eitaa logo
در حرم یار
1.5هزار دنبال‌کننده
660 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کانال جلسات استاد سیدعلی سیدعربی پیرامون مباحث و آثار آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه و بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است ارتباط با آدمین @DarharameyarAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
غالباً دیدید کودکان در يک حالاتي نمي‌توانند خودشان را کنترل کنند. با اندک صدائي اضطراب پيدا مي‌کنند. ناملايمات، بيماري‌ها و دردها را نمي‌توانند تحمّل کنند؛ گرسنگي و تشنگي را اظهار مي‌کنند و اگر توجه نشد، داد و فرياد مي‌کنند، گريه مي‌کنند. وقتي گرفتاري شان رفع شد، اسباب بازي برايشان فراهم شد يا خوراکي خوبي يافتند، همه چيز را فراموش مي‌کنند. اين حالات کودکانه اي است که افراد معمولاً تجربه کرده اند. صحبت این است که بزرگترها هم که ما باشیم همین هستیم جز متقین درکودکی با ماشین کوچک و چند عدد کاسه بشقاب پلاستیکی ساکت میشدیم و آرام میشدیم یا چند عدد پشتی و بالشت میگذاشتیم روی هم و چادری میکشیدیم و میشد خانه بازی بعد میرفتیم داخل آن کیف میکردیم الان هم همان ماشین و کاسه بشقاب پلاستیکی و خانه پارچه ای تبدیل شده به ماشین بزرگتر فلزی و خانه آجری فرقی نکرده الان هم با همان سرگرم هستیم و سعی میکنیم با آنها آرامش پیدا کنیم همش بازی است قرآن فرموده همه اش لهو ولعب است تعارف که نداریم همه ما در همان عالم بچه گی سوزنمان گیر کرده هم ما و هم کودکان يک حالت انفعال شديد داریم. با رشد کودک، پدر و مادر سعي مي‌کنند اين حالات را تعديل کنند و با تلقين و تشويق او را عادت دهند که در مقابل اين تحولات، آرامشش را تا حدّي حفظ کند و اگر گرسنگي، تشنگي يا دردي برايش پيش آمد، يک مقدار تحمل کند، زود داد و فرياد و بي تابي نکند، و همين طور عادتش مي‌دهند که اگر يک کسي به او خدمتي کرد از او تشکّر کند. اين‌ها آداب اجتماعي است سعي مي‌شود به کودک القا شود؛ تا تدريجاً يک رشد اخلاقي و فرهنگي پيدا کند و حالتي فعال و مقاوم را جايگزين آن حالت انفعالي کند. اگر نداشت جزع وفزع نکند شخصیت خودش را لگد مال نکند صبور باشد شاکر باشد به آنچه دارد اینطور کودکان را تربیت میکنیم ولی خود اینطور تربیت نشدیم وقتي اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: شيعيان ما نمي‌خواهند فقط به این نوع هنجارهاي اجتماعي و ارزش‌هاي عُقلايي که همه عُقلاي عالم دنبالش هستند، و مثال زدیم اکتفا کنند بلکه مسئله بالاتر از این حرفهاست در این حد که گفتیم که اصلا غیر اهل ایمان و تقوا هم به آن معتقد هستند و میپسندند افسوس که ما همین هم نیستیم ..... انساني که ايمانش ترقي مي‌کند، اهل تقوی میشود نهايت فکرش اين است که براي خشنودي خدا چه کنم؟ و جز اين، هيچ چيز ديگر برايش مهم نيست. فقط آداب اجتماعی که نیست..... که مراد امیر المؤمنین علیه السّلام است، آن است که طبق فرمایش خود حضرت انسان با تقوی به هنگام سختی ها و مشکلات از خود بروز می‌دهد وگرنه در حالت رفاه و آسایش بسیاری از انسان ها با پوشش جلوه می کنند امّا این که روح ایمان و تقوا چنان سکینه و آرامشی به انسان بدهد که حتّی در سختی ها و مشکلات هم، همچون کوهی استوار، خم به ابرو نیاورده و متزلزل نگردد، مختص شیعیان و اهل تقوی است ... (فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏) Eitaa.com/darharameyar
(ره): آیه ۱۴۶ سوره اعراف را دقت کنید سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا‌...... خدا در قرآن فرمود نمی‌گذارم آنها که تکبر روی زمین دارند (به خود و هوای نفسشان مشغولند ) را بفهمند معنی وسیعی دارد قرآن خلقت که در رفتار ائمه هست که در دعاهای ائمه هست که وجود خود ما هست فرمود نمی‌گذارم خوب به دلشان بیفتد خود من و شما با افراد بی‌سواد و روسیاه دیگر که مانند خود ما هستند وقتی روبرو میشویم صحبت می‌شود که مثلاً این دعاها و مناجات شعبانیه و امثال آن برای ائمه بوده طوری می‌گویند که گویا امام یک وظیفه دیگر داشته و ما نباید وظیفه امام را دنبال کنیم!!! میگویند چون امام است اتفاقاً چون امام است باید قدم به دنبال امام برداشت نه اینکه چون امام است باید او را رها کرد و راه دیگری را برای خود در پیش گرفت از این مهمتر که در وجود خود ماست شما و ما از اول چه عالمی درست کردیم ؟ چه حرکاتی کردیم ؟ چه ملکاتی کسب کردیم؟ موجودیت ما چیست؟ اگر الان اجل سراغ ما بیاید چه خواهد شد؟ اینها و هزاران وحشتناک که در وجود خود ما هست را نمی‌فهمیم نمی‌گذارند بفهمیم فلذا اصلاً نمی‌ترسیم نقطه مقابل آن را هم حساب کنید نظیر علامه طباطبایی (ره) که چون (یتکبرون فی الارض) نبود را خوب می‌فهمید مخصوصاً که در وجود خودش بود چون خوب می‌فهمید طبعاً همیشه هم می‌ترسید من و شما هزاران وزر و وبال با خود حمل می‌کنیم جهنمی را با خود حمل می‌کنیم با آن حرکت می‌کنیم ولی نمی‌فهمیم من هم همینطور عالمی وحشتناک با خود داریم و در وجود من است ولی نمی‌فهمم جهنمی با من هست و تکمیلش می‌کنم و نمی‌فهمم و راحتم خاطر جمع هستم این از نفهمیدن است سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ همه من و شما یقین داریم آنچه قرآن گفته حق است یکی از که می‌دانیم و همه شنیده‌ایم همین است که فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ  وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ  عمل هر چقدر کوچک و مثقالی هم باشد وقتی از شما سر بزند در فکرتان در قلبتان دستتان چشمتان و ... می‌فرماید همه را حفظ کردیم و به شما خواهیم داد این را همه می‌دانیم و قبول هم کردیم اما با وجود اینکه این حقیقت را می‌دانیم به خود نمی‌آییم از اول حساب کنیم از اول تکلیف لحظاتی که بر ما گذشته چطور بوده دل ما چطور بوده زمان ما چطور بوده خلق ما وصف ما همه را خدا حفظ کرده این از روشنی است در وجود ما ولی با این وضعیت درست مثل اینکه نیست و این (نشانه ها) را نمی‌فهمیم پس چه فرقی هست بین کسی که معتقد است با کسی که معتقد نیست ؟!! من یه حرف ساده می‌زنم معمولی صحبت می‌کنم فهم آن هم سواد نمی‌خواهد حرف من این است این همه که انبیاء و رسول الله و ائمه عليهم السلام اجمعين داشتند مفصل که هیچکس نمی‌تواند انکار کند من می‌گویم چرا این برچیده شد ؟!!! آیا شما الان در روحانیون در افراد دیگر مرد و زن متدین حتی در دراویش متصوفی که مدعی هستند این را می‌بینید ؟!!! همه این‌ها در جای خود خود را به بهشت رفته تکامل یافته و نجات یافته میپندارند !!! چرا در اینها پیدا نمیشود ؟ البته گاهی نمونه‌هایی پیدا می‌شود مانند مرحوم علامه طباطبایی من و شما که به اینجا رسیده‌ایم آیا یک بار از آن که آنها داشتند(امثال علامه ها ) داشته‌ایم؟ آیا آنها مبتلا به کارهای بدی بودند که ما مبتلا به آنها نیستیم؟!!! یا اینکه خدا برای ما حساب خاصی قائل شده؟!!! ولی برای آنها سخت‌گیری کرده بود؟!! مسئله چیست ؟ مگر می‌شود الان کسی را دعوت کرد که بیایند به سراغ این معنی که باید کنید؟ اگر بخواهید اینطور بگویید شما را هو می‌کنند میگویند شما بدعت آوردید اما بدانید موجب جذب رحمت است که نباشد رحمت نیست این در آیات و روایات پر است..... Eitaa.com/darharameyar
گزیده جلسات سنوات گذشته سیدعلی سیدعربی ..... مومنین در عوالم بعد یک به یک این تعلقات و محبت هایی که دارند که قابل شمارش نیست دامنگیرشان می شود تا می‌خواهند از یکی پاک شوند بعدی می آید و اول هم از آن محبت ها و علاقه هایی که از همه بیشتر وجودشان را فرا گرفته از آنها پاک می شوند آن هم با عذابها و فشارهای مختلف و در بعضی موارد با آتش و سوختن های پی در پی این تطهیر شدن ها ادامه دارد تا حالت وابستگی به غیر حق از وجود این انسان پاک شود در سوره بقره آیه ۲۸۴ می فرماید هر آنچه در ظاهر و باطن هست در واقع عمل شماست خدا محاسبه می کند چه در قلب تان باشد که در آرزو و چه در فکر مهم علاقه و وابستگی داشتن است ممکن است کسی از دار دنیا چیزی نداشته باشد اما دل بخواهد با فکر آن بخوابد با فکر آن بیدار شود کاخ ندارد اما خوی کاخ نشینی دارد این علاقه ها در وجودش هست که مثلاً فلان چیز باشد فلان لذت باشد و..... کسی هم ممکن است حشمت سلیمان را داشته باشد ولی کوچکترین وابستگی نداشته باشد لذتی برایش نباشد فرقی نکند که باشد یا نباشد .... نکته بعدی که این وابستگی هایی که ما به این عالم و به این دنیا و به این مقام و منزلت و مال و امثال آن داریم طبیعتا اینها باعث شده بود که ما به سمت خدای متعال و اطاعت و عبودیت او بطور کامل نرویم یا میل نداشته باشیم یا حالت فرار از خدا در ما ایجاد کرده بود که شما دارید می‌بینید که در این عالم این علاقه ها و محبت‌ها چطور ما را از نماز فراری داده از روزه‌داری فراری داده از دعا و تهجد و شب زنده داری و انس با خدا فراری داده ما را مشغول خودش کرده و از خدا دور انداخته .... مثال زدیم کسی که نماز می خواند چرا دوست دارد زود تمام شود؟ چرا توجه به نماز ندارد ؟ چرا می‌خواهد سریع به سراغ کارهای دیگر برود ؟ محبت های دیگر را ببینید چطور انسان را از خدا فراری داده ؟ بالاخره این شخص فرق می کند با کسی که خدا را دین را در متن زندگی قرار داده و مسائل دیگر را در حاشیه روایت است از رسول اکرم(ص) که می فرماید کسی که میخواهد بداند در زیاد توقف دارد یا نه به نمازش نگاه کند ما هرچقدر سعی کنیم در نماز حواسمان را جمع کنیم نمی توانیم دوست داریم سریع تمام شود و برویم سراغ آن محبت هایی که داریم بنابراین از خدا در حال فرار هستیم این حالت فرار از خدا در مجسم می شود آن را خواهیم دید که خطرات و فشارها و عذابها و ظلمات مختلف ما را در بند کرده و ما هر چقدر می‌خواهیم به سوی خدا برگردیم و دوست هم داریم برگردیم ولی نمی توانیم مانند همین نمازی که اینجا می خواهیم و دوست داریم متوجه خدا باشیم ولی نمی‌توانیم مرتب در نماز به سمت کوچه و بازار می‌رویم ..... در سعی می‌کنیم تلاش می‌کنیم که برگردیم به سمت حق و خود را نجات دهیم ولی باز نمی شود همانطور که اینجا پر نماز سعی کردیم به سمت توجه به خدا برگردیم و نشد و می‌بینیم که آن محبت ها و تعلقات ما را می کشاند به سمت خود و ظلمات خود .... زود این نماز را سرهم می کنیم که برویم سراغ مشغولیت های دیگر درآمد مشکلات زندگی خریدکردن ها برخورد با دیگران و.... همه اینها برای ما اهمیت دارد باید دید دل به کجا میرود اصل خواندن و قرائت نماز که ملاک حرکت به سمت بهشت نیست فقط رفع تکلیف است و الا ابن ملجم نمازهایش از من و شما بیشتر بوده روی قلب و روح حساب می‌شود.... بنابراین دو تا درد در داریم یکی اینکه لب پرتگاه ایستاده ایم و می لرزیم و می‌خواهیم به آتش بیفتیم و ترس و وحشت و اندوه ما را عذاب می‌دهد و یکی اینکه می‌بینیم که می‌توانیم به سمت خدا و منبع خیر و کمالات و نعمت برویم و می‌خواهیم برویم اما با دست خود و پای خود از آن فرار میکنیم این هم دردی مضاعف خواهد بود.... Eitaa.com/darharameyar
(ره): قرآن میفرماید وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ کسانی که از اعراض کنند از رحمان اعراض کنند و غفلت از خدا کردند ما شیطانی بر آنها می‌گماریم که همراه آنهاست و مرتب آنها را از راه به در می‌کند گرچه خود اینان فکر می‌کنند در راهند اگر ترجمه آزاد و ساده این آیه را دقت کنید خیلی از معانی و حقایق را در خودمان متوجه می‌شویم اعراض از متعال یعنی رویگردانی از و این سنت خداست که شیاطین را قرین انسان می‌کند انسانی که غفلت از خدا کرده انسانی که به نیست مسلماً شیطانی با او همراه می‌شود که مرتب با او هست این سنت خداست و این همراهی هم ساده نیست و علی الاتصال آنها را منحرف می‌کند و از راه بیرون می‌برد گرچه خود این غافلان توجه ندارند و فکر می‌کنند در راه هستند این معنی را اگر تصور کنید بسیار هشدار دهنده است برای من و شما همه شما متوجه هستید که راهی نداریم که معنای صریح آیه را طور دیگر برگردانیم به قول بعضی بزرگان نمی‌شود آیه را تاویل کرد باید خودمان را عوض کنیم این هم یکی از انحرافات ماست که وقتی آیات یا روایاتی را به نفع خود ندیدیم معنی آیه یا روایت را که از ظاهر آن فهمیده می‌شود فوراً می‌آییم تاویل می‌کنیم نباید آیه را به زور طور دیگری توجیه کرد که به ما ضرر نرساند این آیه اینطور پیغام دارد که هنگام نسیان و فراموشی خدا شیطان قرین است روی همین حساب مطلبی را به صورت موضوع کلی که یکی از حقایق است مطرح می‌کنم به چه معناست ؟ برای معانی متعددی هست یکی از معانی آن که بسیار بالاست و به درد همه می‌خورد و دانستن آن برای همه ضرورت دارد این است که انسان در همه لحظات در همه سکنات به یاد خدایی باشد که در محضر اوست و برابر این یاد مراقب رفتار و اعمال خود باشد آنچه که خدا امر کرده همانطور باشد و آنچه که نهی کرده همان گونه باشد یعنی علی الاتصال در ساعاتی که می‌گذرد اوامر خدا را امتثال کند این یکی از معانی خداست از آنجا که خود را در محضر خدای متعال می‌بیند و خدا هم ناظر است و او را زیر نظر دارد و در همه لحظات امر و نهی دارد چون چنین است این آدم نظرش دوخته است به حضور در محضر حق و تمام حرکات ظاهر و باطن خود را مراقب است که امری از خدا را پایمال نکند و نهیی از خدا را مرتکب نشود میخواهد فکری کند می‌بیند آیا کیفیت این فکر را خدا اجازه می‌دهد یا نه میخواهد نیتی کند می‌بیند آیا خدا اجازه می‌دهد یا نه میخواهد امری کند یا نهیی کند آیا خدا امر می‌کند یا نهی می‌کند می‌خواهد با کسی روبرو شودهمینطور می‌خواهد بخورد بلند شود بخوابد همینطور در هر کاری دقیقاً مراقب امر و نهی خداست مراقب جانب دستورات حق است این یکی از معانی بالای خداست آیا همان است که انسان به زبان بگوید یا معانی دیگری دارد ؟!!! اگر این معنی از که گفتم در ما نباشد ومرتب مراقب اعمال و رفتار خود در محضر خدا که مرتب امر و نهی دارد نباشیم و طبق هوی و امیال خودمان باشیم در این صورت ما به نیستیم اگرچه به زبان مشغول یا وردی باشیم وردی را به زبان تکرار کردن نه اینکه خدا نیست بلکه وقتی فردی ذکری را در زبان دارد اما در رفتار و سکنات خود مراقبت نکند و جانب حق را مراعات نکند حرکات خود را منطبق با امر و نهی خدا نکند مسلماً به زبان است ولی به وجود و دل حق نیست.... Eitaa.com/darharameyar
دروس تفسیر در سنوات گذشته سیدعلی سیدعربی (و نشاطا فى هدى) ترجمه تحت الفظي اين است كه براى هر يك از متقين" و "سرورى" در مسير هدايت و حق وجود دارد يعني پرهيزگاران در مسيرهدايت و حق است آنها چون ايمان قلبي دارند و ايمان حقيقي به هدفشان دارند هميشه روحى بانشاط دارند، تمام اعمال آنها نيز منطبق بر است،چون بر مدار حق و در مسير ايمانشان ميچرخد ، عبادت و اعمال شبانه روز آنها با راحتى و انجام مى گيرد. از روي ذوق و علاقه انجام ميدهند نه با اجبار وكسالت ثانيا - در هدایت دیگران دارند یعنی متّقین خود خواه نیستند، نسبت به گمراهی و جهالت مردم بی تفاوت نیستند. فساد و تباهی مردم ایشان را رنج می دهد و دلشان را به درد می آورد و در راه هدایت و کمک به گمراهان و یا کسانی که از روی جهل در دام شیاطین انس و جنّ اسیر گشته اند، از هیچ کاری فرو گذار نیستند و سبک و با در این راه قدم بر می دارند...‌ چرا ما وسرورمان در مسير هدايت و بندگي رخ نميدهد بلكه سرور ما در جهات ديگر است ؟ ما كه دراعمالمان بى نشاطيم يا در عبادات سست وبي حاليم براى اين است كه يا هدف مشخصى نداريم ، يا ايمان به آن هدف نداريم ، يعني اعتقادما واقعي وقلبي نيست طبق معمول ،،....... علم به خدا و معاد هست اما نور ايمان بر قلب سايه افكن نشده است،..... اين ايمان و سستى در عقيده موجب بى نشاطى در عبادت مى شود، جهان بيني ما درست نيست فكر ما غلط رشد كرده ...... فكر ميكنيم تكاليف فقط زحمت است و اجبار و تحميل ..... گاهي هم خستگى از مشغوليت هاي زيادي كه براي خودمان درست كرديم باعث - عدم در كار و عبادت ميشود ،،‌ ..... مشغولیت های کاری بیش از توان که به خاطر زیاده خواهی ها یا طمع یا دنیاطلبی به خود تحمیل کردیم که روح در عمل به اعتقادات را بدلیل خستگی مفرط گرفته .... تجربه ثابت کرده هر عملی که بدون و علاقه انجام بگیرد معمولاً رو به سستی و نابودی گذارده و یا از جهت کیفیّت و کمّیّت به درجه مطلوب نخواهد رسید..... نکته بعد اینکه اگر روحيه ى انسان مجذوب عملى شد، آن عمل با صورت مى گيرد، آن كس كه شغلش را محل كارش را همكارانش را دوست دارد عشق به كار و كسبش دارد، صبح زود با به سر كار مى رود، اگر كسي روحيه اش مجذوب مطالعه و درس خواندن باشد، با درس مى خواند، و به كسى توجهى ندارد، و خود را در اوج خوشى مى بيند. .... در ما جذبه نيست . عشق به خدا نيست .... بهره‌اي كه توده مردم از نعمت دين و اعتقاداتشان و نبوّت يا امامت مي‌بردند يك بهره صوري و قشري است که در قلب آنها جا پيدا نكرده است..... اين بيان نوراني حضرت سيّد الشهداء(ع) است كه فرمود: «إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم‏»؛ لعق يعني آنچه انسان با زبان بازي مي‌كند و گاهي اين را تُف مي‌كند و مي‌اندازد دور، اين مي‌شود «لعق»، . فرمود خيلي‌ها اسلامشان مادامي که در فضاي دهن اينها مزه دارد مغايرت با دنيا و لذات و وبهجت دنيايي آنها ندارد مسلمانند مومند قبول دارند وگرنه دور مي‌اندازند .... اگر انسان عشق داشته باشد و عاشق حقيقت باشد نه مجاز هركاري را به ذوق نزديكي معشوق انجام ميدهد باذوق وبا است اما آنكه معشوق ندارد با كسالت وناراحتي انجام ميدهد .... من وشما معشوق اخروي نداريم و به خاطر همين كسالت وافسردگي داريم...... هر انسانی معشوقي دارد که در گرو آن است؛ همه ما اسیر معشوقات خودمان هستیم متاسفانه آزاد نیستیم همه اسیریم ومعشوقهای ما که یکی دوتا هم نیست ما رو گرو گرفتند ..... مادامی که ما در کنار محبوب و معشوقهایمان باشیم، احساس اُنس و راحتي و سرور و مي كنیم . منتهی در اینجا مهم اين است كه محبوب ما تا چه اندازه مي تواند ما را سرشار كند؛ پر بکند .... ما هیچ گاه از داشتن مقصود و معشوق و پرستش فارغ نيستیم . هر انسانی در حال پرستش و خضوع نسبت به مقصد و معبودی است. مهم اين است كه آن مقصد و معبود و معشوقش چیست و کیست و چه چيزی میتواند به او بدهد؟ واین انسان با حقیقت پیدا کرده یا با مجاز ..... Eitaa.com/darharameyar
روایات آخر_الزمانی که ما داریم سه دسته حوادث را نقل می کنند. یک دسته روایات، حوادث جغرافیایی و طبیعی را بازگو می کنند؛ مثل زلزله ها و طوفان ها و آشفتگی ای که در نظام طبیعت اتفاق می افتد. یک دسته دیگر حوادث سیاسی و درگیری های نظامی و منطقه ای را بازگو می کنند که عمدتا در همین منطقه عراق و شامات و عربستان است. دسته دیگر حوادث آخر_الزمانی که روایات به آن اشاره می کنند یک نوع واژگونگی اخلاقی است؛ مثل این که مردها به مردها اکتفا می کنند و زن ها به زن ها، زنان بر زین سوار می شوند، طلاق و ربا خوارای فراوان می شود و... اقامه منکر می کنند و منکر را تبدیل به معروف و معروف را تبدیل به منکر می کنند ترویج روابط نامحرم و مشروع جلوه دادن به انحاء مختلف در رسانه ها ترویج تجمل گرایی ترویج موسیقی اختلاط زن و مرد در برنامه ها و مراسمات مختلف خنده و شوخی و بازی و سرگرمی و همه هم بنام اسلام بنام دین بنام تفریحات لازم و سالم بنام جلوگیری از فحشاء و.... که نامهای مختلفی بنام اسلامی بودن رویش میگذارند و فتنه ها و انحرافاتی است که تمامی ندارد بنابراین یک خطر عظیمی ما را تهدید می کند و آن این موج فتنه خیز است. این موج بسیاری از انسان های بزرگ را در خودش غرق کرده است؛ فتنه های مختلفی که بنام تمدن می آید انحرافاتی که بنام دین مطرح میشود به هر جهت این انحرافات اخلاقی اجتماعی هم یکی از ریشه ها وعواملی بود که از همان زمان سقیفه شروع شد وتا الان هم به انواع مختلف ادامه دارد و همین فتنه ها 11 امام و سلاله اهل بیت را به شهادت رساند و منجر به غیبت شد Eitaa.com/darharameyar
(ره): مسئله و برای خانم‌ها کمال است این شنیده‌ها درست است ولی من نکته‌ای را بیش از آنچه شنیده اید به شما می‌گویم و آن اینکه مسئله و برای خانم‌ها اسرار آمیز است یعنی اگر شما خانمها خواستید در طریق مجاهدت قدم بگذارید و خواستید به جایی برسید این مسئله را باید خیلی اساسی بگیرید که بسیار اسرارآمیز است یعنی فوق محاسبات معمولی که تاکنون یافته‌اید حساب دیگری هم دارد هرچه و را مراعات کنید به نحو اسرارآمیزی در سیر شما و در عروج شما و کمال شما دخالت دارد تذکر بعد اینکه آنها که شوهر دارند خیلی دقت کنند در جلب رضایت شوهر که اسرارآمیز و خارج از محاسبات معمولی است خدا کند شما به محاسبات معمولی موفق شوید فکر نکنید که موفق هستید خدا کند آنچه که فهمیده‌اید عمل کنید و بیش از آنچه که فهمیده‌اید به رضایت شوهر اهمیت اسرار آمیزی بدهید این اهمیت اسرارآمیز مانند جمله اول چیزی است که فکر و عقل ما به آن نمی‌رسد ولی اشارات آن در آیات و روایات هست بیشتر اهمیت بدهید یعنی اگر می‌خواهید در سلوک عبودی موفق باشید این را هم اساس فوق العاده‌ای برای خود بدانید معنی آن هم این نیست که حتماً شوهر باید خوب باشد یا نباشد شوهر رفتارش و برخوردش خوب باشد یا نباشد حقوق را مراعات بکند یا نکند ربطی به این مسئله ندارد شما باید وظیفه خود را انجام دهید خدا ان شاء الله آنها را هم به وظایف خود آشنا کند تذکر سوم اینکه در همه جا و در داخل منزل به افراد مسن به نحو خارج از محاسبات معمولی و اسرار آمیز احترام بگذارید مواظبت کنید خدا شما را رد نکند خطرناک است نگویید این‌ها اینطورند آنطورند ما چه می‌فهمیم صحبت ما که در خصوص کفار و فاسق و فاجر که نیست همین مومنین معمولی که اهل نماز هستند و گناهانی هم دارند و الان پیر شده‌اند و انشالله گناه نمی‌کنند این‌ها را مواظبت کنید گفته‌اند باید احترام کرد هرچه مسن‌تر احترامشان واجب‌تر بزرگترها را تجلیل کنید که اسرارآمیز است و این تجلیل از خداست اگر هتک حرمت کردید چوب می‌خورید منتها شعور می‌خواهد فهم چوب خوردن را مرتب چوب می‌خوریم نعره ما هم بلند است ولی گوش ما نمی‌شنود گاهی دلم می‌خواهد به جزئیات این بی‌خبری هم اشاره کنم ما بی‌خبریم مثلاً من و شما را مرتب می‌زنند ناله می‌کنیم ولی نه آن زدن را می‌فهمیم نه ناله را این یکی از آن مسائلی است که از ما مستور است و ما از آن محجوب ما را مرتب با تازیانه‌ها می‌زنند ناله‌ها داریم تازیانه هم نه آن تازیانه ای که در عکسها دیده اید آن نیست خدا کند که بدانید چیست و تازیانه هم نخورید مرتب می‌زنند و ناله ما بلند است کما اینکه ما مرتب در ظلمتیم در وحشتیم و ناله‌ ما بلند است و نمی‌یابیم استغاثه‌ها داریم کسی هم به فریاد ما نمی‌رسد و ما هیچ کدام را نمی‌فهمیم شاید بگویید این ملا امروز دیوانه شده که این‌ها را می‌گوید ولی شما دیوانه هستید اگر نفهمید ما هم شما را دیوانه می‌دانیم اگر فکر می‌کنید ما نمی‌فهمیم ولی نه می‌فهمیم ما در آتش گاه گاه یا همیشه می‌سوزیم و ناله می‌کنیم و فریاد می‌کنیم به ملائک استغاثه می‌کنیم به خدا استغاثه می‌کنیم گوش نمی‌کنند الان هیچ کدام را نمی‌یابیم (الهاکم التکاثر) دور و بر شما پر است از خبرها در وجود خودتان پر است از خبرها نمی‌فهمید..... تذکر آخر اینکه مواظبت کنید پشت سر خوبان اولاً در ظاهر و ثانیاً در باطن فکر بد نکنید حرفی نزنید همچنین مراجع تقلید..... حریم خدا را تجاوز نکنید Eitaa.com/darharameyar
دروس نهج البلاغه سیدعلی سیدعربی : أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا   به آنها (متقین) روي مي اورد ولی آنها رويگردانند يعني فريب آن را نميخورند کدام ؟؟ نيز مرحله‌ای از وجود انسان است و اين دنياي بيروني هم مخلوق خداست. خدای متعال خود فرموده که همه مخلوقاتش را بر وجه حسن آفریده است؛ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ. هرچه خلق كرده نيكوست بنابراين درباره با اين عظمت و از آن جهت که مخلوق خداست، نمي‌توان گفت که چیز بدی است باید خودمان را مذمت کنیم که فريب خورده‌ایم! باید خودت را حفظ کنی که گول نخوری! أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا؛ أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟ تو از برای جرم و گناه سوءاستفاده کردی یا از تو سوءاستفاده کرده است؟ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ؟ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ چه وقت تو را گول زد و تو را به طرف خودش خواند و تو را به گمراهی دعوت کرد؟ تویی که به تمایل پیدا کردی و فریب او را خوردی. پس اگر می‌خواهی مذمت کنی، خودت را مذمت کن! إِنَ‏ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ‏ لِمَنْ صَدَقَهَا؛ هر کس با رو راست باشد، آن  هم با او رو راست است. چيزي را كتمان نمي‏كند اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) به آدميان گوشزد مي‏فرمايد كه نپنداريد که مي‏توان از فريب رست: اما «و حقّا أقول: ما الدّنيا غرّتْكَ، و لكن بها اغتَررْتَ...» به درستي مي‏گويم كه در واقع تو را فريب نداده، بلكه تو به آن فريفته شده اي. براي تو پندها آشكار ساخته و تو را به عدل و برابري آگاه كرده و به وعده‏هايي كه به تو مي‏دهد، از قبيل رسيدن درد به اندامت و كم شدن تواناييت راستگوتر و وفادارتر است از آن كه با تو دروغ گويد يا تو را فريب دهد.... استاد علّامه طباطبايي مي‏فرمايد: بازيچه است و خداوند هم حكيم است نه بازيگر ،،‌ و اهل را به سرگرم كردن حكمت است؛    مثلا ً بچه‏ها را به بازي گرفتن كار حكيمانه است؛ پدري خردمند و حكيم براي فرزندان خردسالش وسیله بازي تهيّه مي‏كند و آنان را به بازي سرگرم مي‏كند و آن وسايل هم ابزار بازي است، امّا پدر فرزانه بچه‏ها را به بازي مي‏گيرد براي كامل شدن آنها و كامل كردن كودك حكمت است. يعني خداوند اگر بخواهد بندگان عادي خود را به كمال برساند ابزار ميخواهد با وسائل و اسباب ترقّي مي‏دهد، نه اين كه سرگرمي به اسباب بازي را هدف نهايي آفرينش آنها بداند. مدير مدرسه در برنامه درسي مدرسه در كنار ساعات درس ساعتي را هم براي بازي‏هاي سالم تدارك مي‏بيند تا بچه‏ها سرگرم بازي باشند مدير مدرسه برنامه را حكيمانه تنظيم كرده و حكمت آن است كه ساعتي ورزش و تفريح سالم در كنار تحصيل علم قرار گرفته باشد. حال اگر كسي بخواهد همه عمر و همه ساعاتِ تحصيل را به بازي سرگرم باشد مستوجب سرزنش و عقوبت خواهد بود، از اين رو اگر كودكي مطلبي علمي فرا گرفت او را تشويق مي‏كنند، اما اگر پيرمردي همان مطلب را فرا گيرد او را تشويق نمي‏كنند؛ زيرا انسان سالمند نيازي به تشويق و ستايش ندارد. بنابراين، بازي وسيله رشد و تكامل كودك است، نه هدف. از اين رو پيامبران و اولياي الهي يك لحظه نيز به بازي با سرگرم نبوده اند. غرض آن‏كه بازيچه است و خداوند حكيم آن‏را به عنوان وسيله تكامل آفريد و آفريدن وسائل بازي براي تكاملْ حكمت است، نه اينكه براي ما لهو و لَعِب بشود... Eitaa.com/darharameyar
(ره): لازم است به اين حقيقت به دقت توجه داشته باشيم كه مقام را خداى متعال واسطه فيض و افاضه قرار داده است، و نزول فيوض و بركات الهيه بر همه موجودات و بر انسانها، و همچنين، صعود همه موجودات و انسانها به سوى پروردگار، از طريق مقام و به وساطت آن است. حامل ، خليفه اعظم حق است، و اوست قطب اقطاب، انسان كبير، و آدم حقيقى كه مسجود ملائكه است، و اوست مخلوق اول، و از او در مجالى مختلف به «قلم اعلى»، «عقل» و «روح اعظم» تعبير آورده مى‏شود. حامل را عقول جزئيه، آنچنان كه هست، نمى‏توانند بشناسند، و صاحبان كشف بالا هم هر كدام به اندازه خود مى‏توانند بشناسند، يعنى بسيار جزئى، و نه آنچنان كه بايد. رسول اكرم، و ساير معصومين از جمله حضرت صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين صاحبان ولايت مطلقه و حاملان آن هستند. حضرت ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، ولى زمان و حجت عصر است، و واسطه نزول فيض از حق، و صعود خلق به سوى حق مى‏باشد. در مقام نزول فيض حق، آنچه از افاضات ربوبى به سالك مى‏رسد، از طريق آن حضرت است، چه خود سالك بداند، و چه نداند، چه توجه داشته باشد، و چه توجه نداشته باشد. در دعاى چنين مى‏خوانيم: «أين السبب المتصل بين الارض و السماء». يعنى «كجاست سيد من و مولاى من، آن سبب متصل بين زمين و آسمان، و آن وسيله ارتباط زمين با آسمان، و واسطه‏اى كه فيض آسمانى از طريق او به زمين و اهل آن مى‏رسد؟». و در مقام صعود و عروج الى الله هم، سالك هر قدمى به سوى مقصد بر دارد، هر قرب و منزلتى را نايل آيد، و هر مقام و مرتبه‏اى را برسد، همه از طريق آن حضرت، به امامت او، به وسيله او، و به وساطت اوست، چه بداند، و چه نداند، چه توجه داشته باشد، و چه توجه نداشته باشد. در همين دعا مى‏خوانيم: «أين باب الله الذى منه يؤتى». يعنى «كجاست سيد من و مولاى من، آن باب الله كه از آن بايد به خدا و به جوار قدس او روى آورد؟». تذكرات لازم در اين مقام اولا بايد سالك به آن حضرت محبت سخت داشته باشد، و از فراق آن حضرت در حزن و اندوه بوده، و شب و روز در آرزوى زيارت جمال او باشد، و با دل سوخته از خداى متعال اين مسئلت را داشته باشد كه وى را منت بگذارد، و از اين نعمت او را بهره‏مند بگرداند. شهود جمال او شهود وجه الله است، و آرزوى مشتاقان، و مقصد عارفان، و آرامش سوختگان. مگر نمى‏خوانى، و مگر نمى‏گويى در دعای كه: «أين وجه الله الذى اليه يتوجه الاولياء؟». يعنى «كجاست آن وجه اللهى كه اولياء و دوستداران حق به سوى او متوجه مى‏شوند و به او روى مى‏آورند؟». ثانياً بايد جهت تعجيل فرج آن حضرت، براى اعلاى كلمه توحيد، احياى معالم دين و اهل آن، احقاق حق، اعاده ملت و شريعت، اماته باطل، محو پايه‏هاى شرك و نفاق، قطع ريشه‏هاى دسيسه و بدعت، نابودى اهل طغيان و عصيان، درهم شكستن شوكت ستمكاران، از ميان برداشتن متكبران و سركشان، ريشه‏كن ساختن ملحدان و معاندان و گمراه كنندگان، به خاك ذلت نشاندن دشمنان، تطهير زمين از باطل و اهل آن، و استقرار عدل و توحيد در همه جا، با اصرار و سوز دل دعا كند، و دردمندانه از خداى متعال فرج آن حضرت را بخواهد، و بر اين دعا مداومت داشته باشد. اين از يك سو، و از سوى ديگر از خدا بخواهد كه وى را از اعوان و انصار حضرتش، و از سبقت كنندگان به سوى او وطاعت او قرار دهد، و بر اين دعا نيز اصرار و مداومت كند، كه اين، عنايت بزرگى است از خداى متعال...... و ثالثاً بايد در «توسل» به آن حضرت و «استشفاع» از او بكوشد، و سعى نمايد نظر خاص حضرتش را به خود جلب كند، كه نظر خاص او باذن الله كارساز، راه گشا، و حل كننده مشكلات طريق است، و سالك نبايد از آن غفلت داشته باشد.و بايد بداند كه مشكلها از اين طريق حل مى‏شود، عنايتهاى ربوبى از اين طريق كسب مى‏گردد، و فتح بابها همه از اين راه است، و اين، مشيت حضرت حق، و اراده جناب او است؛ بكم فتح الله و بكم يختم.... (کتاب مقالات جلد سوم آیت الله محمد شجاعی ) Eitaa.com/darharameyar
(ره): قلب حضرت مسکن مشیت حضرت حق بود اگر دعا می‌کرد می‌شد آنچه که باید بشود ولی دعا نکرد و مسئله اساسی علاوه بر خبرهایی که رسول الله(ص) به او داده بود آن وصفی است که در مصحف (س) بود مقام بالای حضرت و اینکه راضی به قضای خداوند متعال بود این بسیار مقام‌ بالایی بود لب به دعا نگشود اصلاً دعایی نکرد حتی بعد هم دعا نکرد این یکی از خصوصیات بالای حضرت که یک کلمه دعا نکرد که اگر برای رفع همه مصائبی که برای ائمه پیش آمد دعا می‌کرد دعایش به سرعت اجابت می‌یافت رضای به قضا مسئله‌ای است که من و شما نمی‌فهمیم و نه اهل آن هستیم و شما هم ناشی‌گری نکنید نگویید خدایا من راضی به قضای تو هستم این جمله را هیچ وقت نگویید ما اهلش نیستیم یک وقت می‌بینید اصرار می‌کنید و بعد مسائلی پیش می‌آید که تحمل آن را ندارید و هم دنیا و هم آخرت را از دست می‌دهید ما باید بگوییم و از خدا بخواهیم که (ربنا لا تحملنا ما لا طاقه لنا به ) خدایا آنچه ما طاقت نداریم را برای ما پیش نیاور یکی از شرایط اساسی و ارکان جدی این حقیقت که شیطان به کسی اصلاً راه نداشته باشد این است که آن شخص راضی به قضای حق باشد وقتی رضای به قضای حق نبود از این منظر راه شیطان به سوی انسان باز است حالا ابعاد دیگر در جای خود محفوظ اگر فرصت بود توضیح می‌دادم آنها که شیطان به آنها راه ندارد یکی از خصوصیات آنها راضی بودن به قضای حق است این‌ها همه رموز است در جای دیگر نمی‌توانید بیابید و این یکی از خصوصیات حضرت (س) در آن مصحف بود حساب کنید مادری که آن مصائب از طریق جبرئیل (س) به او گفته شد در حالیکه فرزندانش مقابل چشم ایشان بود و اینکه با امام حسن(ع) با امام حسین (ع)چه می‌کنند و چه می‌شود و ..... که اگر جزئی دعا کند مسئله برطرف خواهد شد به عنایت خدا ولی دعا نمی‌کند این مادر اصلاً راضی بود به آنچه که پیش خواهد آمد و این از شرایط و ارکان ادب عبودی است و بسیار فضیلت است ادب است بنده در مقام بندگی این چنین است آنچه خدا می‌خواهد در برابر او حرفی نداشته باشد این ادب را صاحبان ادب داشتند و ما اهلش نیستیم.... Eitaa.com/darharameyar
جبران هر عمل باید متناسب با همان عمل باشد . اگر کسی دیواری را خراب کرد و سوراخ کرد ، حالا می خواهد جبران بکند ، آیا میتواند برود دیوار دیگری را رنگ کند ؟ خیر . اولین کاری که می کنی این است که این سوراخ را پر کنی و بعد همه را رنگ کنی ، اشکالی ندارد . اولین نوع نگاهت به سوراخ این دیوار باید باشد چون ممکن است از این سوراخ باز هم گزیده بشوی . یک ماری یکبار از این سوراخ بیرون آمده و به تو نیشی زده ، اول این را پُرش کن . اول این عنصر خطر و جایگاه لغزش را پر کن که خاطرت جمع باشد . مثلاً حد و حدود پوشش مرد و زن در دین مشخص شده است . حالا فرضا خانمی آمد و این را رعایت نکرد ، اگرچه نمی خواهد با خدا بجنگد و سرکشی کند ، فریب خورده و فکر می کند که اینگونه زیبا تر است و مقداری گیسوی خود را بیرون گذاشته و مقداری هم آرایش کرده و حتی نمازش را هم می خواند . خب هستند خانم هایی که را رعایت نمیکنند ولی نماز می خوانند و زیارت هم می روند ، دعا هم می خوانند قیامت و حساب را قبول دارند ، ارتباط با خدا هم دارند ، ولی توجه ندارند که از این سوراخ گزیده شده اند خب حالا این خانم برگشته ، توبه کرده عمل صالح این چیست ؟ آیا برود بیشتر نماز و قرآن بخواند ؟ بله این کار خوب است ولی حواسش باشد که از جای دیگر نیشی به او خورده است . مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود . اینجا یک تخریبی صورت گرفته است است ، منی که می خواهم توبه کنم اول باید این خلأ را پُر کنم . این خانم در ضعیف بوده است و حالا توبه کرده است و عمل صالح این خانم این است که را بیشتر دقت بکند و این خلأ را پر کند . به این عمل حواسش بیشتر باشد . البته این منافاتی با زیباسازی دیگر ابعاد وجودی ندارد . ولی دراین یکی باید بیشتر دقت کند . مراقبت کند تا ملکه بشود مثلا کسی که برای تعلیم رانندگی می رود ، راه راست رفتن را خوب می رود ولی پارک کردنش بد است . خوب ایشان باید پارک را بیشتر تمرین کند . باید نقطه ضعف را تمرین کند . پس هر جا می بیند که ضعف است و می خواهد عمل صالح انجام بدهد ، باید ضعف را به قوت تبدیل بکند . نقص را تبدیل به کمال بکند . در هر کاری همینگونه است . دانش آموزی نمره ی فیزیک کم آورده است ، آیا برود شیمی بخواند ؟ بله شیمی هم بخواند ولی فیزیک را بیشتر بخواند و آنرا تقویت کند تا کمبود نمره را جبران کند . پس اول اینجا را پر می کند و بعد همه جا را فضاسازی میکند . گاهی خلاف انسان ، عامل های متعدد داشته است ، باید تمام این عوامل را مطالعه کند و ببیند چه عواملی باعث شد که او گرفتار این گناه بشود ؟ مثلا در مورد ، باید ببیند که چه عواملی باعث شد که به طرف بدحجابی برود ؟ عوامل را شناسایی کند و جلوی آن عوامل را بگیرد . این از بهترین اعمال صالح است . یعنی ریشه ی آن مرض را بخشکاند . مثلا غیبت ، عمل صالح غیبت این است که اولا از کسانی که بدگویی کرده حلیت طلب کند و سعی کند خوبی های آنها را بگوید . ما نمی توانیم انسانی پیدا کنیم که مطلقا بد باشد بقول مولوی بَد به نسبت باشد این را هم بدان روایتی است که حضرت عیسی(ع) با یارانشان می رفتند و سگ مرده ای در راه افتاده بود . بوی بد این سگ همه فضا را پر کرده بود و همه میگفتند : چه بوی بدی میدهد ولی حضرت فرمود : عجب دندانهای سفیدی دارد . یعنی به دنبال چیزهای بد دراطرافتان نباشید و جنبه های مثبت را ببینید . مثلا در مورد نماز ، کسی نماز نمیخوانده و حالا توبه کرده ، خوب باید اول نماز را تقویت کند و نماز را سر وقت بخواند و نکته ای که باید توجه داشت این است که باید بتدریج تقویت کند . یعنی حالا که من می خواهم عمل صالح انجام بدهم ، آیا یک برنامه سنگین بردارم ؟؟ خیر . این وسط راه می بُرد . مثلا در نماز خواندن نگوید من باید نمازم را طولانی کنم و سر وقت بخوانم و با تمام تفاضیل هم بخوانم ، خوب این خیلی جالب و خوب است اما اگر الان سنگین بردارد ممکن است در وسط راه رها کند و نتواند ادامه بدهد . بگوید من نماز اول وقتم را می خوانم و بعد کم کم جماعت را اضافه میکندو... و البته این همت مضاعف هم می طلبد . و صد البته ظرفیت انسانها هم باهم فرق می کند . پس برای نقطه مقابل تخلف هایی که داشته ایم باید برنامه ریزی کنیم ...... Eitaa.com/darharameyar
فردا جمعه ۲۴ آذر ماه دهمین جلسه توحید رأس ساعت ۱۸/۳۰ برقرار است ان‌ شاء الله