آموزش مداحی دارالسّلام
#اربعین #کربلا #غزل 🔹قبلهٔ ششگوشه🔹 دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم بعدِ یک عمر که ماندیم...که عا
#وحدت_اسلامی
#اربعین
#چارپاره
🔹حب الحسین یجمعنا🔹
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
در صفوف پیادگانِ بهشت
موج در موج پیش میرفتیم
شعرِ کشف و شهودمان در راه
غرق تصویر و فکر و عاطفه بود
وصل، ابعاد تازهای مییافت
اربعین، بهترین مکاشفه بود
تا مقام خلوص و یکرنگی
راه کم مانده بود و من مشتاق
پیِ هر گام جلوهگر میشد
کوچهباغی به ساحت اشراق
قصد کردم کمی درنگ کنم
موکب برگزیدهای دیدم
روی دیوارهای کاگلیاش
پرچم داغدیدهای دیدم
نقش خورشیدِ ترمهکوب شده
روی پرچم دل مرا میبُرد
چشمهای به خون نشستۀ او
زائران را به کربلا میبرد
بغض کردم کمی جلو رفتم
میزبان آمد و تبسم کرد
بیتکلف درست مثل خودم
عربی فارسی تکلم کرد
گفتم: اشلونک، ایها الساقی؟
- حرفها داشت در دل تنگش -
گفت: شُکراً! مرا هوایی کرد
استکانهای چای پررنگش
گوشهای دنج چای نوشیدم
غرق در بغض و حیرت و نجوا
به خودم آمدم... یکی میگفت:
«موکب اهل سنت است اینجا»
بغض آنقدر پافشاری کرد
که سرانجام گونهام تر شد
لحن نجوای من عوض شده بود
حیرتم با جنون برابر شد
سر بیتن هنوز هم بر نی
داشت آیاتی آشنا میخواند
لبِ خورشیدِ ترمهکوب شده
اهل توحید را فرا میخواند
📝 #علیرضا_سالکی
📗 #برادرانه
🚨صفحه #دارالسلام در #ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
🚨صفحه #تلگرام :
https://t.me/Darassalam94 🎤
#وحدت_اسلامی
#قصیده_واره
🔹مسیر روشن🔹
حقیقت مثل خورشید است در یک صبح بارانی
نمیماند به پشت ابرهای تیره زندانی
حقیقت کشتی امنیست در بین تلاطمها
که ما را میبرد تا ساحل از دریای توفانی
حقیقت برکهٔ آبیست در گرمای تابستان
میان یک کویر تشنهٔ خشک و بیابانی
حقیقت شوق پیغمبر به سلمان است تا آخر
نه سلمانی که دارد با خودش آیات شیطانی
اگر آیینهای از شرح حال ما سخن گوید
بگوید آه! حیرانی! بگوید آه! حیرانی
بیا دلسوز هم باشیم نه پاسوز یکدیگر
«خدارا یک نفس بنشین گره وا کن ز پیشانی»
برادر! با جدل؛ با تفرقه؛ بازندهٔ جنگیم
به قحطی میرسیم اینگونه در اوج فراوانی
شنیدم از روایات صحاح و متن مُسندها
میان درسهای خارجِ آیات ربانی
من از احوالتان غافل نبودم لحظهای حتی
و از اقوالتان، هر چند میدانم که میدانی
برای اتحاد ما همان صبر علی کافیست
که با صبر است اگر ماندهست نامی از مسلمانی
سپید از گریه شد چشمان پیغمبر، برادرها!
که پشت میلههای ظلم، یوسف مانده زندانی
شب میلاد لبخند است، میلاد رسولالله
بیا امشب به مهمانی که پشت در نمیمانی
سرانجام مسیر سید قطب است همراهی
مسیر روشنی که نیست فرجامش پریشانی
به شوقت «یاء وحدت» هم کنار قافیه آمد
همینکه هدیه آوردم گلی در دست گلدانی
الهی که بهار از کوچههای دور برگردد
که دنیا یخ زده در بین این عصر زمستانی
📝 #رضا_خورشیدی_فرد
#امام_علی علیهالسلام
#وحدت_اسلامی
#چارپاره
🔹ندای وحدت🔹
از زبان ذوالفقار...
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
گوش دنیا شنیده است مگر؟
چون غریو صدای من فریاد
هستی من زبان سرخ من است
از حقیقت هماره دم زدهام
بارها در میان معرکهها
ختم بیداد را رقم زدهام
بارها در میان معرکهها
لشکر کفر در کمینم بود
آنچه جان میستاند از دشمن
برق چشمان تیزبینم بود
چشم بگشا که در دل تاریخ!
آنچه پیداست رد پای من است!
گوش خود تیزتر کن و بشنو!
اندکی بغض در صدای من است
گرچه آشفته بودم و بیتاب
گاهِ صبر آمد و غلاف شدم
گرچه جانم سراسر آتش بود
آب سردی بر اختلاف شدم
کنج دیوار خانهٔ مولا
سر من بود اگر چه گرم قنوت
سالها در غلاف دم نزدم
وا نکردم دهان مگر به سکوت!
سالها در رکاب صاحب صبر!
خون دل خوردم و گزیدم لب!
من نبودم اگر میان نیام
که نمیماند نامی از مکتب!
تیغ بودم ولی رسالت من!
نه بریدن، که وصل کردن بود
دین حق را برادری کردن
مثل دِینی به روی گردن بود
اینک اما چرا؟ نمیدانم؟
عدهای بیقرارتر از من
آتش معرکه شدند و شدهست
تیغشان ذوالفقارتر از من!
در هیاهوی فتنهها باید
اقتدا کرد یکصدا به امام
فتنه را سربریدن آسان نیست
که خواصاند چشم و گوش عوام
بهتر از من مگر گواهی هست
من که دیدم امام اُمّت را
در هیاهوی فتنه نشنیدم
از لبش جز ندای وحدت را
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی