eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
384 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1974160 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
در کلاس یازدهم انسانی، عزیزی را دیدم که از اسلام راکدِ ارثی اش دلزده بود و بلکه فراتر، آن اسلام، او را به عصیان کشانده بود..نه فقط عصیان فکری؛ که عصیان عملی را میشد در او دید. و نکته جالب اینکه، در دل عصیان و اعتراض به اسلام با آن احکامِ غیرمنطقی و زننده اش؛( عین بیان خود شاگرد😊) آرام و قرار نداشت. و خودش به خودش نمره خوبی نمی داد؛ همان طوری که به اسلام، نمره یک دین کامل و برتر را نداده بود😊 قدری با هم صحبت کردیم. گفتم با من کمی در مورد این اسلام حرف بزن. گفت: بعضی چیزها رو که آیات قرآن نوشته، خیلی بهتر و عمیقترش رو علم روز کشف کرده است. اشاره کرد به بحث تکامل داروینیسم. گفت : بعضی چیزا تو اسلام هست که انگار خدا هم واقعا مردها رو برتر از زنها میدونه و من حالم ازش به هم میخوره؛ مثل چندهمسری ، مثل تفاوت دیه مرد و زن ، مثل تفاوت آزادی عملی مرد و زن ، مثل ازادی مرد برای ازدواج مجدد بلافاصله بعد از طلاق؛ ولی محدودیت عدّه برای زن مطلقه و... مثل حجاب اجباری برای زن و... بعد گفت اصلا از کجا معلوم واقعا آخرتی باشد، کی رفته و از اون عالم برگشته خبر داده، جمع کنید این حرفا رو 😐 منم قشنگ پای منبر ایشون بودم و گوش میدادم ، گفتم بازم بگو 😉 ولی قبل اینکه خودش چیزی بگه، دوستش خطاب بهم گفت: خانوم اینو اینجوری نبینید آآآآ، این تا کلاس هفتم حتی یه نمازواجبش قضا نمیشد، بشدت پایبند بود😊منم شیطنتم گل کرد خندیدم و گفتم، تا کلاس هفتم، نذاشته نمازش ترک بشه؛ ولی الان نماز، سهله، خودِ دینش رو زده رو هوا منفجرش کرده😅اون عزیز خندید و گفت بله خانوم دقیقاااا. الان تو خونه ما همه نماز میخونن؛ به جز من! من تا اطلاع ثانوی که جوابای قانع کننده برا سوالام پیدا نکنم؛ از اون اسلام خوشم نمیاد دیگه. گفتم بسیار هم خوب . بهت نمی گم نماز بخوان، یا حجاب داشته باش و ... ولی یک چیزی رو با تاکید ازت میخوام و اون اینکه حتما دنبال پاسخ باش و تا جوابهای عاقلانه و دقیق برای سوالات اساسی نیافتی کوتاه نیا🌸این دین با این ذهنیتی متعصبانه و غیر منطقی که تو برایم تصویر کردی، چنگی به دل من هم نمی زند. باید طرحی نو در فهممان از دین دراندازیم. 😍گفتم یک سوال: به نظر خودت دلیل این عصیان نسبت به دین در تو چیست؟و در چه بازه زمانی این پروسه مبارک😊 را طی کرده ای؟ گفت دقیق و کامل نمیدانم ولی بخشی از دلیلش برمیگردد به یکی از معلم های قبلی ام! ( اینجا سنگینی مسولیت خودم و همکاران عزیزم برای چندمییین بار نهیبم زد که : آنکه میخواهد دیگرسازی کند، باید خودسوزی و خودسازی را سرلوحه همه زندگیش قرار دهد. خداجانم، لطفا مرا بسوز و بساز😍😊)
پرسید چگونه طرحی نو در اندازیم؟ 🤔 گفتم: سه واژه می گویم، که در عین شباهت با همدیگر، گاهی نیاز است بین این سه، تفکیک قائل شویم . مشتاقانه و متفکرانه گوش میکرد. پرسید کدام سه واژه ؟ گفتم : « اسلام» ، « مسلمان» و « فهم ما از اسلام» . بعد توضیح دادم که در این سوالات و اعتراض ها نسبت به اسلام، گاهی فهم ما از اسلام، درست نیست و در واقع ما به یک فهم و قرائت نادرستی از دین، اعتراض می کنیم؛ نه به خود دین. اینجا باید در پی کسب شناخت و آگاهی درست باشیم. گاهی هم ممکن است، ما رفتار نادرست مسلمان را به حساب اسلام بریزیم و به جای اینکه از آن رفتار نادرست، دوری کنیم؛ از اسلام دور میشویم و این، خطایی در ماست؛ نه در اسلام. مثلا می گوییم ، ببین فلانی را چطور نماز اول وقت میخواند و در عین حال، آبروی مردم را با غیبت و تهمت می برد،😏 فلانی با اینکه اهل مسجد است؛ اما سخن راست از او نشنیدیم و...الخ. اینجور مواقع، ما باید بین رفتار نادرست یک مسلمان و خود اسلام تفکیک قائل شویم. تازه همینجاها هم باز، ماییم که خطا می کنیم، اگر گفتید چرا؟؟!! همگی پرسیدند چرا؟ گفتم چون یک فرمایش حضرت علی (ع) را معکوس عمل می کنیم. گفتند: چی؟ روی تابلو نوشتم: حضرت علی علیه السلام می فرماید: اول، حق را بشناس تا در سایه آن اهلش را بشناسی ... ولی ما بجای کسب شناخت در مورد حق، ابتدا آمدیم و چند قشر خاص را به معنای اهل حق برای خودمان تعریف کردیم و رفتار آنها را مجوزی برای توجیه رفتارهای خودمان قرار دادیم و بجای اینکه آنان را با ملاک حق بسنجیم، حق را با رفتار آنها سنجیدیم در حالیکه درست نیست. مسلمان اگر به فهم درستی از اسلام برسد و آن را در عرصه های اعتقادی و عملی زندگیش پیاده کند، میشود آیینه اسلام نما😍 اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
هفته اول سال تحصیلی و جلسه اول 👇👇 در سالن راهیِ کلاسم بودم که دیدم دانش آموزان کلاسم، صندلی به دست در حال اسباب کشی هستند❗️ بعد از سلام و احوالپرسی کوتاه، با تعجب پرسیدم : به سلامتی، کجا ؟!🤔 گفتند از کلاسمون خوشمون نمیاد، اسباب کشی میکنیم یه کلاس دیگه. گفتم اجازه این کار رو دارید؟ شاگرد عصیانگرم که رهبر و پیشرو گروه بود، لبخند زد و گفت : نه!😊 اگر اجازه بدید برم با مدیر حرف بزنم و مطرح کنم. ایشون راهی دفتر شدند تا با مدیر مطرح کنند. منم به بقیه گفتم حالا که اجازه ندارید، بریم سر کلاسمون، تا بعد ببینیم مشکل چیه. صندلی ها رو برگردوند سر کلاس و همین که نشستند، پرسیدم حالا کجا میخواستین برین؟ و اونا که دنباله رو ، با خنده گفتند نمی دونیم!!😂 با لبخندی معنادار گفتم رفتارتون منو یاد رفتار خیلی ها تو فضای مجازی انداخت😊 گریزی هدفمند زدم به نحوه گسترش شبهات و شایعات در فضای مجازی که فقط لیدر و طراح شبهه و شایعه، از مقصد و مقصود خبر داره و بقیه که سواد رسانه ای ندارند و اهل فکر نیستند، بدون اینکه آگاهی داشته باشند، از یه عده تبعیت می کنند😐 براشون جالب بود. با خنده، تایید کردند. 😊 اولین جلسه سال تو اون کلاس رو با این آیه قرآنی شروع کردم: " لاتقف ما لیس لک به علم "👇 از آنچه که بدان علم نداری، پیروی مکن.🍃🌹
راستی امروز تو کلاس، فضای بحث طوری پیش رفت که خطاب به شاگردم گفتم که براش نام مستعارِ "" رو انتخاب کردم😊😅 بسیارررر خوشش اومد و استقبال کرد😍 و در کمال تعجب گفت از پارسال که با شما آشنا شدم و حرفاتون رو شنیدم اتفاقا خودمم برا خودم، اسم عصیانگر رو انتخاب کرده بودم ولی نمیدونستم شما هم این اسم مستعار رو برام انتخاب کردید😂 از جانب من کاملا توجیه است که: عصیان بر دین ارثی ، ضمن مراعات ظواهر، اگر همراه با تفکر و حقیقت جویی و پیگیری سوالها باشد، خیلی هم عالی است👌😊
پام رو که گذاشتم داخل کلاس، همینکه نشستم رو صندلی، تو همون ابتدای ورود به کلاس، بحث رفت سمت اسم کوچیک 😊 م، با لبخندی معنادار و با لحنی که حاکی از اوج تعجبش بود، رو به من گفت: خانم، من وقتی اسم کوچیک شما رو فهمیدم، همه برگهام ریختن☺️❗️ گفتم چرا؟ گفت من همیشه تصور میکردم اسم شما، یا فاطمه است، یا زهرا، یا معصومه. ولی وقتی دیدم اسمتون، از این اسمای امروزی و باکلاس هست که هیچ ارتباطی به دینی هم نداره تعجب کردم😊❗️❗️ با خودم گفتم اخه معلم دینی و اسمی غیر از اسامی ثواب داشتن، عجیییبه😊 خانوم شما با معلم های دینی که من تا به حال دیدم، خیلی فرق دارید، هم اسمتون و هم رسمتون😅 حالا نوبت من بود کمی افاضه فیوضات کنم براش😂 شاگردعصیانگرم، اسمش یکی از القاب حضرت زهرا سلام الله علیهاست، ولی عصیانش حتی دامن اسمش رو هم گرفته و اسمِ به اون قشنگی رو تغییر داده به اسم چیزی که در یونان باستان برای اثبات بی گناهی در دادگاه، متهم باید میخورد😂 بهش گفتم تو از اسم من برگ ریزان رو تجربه کردی، ولی من از تغییر اسمت، شکوفه هام نریخته 😉 چون یقین دارم اگر با همین دست فرمون و بر اساس نشانه هایی که خدا بهت نشون میده، مسیر رو طی کنی، بالاخره روزی خودت به این باور میرسی که: 👇👇 ناممان منتسبش بود نمیدانستیم جانمان در طلبش بود نمیدانستیم
همانجا در ذهنم جرقه ای زد تا این بار برای ، شمس تبریز شوم😅 قدری در مورد مولانا و شمس و ملت عشقی که خوانده بود، حرف زدم و گفتم معرفت، لابلای کتابها نیست، گمشده ات را جای دیگر و جور دیگری باید بیابی😍 اما عصیانگر عزیزم در دفاع از کتاب گفت که اگر من مولانا بودم و شمس ،کتابهایم را داخل حوض می ریخت، فوری سرِ شمس را داخل حوض می کردم😱🙊😐😂 فهمیدم عصیان های پیشرفته او، پدیده شمس گرفتگی یعنی کسوف را رقم می زند😂 پس موقتا، از شمس شدن منصرف شدم😅 و او را ارجاع دادم به: قانون چهاردهم از کتاب ملت عشق، که عاشقش هست👇👇