eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
378 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://daigo.ir/secret/5405893054 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاس تمام شد اما مگر میشد دل از این کلاس کند و تا هفته آینده منتظر ماند؟! به سبک مادران قدیم کلی ایستاده و وسط کلاس صحبت کردیم و خندیدیم و کلی جلوی در خروجی و کمی هم تا سر کوچه 😅🙈 اما چشمتان روز بد نبیند در مسیر بازگشت با استاد جان از راهی حرکت کردیم که به خیال خودمان خلوت‌تر باشد اما چناااان پر تردد بود که دچار حرکت شتری شده بودیم 😂😂😂
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام 🌸🍃 در همین ابتدای مطلب از تمام عزیزان تقاضا دارم قبل از مطالعه مطالب ، چنان که قصد دارید به کلاسهای باحالمون و رفاقت قشنگمون و ... غبطه بخورید ، همین ابتدای کار یک ماشاالله لاحول و لا قوه الاباالله قرائت کنید و از همونجا که نشسته اید فوت کنید به جونمون 😅😂 والا به خدا نگران نباشید میاد میرسه!!! دود کردن اسپند و .. هم نمی دونم در روایات اومده یا نه ولی میگن بس تاثیرگذار هست!! 😅 والا آخه از پشت صحنه هامون که خبر ندارید 🙊😅 حالا بریم براتون از قشنگی های کلاسمون بگم تا هم از راه دور بهره ببرید و هم دلتون بسوزه 😂😂😂 چون هفته گذشته و این هفته در محضر سوره بروج بودیم ، من هم در یک جلسه ترکیبی از دو جلسه رو تقدیمتون می کنم 😊 به تازگی و به حول و قوه الهی ما اهالی بلاد ایمان هم هجرت کردیم و از خانه ای زیبا و قدیمی با حیاط سرسبز که در همسایه‌گی مسجد بود ، کوچ کرده و در یک ساختمان تازه تر ساکن شدیم که از قضا با همان مسجد همسایه ترر است 👌 به طوری که برای رسیدن به کلاسهای بلاد ایمان از حیاط مسجد می گذریم 😍 اتفاقا من هم آدرس رو تا حیاط مسجد بلد بودم ولی اونجا که رسیده بودم گیر کرده بودم 🙊 یک زنگ به استاد جان زدم فرمودند یک در شیری رنگ هست , از پله هاش بیا پایین 😑 حالا من وسط حیاطی ایستاده ام که دور تا دورش تمام درها شیری رنگ شده اند و تمام پله هایشان رو به بالاست!!!! 😑 چند باری همون پله ها رو اول بالا و بعد پایین رفتم ولی جایی نمی رسیدم همون کف حیاط بودم 😂😂😂😂 خلاصه یکی از رفقای با مرام اومد دنبالم و باهم رفتیم تو ، تازه اون موقع متوجه شدم یکی از درهای شیری رنگ رو که باز می کنی در لایه های درونی وجودش پله هایی رو به پایین آشکار میشه 😉
این جلسه ما در محضر سوره بروج بودیم 😍 تدبر در قرآن ، اون هم با سبک و کلاس داری استاد جان باعث شده فضای کلاس هامون بس نگفتنی باشه 👌 بماند که این جلسه یکی از رفقای فعال و پر سوالمون کنار استاد جان جا خوش کرده و بخش وسیعی از کلاس رو به نفع خودشون خصوصی کرده بودند ، ولی این استاد جان ما هم بیدی نیست که با این بادها بلرزه و خدایی نکرده کلاس از دستشون در بره 😅 هر از گاهی یک سوال می پرسیدند و کلاس رو به چالش می بستند!! تا ما بحثمون بالا می گرفت خودشون آهسته و در نهایت آرامش پاسخ سوالات اون رفیق رو هم می دادند ☺️ بماند که باز هم با این وجود کنجکاوی تمام ابعاد وجود من رو دربر گرفته بود 😁 و کم کم احساسم نسبت به این رفیق داشت تو مایه های می شد!! 😂 که استاد جان با چشمکی ، گوشه ای از شیطنت های خودم رو بهم یادآوری کردند و من هم که دیگه حرفی برای گفتن نداشتم سکوت کردم 🙈
این جلسه نکته ای که تک تکمون نسبت بهش اعتراف کردیم ، احساسمون نسبت به قرآن و به این آیات بود احساس اینکه در مقابل اقیانوس وسیعی ایستاده ایم ، پهناور و با ابعاد گسترده!! صحبت کردن و به اصطلاح تدبر در آیات سوره کاملا این حس رو بهم می داد!!! انگار قطره ای از اقیانوس بر کف دستم افتاده و دارم نگاهش می کنم 😊 البته محتوای کلاس ما معمولا مطابق با کتاب پیش نمیره!! ما برای خودمون استاد پل زنی شده ایم!! از یک آیه و یک کلمه به کجاها که نمی رسیم و سر از کجاها که در نمی آوریم❗️ در همین دو جلسه هم انقدر نکات جدید و جالب بود که تا همین حالا که می نویسم تصمیم نگرفته ام از کدامشان و از کجا بنویسم ❗️❗️❗️
بروج به معنای برج هاست سوره با سوگند به بروج ( آسمان دارے برجها ) آغاز شده است!! برج هایی که سنگر دیده بانی و محل نظارت عرش الهی است و همینطور به روز قیامت سوگند یاد کرده است ، همان روزی که وعده‌ی حساب و کتاب در ان داده شده ، و به خداوندی که شاهد و ناظر است!!! پاسخ این سوگندها چیه؟! این که اصحاب اخدود ( اصحاب گودال ) کشته شدند!!! اصحاب اخدود کسانی بودند که گودالهایی رو برای سوزاندن مومنان حفر کرده بودند❗️❗️❗️ مسیحیانی رو که به پیامبر زمانشون ایمان آورده بودند زنده زنده در آتش می سوزوندند و خودشون به تماشا نشسته بودند!!! آیات ۱ الی ۹ توجه رو به سرنوشت دردناک اصحاب اخدود جلب میکنه!! اینها کسانی بودند که مومنان رو زنده زنده در آتش سوزاندند و جالبه در ادامه آیات وقتی بحث جزای دنیوی ایشون مطرح میشه، از عذاب حریق سخن به میان میاد🔥 (تناسب بین عمل و جزای عمل)👌 این سوره چون در فضایی نازل شده بود که کافران و مکذبان قرآن ، توهم زده بودند که کسی ناظر بر اعمال و رفتار اونها نیست و با اونها هیچ برخوردی نخواهد شد ، به خاطر همین مومنان رو به شدت زیر فشار و آزار و اذیت قرار می دادند تا از ایمان خودشون دست بردارند❗️ در مورد مومنانی که سوزانده شدند صحبت کردیم و سوال کردم ، استاد نمی شد این افراد تقیه کنند و به تقیه دست از ایمانشون بردارند؟؟!! که استاد پاسخ دادند نههه✋ تقیه برای زمانی و مکانی دیگر است ، اینها افراد یکتا پرست یک جامعه بودند که اگر اینجا تقیه می کردند ، جامعه یکتا پرستان به کلی از بین می رفت و گسترش پیدا نمی کرد!! ✅ در مورد شرایط و زمان و مکان تقیه صحبت کردیم و اینطور که استاد جان گفتند ، بخشی از تعارض حدیث ها مربوط به زمان خفقان حکومت های ستمگر هست که امام بنا بر مصلحت لازم در انظار عمومی، اعلام فتوا یا موضوعی بر اساس تقیه کرده اند و بعد در خلوت با یارانشون براشون توضیح دادند✔️ در مورد اینکه هر کسی مسئول اعمال خودش هست ، صحبت کردیم و اینکه هیچ عملی ، هیچ رفتار و گفتاری در این دنیا نیست که گم بشه و اثربخش نباشه ( چه مثبت چه منفی ) صحبت کردیم!! سوال کردم ، کافرانی که به هیچ دین و کتابی ایمان ندارند و به اصطلاح جاهل هستند و فقط پول و قدرت دارند و اما اثرات کارهایشان به من و امثال من می رسد ، چطور محاکمه و مجازات خواهند شد؟؟؟ استاد پاسخ دادند که هستند کسانی که شرایط و امکان تحقیق و مطالعه داشتند ؛ اما کوتاهی کردند و به این افراد جاهل مقصر گفته می شود!!! و به شدت نسبت به اعمالشون پاسخگو خواهند بود اما هستند کسانی که شرایط و امکان تحقیق و مطالعه و آموختن براشون فراهم نشده و یا توان فکریِ لازم رو نداشتند، خداوند با مهر و رحمت خودش باهاشون برخورد خواهد کرد و به این افراد جاهل قاصر گفته میشه... در ادامه بحث و گفتگویمان رسید به سردار جان سلیمانی و از آنجا به شهید چمران عزیز و کتاب زیبا و خواندنی😍😍😍 ادامه کلاس رو هم مهمان یک بخش از این کتاب خواندنی شدیم با خوانش زیبای استاد جانمان 😍 که اگر دلتون خواست و کنجکاو شدین و ... این بخش از کلاسمون هم در کتاب و هم در نت قابل دسترسی هست به نام 👌
کلاس تموم شد ، اما اینجا برعکس مکان قبلی که بودیم ، در یک محل شلوغ و پر رفت و آمد هست و صدامون از یه حدی بلند تر نباید بشه!! بگو بخندهامون ادامه داشت ولی خنده های از ته دل ولی با صدای آهسته🙈 خفه شدیم انقدر تو خودمون خندیدیم 😂😂😂 به همراه استاد جان که از کلاس بیرون اومدیم تازه اونجا هر دو متوجه شدیم دقیقاااا روبروی موسسه مون یک کتابخونه عمومی هست که متعلق به مسجده ، با دیوارهای شیشه ای 😍😍😍 که کتابهای منظم چیده شده داخل قفسه ها چنان دلبری می کرد که نگوووو ... دو نفر عاشق کتاب و چنین کتابخانه ای در پیش رو 😍 من و استاد جان، بدون هماهنگی و بدون اینکه کلمه ای بینمون رد و بدل بشه هر دو با سرعت به سمت این کتابخونه جذاب و دلبر در حرکت بودیم که ... 😐 تا رسیدیم متوجه شدیم کتابخونه برای آقایون هست و ظاهرا ما اجازه ورود نداریم 😑 با وجود اینکه از پشت دیوارهای شیشه ای پیدا بود که فقط آقای کتابدار داخل کتابخونه حضور داشتند اما به هر حال ما اجازه ورود نداشتیم ❗️ 😅😂 کمی از پشت شیشه کتابها رو نگاه کردیم و سعی می کردیم از همون فاصله تشخیص بدیم کتابهای توی قفسه چی هستند 😂😂😂 بعدش هم راهمون رو گرفتیم و در نهایت تاسف و تاثر راهمون رو ادامه دادیم
این هم من و استاد جان پشت درهای شیشه ای کتابخانه👆👆 وقتی متوجه شدیم اجازه ورود نداریم 😂😂😂😂
عرض سلام و ادب از جانب رفیق شیمیدان عرب زبان بر تمام ساکنان کانال در انتظار رویش به خصوص رفقای عزیزم در بلاد ایمان 🌹 از آنجایی که جلسه گذشته بنده توفیق شرکت در کلاس رو پیدا نکرده بودم و غیبت داشتم ، اینطور که پیدا بود رفقای بلاد ایمانی مان دلتنگ مشق های بلاد ایمان شده بودند 😉😊 و یکی از عزیزان هم که اتفاقا ایشون هم از کلاس غایب بودند، کل هفته چشمشون به کانال بوده تا خلاصه ای از کلاس رو در مشق های بنده بخونند و خیلی هم بی نصیب از کلاس نباشند 😅 ولی غافل بودند از اینکه بنده خودم از همه کم توفیق تر بوده ام این هم مشق های این جلسه تقدیم به گل روی همه این دوستان عزیزم 🌸🍃 هم اون دسته عزیزانی که هفته گذشته دلتنگ مشق ها شده بودند و پیگیر شدند و هم اون دسته ای که این هفته حضور نداشتند و غایب بودند ✅
این هفته بر خلاف اکثر جلسات گذشته بنده اولین نفری بودم که وارد بلاد شدم 😁 در ادامه رفقای دیگرمان و استاد جان هم رسیدند و بعد از کمی گپ و گفت و گو ، خنده ها رو تعطیل و به آخر کلاس‌ موکول کردیم تا ساعتی رو در محضر سوره مطففین سپری کنیم 😍😍😍 یادش بخیر چند سال پیش که در کلاس دیگری نغمه ها رو آموزش می دیدیم ، یک ترم تمام فرازها و فرودهای سوره مطففین رو کار کرده بودم و چقدرررر دلچسب و دوست داشتنی بود 👌👌👌 به خاطر همین حالا که به ترجمه و تدبر در این سوره رسیده بودیم ، تک تک آیات مزه دیگری به من می داد و نوع دیگری می چسبید 😋😌 چون علاوه بر تحقیق و رَست خوانی مفهوم همان آیات رو هم تا حدی یاد می گرفتم ❤️ ناگفته نماند هر چه کلاس ها جلوتر می رود درسها سخت تر و مطالب بیشتر می شود و مشق نوشتن واقعا سخت شده 😅 چون واقعا انتخاب و نوشتن چند مطلب کوتاه!!! از این کلاس های پرحجم و پرمحتوا جدا مشکله!! ولی خب چه کنم؟! خاطرِ استاد جان و دوستان بلاد ایمانی مان و تک تک اعضای مشتاقِ کانال برایم عزیز است 😊🌹🍃 مهمان فنجانی از دریای عظیم سوره مطففین بودیم ، بفرمایید تا جرعه ای را با شما به اشتراک بگذارم 😊👇
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ﴿١﴾ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿٣﴾ أَلا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿٤﴾ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٥﴾ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٦﴾ کَلا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ﴿٧﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ ﴿٨﴾ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٩﴾ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿١٠﴾ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿١١﴾ وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿١٢﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ ﴿١٣﴾ کَلا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿١٤﴾ کَلا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿١٦﴾ ثُمَّ یُقَالُ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿١٧﴾ کَلا إِنَّ کِتَابَ الأبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ﴿١٨﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُّونَ ﴿١٩﴾ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٢٠﴾ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢١﴾ إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿٢٢﴾ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٢٣﴾ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ ﴿٢٤﴾ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾ خِتَامُهُ مِسْکٌ وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿٢٦﴾ وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ﴿٢٧﴾ عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾ إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ﴿٢٩﴾ وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ ﴿٣٠﴾ وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ ﴿٣١﴾ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضَالُّونَ ﴿٣٢﴾ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حَافِظِینَ ﴿٣٣﴾ فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ﴿٣٤﴾ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٣٥﴾ هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾
سوره با تهدید به ویل آغاز می شود!! چاهی در جهنم 😰 { وَیلَُ لِلمُطَففین } که در فارسی، به " وای" ترجمه شده .. وای بر کم فروشان!! در مورد اینکه کم فروشان چه کسانی رو شامل می شود صحبت کردیم .. اینکه تا اسم و صحبت کم فروشان می شود همه یاد شغل های شریف سبزی فروش و پارچه فروش و میوه و سیب زمینی میفتیم 🥔🥕🥦 اما کم فروشی تک تک ما رو هم می تونه شامل بشه!! کسی که در انجام وظیفه اش هر چی که باشه کوتاهی کنه و وظیفه خودش رو حتی در مقابل اعضای خونواده تمام و کمال و درست به انجام نرسونه رو می تونه شامل بشه و در ادامه ابعاد گوناگون کم فروشی رو شرح میده ✅ کسانی که حق دیگری رو ضایع می کنند و پیمانه طرف مقابل رو کم می دهند اما حق خودشون رو تمام و کمال دریافت می کنند ( به یاد حدیث شریف آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند ) ✔️ و بعد در آیه بعدی خداوند می فرماید: آیا آنان گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند {4} اینجا استاد نکته ی اینکه چرا گفته گمان نمی‌کنند رو برامون توضیح دادند ، که همین حتی گمان کردن و احتمال دادنِ وجود معاد، هم راه ساز است 👌 کم فروشی کار کسانی است که هیچ ایمانی به روز قیامت نداشته باشند ✔️ اینجا برای مدتی خارج از محتوای کتاب به یک بحث داغ و اساسی نشستیم ☕️ در مورد اینکه چطور عده ای قیامت رو انکار می کنند؟! علت انکار معاد چیه؟! فقط همین خوشی های الکی و زود گذر دنیا و در گیر و بند دین نبودن و به خیال خودشون آزاد و رها زندگی کردن؟؟؟ در مورد افرادی که شاید حتی نامی از دین و قرآن هم به گوششون نرسیده ( جاهل قاصر ) و در مورد افرادی که امکان تحقیق و جست و جو و یادگیری رو داشتند اما کوتاهی کردند!! ( جاهل مقصر ) در مورد اینکه خداوند هیچ قلبی رو بیمار خلق نکرده و تمام آنچه که بعدها به اون تبدیل میشیم اکتسابی هست صحبت کردیم ♥️ و اینکه در مسیر بودن و سعی و تلاش کردن برای خدا خیلی مهمه و همین تلاش رو از بندگانش میپذیره 😍 حتی اگر قبل از رسیدن به نقطه ایده آل از دنیا بره و { لیسَ الانسان الا ما سعی } ✔️ بحث خیلی خوب و فعالی بود و نزدیک یه ربع بیست دقیقه ای به همراه استاد یه همچین بحث باحالی کردیم و همه حرف های باکلاس زدیم 😅😁
در ادامه هم در مورد عذاب های اخروی مطففین صحبت کردیم در مورد اینکه نامه اعمال این افراد بر سِجین { برگرفته از سِجن به معنی زندان } نوشته شده خداوند مجدد این افراد رو به وَیل تهدید می کنه و اینبار با نام مُکذِبین { تکذیب کنندگان روز قیامت } ویلَُ یومئذ لِلمُکَذبین {۱۰} این افراد زمانی که آیات قرآن براشون خونده میشد به تمسخر و استهزا می گرفتند و می گفتند که این ها افسانه های پیشینیان است 👎 { در حالی که شنیدن همین آیات برای مؤمنان زنده کننده است و سبب افزایش ایمانشان میشه } 👍😍 عذاب خیلی سخت و سنگین این افراد { مکذبین } این هست که خداوند روز قیامت از این افراد در حجاب خواهد بود 😭😰 ( آنقدر صحبت های جالبی کردیم و بحث های مفید و پرباری در این زمینه ها داشتیم که تا فردا می تونم بنویسم آآآ ... حییییف که شما نبودید }😅😅😅
در مقابل این افراد عِلّییون قرار دارند 😍😍😍 غرق در ناز و نعمت های بهشت 😋❤️ فقط بشینن و تکیه بدهند بر تخت های زیبا و نگاه کنند به مناظر هر چه زیباتر بهشت 😍 آنقدر حال علییون اونجا خوب هست که وقتی نگاهشون هم می کنی اثرات خوشحالی در چهره هاشون پیداست 👌🌸🍃 طعم و مزاج شرابِ بهشتی این افراد هم از تسنیم است. ( اینجا هم یادی کردیم از تفسیر تسنیمِ استاد جوادی آملی😊) تسنیم هم چشمه ای هست که مقربان می تونند به طور خالص ازش بنوشند ( با مُشک، مُهر و موم کنند آآآ برای مقربین خالصِ خالص ) 😍😍😍 خدایا خودت در جریان باش که من این تسنیم رو خالصِ خالص می خوام .. 😂😂😂 استاد داشتند توضیح می دادند که طبق آیات قرآن، مطففین در این دنیا به مومنین می خندیدند و اونها رو مسخره می کردند!!! و می گفتند این افراد گمراهند!!! در حالیکه خداوند می فرماید من این افراد رو محافظ و مراقب مومنین نفرستاده بودم که اونها رو تعقیب کنند و مراقب باشند که چه می کنند و چه می گویند که بخوان تشخیص بدن اینها گمراهند و تحقیر و مسخره کنند 😐😏 اما نوبت خنده مؤمنان هم می رسه و روز جرا آن شاالله مؤمنان به اون افراد خواهند خندید ( بحث ادبی مُشاکله ) 😎 یکی از رفقا که ظاهرا وسط بهشت نشسته بودند و در حال تناول همون شراب نفیس و زلال بودند با لحن خیلی جدی گفتند: نههه ، دلمون هم براشون می سوزه که رفتن جهنم 😅😆 گفتم: بله ، آنقدر غرق در ناز و نعمت بهشت میشیم که یادمون بره یه زمانی این آدمها به ما می خندیدن 😄😅 آن شاالله خدا جبران کننده است 😍❤️
حُسن ختام کلاس این هفته مون هم یک مطلبی بود از کتابی که استاد جان برامون خوندند در مورد تفاوت حمد و شکر که اینها رو دیگه بهتون نمیگم تا توی کَفِش بمونید 😂😂😂 اما این رو بگم یکی از همکلاسی های عزیز بلاد ایمانمون، وقتی اوضاع اسف بار من و استاد جان رو در مشق های جلسه گذشته دیده بودند که چطور چسبیده بودیم به شيشه کتابخونه 😅😂 رفته بودند و اجازه گرفته بودند تا بتونیم وارد کتابخونه بشیم و ثبت نام کنیم و کتاب امانت بگیریم 😍 به همراه استاد جان رفتیم و ثبت نام کردیم و گشتی لابه لای قفسه های کتاب زدیم و یه کتاب هم برای من گرفتیم 😍😍😍 دلتون کلاس هامون رو خواست؟! 🤔 الحمدلله 👌 خیلی هم دلتون بخواد و دلتون هم بسوزه 😁😁😁 پاشین برین موسسات قرآنی و کلاس های تدبر شهر خودتون ثبت نام کنید ، اینجا برای ماست 😅😌😎 در ادامه هم اگر دلتون می خواد بنده همچنان مشق های بلاد ایمان رو براتون بنویسم دعا کنید جلسات بعدی هم با وجود سختی های فراوان رزقم بشه و برم کلاس، تا بتونم براتون بنویسم 😊 اگر هم دلتون نمی خواد براتون بنویسم باز هم دعا کنید رزق بشه و برم کلاس ولی یک پیام به استاد جان ( ادمین در انتظار رویش ) بدین و بخواهین که ننویسم 😢 البته من در هر حال فقط به حرف استاد جان گوش میدم ، پیامتون هم ممکنه اثرگذار نباشه 😅😅😅 بنابراین فقط دعا کنید رزقم باشه و برم کلاس تا هم خودم بهره ببرم و هم شما رو از راه دور بهره مند کنم 😅😂 یا علی (ع ) 👋
عرض سلام و ادب و احترام 🌸🌿 صدای رفیق شیمی دان عرب زبان رو از بعد از پایان یک جلسه تدبر دیگر در بلاد ایمان می شنوید 🔊🔊🔊 کیا از اینکه من دوباره اومدم تا چکیده و گزارش کلاس این هفته مون رو براشون بگم خوشحالن؟؟ 🙋‍♀🙋‍♀ ارادت داریم خدمتتون 😍 حالا کیا از این موضوع ناراحتن و الان سریع میزنن میرن پایین؟؟ 😂😂🙊🙊 خیلی هم دلتون بخواد... همینه که هستتتت 😎😎😎 اتفاقا کلاس این هفته مون انقدررر جذاب و گفتنی بود که دیگه نگم براتون!! انقدر پر از حرف و نکته های مهم و مفید بود که رسماااا جا داشت ازش رمان بنویسم 😅 حتما باشین و تا آخر بخونین ... اتفاقات جالبی افتاده!! 👌😅 درسته این هفته کمی طولانی شده ولی خوندنش خالی از لطف نیست 😉😉😉
این جلسه ما در محضر سوره انفطار بودیم ، سوره ای به ظاهر کوتاه اما عجیییب و پر عظمت 👌 👇👇👇 بعد از قرائت سوره و ترجمه و ذکر صلوات نوبت رسید به بحث و گفت و گو و تدبر پیرامون آیات سوره‌ی انفطار 💥 استاد شروع کردند به توضیح دادن که انفطار از باب انفعال است و دلالت بر اثر پذیری دارد و به این معنی است که خداوند به آسمان امر می کند که شڪافته شود و آسمان تسلیم امر خداست ❗️ و آنگاه که ستارگان آسمان پراکنده شود و دریاها منفجر شوند ☄💥 در مورد اینکه آب خودش عامل خاموش شدن آتش هست و اینکه چطور دریاهای به اون عظمت منفجر میشن و آتش میگیرن صحبت کردیم و آیه بعدی ، قبرها برای خارج شدن مردگان زیر و رو شوند ❗️❗️ و همه اینها علائم آغاز قیامت هست ❗️ در مورد روز قیامت صحبت کردیم و اینکه چرا انقدر ترس و وحشت در آغاز قیامت به وجود میاد؟! استاد گفتند هر چیزی غیر عادی که انسان به آن آگاهی نداشته باشد طبیعتا ترسناک هست!!! یادی از زلزله چند روز پیش ترکیه و سوریه کردیم که چطور در گوشه ای کوچک از عالم هستی ، خداوند تنها برای یک دقیقه و در مقیاس خیلی کمتر و کوچکتر، زمینی که انقدر آرام و مطیع هست رو به حرکت در آورده و انقدر خسارات و تلفات به وجود آورده حالا این حجم از اتفاقات غیر عادی که جای خود داره ❗️ یادش بخیر چند سال پیش سر کلاس دیگری این سوره ها رو تحقیق و ترتیل کار می کردیم😌 یادم افتاد چطور اون موقع وقتی استادمون با نغمه های زیبا و صدای فوقوالعاده شون این آیات رو برامون می خوندند چه جوری ذوق می کردیم و با خوشحالی و بلند فریاد می زدیم { الله الله الله } 😍👍👏 در حالی که اگه یه ذره مفهوم و ترجمه و تدبر بلد باشیم موقع شنیدن این آیات باید گریه کنیم و بر سر بزنیم!! قطعا وقتی در کتاب خدا می خونیم که چطوری قراره خدا کاسه کوزه های عالم رو درهم بشکنه و نظام عالم رو در هم بپیچه و قیامتی برپا کنه که بیاااا و ببین!!!!! 🔥 گریه تنها کاریه که از دست آدم برمیاد 😭😭😭
در آیه بعدی خداوند می فرماید انسان در این زمان اعمالی که قبل از مرگ فرستاده ( قَدَّمَت و اَخَّرت ) چه آنچه پیش از مرگ فرستاده و چه آنچه باقی گذاشته!! را می بیند.. مفهوم این آیه مربوط به اعمال ما تقدم و ما تاخر می شود .. اعمال ما تقدم منظور اعمالی هست که انجام داده و تمام شده و پرونده اش با مرگ انسان بسته می شود و اعمال ما تاخر یعنی اعمالی که با مرگ انسان پرونده اش بسته نمیشه ❗️❗️ داشتیم برای اعمال ما تاخر مثال می آوردیم ، مثل هدیه کردن کتاب به کتابخانه 📚 ... مثل کاشتن یک درخت 🌴🌳🌲 مثل وقف یک مکان برای تاسیس یک موسسه قرآنی 😉😍 من گفتم مثل کود 😃🌸🌱🌹 و یادآوری کردم که پارسال برای تولد استاد کود خریده بودم و موقع تقدیم گفتم این جز اعمال ما تاخر است .. اگه براتون گل می آوردم زود خشک میشد ولی تا زمانی که بر اثر دادن این کود گل هاتون رشد خوبی دارند اثرات هدیه من ادامه داره 😁😅😂 حالا که کودشون تموم شده ولی گل هاشون قوی شدند و خووووب رشد می کنند 😄😍 بعد خداوند سوال می کند که ای انسان چه چیزی تو را نسبت به پروردگارت مغرور ساخت؟؟!!! سوال کردم آخه انسان چطور میشه نسبت به پروردگار مغرور میشه؟؟!!! 😳 اصلا مگه میشه مگه داااریییم؟؟ استاد جان گفتند بعععلهه!! خیلی شیک خیلی مجلسی!! مثلا نماز ، سر به سجده گذاشتن و سر بر خاک ساییدن است و یکی از مزایای نماز رفع غرور است! انسانی که نماز رو نمی پذیره و نمیخونه نوعی غرور نسبت به پروردگار هست!! یا در مورد اینکه انسان ها مطیع اوامر پروردگار نیستند و دوست دارند با دودوتا چهار تای خودشون زندگی کنند!! چرا خمس ؟ چرا زکات و چرا حج میگن و فتوا میدن که این به جای اون!! نوعی غرور و خود بزرگ بینی نسبت به اوامر پروردگار هست 👌
بعدش در ادامه خداوند می فرماید پروردگار تو همانی هست که تو را آفرید و پس از آن اندام هایت را با هم متناسب و متوازن ساخت و تو را اعتدال بخشید 👌 در مورد اینکه هر عضوی از بدن درست و دقیق و در جایگاه مناسب با عملکرد خودش قرار گرفته صحبت کردیم که هم کلی اسباب شوخی و خنده شد و هم کلی به فکر برد!! استاد به نقل از آقای قرائتی گفتند مثلا تصور کنید چشم ها زیر بغل قرار می گرفت!!!!! آن وقت مجبور بودیم هر بار برای دیدن اطرافمان دستمان را بالا ببریم 😅😂 و دور و برمان را ببینیم!!!! 🙊🙊🙊 تصورش هم وحشتناکه!! پس هر چیزی به جای خویش نیکوست 😊 ولی بعدا که اومدن خونه و شروع کردم به نوشتن ها به طور اتفاقی این رو دیدم که کاملا به موقع و مويدی بر اثبات همین آیه بود 👇👇👇👇👇
یه قورباغه‌‌ی جهش یافته پیدا کردن چشمش داخل دهنشه! دلیلش هم مشخص نیست اینکه عجیب الخلقه است به کنار! موندم این چجوری غذا میخوره، چجوری میبینه چجوری... +‌احتمالا دهنو باز میکنه، طعمه رو میبینه، شکار میکنه، دیگه چیزی نمی‌بینه😂😂
خب حالا این چند نکته رو از سوره‌ی انفطار داشته باشید و بیاین تا براتون بگم اینجای کلاس که رسیدیم چی شد و کارمون به کجاها کشیییید!!! 😅😅😅 تصور کنید وسط کلاس نشستیم و گررررم زدن این حرفها و گفت و گو و حالیم!! که یکهو در کلاس باز شد 😁 به سمت صدای در چرخیدم که دیدم خانمی حدودا میانسال با تیپ و قیافه خاصی با دست های پز از کتاب و تسبیح و .. اومد داخل سالن!!!! 😐😂 هر چی نگاهش می کردم تا ببینم کدوم یکی از رفقای غایبمونه که لابد دیر کرده میدیدم هیچ کدوم نیست!! 😂😂😂 گفتم یا علی ... خیر باشه خانم!!! 😅😂 با لهجه و گویشی شیرین که پیدا بود هم ولایتی ما نیست شروع کرد به صحبت کردن!! من برای خودم از کتابخونه کتاب گرفتم( کتابخونه شیشه ای رویایی رو که یادتونه؟ ) یه جایی گوشه همین سالن میشینم کتابم رو می خونم ، شما به کارتون برسید!! به احترامشون ایستادیم و گفتیم نخیییر!!! بفرمایید قدمتون روی چشم ☺️ ( خونه خونه خودش بود و بنده بنده خودش ... دست بنده اش رو گرفته بود و بی هوا کشونده بود به کلاس تدبر ، ما چی کاره ایم!! ) ♥️ میگفت تا دیشب تو همین مسجد همسایه معتکف بودم!! 😍😍😍 از صبح دل تو دلم نیست ‌که زودتر برای نماز ظهر و عصر بیام و امضا و تایید خدا رو پای اعتکافم بگیرم 😍😅👌 ولی هنوز در مسجد رو باز نکردن!!! نمی دونم اصلا امضا کرده یا نه!!! 😅😅 دلم مونده بود تو مسجد ببینم قبولم کرده؟؟!!! همینطوری یکریز داشت میگفت و جلو می اومد 😅 از شدت تعجب و حس و حال خوبی که به کلاس داده بود یه لحظه خنده روی لبها خشک نمیشد 😅 (این دیگه کیه؟؟ خدایا اصلا از کجا اومد؟؟ 😂😂😂) به استاد که نگاه کردم با اینکه ماسک رو تا زیر چشماش کشیده بود ولی از همون چشماش خنده می بارید!!! 😄 از روی ماسک هم شبیه پسته خندان شده بود 😅😂😂 تا براشون کنار خودمون صندلی خالی بزارن و کنارمون بشینن، همینجوری که کنار استاد ایستاده بودم آهسته گفتم به خاطر دارم که بهم گفتین هیج اتفاقی اتفاقی نمیفته!! 😉😉 با لبخند و تکون دادن سر تایید کرد و نشستیم 😍
