سلام بر قدر شناسان شب های قدر🌷🌿

دیروز در واتساب کلیپی به دستم رسید که همینطور در فضای مجازی بین مخاطبان متعدد دست به دست میشود و الله اعلم، چند درصد عزیزان در این فضای بی در و پیکر، آگاهانه و هشیارانه به محتوا توجه میکنند. موضوع کلیپ در مورد " شب قدر" است. اول ببینید تا بعد بگویم که ...👇

انسان محوری قدرت برتر پلورالیسم دینی درک ناقص و نادرست از دین عرفان های کاذب تفسیرهای نادرست از آیات

در این کلیپ هایی که در فضای مجازی بی در و پیکر در حال انتشار ست، توجه به چند نکته مهم است: ۱) نیت و هدف اصلی سازندگان این کلیپ ها چیست؟ اگر نیت و هدف، خیر است،کافی نیست؛ بلکه باید محتوای درستی هم داشته باشند. اگر نیت، شر است و از باب دشمنی و غرض ورزی با دین و دیندارهاست، باید اگاهانه روشنگری شود تا فریبش را نخوریم. ۲) اغلب موارد، حق و باطل، حرفهای درست و نادرست با هم آمیخته شده است؛ لذا تفکیک مطالب درست از نادرست توسط مخاطب آگاه نیاز است. چون اگر آگاهی کافی وجود نداشته باشد، مخاطب ممکن است با شنیدن حرفهای خوب، به طور ناخودآگاه به پذیرش حرفهای نادرست کلیپ هم سوق داده شود.

1⃣ اقبالی نسب... لیسانس روانشناسی را در دانشگاه علامه طباطبایی خوانده ( راست و دروغش الله اعلم) و بعد گذاشته رفته آمریکا... خب مسلمه دانش آموخته آمریکا، بهتر از این نمیتونه دین رو بفهمه!! حتی اول صحبتهاش به قول خودش تحلیلی از شب های قدری که در سالهای اخیر در ایران بوده ارائه میده😏 اولا این چیزی که ایشون میگن، تحلیل نیست؛ بلکه یک فهم ناقصِ کاملا نادرستِ قابل نقد و تحلیل هست . کاملا مشخصه ایشون از علم حدیث هیچی بلد نیستند، مفاتیح الجنان، سخنان شخصی و ابداع شیخ عباس قمی نبوده و نیست؛ بلکه مستند به روایات اهل بیت علیهم السلام هست و هرکی هم بخواد تحلیل علمی بکنه، باید از حیث سند و متن حدیث و جهت صدور و...اون روایات رو نقد بزنه؛ نه اینکه بیاد بگه شب های قدر به شیوه شیخ عباس قمی پیاده میشه!!!

2⃣ در ادامه ، وارد حوزه به اصطلاح تخصصی خودش☹️ یعنی روانشناسی(!!!) میشه و میگه شیوه شیخ عباس قمی به عنوان نسخه واحد برا همه درست نیست؛ هرکسی باید با سنخ روانشناسی و تیپ روانی خودش این شب ها رو تجربه کنه!! یکی با تفکر، یکی با آواز خوندن 😱، یکی با رقص و پایکوبی و.. یکی هم با ذکر و مناجات به اوج میرسه😐😐 ایشون که دانش آموخته روانشناسی نابااااب آمریکایی هستند، طبیعیه که حتی از الفبای روانشناسی اسلامی بی خبر باشند!! و جهلشان را نسبت به اسلام و روانشناسی اسلامی آنجا فریاد میزنند که میگن شبهای قدر شده، شب گریه زاری و شب عزا و شب خاک توسری!!! ایشان حتی از روانشناسی انواع متفاوت "گریه ها" و تاثیرات هر نوع بر روح انسان، بی خبرند گویا.!! روایاتی داریم در مورد انواع متفاوت حزن و گریه و ...که اتفاقا بعضی مدلهاش، جانِ مومن هستند و جان آفرین!! به قول حافظ، غمِ این کار، نشاط دل غمگین من است... برای فهم درست اون روایات، باید خانواده حدیثی تشکیل بشه و نظر کلی دین رو در مورد اون روایات به تفکیک مدح و ذم حزن و غم و گریه دید؛ نه فلّه ای!!

3⃣ می گوید شب قدر، از ریشه قدرت و توانایی میاد و انسان میتونه بالاترین قدرت رو در این شب تو زندگیش تجربه بکنه و دلیلی که میاره اینه که در بقیه زمانها فقط برخی اسامی خدا به سمت زمین نازل میشوند ولی تو شب قدر، "سلام" که جامع همه اسامی است، نازل میشه! واقعا ریشه های عرفان های کاذب با رویه و رنگ و لعاب دینی، همین "قدرت" و " انسان محوری" صرف است.. ما در تفسیر سوره قدر، اعتقادمان بر این است که همه مقدرات همه انسانها در این شب بر "امام حیّ و حاضر" فرود میاد...ولی ایشون امام رو به عنوان این واسطه مهم حذف کردند!! انسانی که بدون امام که مبداء و سرچشمه فیض است، به قدرت برسد، میشود قدرت شیطانی!! که ما هر لحظه از آن به خدا پناه می بریم... 4⃣ میگه بعضیا تا صبح گریه میکنن که خدا ببخشدشون...بابا خدا بخشیده، تموم شده رفته...😬😬 به همون میزان که ایشون از تعادل خوف و رجاء که یکی از مبانی بسیار مهم در سلامت روانی انسان است، بی خبره؛ ولی اسلام ناااااااااب حتی برا همه پیچ و خم های روحی انسان گناهکاری که راه رو خطا رفته و میخواد برگرده، نسخه های محشرتری داره!!😍❤️❤️

میگه شب قدر، شب تقدیر هست ولی به اندازه ای که تو کاسه ات، جا باشه... میگه تو رو به اندازه خودت، اندازه میگیرند؛ اینجوری نیست که یه اندازه ای چیده باشند و تو همش التماس کنی خدایا خدایا...!!! من چیزی نمیگم شما خودتون ببینید واقعا کسی که در فهمش از شب قدر، امام رو با اون افق والا و بزرگ و عمیق از زندگیش حذف کنه، اندازه اش چقدر میتونه باشه!!؟؟؟!!

5⃣ بله قرآن به سر گرفتن، یک عمل سمبلیک و نمادین هست، اصل معناش اینه که ما قرآن رو سرلوحه زندگی قرار بدیم و سبک زندگیمون منطبق بر آموزه های قرآنی باشه، ولی این حرف درست ایشون دقیقا در تناقض با اراجیف قبلیشون هست. جملاتی هم میگند آخر کلیپ که من داشتم جان به جان آفرین تسلیم میکردم از این همه جهل نسبت به دین😐😐👇👇 فقه از دین مراقبت میکنه و عرفان، از انسان!!!! کسانی که دین را با فقه، فهمیده اند، آرام آرام از دین زده خواهند شد و کسانی که دین را با عرفان فهمیده اند، عاشق دین میشوند!! این جملات واقعا نشون میده ایشون اصلا دین را نفهمیده اند. "فهم نادرست" و حتی "فهم ناقص" از دین، به همینجاها ختم میشه!! تفکیک دین به فقه و عرفان و رو در روی هم قرار دادن این دو حوزه....خوراک همین جریان های انحرافی هست.

آنچه بیش و پیش از قاری قرآن و حافظ قرآن بودن، اهمیت دارد؛ " تدبر در قرآن" است. به واسطه تدبر در قرآن میتوان صحیح را از خطا بازشناخت و فریب ظواهر را نخورد. تدبر در قرآن هم نیاز به " انس" دارد.!! رزقنا الله 🌿🌸

#کلیپ_تصویری_26 #جلسه_بیست_و_ششم 🔺تدبر درخطبه غدیر 🔺قسمت چهارم حجت الاسلام و المسلمین الهی زاده موسسه تدبر در قرآن و سیره

🔖 حرف‌های من‌ و خدا یا مُقَدِّرُ 🌟 @Ostad_Shojae

یا مقدّر : این ماه مبارک رمضان را آخرین ماه رمضان عمرمان قرار مده ...!

مولای یا مولای، أنت المعافی و أنا المبتلی و هل يرحم المبتلى الّا المعافي ...؟! مولاي يا مولاي، انت السلطان و أنا الممتحن و هل يرحم الممتحن الّا السلطان .؟! مولاي يا مولاي ، أنت الدليل و أنا المتحيّر و هل يرحم المتحيّر الّا الدليل ..؟!

آیت الله جوادی آملی : اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند. ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه، دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟! التماس دعا🙏

بسم الله الرحمان الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین لاسیما بقیت الله فی العالمین 🔸🔷🔷🔸🔰🔰🔸🔴🔴🔸 روایت عقلانی از شب قدر 🔰🔷🔰 اخیرا کلیپی در فضای مجازی دست به دست میشود که دو محور اصلی دارد. یکم.شب قدر شب گریه نیست. دوم.فقه آرامش مردم را به هم میزند. ✏✏ درباره محور اول. تحلیل شخصی که در کلیپ مزبور از اشک دارد براین استوار است که اصولا انسانهای بدبخت و کوته بین اهل تضرع و اشک هستند و تصریح میکند گریه در شب قدر "روایت خاک تو سری از شب قدر"است! با عنایت به فرایند پدیده اشک باید گفت، اشکی که انسان دربرابر خالق هستی میریزد، نشانه پذیرش حق و لطافت روح و آرامش قلب است. نشانه اوج رحمت الهی است که با اینهمه ناسپاسی من، بازهم خدا مرا لایق هم کلامی باخودش دیده است. عظمت خالق و عفو او (در کمال قدرتش بر انتقام) در برابر کردار و گفتار ناشایست بندگان، خودبخود اشک را جاری میکند. اشک چشم نشانه دور نشدن از فطرت است. 🔸🔹🔸 برای همین است که اشخاص نزد پیامبر اسلام می آمدند و شکایت از قساوت قلب خود میکردند باید این شخص توجه کند اصلی ترین ویژگی بهار، باران است. بهار دل با اشک چشم،شروع میشود طراوت دل به اشک چشم است باران چشم است که خس و خاشاک گناه و زنگار معصیت را می زداید. خوب است گوینده این مطالب در کلیپ به آیات42و43سوره انعام مراجعه کند.دراین آیات خداوند بر این که چرا عده ای در گرفتاریها تضرع نمیکنند، آنها را توبیخ میکند. صاحب اشک است که بهترین ها را از خدا میخواهد. عارف تر از امام زین العابدین سراغ ندارید. ایشان میفرماید:گریه میکنم برای تنگی و ظلمت قبرم گریه میکنم به خاطر سوالات دو فرشته مقرب مامور خدا در شب اول قبرم #کمی_نقد_و_بررسی #شب_قدر

در دعای اهل دل باران فراز آخر است گریه کن، در گریه‌ی عاشق صفایی دیگر است💔 عاشقان با اشک تا معراج بالا می‌روند بهترین سرمایه انسان همین چشم تر است😭

شرح دعای ابوحمزه ثمالی ◀️ استاد هادی زاده جلسه 0️⃣2️⃣ 🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸 #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی

پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی. می‌دانست‌ که‌ همیشه‌ جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه‌ دور بودند. سنگ‌پشت‌ تقدیرش‌ را دوست‌ نمی‌داشت‌ و آن‌ را چون‌ اجباری‌ بر دوش‌ می‌کشید. پرنده‌ای‌ در آسمان‌ پر زد، سبک؛ و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا کرد و گفت: این‌ عدل‌ نیست، این‌ عدل‌ نیست. کاش‌ پُشتم‌ را این‌ همه‌ سنگین‌ نمی‌کردی. من‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌رسم. هیچ‌گاه. و در لاک‌ سنگی‌ خود خزید، به‌ نیت‌ ناامیدی. خدا سنگ‌پشت‌ را از روی‌ زمین‌ بلند کرد. زمین‌ را نشانش‌ داد. کُره‌ای‌ کوچک‌ بود. و گفت: نگاه‌ کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس‌ نمی‌رسد. چون‌ رسیدنی‌ در کار نیست. فقط‌ رفتن‌ است. حتی‌ اگر اندکی. و هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای. و باور کن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست، تنها لاکی‌ سنگی‌ نیست، تو پاره‌ای‌ از هستی‌ را بر دوش‌ می‌کشی؛ پاره‌ای‌ از مرا. خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمین‌ گذاشت. دیگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگین‌ بود و نه‌ راه‌ها چندان‌ دور. سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و گفت: رفتن، حتی‌ اگر اندکی؛ و پاره‌ای‌ از «او» را با عشق‌ بر دوش‌ کشید.

و نكته اين است كه‏ ليلة القدر مى‏گويند نه يوم القدر. در دل تاريكیها و در بطن حادثه‏ ها است كه تو بايد طرح فردا را بريزى و در طلوع فجر، همراه فرشته‏ هاى نازل شب قدم بردارى. اشتباه ما اين است كه در شبمان كارى نمى‏كنيم و در شكم گرفتاریها و ظلمت‏ها، يا تسليم تاريكى مى‏شويم و يا مرثيه خوان ظلمت. و اين فاجعه را در طلوع فجر مى ‏فهميم كه هيچ كارى‏ نكرده‏ ايم و هيچ طرحى نريخته‏ ايم. و تا دست به كار شويم و طرحى بريزيم، هزار مانع بر سر راهمان مى‏گذارند و هزار درگيرى برايمان ايجاد مى‏كنند و تا بخواهيم حركت كنيم به غروب رسيده‏ ايم و دوباره گرفتار شب شده‏ ايم. اين است كه در شب طرح مى‏ريزند و اين است كه شب را، قدر مى‏دانند، شب را. و اين است كه يك شب طرح، يك شب قدر، از هزار ماه بی تقدير بهتر است. فاجعه اين است كه ما بيش از طرح بر روى مصالح كار مى‏كنيم و بيش از برنامه بر روى تشكيلات تأكيد مى‏نماييم و در نتيجه با وجود مصالح عالى بنايى نداريم و سقفى نزده‏ ايم. آنها كه نقشه ندارند، كارشان در جاى خودش نمی نشيند و اين است كه بايد خرابش كنند و دوباره بسازند و اين است كه بدون طرح، بدون قدر و اندازه‏ گيرى، هر عملى به خرابكارى و كند كارى و دوباره كارى مبتلا خواهد شد. كسى كه در شب نقشه نكشيده و روز دست به كار شده، يك عمر، هزار ماهش (83 سال) بر باد رفته و تمام كوشش‏هايش بی نتيجه است و يا نتيجه‏ ى آن ، عائد نقشه دارهايى است كه او را در طرح خود گذاشته‏ اند؛ چون اين پيداست، كسى كه طرح ندارد، كسى كه نقشه ندارد، مهره‏ ى نقشه دارها خواهد شد. برگرفته از تفسیر سوره قدر/ مرحوم استاد علی صفایی حائری🌸🌷

درنگی کنار آیه ۴۱ سوره عنکبوت 👇

در رشته گیاهپزشکی یک درس سنگین 3 واحدی حشره شناسی داشتیم...با عنکبوت و حشرات و بندپایان سروکار داشتیم. به طور خاص ،در مورد عنکبوت حتی در واحد زیست شناسی هم خونده بودیم که تارهاش چقدر محکمه؛ با این علم و ذهنیت، وقتی رسیدم به آیه ۴۱ عنکبوت؛ از شدت سوال خشکم زد...!! آیه داشت میگفت : انّ أوهن البيوت لبيت العنكبوت....!!!!! یک طرف علم تجربی بود که میگفت تار عنکبوت آنقدر محکم است که فولاد بیولوژیک می نامند و یک طرف قرآن بود که میگفت سست ترین خانه ، خانه عنکبوت است .... حق با کدام است؟! این سوال با من بود تا اینکه رسیدم به رشته قرآن و حدیث رفتم پیگیرش شدم، جوابها و تفاسیر متعددی ارائه شده ولی من آن ایام با آن ذهنیت و آن مقدمات با این جواب بیشتر قانع شدم 👇

باید بین "خانه" و "خانواده" فرق بگذاریم. "بیت" در زبان عربی به هر دو معنا به کار می رود. در این آیه، اگر مراد از بیت را "خانه" بگیریم، اتفاقا مطلب جالبتر و قابل تأملتر می شود : تارهایی که در لانه عنکبوت هستند حاوی پروتینی بسیاررر محکم می باشد؛ طوری که در زیست شناسی به آن " فولاد بیولوژیک" می گویند. خب پس با این حساب، سوال آیه مهمتر میشود : اگر تارهای عنکبوت به قدری محکم است که به آن فولاد زنده می گویند، پس چرا خدا می فرماید سست ترین خانه ها؛ خانه عنکبوت است؟؟ نکته در بنیان خانواده عنکبوت است که باز هم باید سراغ علمش بریم. در گونه هایی از عنکبوت ها، بعد از عمل جفتگیری، عنکبوت ماده برای بقای خود و تخم هایش، عنکبوت نر را می خورد. یعنی یکی از ارکان خانواده باید نابود شود تا رکن بعدی باقی بماند. بعد از تخم گذاری عنکبوتِ ماده؛ وقتی فرزندان از تخم سر برآوردند، این بار برای بقای خودشان، مادر را تغذیه می کنند. پس در این خانه، اساسِ زنده ماندن یکی، مرگ دیگری است و این راز سست بودن خانه عنکبوت است. انسان های مشرک، و هر کسی که در مسیر غیرحق باشد، بنیان هستی اش بر باد است.

انّ اوهن البیوت لبیت العنکبوت : در این آیه، خداوند در روش تربیتی قرآن، از یک مثل بهره گرفته است. اتخاذ ولی غیر از خدا را به خانه عنکبوت تشبیه کرده است. خب، عنکبوت کجاها تار می تند؟؟ اغلب در خانه ها و مکان های متروکه ای که مدتهاست به حال خود رها شده اند، برای مثال در اتاق پذیرایی خانه ها اغلب تار عنکبوت وجود ندارد؛ چرا؟ چون آنجا در معرض دید است و به خاطر مهمان و...مرتب تمیز می شود. ولی ممکن است در گوشه انباری خانه ها که سالی یکبار در خانه تکانی سراغش میروند، تارهای تنیده شده عنکبوت را بیشتر ببینیم؛ چون انباری در معرض رفت و آمد و توجه افراد نیست؛ لذا به نظافت آن کمتر توجه می شود. حال، روح انسان ها هم چنین است. حاملِ شرک و ایمان، روح انسانهاست, نه جسمشان. شرک، در روح های متروکه خانه می کند. روحی که از خدا دور افتاده باشد؛ متروکه است و مأوای شیطان. اما برخی روح ها از بس در معرض رفت و آمد ملائکه هستند( مختلف الملائکه) و همیشه انواری از عالم ملکوت بر جانشان می تابد؛ لذا اثری از شرک (حتی شرک های خفی) را در اینها نمی بینیم.