eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
378 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://daigo.ir/secret/5405893054 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 کتاب  🏴 🖊 اثر: 🏴شرح زیبایی از زندگی (س) در قالب زندگی یک روزنامه‌نگار 🗞 🏴در این کتاب شرح زندگی حضرت زینب (س) بسیار شیرین‌ و دلچسب و صمیمی نوشته شده و خواننده را بیشتر از هر اثری وارد زندگی و خانه‌ی اهل‌بیت پیامبر (ص) می‌کند. 🏴ماجرای کتاب درمورد زندگی پسری روزنامه‌نگار، به اسم مسعود است، مسعود از دار دنیا فقط یک خواهر به اسم عارفه دارد. دوستی هم دارد که مدام برای سفرهای معنوی او را دعوت می‌کند اما مسعود دست رد به سینه‌اش می‌زند زیرا اعتقاد زیادی به طلبیده شدن دارد. بلاخره یک بار که دوستش برای سفر از او دعوت می‌کند، مسعود بخاطر رودربایستی قبول می‌کند که همسفرش شود. اما عارفه به علت ناامنی مانع او می‌شود و سفر مسعود را کنسل می‌کند. عارفه همان شب خواب صادقه‌ای از حضرت زینب (س) می‌بیند که از دست او بخاطر ممانعت از سفر برادرش ناراحت است و همچنین خانم زینب در این خواب، مقداری آب در لیوانی برای عارفه می‌ریزد. از این‌جا به بعد عارفه موافق صد در صدی با سفر برادرش می‌شود درحالی که مسعود اصلا تمایلی به رفتن ندارد...  (ادامه‌ی داستان و نوع ارتباط‌دهی زیبای داستان با زندگی حضرت زینب (س) را خودتان مطالعه کنید.😉 البته یه جاهایی از کتاب جای عارفه با مسعود عوض می‌شه که من واقعا یاد رمان‌های ترسناک افتادم.) 🏴در این کتاب به سوالات مبهمی از زندگی خانم زینب، پاسخ داده می‌شود. مثلا این سوال که چرا عبدالله (همسر حضرت زینب (س)) همراه با کاروان (ع) و همسرشان به کربلا نمی‌آیند؟ 🏴همچنین علاوه‌بر زندگی حضرت زینب (س)، نویسنده با استفاده از شیوه‌ی جالبی به یک شرح کلی از ۵سال حکومت (ع) نیز می‌پردازد. به گونه‌ای که دور شدن از زندگی خانم زینب و پرداختن به این امر مهم را تقصیر مسعود می‌اندازد. (خیلی جالبه، البته شاید تا خودتان نخوانید متوجه نشوید موضوع از چه قرار است...)
اخیرا بی هیچ برنامه ای و بطور ناگهانی، از جانب امام رضا علیه السلام احضار شدیم، آن هم برای کمتر از ۲۴ ساعت ماندن در حرم❤️ رفت و برگشت جالب و عجیبی بود که زبانم را در دهان باز، بسته کرد😐 و اینطور شد که یاد این کتاب احضاریه افتادم. راستی اگر امام معصوم ع، شما را ناگهانی و کوتاه مدت احضار کند، از آن فرصت اندک چگونه بهره می برید و چه می کنید؟! در صورت تمایل، نظراتتان را به اشتراک بگذارید.
سفر ، جاده ، حرکت ... اینها را عجیب با هم عجین می بینم و دوست میدارم.❤️ مخصوصا وقتی در شرایط غیرمنتظره ای احضار شوی.😊 سفر مرا یاد این فرمایش حضرت علی علیه السلام می اندازد که فرمود: ببینید و دل مبندید، ببینید و دل مبازید، که باید همه را گذاشت و گذشت.! چقدرررر این حقیقت، زیبا ، دلنشین و جگرسوز است. 💔
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی 💔❤️
احضاریه اخیر ما به مشهدالرضا ع یه حواشی داشت که موجب شد من طنزهایی بنویسم و بترکونم؛ یه عده ای هم که مخاطب خاص بودن ، بترکن از خنده😅😂🤣 اونا رو نه؛ ولی برخی ها رو میتونم بگم براتون😅👇
طنزهای احضاریه # در مسیر رفت؛ تو ذهن خودم به فکر این بودم که یه جایی تو جاده همین حوالی که داریم رد میشیم، مسیر عبور یوزپلنگ آسیایی هست و برا راننده ها، تابلوی احتیاط نصب کردن بابت حفاظت یوزپلنگها. تو همین فکر بودم که یهو راننده عزیز ما؛ یعنی برادرجانم با لبخندی صدام کرد و گفت از دور یه یوزپلنگ آسیایی داره میاد؛خودش هم ازکنار جاده و سمت تو رد میشه؛اونو ببین😊 منم که دقیقااا تو فکرش بودم؛ گفتم قانون جذب که میگن اینه هااااا، با چه ذوقی چهارچشمی سوژه رو پاییدم؛ نزدیکتر که رسید دیدم سگه!! 😐😐😐 من پنچر شدم 😞😞 اخوی با اون شوخی بامزه اش از خنده هلااااااک شد😂🤣😅😁. الحق که من هیچ وقت به قانون جذب ایمان نداشتم؛ کلا قانونهای غلط غربی اینجوریه یوزپلنگش سگ از آب در میاد. 😅 راستی اینو هم بگم من کلا زیر دِین کسی نمی مونم.😉در مسیر برگشت؛ در حالی که اصلااآاا فکرشو نمی کرد و به شیوه ای که به ذهنش خطور نمی کرد؛ یَیییَک حالی گرفتم از برادرم که طعم پنچر شدن من رو اونم تجربه کنه؛ او اگه یه چرخ منو پنچر کرده بود؛ من زدم همه چرخاش رو یه جا پنچر کردم😅 🤣🙈 فیلمش موجوده ؛ هرچند وقت یکبار میرم خودمو شارژ میکنم با دیدنش😅 راستی، تصویر اون تابلوی یوزپلنگ رو هم خودم گرفتم در حالی که برادرم میگفت در حال حرکت اونم با سرعت بالای 100نمیشه عکس شفاف گرفت.😍
طنزهای احضاریه 😊 یکی از رفقای ما با این رفت و برگشت فوری و اورژانسی ما؛ یاد کارتون ها افتاد🙈😅😂 میپرسم چطور؟! میگه، دیدی تو کارتون هابا سرعت شروع به دویدن می کنن کلاهشون رو هوا می مونه،کیلومترها اونطرف تر میبینن کلاهشون نیست ؛ با همون سرعت بر می گردن؛ در حالیکه کلاه هنوز رو هواست میگیرنش😂😂. هیچی دیگه!! 😐😐 یعنی من شبیه اونام؟! با سرعت رفتم مشهد و کلاهم جا موند رو هوا👒 و با همون سرعت برگشتم کلاهمو از رو هوا گرفتم🙈😐😢😅. البته این کلاه رو منتظرم سر یکی بذارم تا تو احضاریه های احتمالی آتی، فکر گرفتن کلاه منو نکشونه این طرف😊😅 تازه شبیه یه کارتون دیگه هم شده بودم چند وقت پیش، اونو دیگه نمیگم😄😂
من تو این سفر؛ به یاد برخی عزیزان یه فیلمی از مسیر زیارت به سمت ضریح گرفتم و برا چند نفر فرستادم😍❤️ اتفاقا بازتابهای خوبی هم داشت و برای خیلی ها حال و هوای زیارت رو زنده کرد و برا یه عده، خیییلی به موقع و به عنوان یه نشانه بود😍🌸 یکی از بازتابهای اون فیلم، ذهنم رو قلقلک داد خنده ام گرفت😅 یکی از رفقا اومد نوشت: تبریک میگم شنیدم خادم حرم امام رضا علیه السلام هستی🌸 منم گفتم چی؟!؟؟! من و اینهمه خوشبختی...؟!! 😍کی گفته؟😐😳 گفت ما چشم بصیرت داریم؛ خبرا به ما میرسه😉 گفتم خدایا اون چشم برزخی حسین دارابی رو اینم تاثیر گذاشته؛ هوایی شده هاااا😐😅 گفتم عزیز، بگو ببینم خبر از کجا بهت رسیده ، آخه من خودم بی خبرم، منم برم از اونجا خبر بگیرم😁 بعد که واقعا بی خبری منو دید، تحلیلی از اون فیلم ارسالی من و رفت و برگشت یک روزه ام رو کنار هم چید ، گفت ببین تو این فیلم ، تو از مسیری میری که خادمها میرن😍 تازه فقط یه روزه رفتی و برگشتی؛ یعنی شیفت خدمتت بود . 😍🌺 من با این تحلیل هر شکلی شدم آ😅😂🤣😁😐🤔😳 شیطنتم گل کرد پازل تحلیلش رو تکمیل کردم😉 آخه تازه یادم افتاد تو مسیر رفت، هنوز چند کیلومتر مونده به مشهد برسم، از حرم مطهر برام یه پیامک اومد با عنوان خادم خطابم کرده بودن....اونو دیگه مستند گذاشتم بالای مطلب ببینید😅👆 اینجوری پازل خادم بودن ما هم تکمیل میشه و کلاهی که میخواستم سر یه نفر بگذارم رو همزمان سر چند نفرتون میگذارم و تو احضاریه های بعدی با خیال راحت میرم😅🤣😂
📖 کتاب  🏴 🖊 اثر: 🏴شرح زیبایی از زندگی (س) در قالب زندگی یک روزنامه‌نگار 🗞 🏴در این کتاب شرح زندگی حضرت زینب (س) بسیار شیرین‌ و دلچسب و صمیمی نوشته شده و خواننده را بیشتر از هر اثری وارد زندگی و خانه‌ی اهل‌بیت پیامبر (ص) می‌کند. 🏴ماجرای کتاب درمورد زندگی پسری روزنامه‌نگار، به اسم مسعود است، مسعود از دار دنیا فقط یک خواهر به اسم عارفه دارد. دوستی هم دارد که مدام برای سفرهای معنوی او را دعوت می‌کند اما مسعود دست رد به سینه‌اش می‌زند زیرا اعتقاد زیادی به طلبیده شدن دارد. بلاخره یک بار که دوستش برای سفر از او دعوت می‌کند، مسعود بخاطر رودربایستی قبول می‌کند که همسفرش شود. اما عارفه به علت ناامنی مانع او می‌شود و سفر مسعود را کنسل می‌کند. عارفه همان شب خواب صادقه‌ای از حضرت زینب (س) می‌بیند که از دست او بخاطر ممانعت از سفر برادرش ناراحت است و همچنین خانم زینب در این خواب، مقداری آب در لیوانی برای عارفه می‌ریزد. از این‌جا به بعد عارفه موافق صد در صدی با سفر برادرش می‌شود درحالی که مسعود اصلا تمایلی به رفتن ندارد...  (ادامه‌ی داستان و نوع ارتباط‌دهی زیبای داستان با زندگی حضرت زینب (س) را خودتان مطالعه کنید.😉 البته یه جاهایی از کتاب جای عارفه با مسعود عوض می‌شه که من واقعا یاد رمان‌های ترسناک افتادم.) 🏴در این کتاب به سوالات مبهمی از زندگی خانم زینب، پاسخ داده می‌شود. مثلا این سوال که چرا عبدالله (همسر حضرت زینب (س)) همراه با کاروان (ع) و همسرشان به کربلا نمی‌آیند؟ 🏴همچنین علاوه‌بر زندگی حضرت زینب (س)، نویسنده با استفاده از شیوه‌ی جالبی به یک شرح کلی از ۵سال حکومت (ع) نیز می‌پردازد. به گونه‌ای که دور شدن از زندگی خانم زینب و پرداختن به این امر مهم را تقصیر مسعود می‌اندازد. (خیلی جالبه، البته شاید تا خودتان نخوانید متوجه نشوید موضوع از چه قرار است...)
گاهی برای جور شدن سفر، زمین و زمان را به هم می دوزم تا شرف حضور پیدا کنم! حتی اگر صبح برسم مشهد و مجبور باشم عصر برگردم!
همیشه وقتی اذن دخول میخوانم برایم سوال است: در کنار این فتح باب، آن حجاب از چه روست؟؟!!
در ناشناس پرسیدید که چرا سفرم اینقدر کوتاه بوده؟😊 با کمک شاعر در جواب میگم: منِ دلشده این ره نه به خود می‌پویم ... از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم اینجوری کوتاه طلبیدند و رفتیم . و همچنان طالب احضاریه هایی این چنینی هستیم😍
نمی دانم تا به حال از جانب امام معصوم، احضار شده اید یا نه؟! اینکه بی برنامه و ناگهانی ببرندت و بی برنامه و ناگهانی برت گردانند.. خییییلی کوتاه و فقط در حد ترکیدن بغضهای سنگین و دیرین و گریه های بلند و بی امان پشت تابلوی اذن دخول بباری و بروی. آن چنان بی امان بباری که خادم حضرتش متاثر شود و دلداریت دهد؛ ولی تو فقط دلداری خودِ امام را محتاجی!! درست مثل یتیمی که بعد از مدتهاااااااا آغوش پدر مهربانش را در انتظار می بیند و آرام نمی گیرد. فقط یک شب تا صبح را در حرم باشی ، آب حرم به جای سیراب کردن، بر عطشت دامن بزند . تو هی آب بخوری و عطش بنوشی.... ! به دیوار حیاط حرم تکیه دهی و جرعه جرعه عطش را برای روحت طلب کنی... فقط یک شب را در حرم، صبح کنی و صبح برای لحظه وداعِ این دیدار ناگهانی و غیرمنتظره، برنامه بریزی؛ ولی آن میزبان رئوف برنامه ات را درست در لحظه وداع به هم بریزد! آن اشکهای بی امان را از تو بگیرد... درمان را در قالب درد در پیاله ات بریزد و حواست را آن چنان معطوف طبابت نامأنوس مهربانانه اش کند، که حزن و سنگینی لحظه وداع را بر روحت سبک تر گرداند و تو را آنچنان که در بی خبری و بهت آورده بود، دوباره در بی خبری و بهت راهی کند و اینگونه تو بی هیچ وداعی باز گردی...!!! از دوست به یادگار، دردی دارم کان درد به صدهزار درمان ندهم. ۱۴۰۰/۶/۱۴ '•°~🦋~°•` ♥️
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک 😁😂 کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل
داغ دلم رو تازه کردید🥺 گذرنامه ام رو آماده کرده بودم، برنامه داشتم که برم ولی ... توفیق نداشتم😭💔 همین الانم که داشتم این پیام و می نوشتم یکی از رفقا تماس گرفت و گفت فردا راهی میشه... و دل وامانده ما هوایی تر شد💔😭 کاش میشد میهمان یک بشم حداقل🥺 ان شاءالله با دعاهای شما خوبان رزق زیارت کربلا نصیبم بشه، یه روزی هم از کربلا پست بزارم براتون🤲 @dar_entezare_ruyesh
نمی دانم تا به حال از جانب امام معصوم، احضار شده اید یا نه؟! اینکه بی برنامه و ناگهانی ببرندت و بی برنامه و ناگهانی برت گردانند..❗️ خییییلی کوتاه و فقط در حد ترکیدن بغضهای سنگین و دیرین و گریه های بلند و بی امان پشت تابلوی اذن دخول بباری و بروی.😭 آن چنان بی امان بباری که خادم حضرتش متاثر شود و دلداریت دهد؛ ولی تو فقط دلداری خودِ امام را محتاجی!!💔 درست مثل یتیمی که بعد از مدتهاااااااا آغوش پدر مهربانش را در انتظار می بیند و آرام نمی گیرد.😭 فقط یک شب تا صبح را در حرم باشی ، آب حرم به جای سیراب کردن، بر عطشت دامن بزند . تو هی آب بخوری و عطش بنوشی.... !❗️ به دیوار حیاط حرم تکیه دهی و جرعه جرعه عطش را برای روحت طلب کنی. فقط یک شب را در حرم، صبح کنی و صبح برای لحظه وداعِ این دیدار ناگهانی و غیرمنتظره، برنامه بریزی؛ ولی آن میزبان رئوف برنامه ات را درست در لحظه وداع به هم بریزد! آن اشکهای بی امان را از تو بگیرد.❗️ درمان را در قالب درد در پیاله ات بریزد و حواست را آن چنان معطوف طبابت نامأنوس مهربانانه اش کند، که حزن و سنگینی لحظه وداع را بر روحت سبک تر گرداند و تو را آنچنان که در بی خبری و بُهت آورده بود، دوباره در بی خبری و بهت راهی کند و اینگونه تو بی هیچ وداعی باز گردی...!!! از دوست به یادگار، دردی دارم کان درد به صدهزار درمان ندهم. (ع) ✍🌱در انتظار رویش🌱 ۱۴۰۰/۶/۱۴ @dar_entezare_ruyesh
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل