متن را دوست داشتند و برخی هم مثل من، کلا نقد کردند و گذاشتند کنار😊👇👇 #کمی_نقد_و_بررسی