eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
نیم نگاهی به تاریخ گذشته بشر فریاد می زند که: عقل برای رفتن در مسیر ، لازم هست ولی هرگز کافی نیست. در قرن 19 جریان پوزیتویسم( حس گرایی) حرف حسابش این بود که انسان با اتکا به علم تجربی و حواس تجربه پذیر خودش می تواند سر کند؛ لذا به انکار غیب و وحی(دین) رو آوردند. نتیجه اش چه شد؟! بحران معرفتی❗️ چون علم و عقل و حواس بشر و ...فقط بخشی از ابزارهای شناخت و معرفت بودند و این جریان با حذف مهمترین ابزار شناختی، انسان قرن بیستم را ابتدا در بحران معرفتی به تنگنا رساند و سپس وی را به بحران های اخلاقی، معنوی و روانی کشاند. شاهد این مدعا، آمار بالای فساد، بزهکاری و انحراف های اخلاقی ، افسردگی، پوچی و در نهایت خودکشی است. پس، انسان علاوه بر عقل، به ابزار دیگری نیاز دارد. عقل به تنهایی نمیتواند از پسِ جوابِ سوال های مهم و بنیادی که هر انسان اهل فکری(دقت شود) باهاش مواجه هست، بر بیاد. مثل چی؟ مثل سرنوشت ما پس از مرگ!! عقل بشر کجا میتونه به این سوال مهم جواب بده؟!! عقل ، نه تنها محدودیت داره، بلکه با درک این محدودیت، جالبه که خودِ عقل انسان، ضرورت وحی رو درک میکنه👌
پاسخ استادصفایی به این سوال👇👇
✅ مادامی که من احساس نیاز به دین نداشته باشم... 🔶استاد : آن چه من را به حركت وادار مى‌كند، علم به چيزى نيست، اضطرار به آن است. احتياج به آن است. مادامى كه من، دين را حتى اگر قبول كردم، خدا را حتى اگر باور كردم كه هست، اگر به آن نياز نداشته باشم و بگويم بدون دين مى‌توانم راهم را بروم و مى‌توانم بدون دين زندگى كنم، طبيعتاً دين يا در متن نمى‌آيد ،بر كنار مى‌شود، يا اگر هم مى‌آيد، متن بى‌بديلى نيست، مى‌تواند نسخه بَدَل داشته باشد. اينجاست كه تو از دين مى‌توانى كنار بكشى. ثبات تو در رابطه با دين ممكن است متغير باشد. يك روز باشى يك روز نباشى. اين ديگر مربوط‌ است به شرايطى كه تو دارى. دين متن تو نيست. يك روز آن را دارى، يك روز ندارى. حاشيه‌ى زندگى توست. اما اگر آدمى باور كرد كه دين براى من ضرورت است، چرا؟ چون علم من در حوزه‌ى هفتاد سال مى‌تواند كارگشا باشد، فلسفه‌ى من هم در حوزه‌ى علم من مى‌تواند روشنگر باشد و عرفان من هم و قلب من هم و مجموعه مسائل و نقطه‌هاى آسيب و آفتى كه در دل من هست با مجموعه‌ى راهى كه در پيش دارم و اهدافى كه دارم جمع‌بندى و شناسايى مى‌شود، آن موقع اگر من اين مجموعه را فهميدم،به وحى روى مى‌آورم، اين نياز را مى‌فهمم. اينجاست كه در خدا جدال نمى‌كنم. 📚 زن و مرد ص۶۴
من حركتم به سوى دين به اندازۀ دركم از ضرورت و اضطرارم در رابطه با دين است؛ من كه فهميدم امكانات من نارساست؛ چه امكانات حسى‌ام، امكانات غريزى‌ام، امكان تجربى و علمى‌ام، امكان برهانى فلسفى عقلى‌ام و امكان قلبى شهودى عرفانى‌ام. اين مجموعۀ امكانات، براى مجموعۀ روابط‌ من و نيازهاى من ناتوان است، اينجاست كه من به چيز ديگرى روى مى‌آورم، به وحى روى مى‌آورم؛ در حالى كه اگر من اين ارتباطهاى پيچيده را قائل نباشم، استمرار را براى خودم قائل نباشم، نه تنها وحى زايد است، حتى عقل هم زايد است، كه با غريزه مى‌شود زندگى كرد.❗️❗️ ✍ 📖 تو می آیی، ص ۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبحتون بخیر🍃🌹
وقتی بخاطر سرمای هوا، دیشب اطلاعیه مجازی شدن کلاسها صادر میشه😩👇 طبق قانون پایستگی آموزش: 👇👇 بعد از کرونا ، مدرسه ها هرگز تعطیل نمی شوند، بلکه از حالتی( حضوری) به حالت دیگر(مجازی) تبدیل میشوند😂😅 وقتی مجبوری بری تو شاد 😅👇 طبق قانون پایستگی اختلال اینترنت: 👇👇 اختلال نت هرگز از بین نمی رود، بلکه از شدتی به شدت دیگر تبدیل میشود😂 طبق قانون پایستگی طنز: 👇👇 طنزها هرگز از بین نمی روند، بلکه از سوژه ای به سوژه دیگر منتقل میشوند. تا قانون پایستگی دیگر ... . . . فکر کردید میگم بدرود؟!✋😅 نخیررر😂 تا قانون پایستگی دیگر، جایی نمی روم؛ بلکه از موضوعی به موضوع دیگر منتقل میشوم😉👇
نقاشی یک مادر عرب برای فرزندانش، تا ترتیب انبیا را به آنها آموزش دهد. مادر یعنی، معلم به تمام معنا 👌👌💐
و اما مشق های بلاد ایمان به قلم رفیق شیمیدان😊 👇
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام 🌸🍃 در همین ابتدای مطلب از تمام عزیزان تقاضا دارم قبل از مطالعه مطالب ، چنان که قصد دارید به کلاسهای باحالمون و رفاقت قشنگمون و ... غبطه بخورید ، همین ابتدای کار یک ماشاالله لاحول و لا قوه الاباالله قرائت کنید و از همونجا که نشسته اید فوت کنید به جونمون 😅😂 والا به خدا نگران نباشید میاد میرسه!!! دود کردن اسپند و .. هم نمی دونم در روایات اومده یا نه ولی میگن بس تاثیرگذار هست!! 😅 والا آخه از پشت صحنه هامون که خبر ندارید 🙊😅 حالا بریم براتون از قشنگی های کلاسمون بگم تا هم از راه دور بهره ببرید و هم دلتون بسوزه 😂😂😂 چون هفته گذشته و این هفته در محضر سوره بروج بودیم ، من هم در یک جلسه ترکیبی از دو جلسه رو تقدیمتون می کنم 😊 به تازگی و به حول و قوه الهی ما اهالی بلاد ایمان هم هجرت کردیم و از خانه ای زیبا و قدیمی با حیاط سرسبز که در همسایه‌گی مسجد بود ، کوچ کرده و در یک ساختمان تازه تر ساکن شدیم که از قضا با همان مسجد همسایه ترر است 👌 به طوری که برای رسیدن به کلاسهای بلاد ایمان از حیاط مسجد می گذریم 😍 اتفاقا من هم آدرس رو تا حیاط مسجد بلد بودم ولی اونجا که رسیده بودم گیر کرده بودم 🙊 یک زنگ به استاد جان زدم فرمودند یک در شیری رنگ هست , از پله هاش بیا پایین 😑 حالا من وسط حیاطی ایستاده ام که دور تا دورش تمام درها شیری رنگ شده اند و تمام پله هایشان رو به بالاست!!!! 😑 چند باری همون پله ها رو اول بالا و بعد پایین رفتم ولی جایی نمی رسیدم همون کف حیاط بودم 😂😂😂😂 خلاصه یکی از رفقای با مرام اومد دنبالم و باهم رفتیم تو ، تازه اون موقع متوجه شدم یکی از درهای شیری رنگ رو که باز می کنی در لایه های درونی وجودش پله هایی رو به پایین آشکار میشه 😉
این جلسه ما در محضر سوره بروج بودیم 😍 تدبر در قرآن ، اون هم با سبک و کلاس داری استاد جان باعث شده فضای کلاس هامون بس نگفتنی باشه 👌 بماند که این جلسه یکی از رفقای فعال و پر سوالمون کنار استاد جان جا خوش کرده و بخش وسیعی از کلاس رو به نفع خودشون خصوصی کرده بودند ، ولی این استاد جان ما هم بیدی نیست که با این بادها بلرزه و خدایی نکرده کلاس از دستشون در بره 😅 هر از گاهی یک سوال می پرسیدند و کلاس رو به چالش می بستند!! تا ما بحثمون بالا می گرفت خودشون آهسته و در نهایت آرامش پاسخ سوالات اون رفیق رو هم می دادند ☺️ بماند که باز هم با این وجود کنجکاوی تمام ابعاد وجود من رو دربر گرفته بود 😁 و کم کم احساسم نسبت به این رفیق داشت تو مایه های می شد!! 😂 که استاد جان با چشمکی ، گوشه ای از شیطنت های خودم رو بهم یادآوری کردند و من هم که دیگه حرفی برای گفتن نداشتم سکوت کردم 🙈
این جلسه نکته ای که تک تکمون نسبت بهش اعتراف کردیم ، احساسمون نسبت به قرآن و به این آیات بود احساس اینکه در مقابل اقیانوس وسیعی ایستاده ایم ، پهناور و با ابعاد گسترده!! صحبت کردن و به اصطلاح تدبر در آیات سوره کاملا این حس رو بهم می داد!!! انگار قطره ای از اقیانوس بر کف دستم افتاده و دارم نگاهش می کنم 😊 البته محتوای کلاس ما معمولا مطابق با کتاب پیش نمیره!! ما برای خودمون استاد پل زنی شده ایم!! از یک آیه و یک کلمه به کجاها که نمی رسیم و سر از کجاها که در نمی آوریم❗️ در همین دو جلسه هم انقدر نکات جدید و جالب بود که تا همین حالا که می نویسم تصمیم نگرفته ام از کدامشان و از کجا بنویسم ❗️❗️❗️
بروج به معنای برج هاست سوره با سوگند به بروج ( آسمان دارے برجها ) آغاز شده است!! برج هایی که سنگر دیده بانی و محل نظارت عرش الهی است و همینطور به روز قیامت سوگند یاد کرده است ، همان روزی که وعده‌ی حساب و کتاب در ان داده شده ، و به خداوندی که شاهد و ناظر است!!! پاسخ این سوگندها چیه؟! این که اصحاب اخدود ( اصحاب گودال ) کشته شدند!!! اصحاب اخدود کسانی بودند که گودالهایی رو برای سوزاندن مومنان حفر کرده بودند❗️❗️❗️ مسیحیانی رو که به پیامبر زمانشون ایمان آورده بودند زنده زنده در آتش می سوزوندند و خودشون به تماشا نشسته بودند!!! آیات ۱ الی ۹ توجه رو به سرنوشت دردناک اصحاب اخدود جلب میکنه!! اینها کسانی بودند که مومنان رو زنده زنده در آتش سوزاندند و جالبه در ادامه آیات وقتی بحث جزای دنیوی ایشون مطرح میشه، از عذاب حریق سخن به میان میاد🔥 (تناسب بین عمل و جزای عمل)👌 این سوره چون در فضایی نازل شده بود که کافران و مکذبان قرآن ، توهم زده بودند که کسی ناظر بر اعمال و رفتار اونها نیست و با اونها هیچ برخوردی نخواهد شد ، به خاطر همین مومنان رو به شدت زیر فشار و آزار و اذیت قرار می دادند تا از ایمان خودشون دست بردارند❗️ در مورد مومنانی که سوزانده شدند صحبت کردیم و سوال کردم ، استاد نمی شد این افراد تقیه کنند و به تقیه دست از ایمانشون بردارند؟؟!! که استاد پاسخ دادند نههه✋ تقیه برای زمانی و مکانی دیگر است ، اینها افراد یکتا پرست یک جامعه بودند که اگر اینجا تقیه می کردند ، جامعه یکتا پرستان به کلی از بین می رفت و گسترش پیدا نمی کرد!! ✅ در مورد شرایط و زمان و مکان تقیه صحبت کردیم و اینطور که استاد جان گفتند ، بخشی از تعارض حدیث ها مربوط به زمان خفقان حکومت های ستمگر هست که امام بنا بر مصلحت لازم در انظار عمومی، اعلام فتوا یا موضوعی بر اساس تقیه کرده اند و بعد در خلوت با یارانشون براشون توضیح دادند✔️ در مورد اینکه هر کسی مسئول اعمال خودش هست ، صحبت کردیم و اینکه هیچ عملی ، هیچ رفتار و گفتاری در این دنیا نیست که گم بشه و اثربخش نباشه ( چه مثبت چه منفی ) صحبت کردیم!! سوال کردم ، کافرانی که به هیچ دین و کتابی ایمان ندارند و به اصطلاح جاهل هستند و فقط پول و قدرت دارند و اما اثرات کارهایشان به من و امثال من می رسد ، چطور محاکمه و مجازات خواهند شد؟؟؟ استاد پاسخ دادند که هستند کسانی که شرایط و امکان تحقیق و مطالعه داشتند ؛ اما کوتاهی کردند و به این افراد جاهل مقصر گفته می شود!!! و به شدت نسبت به اعمالشون پاسخگو خواهند بود اما هستند کسانی که شرایط و امکان تحقیق و مطالعه و آموختن براشون فراهم نشده و یا توان فکریِ لازم رو نداشتند، خداوند با مهر و رحمت خودش باهاشون برخورد خواهد کرد و به این افراد جاهل قاصر گفته میشه... در ادامه بحث و گفتگویمان رسید به سردار جان سلیمانی و از آنجا به شهید چمران عزیز و کتاب زیبا و خواندنی😍😍😍 ادامه کلاس رو هم مهمان یک بخش از این کتاب خواندنی شدیم با خوانش زیبای استاد جانمان 😍 که اگر دلتون خواست و کنجکاو شدین و ... این بخش از کلاسمون هم در کتاب و هم در نت قابل دسترسی هست به نام 👌
کلاس تموم شد ، اما اینجا برعکس مکان قبلی که بودیم ، در یک محل شلوغ و پر رفت و آمد هست و صدامون از یه حدی بلند تر نباید بشه!! بگو بخندهامون ادامه داشت ولی خنده های از ته دل ولی با صدای آهسته🙈 خفه شدیم انقدر تو خودمون خندیدیم 😂😂😂 به همراه استاد جان که از کلاس بیرون اومدیم تازه اونجا هر دو متوجه شدیم دقیقاااا روبروی موسسه مون یک کتابخونه عمومی هست که متعلق به مسجده ، با دیوارهای شیشه ای 😍😍😍 که کتابهای منظم چیده شده داخل قفسه ها چنان دلبری می کرد که نگوووو ... دو نفر عاشق کتاب و چنین کتابخانه ای در پیش رو 😍 من و استاد جان، بدون هماهنگی و بدون اینکه کلمه ای بینمون رد و بدل بشه هر دو با سرعت به سمت این کتابخونه جذاب و دلبر در حرکت بودیم که ... 😐 تا رسیدیم متوجه شدیم کتابخونه برای آقایون هست و ظاهرا ما اجازه ورود نداریم 😑 با وجود اینکه از پشت دیوارهای شیشه ای پیدا بود که فقط آقای کتابدار داخل کتابخونه حضور داشتند اما به هر حال ما اجازه ورود نداشتیم ❗️ 😅😂 کمی از پشت شیشه کتابها رو نگاه کردیم و سعی می کردیم از همون فاصله تشخیص بدیم کتابهای توی قفسه چی هستند 😂😂😂 بعدش هم راهمون رو گرفتیم و در نهایت تاسف و تاثر راهمون رو ادامه دادیم
این هم من و استاد جان پشت درهای شیشه ای کتابخانه👆👆 وقتی متوجه شدیم اجازه ورود نداریم 😂😂😂😂
بحث کتاب شد، بریم سراغِ قانون پایستگی مطالعه:👇😍📖 مطالعه کتابها تمام نمیشود؛ بلکه از کتابی به کتاب دیگر منتقل میشود😍❤️😅
❤️❤️السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام ❤️❤️
سوال خوبیه، نشون میده سوال کننده در فکر رشد خودش هست😍 ولی جوابش یه قرص که سریع الاثر باشه، نداره😉 جوابش همت میخواد و تلاش برا ساختن خود.👌 البته روی سوال مباحثی که مطرح کردید، اینا مراتب داره؛ لذا نباید نگاه کمال گرایی مطلق و یا حتی نباید نگاه صفر و صدی داشته باشیم. طبق آیات و روایات میزان سعی ما تو این مسیر مهمه و اینکه در مقایسه با دیروزِ خودمون، بهتر شده باشیم؛ ولو اندک اندک. خواندن دعای مکارم اخلاق (دعای 20 صحیفه سجادیه) رو همراه با توجه و فکر پیشنهاد می کنم.👌 اگر هم اهل همت هستید، تو ناشناس یه چراغ سبز نشون بدید تا فایل های صوتی شرح دلنشین این دعا رو براتون تو کانال بزارم ان شاءالله😊🌹
در انتظار رویش🌱
حالا هرسال زمستون یاد سختی هایی که خودم در راه تحصیل علم کشیدم می افتم😩😍❗️ ابتدایی که بودم، تو مسیر
عجب روزگاری است❗️😊 این حکایت زمستان های سرد و برفیِ دانش آموزیِ من است و این هم زمستان های گرمِ دانش آموزانِ من👇 مدرسه مجازی(شاد) ، کنار بخاری، زیر پتو ❗️با کیک و ساندیس😂😐😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در انتظار رویش🌱
#سؤالات_متداول 🎥 فایل راهنمای شیوۀ ثبت نام در سایت تربیتکده آیین فطرت و دورۀ «قصۀ من و خدا» آدرس
📣یادآوری برای شرکت کنندگان: امروز ساعت ۱۵:۳۰ وبینار آنلاین معرفی و توضیح دوره🍃🌹
میلاد مــادر خـوبی ها  🌸🍃 بانوی دو عالم حضرت🌸🍃 زهـرای مـرضیہ (س)  🌸🍃 و روز بزرگداشت مقام 🌸🍃 مادر و زن، بر همه مادران و🌸🍃 زنان و دختران سرزمینم مبارک باد🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ᪥•✨﷽✨•᪥ . 🌷 امام سجاد علیه السلام: حق "مادرت" این است که بدانی او با گوش و چشم و دست و پا و مو و پوست [و خلاصه] تمام وجودش تو را حفاظت نموده و از تو نگهداری کرده، و از این کارش هم خرّم و شاد بوده …💯✨ 📚{تحت العقول/ص۲۴۲} (س)❤️