eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ظهرتون بخیر 😍
اومدم در مورد ماجرایی بگم که فکر نمی کردم اینقدر بابرکت باشه😅😍 ماجرایی در نوع خودش جالب و متفاوت و درس آموز👌 و در عین حال خنده دار 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راستشو بخوایین، دیروز سر یه کلاس دیگه ، ماجرای مچاله کردن اسکناس بی نخ رو اجرا کردم و یه اتفاقی افتاد که عمرااا فکرشو نمی کردم و نمی کردید😂😅 یکی از شاگردان گفت : فهمیدم خانوم میخوایین بگین پول و مادیات بی ارزشه. گفتم : نهههه . یکیشون گفت میخواین بگین ما با ذهنیتی که داریم یه چیزایی رو با ارزش یا بی ارزش می کنیم.. اینم نهههه😊 یکیشون گفت خانوم چرا این کار و میکنی؟ نکن.😂 خانم حیفش کردید میشد باهاش یه چیپس خرید😄 گفتم عزیزم برا 10 تومن ، چیپس نمیدن، میشه باهاش چندتا آدامس خرید😁 یکیشون گفت: هنوزم این پوله با اینکه مچاله شد، ارزشش سر جاش هست. من در حالیکه این شکلی شده بودم 🤣پول مچاله شده رو دقیقا به سمت همون عزیز نشانه گرفتم و گفتم حالا که پوله بردار برا خودت😂 برداشت در حالی که تلاش میکرد چروکها رو صاف کنه، پرسیدم این پوله بازم؟! گفت : بلههه . منم جدی جدی گفتم بمونه دست خودت. 😉 قبول نکرد. تشکر کرد و داد. منم گرفتم و عملیات ادامه هموارسازیِ چروکهای پول بی نخِ مچاله شده🙈😂 در مقابل نگاه سراپا تعجب و سوال بچه ها رمزگشایی کردم و گفتم نگران نباشید، این پول اصلا اعتبار نداشت؛ چون نخ نداشت . اینو عملا نشونتون دادم که یه روایت مهدوی بگم براتون : اعتبار عالم آفرینش به وجود مبارک امام عصر عج الله است. اگر امام روی زمین نباشد، زمین با اهلش مدارا نمیکند. زیارت جامعه کبیره بخونید تا ببینید چطوری😍👌 ولی این پول، بابرکت تر از اون بود که تموم بشه.😉 درست وقتی ماجرای تمثیلی من تموم شد؛ پول که از شدت مچاله شدن سر دو کلاس در معرض پاره شدن قرار گرفت ، نخش رو رو کرد😳🤔🧐😐😂 باور میکنید نخ نقره ای که در لایه درونی ترش بود و از بیرون اصلا دیده نمیشد رو دیدم🤔 یعنی اصلا نمی خواستم ببینم آآ... شبیه اون مثل شد که جاده پیچید ، من نپیچیدم😂 اسکناسه نخش رو رو کرد؛ ولی من نخواستم که ببینم 🤣 آخه همه تمثیلات و معادله های منو شما رو به هم میزد😅🙈 یاد این شعر شهریار افتادم خطاب اسکناس به نخش در اوج پارگی و بی مصرف شدن : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟! حالا که من افتاده ام از پا، چرا ؟!😂
اینجای ماجرا رو دیگه خم به ابرو نیاوردم و سر کلاس صدامو درنیاوردم😂🙈 ولی ذهن خودم به شدت مشغول شد🤔 ( چالش چطور شد این طور شد؟😂). ولی خب حالا که اسکناسه از رو نرفت، ذهن تمثیل ساز ما، هم ول کنِ ماجرا نشد. به قدری خندیده بودم که تو پشت صحنه با دوتا از دوستان مطرح کردم، نتیجه این شد که از این اتفاق هم درس گرفتیم :👇 1️⃣رفیق شیمیدان : نخ اسکناس بود ولی غایب بود و به چشم دیده نمیشد، به خاطر همین فکر کردیم نیست!! ولی چون نخ رو هنوز تو لایه های درونی وجودش داشت هنوز اسکناس دارای ارزش بود 2️⃣ تکمله خودم😉: پس منظور از غیبت امام زمان عج الله ، این نیست که آن حضرت حضور ندارد. بلکه حاضر است ولی رویت نمیشود😊 3️⃣رفیق شوخ طبعِ بدیهه پردازِ استیکری : نخی که تو اسکناس مخفی بوده شاید این رو میرسونه که در ظاهر فکر می کنی کار رو تماما باختی و اینکه خیلی گنهکاری و دنیا واست تموم شده وهمه راهها بسته شده، تو مچاله شدی تمام وجودت ریز ریز شده ! ولی یه نخ زاپاس تو اسکناس وجودیت مخفی مونده انگار خدا گذاشته تو برگردی تا نا امید نشی میتونی دوباره خودت و نشون بدی و خودت و خرج راه خدا کنی 😍😍👌 حتی به اندازه دوتا آدامس بادکنک مفید باشی👌👌
اینها رو ضمیمه کنید به این پیام که دیشب یکی از شاگردانم فرستاد 😅👇
ارسالی یکی از عزیزان بلاد کفر😂😅 من زنده ام هنوز😂😂😂
و همه اینا رو ضمیمه کنید به صحنه ای که در کمال تعجب امروز صبح باهاش مواجه شدم😐😅👇
امروز دومین اسکناس بی نخ را لابلای پولها مشاهده کردم😐🤔🧐😂😅 این هم درست، مثل اسکناس قبلی خودم و اسکناس دیشب شاگردم ، یک اسکناس 10 هزار تومنی. ❗️😐
من زنده ام هنوز 😂😅 شما چطور؟! پویش" نه به ده تومنی ها" راه بندازم؟😅😅
قانون جذب وقتی فهمیده من یکی از جدی ترین منتقدانش هستم، پولهایی که سمتم جذب میکنه رو نخش رو کشیده و در رفته😅😂🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی تی اس2.pdf
93.6K
📌 موج کره ای 🇰🇷 💠 جلسه دوم 📣 📎 اول و دوم 🎧 بی تی اس(BTS) ، اکسو (EXO) ، بلک پینک ( BLACKPINK) 🔴 نفوذ موسیقی کره ای میان دانش آموزان خصوصا دختران ، تدریس شده توسط استاد مجید دهبان 🔺ادامه دارد...
هم قشنگه😍😍 هم متناسب با محتوای کانال😍😍
والا در ایام گذشته که ما تحصیل می کردیم، هر وقت از کلاس و درس غایب میشدیم، یه تنبیه ای از سوی معلم یا مدیر و... نصیبمون میشد، بازخواست میشدیم بابت غیبتمون😥 ولی الان زمانه عوض شده . تو بلاد ایمان، برخی عزیزان پیشاپیش میگن ما از جلسه بعد تا چند جلسه نیستیم آآ، مشق های بلاد ایمان رو قشنگ بنویسین ما هم بفهمیم چی خوندین😅😂 یعنی رسما تو بلاد ایمان، غیبت کردن از کلاس، تشویقی داره😂😂😂 این تیکه که انداختم قابل توجه دو تا خواهر باحالی که همراه مادر و خاله شون، کلاس تدبر تشریف فرما میشن😉😁 مخصوصا خواهر بزرگه که منظمه😅 تیکه دوم رو هم باید نثار عزیزی کنم که اخیرا تو ناشناس حرف می زدم باهاش، گفت با بلاد کفر همزاد پنداری داره؛ ولی بلاد ایمان رو نخونده، رد میکنه😅😠 این دفعه رو رد نکن بخون 😍👌 با این مقدمه بریم سراغ مشق های بلاد ایمان👇😍
عرض سلام و ادب و احترام 🌸🌿 صدای رفیق شیمی دان عرب زبان رو از بعد از پایان یک جلسه تدبر دیگر در بلاد ایمان می شنوید 🔊🔊🔊 کیا از اینکه من دوباره اومدم تا چکیده و گزارش کلاس این هفته مون رو براشون بگم خوشحالن؟؟ 🙋‍♀🙋‍♀ ارادت داریم خدمتتون 😍 حالا کیا از این موضوع ناراحتن و الان سریع میزنن میرن پایین؟؟ 😂😂🙊🙊 خیلی هم دلتون بخواد... همینه که هستتتت 😎😎😎 اتفاقا کلاس این هفته مون انقدررر جذاب و گفتنی بود که دیگه نگم براتون!! انقدر پر از حرف و نکته های مهم و مفید بود که رسماااا جا داشت ازش رمان بنویسم 😅 حتما باشین و تا آخر بخونین ... اتفاقات جالبی افتاده!! 👌😅 درسته این هفته کمی طولانی شده ولی خوندنش خالی از لطف نیست 😉😉😉
این جلسه ما در محضر سوره انفطار بودیم ، سوره ای به ظاهر کوتاه اما عجیییب و پر عظمت 👌 👇👇👇 بعد از قرائت سوره و ترجمه و ذکر صلوات نوبت رسید به بحث و گفت و گو و تدبر پیرامون آیات سوره‌ی انفطار 💥 استاد شروع کردند به توضیح دادن که انفطار از باب انفعال است و دلالت بر اثر پذیری دارد و به این معنی است که خداوند به آسمان امر می کند که شڪافته شود و آسمان تسلیم امر خداست ❗️ و آنگاه که ستارگان آسمان پراکنده شود و دریاها منفجر شوند ☄💥 در مورد اینکه آب خودش عامل خاموش شدن آتش هست و اینکه چطور دریاهای به اون عظمت منفجر میشن و آتش میگیرن صحبت کردیم و آیه بعدی ، قبرها برای خارج شدن مردگان زیر و رو شوند ❗️❗️ و همه اینها علائم آغاز قیامت هست ❗️ در مورد روز قیامت صحبت کردیم و اینکه چرا انقدر ترس و وحشت در آغاز قیامت به وجود میاد؟! استاد گفتند هر چیزی غیر عادی که انسان به آن آگاهی نداشته باشد طبیعتا ترسناک هست!!! یادی از زلزله چند روز پیش ترکیه و سوریه کردیم که چطور در گوشه ای کوچک از عالم هستی ، خداوند تنها برای یک دقیقه و در مقیاس خیلی کمتر و کوچکتر، زمینی که انقدر آرام و مطیع هست رو به حرکت در آورده و انقدر خسارات و تلفات به وجود آورده حالا این حجم از اتفاقات غیر عادی که جای خود داره ❗️ یادش بخیر چند سال پیش سر کلاس دیگری این سوره ها رو تحقیق و ترتیل کار می کردیم😌 یادم افتاد چطور اون موقع وقتی استادمون با نغمه های زیبا و صدای فوقوالعاده شون این آیات رو برامون می خوندند چه جوری ذوق می کردیم و با خوشحالی و بلند فریاد می زدیم { الله الله الله } 😍👍👏 در حالی که اگه یه ذره مفهوم و ترجمه و تدبر بلد باشیم موقع شنیدن این آیات باید گریه کنیم و بر سر بزنیم!! قطعا وقتی در کتاب خدا می خونیم که چطوری قراره خدا کاسه کوزه های عالم رو درهم بشکنه و نظام عالم رو در هم بپیچه و قیامتی برپا کنه که بیاااا و ببین!!!!! 🔥 گریه تنها کاریه که از دست آدم برمیاد 😭😭😭
در آیه بعدی خداوند می فرماید انسان در این زمان اعمالی که قبل از مرگ فرستاده ( قَدَّمَت و اَخَّرت ) چه آنچه پیش از مرگ فرستاده و چه آنچه باقی گذاشته!! را می بیند.. مفهوم این آیه مربوط به اعمال ما تقدم و ما تاخر می شود .. اعمال ما تقدم منظور اعمالی هست که انجام داده و تمام شده و پرونده اش با مرگ انسان بسته می شود و اعمال ما تاخر یعنی اعمالی که با مرگ انسان پرونده اش بسته نمیشه ❗️❗️ داشتیم برای اعمال ما تاخر مثال می آوردیم ، مثل هدیه کردن کتاب به کتابخانه 📚 ... مثل کاشتن یک درخت 🌴🌳🌲 مثل وقف یک مکان برای تاسیس یک موسسه قرآنی 😉😍 من گفتم مثل کود 😃🌸🌱🌹 و یادآوری کردم که پارسال برای تولد استاد کود خریده بودم و موقع تقدیم گفتم این جز اعمال ما تاخر است .. اگه براتون گل می آوردم زود خشک میشد ولی تا زمانی که بر اثر دادن این کود گل هاتون رشد خوبی دارند اثرات هدیه من ادامه داره 😁😅😂 حالا که کودشون تموم شده ولی گل هاشون قوی شدند و خووووب رشد می کنند 😄😍 بعد خداوند سوال می کند که ای انسان چه چیزی تو را نسبت به پروردگارت مغرور ساخت؟؟!!! سوال کردم آخه انسان چطور میشه نسبت به پروردگار مغرور میشه؟؟!!! 😳 اصلا مگه میشه مگه داااریییم؟؟ استاد جان گفتند بعععلهه!! خیلی شیک خیلی مجلسی!! مثلا نماز ، سر به سجده گذاشتن و سر بر خاک ساییدن است و یکی از مزایای نماز رفع غرور است! انسانی که نماز رو نمی پذیره و نمیخونه نوعی غرور نسبت به پروردگار هست!! یا در مورد اینکه انسان ها مطیع اوامر پروردگار نیستند و دوست دارند با دودوتا چهار تای خودشون زندگی کنند!! چرا خمس ؟ چرا زکات و چرا حج میگن و فتوا میدن که این به جای اون!! نوعی غرور و خود بزرگ بینی نسبت به اوامر پروردگار هست 👌
بعدش در ادامه خداوند می فرماید پروردگار تو همانی هست که تو را آفرید و پس از آن اندام هایت را با هم متناسب و متوازن ساخت و تو را اعتدال بخشید 👌 در مورد اینکه هر عضوی از بدن درست و دقیق و در جایگاه مناسب با عملکرد خودش قرار گرفته صحبت کردیم که هم کلی اسباب شوخی و خنده شد و هم کلی به فکر برد!! استاد به نقل از آقای قرائتی گفتند مثلا تصور کنید چشم ها زیر بغل قرار می گرفت!!!!! آن وقت مجبور بودیم هر بار برای دیدن اطرافمان دستمان را بالا ببریم 😅😂 و دور و برمان را ببینیم!!!! 🙊🙊🙊 تصورش هم وحشتناکه!! پس هر چیزی به جای خویش نیکوست 😊 ولی بعدا که اومدن خونه و شروع کردم به نوشتن ها به طور اتفاقی این رو دیدم که کاملا به موقع و مويدی بر اثبات همین آیه بود 👇👇👇👇👇
یه قورباغه‌‌ی جهش یافته پیدا کردن چشمش داخل دهنشه! دلیلش هم مشخص نیست اینکه عجیب الخلقه است به کنار! موندم این چجوری غذا میخوره، چجوری میبینه چجوری... +‌احتمالا دهنو باز میکنه، طعمه رو میبینه، شکار میکنه، دیگه چیزی نمی‌بینه😂😂
خب حالا این چند نکته رو از سوره‌ی انفطار داشته باشید و بیاین تا براتون بگم اینجای کلاس که رسیدیم چی شد و کارمون به کجاها کشیییید!!! 😅😅😅 تصور کنید وسط کلاس نشستیم و گررررم زدن این حرفها و گفت و گو و حالیم!! که یکهو در کلاس باز شد 😁 به سمت صدای در چرخیدم که دیدم خانمی حدودا میانسال با تیپ و قیافه خاصی با دست های پز از کتاب و تسبیح و .. اومد داخل سالن!!!! 😐😂 هر چی نگاهش می کردم تا ببینم کدوم یکی از رفقای غایبمونه که لابد دیر کرده میدیدم هیچ کدوم نیست!! 😂😂😂 گفتم یا علی ... خیر باشه خانم!!! 😅😂 با لهجه و گویشی شیرین که پیدا بود هم ولایتی ما نیست شروع کرد به صحبت کردن!! من برای خودم از کتابخونه کتاب گرفتم( کتابخونه شیشه ای رویایی رو که یادتونه؟ ) یه جایی گوشه همین سالن میشینم کتابم رو می خونم ، شما به کارتون برسید!! به احترامشون ایستادیم و گفتیم نخیییر!!! بفرمایید قدمتون روی چشم ☺️ ( خونه خونه خودش بود و بنده بنده خودش ... دست بنده اش رو گرفته بود و بی هوا کشونده بود به کلاس تدبر ، ما چی کاره ایم!! ) ♥️ میگفت تا دیشب تو همین مسجد همسایه معتکف بودم!! 😍😍😍 از صبح دل تو دلم نیست ‌که زودتر برای نماز ظهر و عصر بیام و امضا و تایید خدا رو پای اعتکافم بگیرم 😍😅👌 ولی هنوز در مسجد رو باز نکردن!!! نمی دونم اصلا امضا کرده یا نه!!! 😅😅 دلم مونده بود تو مسجد ببینم قبولم کرده؟؟!!! همینطوری یکریز داشت میگفت و جلو می اومد 😅 از شدت تعجب و حس و حال خوبی که به کلاس داده بود یه لحظه خنده روی لبها خشک نمیشد 😅 (این دیگه کیه؟؟ خدایا اصلا از کجا اومد؟؟ 😂😂😂) به استاد که نگاه کردم با اینکه ماسک رو تا زیر چشماش کشیده بود ولی از همون چشماش خنده می بارید!!! 😄 از روی ماسک هم شبیه پسته خندان شده بود 😅😂😂 تا براشون کنار خودمون صندلی خالی بزارن و کنارمون بشینن، همینجوری که کنار استاد ایستاده بودم آهسته گفتم به خاطر دارم که بهم گفتین هیج اتفاقی اتفاقی نمیفته!! 😉😉 با لبخند و تکون دادن سر تایید کرد و نشستیم 😍
استاد جان خطاب بهشون گفتن ببین چقدر خدا قبولت کرده و چه جوری امضا کرده که صبح اعتکافت سر از کلاس تدبر در قرآن در آوردی!! 😍😍😍 دستش رو گذاشت روی قلبش و گفت واااای نگین!! الان سکته می کنم!! اینجا کلاس تدبره؟؟ 😅 صدای خنده مون بلند شد 😂😂😂 با یه حس و حال خوب و قشنگی حرف میزد ، از عشق و ارادتشون به امیر المومنین ع و ماجرای پیاده روی اربعین امسالشون رو میگفتن برامون با چشم های پر از اشک!!! یک لحظه چشمم افتاد به کتاب های توی دستش!! در یک دست کتابچه کوچک ارتباط با خدا رو داشت و دست دیگرش تفسیر المیزان!!!! 😐😐😐😂😂😂😂 رد نگاهم رو تا روی کتاب هاش دنبال کرد و گفت از همین کتابخونه گرفتم! کتابخونه اینجا رو خیلی دوست دارم ، دیدم در مسجد هنوز باز نیست اومدم از کتابخونه کتاب بگیرم ، آخه ترجمه عربی به فارسی رو خیلی دوست دارم..‌ می خواستم جایی بشینم و این رو بخونم!!!! از تعجب، 😳 شده بودم نگاهی به خدا کردم و گفتم خدایا فدات شم با من این کارها رو نکن 😅😅 اصلا بهش نمی اومد انقدر باسواد باشه ولی اینطور که پیدا بود رسما آمادگی داشت برم پیشش شاگردی 😅😅 استاد گفتند میشه اسم شریف شما رو هم بدونیم؟؟ با خنده گفتند بله بله ، اسم شریف بنده شریف هست 😂😂😂😂 خانم ... شریفی ✔️ خلاصه این جلسه از کلاسمون با تشریف فرمایی خانم شریفی رنگ و لعاب دیگری گرفت که تا به حال ندیده بودیم 😊🍃 با خودم فکر می کردم عجبببب اعتکاف پر برکتی داشته!!! که صبح پایان اعتکافش خدا دستش رو گرفته و آورده اینجا که دیگه راه دوری نرو عزیزم!! بیا از این به بعد بغل همین مسجدی که به اعتکاف نشسته بودی پای کتاب خودم بشین تا ببینی برات چه تقدیرهایی رقم زده ام!!! 😍😍😍😭😭😭 یک جورهایی عااااشق این گم شدن ها و این اشتباهی رفتن ها و این سو و آن سو کشاندن های خداوندم 😍 یاد خودم افتادم که چند سال پیش من هم یک اشتباهی بودم 🙈😍 او به سراغ مسجد آمده بود و سر از کلاس درآورده بود و من به دنبال یک کلاس برای دخترم بودم که سر از مسجد در آوردم!!! 😅😂 و در همان مسیری که اشتباه رفته بودم خدا چنااااان کاسه کوزه هایم را درهم شکست و طوری بیچاره ام کرد که الان هشت سال است در به در کلاس ها و موسسات قرآنی ام 😅😅😅😍😍😍 و به اصطلاح خودمان نمک گیر شدم! مثل خانم شریفی که پیدا بود نمک گیر شد .. روز و ساعت کلاس هامون رو پرسید و موقع رفتن شماره تلفن اش رو هم داد که حتما بهشون زنگ بزنن 😅
کلاس این هفته خیییلییی پربار و پر نکته و پر حرف بود جوری که هر چی فکر می کنم درک نمی کنم چطور تو دو ساعت جا شدن 😂 کلاس پر برکتی بود 😊 ولی همه اش به قلم نمیاد.. جای تک تک عزیزان خالی!! ولی به نظرم اگر هنوز عضو هیچ موسسه و هیج کلاس قرآنی نیستید تردید نکنید!!! کلاس های قرآن از هر نوعی که باشه و هر جای دنیا که باشه همینقدر شیرین و جذاب و پر هیجان و دوست داشتنیه!! 👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5904657898226581850.mp3
1.22M
✨دعــای عهـــد 🌟🌸با نوای محسن فرهمند🌸🌟