استاد جان خطاب بهشون گفتن ببین چقدر خدا قبولت کرده و چه جوری امضا کرده که صبح اعتکافت سر از کلاس تدبر در قرآن در آوردی!! 😍😍😍 دستش رو گذاشت روی قلبش و گفت واااای نگین!! الان سکته می کنم!! اینجا کلاس تدبره؟؟ 😅 صدای خنده مون بلند شد 😂😂😂 با یه حس و حال خوب و قشنگی حرف میزد ، از عشق و ارادتشون به امیر المومنین ع و ماجرای پیاده روی اربعین امسالشون رو میگفتن برامون با چشم های پر از اشک!!! یک لحظه چشمم افتاد به کتاب های توی دستش!! در یک دست کتابچه کوچک ارتباط با خدا رو داشت و دست دیگرش تفسیر المیزان!!!! 😐😐😐😂😂😂😂 رد نگاهم رو تا روی کتاب هاش دنبال کرد و گفت از همین کتابخونه گرفتم! کتابخونه اینجا رو خیلی دوست دارم ، دیدم در مسجد هنوز باز نیست اومدم از کتابخونه کتاب بگیرم ، آخه ترجمه عربی به فارسی رو خیلی دوست دارم..‌ می خواستم جایی بشینم و این رو بخونم!!!! از تعجب، 😳 شده بودم نگاهی به خدا کردم و گفتم خدایا فدات شم با من این کارها رو نکن 😅😅 اصلا بهش نمی اومد انقدر باسواد باشه ولی اینطور که پیدا بود رسما آمادگی داشت برم پیشش شاگردی 😅😅 استاد گفتند میشه اسم شریف شما رو هم بدونیم؟؟ با خنده گفتند بله بله ، اسم شریف بنده شریف هست 😂😂😂😂 خانم ... شریفی ✔️ خلاصه این جلسه از کلاسمون با تشریف فرمایی خانم شریفی رنگ و لعاب دیگری گرفت که تا به حال ندیده بودیم 😊🍃 با خودم فکر می کردم عجبببب اعتکاف پر برکتی داشته!!! که صبح پایان اعتکافش خدا دستش رو گرفته و آورده اینجا که دیگه راه دوری نرو عزیزم!! بیا از این به بعد بغل همین مسجدی که به اعتکاف نشسته بودی پای کتاب خودم بشین تا ببینی برات چه تقدیرهایی رقم زده ام!!! 😍😍😍😭😭😭 یک جورهایی عااااشق این گم شدن ها و این اشتباهی رفتن ها و این سو و آن سو کشاندن های خداوندم 😍 یاد خودم افتادم که چند سال پیش من هم یک اشتباهی بودم 🙈😍 او به سراغ مسجد آمده بود و سر از کلاس درآورده بود و من به دنبال یک کلاس برای دخترم بودم که سر از مسجد در آوردم!!! 😅😂 و در همان مسیری که اشتباه رفته بودم خدا چنااااان کاسه کوزه هایم را درهم شکست و طوری بیچاره ام کرد که الان هشت سال است در به در کلاس ها و موسسات قرآنی ام 😅😅😅😍😍😍 و به اصطلاح خودمان نمک گیر شدم! مثل خانم شریفی که پیدا بود نمک گیر شد .. روز و ساعت کلاس هامون رو پرسید و موقع رفتن شماره تلفن اش رو هم داد که حتما بهشون زنگ بزنن 😅
کلاس این هفته خیییلییی پربار و پر نکته و پر حرف بود جوری که هر چی فکر می کنم درک نمی کنم چطور تو دو ساعت جا شدن 😂 کلاس پر برکتی بود 😊 ولی همه اش به قلم نمیاد.. جای تک تک عزیزان خالی!! ولی به نظرم اگر هنوز عضو هیچ موسسه و هیج کلاس قرآنی نیستید تردید نکنید!!! کلاس های قرآن از هر نوعی که باشه و هر جای دنیا که باشه همینقدر شیرین و جذاب و پر هیجان و دوست داشتنیه!! 👌👌👌
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک 😁😂 کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل
تدریس عربی خوشمزه😋 در راستای آشنایی با مفاهیم قرآن کریم در بلاد ایمان😊 👇👇👇 برای تدریس اسم فاعل و اسم مفعول و اوزان متعدد دیگر، ابتدا باید " ریشه فعل" و سپس مفهوم " وزن " را یادشان میدادم. برای تسهیل در یادگیری، از ادبیات آشنا و قابل لمس خودشان بهره گرفتم. 👌 از مثال شیرینی های پنجره ای در قالبهای متفاوت به شکل گل، پروانه و...‌که اغلب عزیزان، دستی در این کارِ خوشمزه داشتند، بهره گرفتم😋 گفتم ریشه فعل، همان خمیر است.👌 خمیرِ شیرینی حاوی همه مواد مهم و لازم برای پخت شیرینی است. بسته به انواع متفاوت شیرینی ها،( فعل ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید و افعال متعدد عربی با معنای مختلف) مواد تشکیل دهنده خمیر(حروف ریشه فعل) متفاوت است.😊 شما بعد از تهیه خمیر، آن را در قالب های متفاوت می ریزید تا در مرحله پخت، شکل آن قالب را بگیرد . قالب ها، همان اوزان متعدد در ابواب متعدد است و شکل و خاصیتش با بقیه متفاوت است. با این مثالها، ترس آنها از یاد گیری تا حدی تقلیل یافت و مطلب، برایشان فهم شد.😊 به همین سادگی، به همین خوشمزگی، پودر کیک رشد😅😂 😊 @dar_entezare_ruyesh
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل