eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
378 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://daigo.ir/secret/5405893054 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
و ایشون هم طبق معمول در پاسخ به شیطنتهایم برایم دعای خیر کردند 😂😂😂 😅😂
سلام، ظاهرا پیام های مربوط به ایشون رو از اول دنبال نکردید که این سوالها براتون پیش اومده😊 ولی خیلی خندیدم، دمتون گرم😂😁 آخه ایشون، نه عرب زبان هستند و نه شیمیدان😅 من با قلم طنز، این همه تتابع افاضات کردم براش😂 ولی آدرس میدم حتما هم شما و هم بقیه بزرگوارانی که کامل نخوندند، این شخصیت رو از اینجا پیگیر باشید👇👇 😅😂
سلام و وقت بخیر حالا که کار به اینجا رسیده و بنده موظف شدم وظیفه خطیر مشق نوشتن هر جلسه رو گردن بگیرم، جا داره در ابتدای مطلب یادی کنیم از عزیزی که جلسه قبلی مشقهای بنده رو خوب خونده بود و الحمدلله تفاوت ( احد و واحد ) رو خوب یاد گرفته بود و نتیجه اش به اینجا رسیده که قرار شده بنده هر جلسه با هوش و حواس و دقت افزونتری سر کلاس حاضر بشم تا بتونم بعدش برای کانال مشق بنویسم 😄😉 و یادی کنیم از عزیزی که برایش سوال شده بود منِ رفیقِ شیمی دانِ عرب زبان از اعراب کدام منطقه هستم و سر کلاس عربی چه می کنم؟ که وجدانا انقدر موجبات خنده‌ی من رو فراهم کرد که روحم از شدت خنده‌ شاد شد 😅😂 😅😂
چندی پیش که سالروز خجسته میلاد این رفیق نازنینم بود 😁😅 منی که همیشه دوز شیطنتم کمی بالاست و همیشه دوست داشتم متفاوت باشم یک هدیه‌ی تولد متفاوت برای ایشون سفارش داده بودم 😄 ولی جلسه قبلی با وجود اشتیاق فراوان و در دست داشتن هدیه خاصم ، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم دادند که بنده سر کلاس نرسم و از قافله عقب بمانم و لذا از جلسه قبلی هم همانقدر می دانم که شما می دانید ..😉 اما امروز که بعد از یک جلسه غیبت و دوهفته عدم موفقیت در دیدار رفیقم بالاخره قسمت شد سر کلاس حاضر بشم ، همه تن چشم و گوش و حواس شدم تا بتونم مشق های درخواستی خانم معلم رو هم بنویسم .. ( خود خدا شاهده ما ترسی از مشق نوشتن نداریم 😉 ) به محض ورود به کلاس، اول کادوی تولدشون رو ( که یک نوع کودِ خاص بود برای نوع خاصی از گل هاشون 😁😅😂 ) تقدیم کردم و گفتم یادتون باشه این جز اعمال ما تاخر هست 😁 میشد یک شاخه گل تقدیمتون کنم💐 همون روز اول خوشحال میشدین و بعدش خشک می شد و از بین میرفت ولی حالا که این کود رو براتون آوردم تا زمانی که بر اثر این ، گلهاتون سر سبز تر و بزرگتر میشن اثرات هدیه‌ی من ادامه داره 😄😉 😅😂
بعدش هم کلاس و بحث شروع شد. الحمدلله امروز در محضر سوره های ماعون و فیل بودیم 😍 بعد از قرائت سوره ماعون و ذکر صلوات رسیدیم به تدبر در سوره‌ و باز هم طبق معمول، سوالات خانم معلم شروع شد که در ابتدای کلاس شدید تکانمان داد و زلزله ای در درونمان به پا کرد .. یکی از سوالاتی که شدید منقلبم کرد، مربوط به آیه ۴ سوره ماعون بود { فَوَیلُ لِلمُصَلّین } وای بر نمازگزاران!!!! و چرا؟ چرا وای بر نماز گزاران؟ در حالیکه به کرّات در میان آیات قرآن مشاهده کردیم که اَقیموا الصلوة؟ چرا خداوند فرموده وای بر نمازگزاران ؟! چرا نگفته وای بر آنانی که نماز نمی خوانند؟ 🤔 😅😂
پاسخ ها و صحبت های جالبی رد و بدل شد .. کلا امروز کلاس بسیار پویا و پربار بود 👌 بین بحث و گفت و گوها، درباره‌ی شبهاتی که در مورد خمس و زکات است صحبت کردیم و در مورد معنای واژه عبد 😍 خیلی قشنگ و دوست داشتنی بود و شرط عبد بودن هم در اطاعت بی چون و چرای از مولا هست { و چقدر عشق در این اطاعت بی چون و چرا و چشم گفتن است } 😍 و همینطور در مورد خیرات و برکات فراوان حاصل از این چشم گفتن ها که در برابر خداوند است ❤️ 😅😂
و اما پاسخ این سوال تکان دهنده این بود: " این سوره با گذر زمان و زمانی که تعداد مسلمانان، کم کم رو به افزایش بود، نازل شد و یک سری آسیب هایی هم در این فضا مطرح میشد!!! از جمله اینکه کسانی که شهادتین را می گفتند و گمان می کردند با گفتن شهادتین و حفظ ظاهر اسلامی، مسلمان می شوند اما در عمل و در رعایت اموری سهل انگار بودند و دین را تکذیب میکردند: نشانه های تکذیب عملی دین، مثل: راندن همراه با خشونت یتیم، عدم اطعام مساکین و سهل انگاری در نماز .. کلمه‌ی ویل نام چاهی در جهنم است که خداوند این افرادی را که نماز را سهل میشمارند، به آن تهدید می کند و می فرماید ( ویل للمصلین ) چون آنها افرادی هستند که منافقانه و در زبان دین رو پذیرفتند و در خواندن نماز سهل انگاری می کنند .. گاهی قضا و گاهی ادا و دیر وقت ... بعلاوه هر موقع که نماز رو اقامه می کنند از روی ریا و جلب توجه هست نه رضایت و بندگی پروردگار... خیلی تکان دهنده بود برای من .. به کسی چیزی نگفتم اما درونم غوغا بود. امروز ما کجای کاریم؟ ما نه ، فقط خودِ من .. کجای کارم؟ خدایی نکرده شکل همین ها که نیستم؟ 😅😂
تدبر در سوره‌ی فیل هم فضای جالب و دوست داشتنی در کلاس ایجاد کرده بود .. کلا در لابه لای بحث هایمان گاهی می خندیم گاهی شدید منقلب می شویم و گاهی هم از شدت حیرت بغض گلویمان را می‌گیرد😭 و همین ها حالمان را خوب می کند ❤️ و اما مطلبی از تدبر سوره‌ی فیل👇👇👇 علت اینکه خداوند از افرادی که به نیت خراب کردن خانه کعبه به راه افتاده بودند به عنوان اصحاب فیل یاد کرده، این است که دشمنان خدا همیشه همچون ابرقدرت های شکست ناپذیر در برابر حق صف آرایی کرده اند و به بزرگیِ داشته هایشان و قدرت فراوانشان مغرور و مفتخر بوده اند . اصحاب فیل به خاطر همین قدرت نمایی ها سوار بر فیل به سمت کعبه در حرکت بوده اند و اراده‌ی خداوند بر این هست که دشمنانش را که قدرت و بزرگی خود را به رخ می کشند با کوچکترین ها از بین ببرد ☺️👌 مثل همین اصحاب فیل که با پرنده های کوچک حامل سنگ ریزه به هلاکت رسیدند و به تعبیر قرآن { فَجَعَلَهُم کَعَصفً ماَکول } یعنی همچون برگ جوییده شده😊 نابود شدند ... 👌 😅😂
کلاس تموم شد و من و خانم معلم بعد از مسیری که باهم پیاده طی کردیم و راهمان جدا میشد خداحافظی کردیم و حالا که چشم از جمال دلربای ایشان برداشته بودم و موفق شده بودم جلوی پایم را ببینم ( فقط خودش فهمید چی گفتم 🤣😂 ) فرصتی ایجاد شد که در طول راه تا خانه به خداوندی های خدایم فکر کنم!!! چقدر واقعا این خدا ، خداست!! جور دیگری نمی شود توصیفش کرد ..! هر چقدر بگوییم بزرگ است انگار کوچکش کردیم .. این خدا ، فقط خداست!! داخل تاکسی نشستم و فکرم رو آزاد گذاشتم تا با خیال راحت در تاریخ سفر کنه!! به فکر نمرودی بودم که می‌خواست با منجنیق ابراهیم را در آتش بیندازد و خدا بیشتر از یک پشه خرجش نکرد☺️ به فرعونی فکر می کردم که فریاد { اَنا ربُّکُم الاعلی } اش بلند بود و تمام نوزادان پسر را می کشت تا نوزادی که دشمنش هست زنده نماند و به گمان خودش با خواست خدا بجنگد و نوشته ها و تقدیر خدا را بهم بزند و در همان حال حضرت ربّ، همان نوزاد را به خودش سپرد تا در میان جرم و جنایت‌هایش به دست خودش بزرگش کند 😉 و به سواران فیل های بزرگ که با سنگ های ریز به هلاکت رسیدند .. آن هم طوری که در قرآن به برگهای جوییده شده تشبیه شدند 👌 یک لحظه از عشق به این خدای دوست داشتنی لبریز شدم ❤️ وقتی یادم افتاد در گذشته ای نه چندان دور هم ، همین خداوند بالگردهای آسمان نورد را با طوفان شن ریزه ها زمین گیر کرد 😭😍 حالا به جای خون عشق در رگهایم جریان گرفته بود 😍❤️ چقدر خوب که خدا تغییر نمی کند .. خدای من ، خدای موسی ع ، خدای ابراهیم ع و خدای پرنده های کوچک و خدای دانه‌ های شن ...❤️ چقدررررر خوب که هنوز هم خدای همه‌ی ما همان خدای یکتاست ... اصلا چقدر خوب که خدا ، خدای یکتاست 😍 😅😂
میگم حالا که با قلم تونستین رابطه بگیرین😊 اگه یه زمانی نخوام فعالیت کنم، چطوره کانال رو بسپرم به ایشون؟!😉
🌸🌸🌸 نمی دانم تا به حال شده مدتی در طلب حاجتی از خداوند باشی و مدام دست به دعا برداری!! .. چله ها بگیری و گریه ها کنی!!! و ضجه ها بزنی و خدا را برای بدست آوردن حاجتت التماس کنی ..‌ اما ببینی و احساس کنی که هر چه بیشتر میخواهی کمتر نتیجه میگیری .. انگار که دعاهایت کوچکترین تاثیری ندارند و فریادهایت به جایی نرسیده است و تو بی تاب تر از قبل در این احساس ناخوشایند دست و پا میزنی .‌ انگار چیزی را میخواهی که وجود ندارد و به دنبال چیزی می گردی که نیستتت!!! و برای چندمین بار با خودت زمزمه کنی ؛ گاهی هزاااار دوره دعا بی اجابت است .. چندی پیش در چنین شرایطی گرفتار بودم .. بی تاب و بی‌قرار.. با دلی شکسته و حاجتی ادا نشده و خدایی بسیااااار مهربان که دلشکسته ام می خواست 💔 به ظاهر در خانه ام بودم و به دل نزد خدای مهربانم .. سکوتی سنگین به لب داشتم و در دل طوفانی عظیم .... گله مند و ناراضی از خدایم و در عالم خود بودم که بچه هایم اناری در دست به سراغم آمدند ، بی خبر از اینکه خدا می خواهد به دست آنها به من درس دهد کنارم روی زمین نشستند و به دستهای پر از انارم خیره شدند تا سهمی بگیرند و به دنبال بازی های کودکانه خود بروند .. کوچکترینشان اما هنوز کنارم نشسته بود .. ظرفی برایش آوردم تا دانه های انارش را در آن بریزم .. بیتاب و منتظر بود ☺️ همینکه دو تا دانه انار در ظرفش افتاد با عجله بلند شد و ظرف را برداشت تا برود و من مانع شدم ☺️ دو دانه‌ی انار در نگاهش زیاد بود و کافی.. و من میدیدم که ظرفش خالی است .. نگاه من به دستهای پر از انار خودم بود و ظرف خالی پسرم و بی تابی های کودکانه اش برای زودتر گرفتن و زودتر رفتن .. گریه می کرد و من اصرااار می کردم .. بنشین عزیزم بگذار ظرفت را پر کنم ☺️ او گریه می کرد و من می خندیدم اما نه به او که خدا داشت خودم را نشانم میداد و اصرار می کرد .. قدری آرام بگیر عزیزم .. اینکه تو می خواهی خیلی کم است و دستهای من پر ❤️ کمی بنشین بگذار ظرف وجودت را پر از دانه های انار کنم مریم رحیمی ۵/ ۸ / ۱۴۰۰
به نام خدای خالق شیمی دانان و عرب زبانان و سلام خدا بر شما که یادداشت های منِ رفیقِ شیمی دانِ عرب زبان را می خوانید. عرضم به حضور شما عزیزان ، چند جلسه قبل که بنده از کلاس غایب شدم استاد جان گفتند { چون بهت مشق دادم از کلاس در رفتی😅 } و خودشون جور مرا کشیدند و مشق های آن هفته را نوشتند ولی برای هفته ی بعدی خودشان غیبت کردند 😅😅 و راهی سفر مشهد شدند و من به باور رسیدم که خاصیت مشق فراری دادن است و استاد و شا‌گرد هم نمی شناسد😅 🙈 و همین طوری هاست که بنده تا اینجا هر دو هفته یکبار در خدمت عزیزان بوده ام 😊 کلاس این هفته در بلاد ایمان عالمی داشت که نگو 😍 و ما در ابتدای کلاس در محضر یک عدد خانم معلمِ خسته‌ی رنگ و رو پریده بودیم که پیدا بود چقدر مشتاق استراحت بوده و با چه زحمتی آمده ..😩 اما در ادامه آنقدر گفت و گو ها و شیطنت ها و خنده هایمان بالا گرفت که رسما خواب از سر مبارک حضرت استاد هم پر کشید و سر حال شدند 😄👌 😅😂
در کلاس تدبر این هفته ما در محضر سوره های مبارکه ی همزه و عصر بودیم که فکر کردم بهتر است از سوره‌ی همزه بگذریم و تنها بر جرعه ای از دریای عظیم سوره‌ی والعصر مهمانتان کنم .. 😍❤️ از سوره‌ی همزه خیلی نمی گویم تا خیلی نترسیم، اما برویم و کمی از تدبر در سوره‌ی والعصر برایتان بگویم تا بلکه کمی بلرزیم 😉😄 به پیشنهاد استاد جان، ابتدا سوره‌ی والعصر را جمع خوانی کردیم که این هم در نوع خودش جالب بود 😊 چون کلاس ما متشکل از بانوان بالای بیست سی سال است و چندین خانم جوان و بزرگسال که دور هم نشسته ایم و همصدا با هم با صدای بلند سوره‌ی به ظاهر کوتاه والعصر را می خوانیم . بعد از ترجمه سوره، رسیدیم به توضیحات و تدبر در سوره‌ که واقعااا تکان دهنده بود❗️ 😅😂
بسم الله الرحمن الرحیم .. والعصر به نام خداوند بخشنده مهربان .. و سوگند به عصر... برای واژه عصر، استاد شش تفسیر متفاوت را توضیح دادند که منظور از عصر چیست؟ که در بین این شش مورد، کتاب تدبرمان، زمانِ رو به پایان یا‌ عصر که همان پایان روز است را مطرح کرده بود . اما سوگند به عصر که چه؟ ! در قسم و جواب قسم، قطعا اصل سخن در جواب قسم است و خدا به عصر سوگند خورده تا چه بگوید؟؟! انَّ الانسانَ لَفی خُسرِِ .. قطعا انسان در خسران است❗️ خسران در اکثر کتاب‌ها به ضرر و زیان ترجمه شده ، اما متفاوت و بسیار سنگین تر از ضرر و زیان است .. برای توضیح تفاوت ضرر و خسران، استاد مثال مرد یخ فروش را زدند .. از او پرسیدند فروختی؟؟ گفت نخریدند تمام شد!!! این جمله به ظاهر ساده ، چقدر مفهوم دردناک و سنگین و عجیبی دارد .. خسران یعنی همین .. در هنگام ضرر و زیان می توان بخشی از ثروتِ از دست رفته را بعدها به دست آورد یا به هر حال مقداری از ثروتی را از دست داده ای و مقداری باقی می ماند؛ اما خسران به صفر رساندن ثروت و دارایی است بدون هیچ سود بخشی ... صفر و تمااام .. و تفاوت خسران در عمر با خسران در مثال مرد یخ فروش در این است که آنچه اینجا از دست می‌دهیم طلای با ارزش عمرمان است که در حال ذوب شدن است بدون آنکه در قبال آن سودی کنیم و چیزی به دست بیاوریم .. خداوند برای تاکید هر چه بیشتر بر نشان دادن آیت خسران عظیم : 1️⃣ ابتدا سوره را با قسم آغاز کرده است 2⃣ وجود حرف اِنَّ ( به معنای قطعا ) در آغاز جمله 3️⃣ اضافه شدن لام تاکید بر سر خبر ( لَ‌فی خُسر ) 4⃣ آمدن { فی } در لَفی خسر ، حالت غرق بودن در خسران را می رساند 5⃣ آمدن تنوین تنکیر در { خُسرِِ } بزرگی و خطرناک بودن این خسران را نشان می دهد 6⃣ این جمله یک جمله اسمیه است که تاکید بیشتری از جمله فعلیه دارد ... و البته وجود الف و لام در ابتدای ( الانسان ) نشانه این است که این خسران شامل حال همه انسانها می شود و هیچ کس را راه گریزی نیست ... و حالا این همه تاکید برای این آمده که بگوید انسان در خسران است و با اینهمه تاکید خداوند عمق فاجعه را نشان داده است .. چقدررر این خسران حقیقی و چقدر سخت و سنگین است .. 😅😂
شما هم مثل ما به اوج نا امیدی و ترس رسیدین .. درسته؟! سوال کردم استاد احساس می کنم اگر این سوره در زمانِ حالِ متعلق به من نازل می شد چه بسا تاکیدهای بیشتری هم صورت می گرفت .. استاد گفتند نه!!🤚 آیات و سوره های قرآن در زمان نازل شدن مانند تیری که در آن لحظه از کمان رها شده و تا قیامت تمام زمان‌ها را شامل می شود تحت پوشش قرار می دهد و نیازی به تغییر ندارند! گفتم به هر حال احساس می کنم این آیه انسان زمان امروز را بیشتر شامل می شود تا انسان های زمان گذشته را .. در این عصرِ تکنولوژی و ارتباطات و دنیای اینستاگرام و .. چقدر از ساعات روزمان صرف تماشای روزمرگی های زندگی دیگران می شود .. صرف گشت زدن های الکی در صفحات مجازی و ... 😔😔😔 خلاصه ما هم در اندوه و ناامیدی شناور بودیم که خدای مهربانم خودش به کمکمان آمد و عده ای را مستثنی کرد و راه نجات را نشان‌مان داد ☺️😍 الَّآ الذین آمنوا و عَملوا الصالحات و تواصَو بالحقِّ و تواصَو بالصبر مگر آنانکه ایمان آوردند و کارهای صالح انجام دادند و و یکدیگر را به پیروی از حق و به شکیبایی در اطاعت از خدا و دوری جستن از گناهان و تحمل سختی ها توصیه کرده اند ‌‌.‌.‌‌‌. ❤️🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😅😂
اواسط کلاس یکی از دوستان گفتند تدارک چایی دیده اند و اجازه می خواست برای رفع خستگی چایی بیاورد ☕️ استاد جان هم برای نظر سنجی سوال کردند { کی دلش چایی می خواد ؟ } و منِ خسته‌ی بی خوابِ تشنه فکر کردم به عادت همیشگی و برای رفع خستگی سوال کردند: کی خسته است ؟! برای همین بلند داد زدم : دشمنننن 😅😅😆😆 خدا هیچ کس را به این درجه از ضیوع ( جمع مکسر ضایع شدن ) نرساند .. هم کلی بهم خندیدند و هم پروژه چایی رو جمع کردند و به آخر کلاس موکول شد 😑😆 حالا هر چی اصرار کردم بابا حالا شما چایی رو بیارید گفتند نه دیگه .. حالا که دشمن چایی میخواد تا دشمن تو صف چایی هست ما باید درس بخونیم 😅 در آخر کلاس هم، استاد که عجله داشت و برای جلسه دعوت شده بود چایی نخورده رفت و وجدان من شدید درد گرفت که عجب سوتی دادم که نتیجه اش بدون چایی رفتن ایشون شد ولی خیلی زود وجدان دردم به قلب درد تبدیل شد ، چون رفیق دیگرمان هم که قرار بود با هم برگردیم عجله داشت و فرصت نشستن نداشت و من هم مجبور شدم ابراز بی میلی و عدم تشنگی کنم و راه بیفتم😫 و تمام . . . ‌. . خب تموم شد دیگه .. کجا دارین می آین؟! نکنه فکر کردین امروز هم مثل جلسه گذشته رفتم در تاکسی نشستم و فکرم رو آزاد گذاشتم تا سفر کنه و اومدین فکرهام رو بخونین؟ 🤨🤨🤨 نخیر عزیزان من .. این نوع از کلاس برگشتن مربوط به زمانی بود که چایی خورده بودم 😄 واِلّا یک آدم خسته‌ی گرسنه‌ی چایی نخورده‌ی نزدیک به بیست و چهار ساعت نخوابیده، تاریخ چه می دونه چیه که بخواد توش سفر کنه 😁😅 با یک خوراکی فوق خوشمزه در حالیکه هنوز زنده بودم، خودم رو به تاکسی رسوندم و در حالیکه تک تک سلول‌های بدنم به این خوشمزه لبیک میگفتن نوش جانش کردم و به محض ورود به خونه به کما رفتم ☺️👌 😅😂
اساسا تریبون که به دست می گیرم دیگر پایین آمدنی نیستم 😁 حالا که هر چند وقت یکبار هم تریبونِ در انتظار رویش در اختیارم قرار می گیرد، می بینید که از این فرصت پیش آمده نهایت سوء استفاده را می کنم 😅 دیگر هر چه درد دل و اعترافات و ترس و نگرانی دارم هم بدینوسیله اعلام می دارم 🙈 در ادامه، کلاس به بحث ها و چالش های جالبی کشیده شد. در مورد اینکه چرا در برخی از احکام شرعی بین مراجع تقلید اختلاف نظر هست، صحبت کردیم .. سوال یکی از دوستان این بود که اگر این احکام از قرآن و روایات برداشت شده چرا بین مراجع در برخی از احکام اختلاف نظر هست ؟؟ بلافاصله به کتابی منتقل شدم که استاد قبلا به من داده بودند و مطالعه کرده بودم و به این سوال به خوبی پاسخ داده شده بود .. مطمئن بودم که استاد جان از همین کتاب و همان پاسخ را خواهند داد . اما از آنجایی که استاد جان بسیار زرنگ هستند ، چنان که { و ما ادراک استاد جان😅} 😅 و به خاطر داشتند که قبلا این کتاب را در اختیار بنده قرار داده بودند، از من خواستند پاسخ ایشان را بدهم 😄🙈 غافلگیری جالبی بود. تا جایی که یادم بود پاسخ دادم : " چون میزان دسترسی به منابع ، قوه استنباط و عمق برداشت های هر فرد از هر مطلبی متفاوت است و بر خلاف علوم آزمایشگاهی که امکان آزمایش و آزمون خطا در فرضیه ها را دارد، در علوم دینی و انسانی، امکان آزمون و خطا نیست و این یکی از علل اختلاف در نظر مراجع است } ❗️ استاد برای اینکه مطلب کامل در ذهن بنشیند و برای ما اثبات شود که تفاوت برداشت در خیلی از مباحث، طبیعی است، روی تخته یک عبارت نوشتند و خواستند که هر کسی برداشت خود را در مورد این مطلب بیان کند :👇 " طلای حیدری را دزدیدند " نظرات و برداشت ها از این جمله، کاملا متفاوت بود ❗️ من خودم یاد سرقت از موزه افتاده بودم.😅🙊 یکی از عزیزان به ماجرای غصب حق علی علیه اسلام بعد از رحلت پیامبر ص منتقل شدند😳😂 کسی بر این نظر بود که حیدری اسم یک طلا فروش بوده یا یک خانمی که طلاهایش در عروسی به سرقت رفته .. 😂 ضمن ارائه برداشت های متفاوت، استاد بیان کردند که اجتهادات همگی نادرست است🤣 و توضیح دادند که این عبارت، در اصل تیتر یک روزنامه بوده، چندین سال قبل که ورزشکاری حیدری نام به عنوان نماینده ایران در بازی های المپیک، ورود پیدا کرده بود و حقش مدال طلا بود😍 ولی به خاطر غرض ورزی داور، مدال طلایش به نقره تبدیل شد😄 روزنامه ها تیتر زدند: طلای حیدری را دزدیدند. بعد هم اشاره کردند که برای برداشت صحیح از یک مطلب نیاز هست، قرائن متفاوتی را جستجو کنیم: اینکه آن مطلب کِی گفته شده ؟ چه کسی گفته ؟ چه زمانی گفته شده؟ چرا ؟؟ و .. میزان دسترسی به این قرائن، منجر به تفاوت فهم میشود. برداشت ما عزیزان بلاد ایمان😅 از این مطلب با دیگری متفاوت بود ولی همگی نادرست🙊 چون هیچ کداممان در مورد این موارد سوالی نکردیم🙈
کلاس تمام شد و اتفاقا در مسیر برگشت استاد جان، رفیق تمامِ راه بودند و تا دم در ترمینال همراهی ام کردند 😍😍 البته ترمینال سر راه خودشان بود 😅 از حق نگذریم، استاد جان همیشه رفیق تمام راه است 😍 رفیق که می شود در رفاقت کم نمی گذارد. درست است که گاهی حرصم می دهد و گاهی اوقات بدجور توی ذوقم می زند و گاهی اوقات کمی تا قسمتی بد اخلاق می شود 😂 اما همین است که هست. اصلا ایشان مجموعه ای از اضداد است و همه‌ی اینها لازمه رفاقت است 👌 خیلی هم دلتان بسوزد و به رفاقت قشنگمان غبطه بخورید 😂😂😂 در طول مسیر از هوش و حواس شگفت انگیز من پلی به کلاس روانشناسی سال ۹۴ زدیم که آغاز آشنایی ما بود.( نظریه های هوش گاردنر) و بر این نکته اتفاق نظر کردیم که من در کل خوبم؛ فقط هوش فضایی ام ناقص الخلقه است 😅😂 اصلا خداوند از تمام این هوش و حواس هایش فقط چند متری زبان به من داده و بقیه را فاکتور گرفته است😂 خب چه کنم؟؟!! در طول مسیری که با هم می رفتیم، از جایی به بعد، مسیر تغییر می کرد؛ اما من تغییر نکرده بودم و همچنان داشتم می رفتم 😂🤣 تا اوکی شدم که اشتباهی می روم و برگشتم که دیدم استاد جان وسط راه ایستاده اند و از این سوتی من چنان موجبات خنده و شادی ایشان فراهم شده که نزدیک است شادروان بشوند 😂😂😂 خب من دیگر حرفی ندارم 😁😁😁 بروم تریبون را به صاحب اصلی پس بدهم که پست و مقام دنیا به هیچ کسی وفا نکرده 😅 اینها همه تمام شدنی است و رفاقت ماندنی 👌😁 تا درودی دیگر چنان که زنده بمانم ... بدرود 🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل
راستی میگم ، بی آنکه روحش خبر داشته باشه، برا طنزیمات من(😂 )موجبات الهام هست😅 این پیام از کانال ایشون👇👇
ادامه مشق ها رو با قلم بخوانید😊👇
تقابل بین احساس و علم در پاسخ 😅😂
وقتی در پیوی برا من چالش میزاره😅😂 و من علاوه بر جواب درستِ چالش مدنظرش، مسیر حرکت و جاده رو هم درست حدس میزنم😜😅 من 😜👌😍😅 رفیق😳🤔🧐😮
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک 😁😂 کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل
خاطرات تدریس های مجازی از ابتدای کانال با هشتک فایلهای صوتی شرح دعای ابوحمزه ثمالی با هشتک نقد تجربیات نزدیک به مرگ با هشتک متن های ادبی یا طنز دست نوشته خودم با هشتک های
°•~🦋~•°
♥️ طنزهای مربوط به سفر یک روزه به مشهد مقدس با هشتک های و پست های امام زمانی با هشتک مطالب طنز و حال خوب کن با ماجرای چالش طنز با تصحیح ورقه های امتحانی خرداد ماه با هشتک نقد های مطلب منسوب به دکتر شریعتی با هشتک نقد سوگل مشایخی با هشتک نقد تکنیک مولتی میلیاردر با هشتک نقد کلیپ استاد در شرح شب های قدر😏 با هشتک درسهایی برگرفته از قرآن با هشتک درسهایی از اهل بیت علیهم السلام با هشتک مطالعه معرفی و مطالب مربوط به شاگرد عصیانگر با هشتک معرفی و مطالب مربوط به شاگرد مدیتیشنی با هشتک خاطرات و ماجراهای تدریس در مدرسه با هشتک خاطرات مربوط به خودم با هشتک شعرهای طنز یا مناسبتی و .. معرفی کتاب های مناسب یا برشی از برخی کتاب ها با هشتک پاسخ به پیام های شما با هشتک شعر و مطالب ارسالی از طرف اعضای کانال با هشتک معرفی و کتاب ها و مطالب مربوط به استاد صفایی با هشتک های و تصاویر گرفته شده توسط ادمین از طبیعت به همراه جملات ادبی با هشتک پاسخ به شبهات با هشتک شهید چمران و سایر شهدا با هشتک های و موسیقی های ناب و شنیدنی با هشتک مطالب مربوط به رفیق شیمیدان عرب زبان با هشتک و و طنزهای مربوط به معرفی رفیق شیمیدان با هشتک کلیپ ها با هشتک مطالب مربوط به سفرهای مشهد و مربوط به امام رضا علیه السلام با هشتک مطالب تلفیقی درسهای شیمی و فیزیک و ... با خداشناسی با هشتک خاطرات مربوط به تدریس هایم در موسسه قرآنی به قلم رفیق شیمی دان با هشتک مطالب مربوط به ماه محرم احادیث خاطرات درگیر شدن با بیماری کرونا با هشتک های نقد عرفان حلقه با هشتک های نقد بی تی اس و شاگردان هوادار بی تی اسی با هشتک خاطرات زنبورهای عسل