eitaa logo
دری به سوی یاران عاشق
264 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
627 فایل
۱۳۹۸/۸/۲۲ 🌱همیشہ مےگفت: اگه میخوای‌ سربازامام‌زمان‌ باشے، باید توانایی‌هات‌ رو بالاببری‌ ... شیعه باید همہ‌فن‌حریف باشه، و از همه چے سر دربیاره 🍃انشاءالله صاحب زمان بیاد به ایران ️ زیرپاش بریزیم گلاب ناب کاشان دری به سوی یاران عاشق
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهش میکنم جواب بدین برام خیلی مهمه ۲۳ مرداد ۹۶، ۰۰:۵۹ پاسخ: سلام خدمت شما  حقیقتش خیر من فقط داستانشون رو گذاشتم  منتهی وبلاگ فاطمه همسر سید علی  از ایشون بپرسید شاید بدونن چون گفته بودن با همسر شهید یک بار دیدار داشتند خیلی ببخشید که دیر شد بنده خیلی وقته به اینجا سر نزدم به محض اینکه پیامتونو دیدم جواب دادم ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۲۴  دوست سلام ابتدا که تلگرام اومد من تو گروهی عضو بودم که داستان بدون تو هرگز و نسل سوخته. مهران. آنلاین بود. و نظر خواننده و پاسخ نویسنده هم میفرستادن... چند وقت پیش دوستی گفت داستانهای شهید طاها ایمانی رو خوندی گفتم شهیدددددد خدایااااا ... این آدمهای بزرگ کنارمون هستند و ما درس نمیگیریم... خووش بسعادتش ان شاءالله دست ما رو هم بگیرن ۲۳ مرداد ۹۶، ۰۱:۰۱ پاسخ: سلام علیکم و رحمه الله بله واقعا همینطوره  واقعا شوکی بود برای بنده ان شاءالله خداوند ایشون رو غریق رحمت فرماید  و ان شاءالله ما رو هم یاری کنند در مسیر سعادت ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۲  faezeh سلام بیوگرافی شهید سید طاها ایمانی رو میشه لطف کنید بگین؟ هیچ مطلبی از ایشون توی سایت ها وجود نداره متاسفانه😐 فقط داستان هاشون رو گذاشتن اگر راجع به آشنایی با شهید مطلبی دارید، لطفا بفرمایین. ۲۶ فروردين ۹۶، ۱۱:۱۱ پاسخ: سلام خدمت شما فقط کمی دربارشون میدونم  اونم که فکر کنم بقیه بدونن اینکه مشهدی بودن. بیست و شش یا هفت ساله بودن درباره ی آشنایی با شهید چند تا خاطره ازشون گذاشته بودن در کانال متاسفانه الان جاهایی که فکر میکردم باشه خاطرات نبود  ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۱  ناشناس نمیدونم چرا همش حس می کنم مهران خود شهیده  چون اون مهران تو داستان کسی نبود که بیاد برای کس دیگه ای که بشناستش همه چیزو بگه . شهسد هم که گفته شده اهل مشهده  ۸ فروردين ۹۶، ۱۵:۳۴ پاسخ: بنده هم همین فکرو میکردم چون ویژگی ها و روحیه هر دوی آنها شبیه به هم بود اما اونها دوست بودند و هر دو مشهدی و اینکه اتفاقا این سوال رو یکی از افراد پرسیده بودن و مدیر تا اونجایی که یادم مونده جواب دادن که ایشون فقط با این شرط که ناشناس باشن و اینکه از دوستان نزدیک شهید بودند و ازشون خواسته بودن زندگیشون رو بنویسن دیگه ایشونم قبول کردن ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۰  آوا ببخشید من کتاب ساکنان ملک اعظم رو خوندم که در مورد شهید سیدعلی حسینیه... اما توی اون کتاب نوشته شده شهید فقط یک فرزند به نام فاطمه سادات داشتن.... و اون هم موقع شهادت پدرش پنج ماهه بوده... حتی عکسش هم بود..... حالا میشه یه منبع از این داستانهایی که مینویسید بذارید..... اصلا این شهید ایمانی کیه که هیچ اثری ازش توی اینترنت نیست یا حتی سیده زینب حسینی که میگید ۱۷ نفرو مسلمون کرده چرا حتی یک عکس یا مطلب درموردش وجود نداره..... لطفا اگر میخواید مطلبی رو بذارید اول در مورد درست بودنش اطمینان پیدا کنید..... من خودم عاشق شهدا هستم ولی دلیل نمیشه دروغ به شهدا نسبت بدیم حتی اگر این دروغها زیبا باشند...... ۲۱ بهمن ۹۵، ۰۱:۳۴ پاسخ: سلام  شهید سید طاها ایمانی هستن و واقعا هستن این رو به هیچ عنوان شک ندارم  چون به طور غیر مستقیم باهاشون در ارتباط بودیم حتی من آدرس اینستای خودشونو که داستاناشونو در اون میگذاشتند دارم با تمام کامنت ها و جواب های خودشون بود حتی پستی که دارن میرن  و اخرین پستشون بود اون مسئله هفده نفر مسلمئپون کردنشون رو از پاسخ به یکی از کامنت های وبلاگ tabikaran.ir گرفتم ایشون هم با یکی دو واسطه باهاشون مثل اینکه ارتباط داشتن دیگه درست و غلطشو نمیدونم بعد اینکه منم زمانی که در اینترنت سرچ کردم شهید حسینی دو سه نفری بودن که هم نام بودند فقط یه نفر نبودن. شهیدی که در داستان ما هستن یکی از دوستان نزدیکم حتی با همسر شهید دیدار داشتن و دخترشون هم سیده زینب خانم سه فرزند دارن و اون طور که یکی از دوستان نویسنده بهم گفتن سه فرزند سه قلو دارن  راستش نمی دونم شاید به احتمال ضعیف عکس شهیدی که بنده گذاشتم عکس شهیدی هم نام ایشونه  ولی بعید میدونم چون بنده چند جا جستجو کردم همین عکس ، عکسِ شهید بود  درباره ی شهید ایمانی که چرا هیچ مطلبی ازشون نیست دلیلش اینه که خانوادشون نمی خواستند کسی ایشون رو بشناسه همون طور که خودِشهید میخواستند من این رو مستقیما از یکی از آشنایان خودِ شهید پرسیدم ۰۴ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۱۸  صهبا سلام ببخشید کانال تا بی کران پاک کردن؟؟؟ 😳  ۸ فروردين ۹۶، ۱۵:۵۴ پاسخ: سلام بله گفتن چون دیگه مطلبی برای نوشتن نیست و وقت دیگران گرفته میشه ۲۳ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۵  محمد صادق خسروی سلام.چرا شخصیت ایشون مبهمه؟ نه عکسی دارن .نه توضیحی در مورد مصاحبه هاشون دارن برای داستاناشون ممنون میشم پاسخ بدین ۸ فروردين ۹۶، ۱۶:۰۰ پاسخ: سلام
از ادمین کانال پرسیدم برای عکس , ایشون گفتن خانوادشون موافق نبودن به دلیل اینکه خود شهید هم میخواستند گمنام و ناشناس بمونند ولی یک سری خاطرات از دوستان و اشنایانشون در کانال گذاشته بودند که خیلی قشنگ بود که متاسفانه بنده اونها رو ذخیره نکردم تا بزارم اما تا جایی که یادمه این وبلاگ گذاشته بود tabikaran.blog.ir ۲۳ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۳  محمد صادق خسروی سلام.چرا شخصیت ایشون مبهمه؟ نه عکسی دارن .نه توضیحی در مورد مصاحبه هاشون دارن برای داستاناشون ممنون میشم پاسخ بدین ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۹  مریم من مدت ها قبل خیلى اتفاقى با داستانهاشون اشنا شدم ودر  تلگرام دنبال میکردم  امروز بعد از مدتها میخواستم دوباره عضو کانالشون بشم و دیدم کلا نیست الان متوجه شدم که به شهادت رسیدن خوش به سعادتشون ۲۲ دی ۹۵، ۱۳:۲۷ پاسخ: بله منم در کانال تلگرامشونو بودم  ولی دیدم حذفش کردن بله واقعا خوشا به حالشان ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۰:۲۱  خادم الشهدا خیلییییییییییی حال دلم گرفت.امروز این خبر رو از دوستم شنیدم. ۱۰ دی ۹۵، ۱۴:۰۳ پاسخ: ما هم همچنین  الحمدلله که به آرزوشون رسیدند ما هم روزی که متوجه شدیم احساس کردیم یکی از نزدیکانمون از پیشمون رفتند ان شاءالله روزی هر کس که دوستدار شهادت است😢 ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۶  بهنام سلام مطلب دریاره سید طاها ایمانی میخوام غیر داستاناشون و وصیت نامه و متن والعصر که گذاشتید تو وبلاگ کجا میتونم پیدا کنم؟ ۳ دی ۹۵، ۱۶:۴۱ پاسخ: سلام  فکر نمی کنم در اینترنت چیزی پیدا کنید  چون خانواده ایشون اجازه انتشار ندادن به خاطر اینکه خود شهید هم میخواستند گمنام بمانند اما یک پیج در اینستاگرام دارند که داستان هاشون رو خودشون در ان میذاشتند که قفله اما آدرس رو میذارم tabikaran134@ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۳  گمنام سلام فوری فوری فوری خواهشمند است آدرس کانال تلگرام ایشون رو که داستان هاشون منتشر میشد را بهم ارسال کنید البته داستان هاشون رو خوندم ولی کانال تلگرام شون رو میخواستم ممنون ۱۵ آبان ۹۵، ۲۲:۰۴ پاسخ: سلام  متاسفانه کانال تلگرامشونو فعلا حذف کردن  ۰۴ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۳  محب مهدی(عج) سلام.ان شاالله عاقبت هممون ختم به شهادت در راه حق بشه.آمین ۶ مهر ۹۵، ۱۱:۱۴ پاسخ: سلام خدمت شما  اتفاقا همین دیروز یا پریروز بود همه ی پست های وبلاگتون که نتونسته بودم بیام اومدم دیدم خیلی خوب بود:)  ۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۰:۲۲  گمنام ببخشید پیکر ایشون هنوز برنگشته؟ ایشون اهل کدوم شهرن،میشه عکسی از ایشون بذارین ۲ مهر ۹۵، ۲۲:۲۸ پاسخ: خیر هنوز پیکرشون برنگشته اهل مشهدن عکس رو اجازه نمیدن گذاشته بشه  ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۰  سا قی شهادت گاهی فکر می کنم چقدر دورم ممنون سربزنید ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۲۸  hasti ببخشید من داستان مردی در آینه رو نخوندم.از کجا میتونم پیدا کنم؟ و همینطور داستان نیمه تمام از شهید که فرمودین چطور پیگیر بشیم؟اسم داستان نیمه تمام این شهید چی هست؟ ۲۶ شهریور ۹۵، ۱۵:۰۸ پاسخ: سلام خدمت شما  منظورم از داستان نیمه تمومشون همون مردی در آینه است که از یک قسمتی به بعد فرد دیگه ای که فکر کنم از دوستانشون بودن ادامه دادن و تموم کردند که هنوز متاسفانه  داستانشونو نذاشتم تو وب ولی سایت تابیکران گذاشته اینم آدرسش خدمت شما tabikaran.blog.ir ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۲۲  hasti سلام.خانمی که کانال تلگرامی اعلام کردن(زکیه)برای داستانهای شهیدان میخواستم بگم بنده تلگرام ندارم چطور میتونم داستانها رو دنبال کنم؟ ۲۶ شهریور ۹۵، ۱۵:۱۲ پاسخ: سلام بر شما توی اون کانال همه ی داستان های شهید طاها ایمانی هست که اگر تلگرام ندارید می تونید توی سایت تابیکران tabikaran.blog.ir ببینید البته اینجا هم همه ی داستانها هست به جز مردی در آینه  ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۰  نشانه گمنام سلام عیدتان مبارک برای شهادت اول باید معرفت آن را پیدا کرد و شهدا همگی معرفت شهادت را کسب کرده بودن ان شالله که شفیعمون باشن وبلاگتون آرامش خاصی داری موفق باشین و سرفراز قلمتون پایدار یا علی التماس دعای فرح ۲۶ شهریور ۹۵، ۱۵:۱۳ پاسخ: سلااااااااااااااام بر شما خواهر خوبم دلم براتون تنگ شده بود عید شما هم مبارک بله کاملا درسته "معرفت" امیدوارم امام زمان علیه السلام قبول کنن خدا نگهدار شما  ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۶  مسافر سلام عزیزان من تازه با این سایت وزین آشنا شدم وتمام داستانهای شهید ایمانی رو به جز مردی درآینه رو خوندم  الانم با چشمانی گریان این خط خطیارو میذارم  وفقط میگم شهد شیرین شهادت گوارای وجودش وغیراین بود باید تاسف می خوردیم  اشکهای ما هم برای خودمونه که ازاین خیل محرومیم ،باشد که دعاگوی ما محرومان هم باشند . ۱۲ شهریور ۹۵، ۱۴:۵۵ پاسخ: سلام علیکم بله حقیقتا گوارای وجودشان باد که حق چنین بندگان مخلص خداوند است, شهادت.
ان شاءالله خودشون برامون دعا کنند اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک  ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۰۵:۱۵  پریسا سلام ببخشید دیگه زندگی نامه نمیگذارید؟؟ ۹ شهریور ۹۵، ۰۱:۵۵ پاسخ: سلام بر شما چرا ان شاءالله میذارم منتظرم داستانش به پایان برسه احتمال میدم تا دو هفته ی دیگه ان شاءالله شروع کنم به گذاشتن ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۹  زکیه https://telegram.me/tabikaran314 کانال تلگرام دلیتان اخر شهید لیمانی رو میذارن که نویسنده دیگه ادامه میدن و خاطرات از شهید ۶ شهریور ۹۵، ۰۱:۰۴ پاسخ: بله خیلی کانال خوبیه هم داستانا در این کانال هست هم خاطرات شهید رو میزارن  متشکرم که آدرسش رو گذاشتید  ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۱۶  حیرآنــ ـه وااای .. مبارکشون باشه شهادت :( ۶ شهریور ۹۵، ۰۱:۰۱ پاسخ: واقعا مبارکشون باشه  ان شاالله خودشون برای ما دعا کنن که بتونیم در راه اسلام ثابت قدم باشیم و عاقبت هممون شهادت باشه ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۹  پریسا سلام  من خیلی وقت بود نبودم تو وبلاکتون. اخه چرا. واقعا شهید شدن؟؟ اصبا باورم نمیشه. تمام داستان هاشون زندگی من اثر داشتهمشا با اشک میخوندم.  خیلی دلم میخاستباهاشون حرف بزنم و همینطور اقای مهران فضلی. یادتونه بهتون میل زدم. ای کاش میشد باهاشون حرف می زدم.  ۳۱ مرداد ۹۵، ۱۶:۵۶ پاسخ: سلام به شما بله واقعا همینطوره داستان های واقعی ماندگاری از خودشون به یادگار گذاشتند که خیلی به دل میشینه اینطوری بهتر میتونید باهاشون صحبت کنید صداتونو خواهند شنید:`( ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۷  hasti شهادت مبارکشون باشه. عجب سعادتی اونم در چنین روزی. راهشان پررهرو و یادشان گرامی ۳۱ مرداد ۹۵، ۱۶:۵۷ پاسخ: ان شاءالله  خداوند راه همه مون رو به شهادت ختم کند ان شاءالله واقعا سعادته الحمدلله  ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۹  عاشق خدا بدجور تو فکرشون هستم شهادت امیرمهدی داستان قبلی خیلی بهم ریختم ... و حالا به صورت واقعی شهادت نویسنده خیلی از داستان ها . انگار خوابه ... یهو بگن نویسنده ای که داستان هاشو خوندی شهید شد ... دلم میخواد بگم کاش بی نشون بمونه ... اما خانواده اش .... ۱۸ مرداد ۹۵، ۲۱:۴۱ پاسخ: کاملا موافقم با شما روزی که شنیدم خیلی تو فکر فرو رفتم و خیلی غبطه خوردم به حال این چنین جوانان مومنی خصوصا ایشون که تازه دیروزش داشتم پست های اینستاگرامشون که خودشون سال پیش چهار تا از داستاناشونو گذاشته بودن میخوندم فرداش که فهمیدم شهید شدن .... بله همینطوره اتفاقا اینطور که شنیدم دو سه روز پیش بهم گفتن فعلا مادرشون اعلام کردن حاضر نیستن تابوت خالی دفن کنن:( ولی مادرشون موقع شنیدن شهادت ایشون فقط به گفتن کلمه الحمدلله اکتفا کردن واقعا از چنین مادرانی اینچنین فرزندانی رشد میکنن و عاقبتشون بهترین عاقبت ها میشه اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک  ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۸  عاشق خدا سلام داستان قبلی را تازه تموم کردم خوندنشو . زیبا بود . اما ایمان آوردن سارا مبهم بود . به نظرم باید با جزئیات بیشتر گفته میشد . و اما این مطلب .... شهادت نویسنده خیلی از داستان هایی که دوست داشتم ... شهادتشون مبارک ... نحوه شهادتشون چجوری بودن ؟ همونجور که خودشون خواسته بودن بدون نشانی موندن یا ..؟ ۱۸ مرداد ۹۵، ۱۵:۵۷ پاسخ: سلام علیکم خواهر مهربانم ممنون از نظرتون  واقعا مبارکشون باشه از نحوه شهادتشون هنوز اطلاعی ندارم اما  بله هنوز پیکرشون پیدا نشده ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۲۸  مهدیه سلام خواهر  شهادت مبارکشون باشه... آدمهای خوب حیفه که به مرگ معمولی برن شهادت لیاقت اونهاست  ان شاء الله روزیه تمام آرزومندان ۱۷ مرداد ۹۵، ۱۶:۰۱ پاسخ: سلام بر شما عزیزم بله حقیقتا درست بود حرفتون واقعا حق گفتید  ان شاءالله واقعا شهادت عجب روزی ایه  خداوندا عاقبت همه ی ما رو با شهادت به پایان برسون ۱۷ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۷  hasti داستان نیمه تمام بدست کی تموم میشه؟شاید هم بدست خود شهید. ۱۷ مرداد ۹۵، ۱۴:۲۵ پاسخ: گفتن چند نفر رو دارن که احتمالا یکی از اونها داستان رو ادامه میده  ولی یکم طول میکشه ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۹  hasti عکسی از این شهید اگه دارین ممنون میشم بذارین ببینیم ۱۶ مرداد ۹۵، ۱۷:۵۴ پاسخ: حتما اگر به دستم برسه ازشون اجازه میگیرم میذارم ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۴  hasti تاریخ شهادت ایشون کی بود؟ ۱۶ مرداد ۹۵، ۱۷:۵۳ پاسخ: هنوز از تاریخ دقیق شهادت اطلاعی ندارم ولی تو همین دو سه روز مثل اینکه بوده ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۳  hasti متاثر شدم از شنیدن خبر شهادت شهید ایمانی.😢خوشا به سعادت ایشون.خداوند ایشون رو با اولیا محشور کنند ان شاءالله.داستانهای ایشون واقعا تاثیر زیادی روی چند نفر گذاشت که مسیر زندگی شون رو عوض کرد.همیشه دنبال میکردم داستانهاشون رو تو سایت گیسوم.تازه سایت شما رو پیدا کردم و خبر شهادت رو فهمیدم.راهشان پررهرو ۱۶ مرداد ۹۵، ۱۷:۴۸ پاسخ:
بله واقعا بعضی ها یک راه جدید رو باز می کنن و سنت های نویی رو ایجاد, و ایشون هم با داستان های خیلی جذاب و قشنگ و تاثیر گذاری که نوشتن حقیقتا به خیلی ها چیزای زیادی یاد دادن و واقعا خوشا به حال این جوانان مومن که شهادت نصیبشون شده خداوندا عاقبت همه ی ما را ختم به شهادت بفرما  ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۰  همسر سید علی شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز در آمدی، پرواز می کنی ... مطمئن باش ... شهید سید مرتضی آوینی  ۱۶ مرداد ۹۵، ۱۰:۰۴ پاسخ: آه... ان شاءالله لیاقت پیدا کنیم ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۵۰  ارام حاالا کی برامون رمان خوشگلللل بگه  :((( ۱۶ مرداد ۹۵، ۱۰:۱۲ پاسخ: .... البته هنوز یه داستان دیگه هست که ناتموم مونده و از ایشونه ادامشو قراره بدن به یک نفر دیگه ان شاءالله هر وقت کامل شد میذارم  ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۱  منتظر .... خوش به سعادتشون. روحشون شاد ۱۵ مرداد ۹۵، ۲۲:۱۴ پاسخ: واقعا خوش به حالشون ان شاءالله  ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۷  ارام مگه نسل سوخته رو از زبان خود شخصیت نسل سوخته نبوده ؟ و مدافع حرم بود اونو میگید؟ تازه گفتید واقعیه این یک فنجان چای با طعم خدا هم واقعی هست؟ ۱۵ مرداد ۹۵، ۲۲:۱۳ پاسخ: سلام بر شما آقا مهران از دوستان نویسنده هستن نویسنده ی تمام این داستان ها داستان ها رو از زبان اونها می نوشتند و همه هم واقعی است هم آقا مهرانِ داستان سوریه هستن هم ایشون بودن که ایشون شهید شدند و خوشا به سعادتشون  فنجانی چای با خدا رو کس دیگه ای نوشتن این هم اصلش واقعیت داشته اما داستان واقعی نیست  اما داستان های آقای ایمانی همشون واقعیت داره ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید. نام * پست الکترونيک سایت یا وبلاگ پیام * ▲  نظر بصورت خصوصی ارسال شود  پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد  بسم الله النور سلام به حول قوه الهی و یاری حضرت صاحب الزمان ان شاءالله قرار است در این وبلاگ مطالبی نوشته شود که به امید خدا در تعجیل ظهور آقایمان هر چند اندک مؤثر باشد ان شاءالله ___________ اللهم عجل لولیک الفرج یا مهدی دنبال کنندگان۳۱ نفر  این وبلاگ را دنبال کنید پیام های کوتاه ۲۱ آبان ۹۴ , ۲۰:۵۹ قسمت اول و دوم ۲۱ آبان ۹۴ , ۲۰:۳۴ اطلاعیه ۱۵ آبان ۹۴ , ۱۳:۱۴ ماییم همان نسل جمارانی ها ۱۴ آبان ۹۴ , ۱۲:۴۱ شعر کوتاهی درباره چادر ۱۲ آبان ۹۴ , ۱۹:۲۱ دو داستان کوتاه پند آموز ۲ آبان ۹۴ , ۱۳:۰۱ عاشورا و تو چه دانی که عاشورا چیست.... ۲ مهر ۹۴ , ۰۹:۰۳ عیدی فرخنده در راه است .¸¸. °˚˚° .¸¸. ۳۱ شهریور ۹۴ , ۱۳:۵۲ درد دلی زیبا با امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و تمثیلی از پاسخ ایشان ۲۶ شهریور ۹۴ , ۲۲:۱۷ آیت الله بهجت:نذر اخلاق کنید مثلا... ۲۶ شهریور ۹۴ , ۰۵:۴۳ ترجمهٔ سوره حمد به صورت شعر طبقه بندی موضوعی داستان های اخلاقی (۱۱) نظام خانواده (۶) شعر های خوب (۱۲) نکات مفید (۱۵) خاطرات من (۱۰) طلبه ی شهید سید علی حسینی (۱۶) همه ی زندگی من (۱۰) سرزمین زیبای من (۹) جنگ با دشمنان خدا (۸)
دست خط شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا