eitaa logo
داریوش سجادی
936 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امید براندازان نشسته بر خرابات و زده است بر طبل بی‌عاری!
خاکینه! ترانه «بوی گندم» نوشته شه‌یار قنبری و تنظیم واروژان با خوانش داریوش اقبالی، سال ۵۱ در تهران ارائه شد که با تمی نوستالوژیک اعتراضی لطیف به تبعات اصلاحات ارضی محمدرضا شاه بود. نتیجتاً هر سه توسط ساواک بازداشت شدند دست آخر ماجرا بدانگونه ختم بخیر شد که «داریوش» بنحو احسن «متقاعد شد» شاه خوبست و اصلاحات ارضی شاه خوبتر است لذا در مقام جبران ترانه رسول رستاخیز و همچنین ترانه طلایه دار به پاسداشت اعلی‌حضرت و اهتمام‌شان در تاسیس حزب رستاخیز توسط ایرج جنتی عطائی سروده و داریوش نیز آن دو را اجرا و «اهدا» فرمودند! ظاهرا تاریخ نیز اهل شوخی است و توبه‌فرمایان (!) زمانی در توصیف قد رعنای اعلی‌حضرت بدانگونه می‌خواندند که: با پدر ، آرزوی باغی بود، روی خاكی كه شكل مُردن داشت بس كه تن تشنه بود خاک من ،پدرم شوق جان سپردن داشت با من اما سبد سبد میوه ،از درخت غرور باغستان! و اکنون دُردانه آن اعلی‌حضرت در حسرت «تاج پدر» و «توهمات پدر تاجدار» محزونانه با والده محترمه بدانگونه سوته‌دلی می‌کنند که: با مادر، آرزوی تاجی بود روی خاکی که بر سَرمان شد!!!
‍ شهر ارواح! هیچ وقت از نیویورک خوشم نمی‌آمد. شهری شلوغ و بی سر و ته که اشتهارش به ازدحام و همیشه بیداری‌اش بود. نخستین بار وقتی در پائیز ۷۸ برای ایراد یک سخنرانی به منهتن نیویورک رفتم مهابت توام با ازدحام دیوانه کننده این شهر «سهراب سپهری» را به یادم آورد که چگونه از این ازدحام دیوانه‌وار به خلوت کاشانش گریخت و آنگونه سرود که: به سراغ من اگر میآئید نرم و آهسته بیآئید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهائی من! سال ۸۴ وقتی در خیابان پنجم منهتن نیویورک با چند تن از دوستان ضیافت شامی در «برج ترامپ» داشتم قبل از عظمت آن برج ۵۸ طبقه نظرم به نیمکتی جلب شد که آنسوی خیابان، تختخواب خیابانگردی فقیر شده بود که صرف وجودش در سرمای پائیزی نیویورک و داخل کیسه خوابش کیفرخواستی علیه پایتخت اقتصادی آمریکا را نمایندگی می‌کرد. اکنون و در اوج بحران کرونا در دنیا «نیویورک همیشه بیدار» به خواب رفته و آن شهر با خیابان‌های شلوغ‌اش اینک با شکستن رکورد تلفات ناشی از کرونا همچون «شهر ارواح» خالی از سکنه شده. اسباب عبرتی و انگشت حیرتی است گلستانه با گویشی سعدیانه: که شبی که مطبخ در انبار خرمن آن تاجر ظالم افتاد و املاکش بسوخت و از بستر بزمش به خاکستر گرم نشاند و به شکوه بگفت: ندانم این آتش از کجا در خرمن من افتاد و اهل دلی گفت: از اشک چشم فقیران و آه دل بیوه زنان!
از تل‌آویو تا ریاض ریچارد مورفی از دیپلمات‌های جدی و در عین حال واقع‌بین آمریکا در کابینه جورج بوش پدر بود. سال ۷۸ در نیکوزیای قبرس و در حاشیه یک سمینار بین‌المللی نشست و مجادله‌ای با ایشان داشتم. معتقد بود با اشغال سفارت آمریکا غرور ملی آمریکائیان شکسته شد و در پاسخ به ایشان گفتم اشغال سفارت در کنار کودتای ۲۸ مرداد. آمریکا نیز با کودتا غرور ملی ایرانیان را شکست و ملتی را بیش از ۲۵ سال گروگان سیاست‌های مداخله‌جویانه خود کرد. معتقد بود اختلافات ایران و آمریکا در تل‌آویو حل میشه!. البته تا حدودی درست می‌گفت چون واشنگتن تا بن دندان زیر بلیط ایپک و لابی قدرتمند یهود قرار داره هر چند اکنون ریاض نیابتا جایگزین اسرائیل شده!
چالش معرفت! دو سال پیش و متعاقب افزایش بی‌رویه قیمت دلار و اقلام مصرفی بویژه گران شدن شیر خوراکی و پس از آنکه «مصی علینژاد» به سنت مالوف خودشیرینانه فتوای جهادیه صادر کرد و ملتش (!) را بر نخریدن شیر امر فرمود. طی مقاله «فراخوان انسانیت» نوشتم: برخلاف آنان که در «توهم براندازی» شهروندان را فرمایش به نخریدن می‌کنند مایلم به آنان که بضاعت مالی دارند توصیه کنم تا آنجا که می توانید «بخرید» اما در اقدامی انسان‌دوستانه و شرافتمندانه در این «بغرنجی اقتصاد» اقلام خریداری شده و مازاد از مصرف‌تان را با بهداشتی‌ترین شکل ممکن به آن عزیزانی که در الفبای معیشت خود مستاصل مانده‌اند، هدیه فرمائید. اکنون نیز و در اقتفای انزوای ناشی از کرونا و در آستانه ماه مبارک رمضان برای آنانکه در الفبای معیشت تنگدست‌اند و لاجرم «خانه را ترک می‌کنند» تا مطبخ‌خانه را برای اهل خانه سرد نکنند! چقدر پسندیده است تا مُنعمین «چالش معرفت» بیآغازند و «تقدیم افطار» را جایگزین میزبانی افطارهای مرسوم کرده و کمر کرونا را با معرفت عظما و مناعت اخلاق، بشکنند. دورهمی‌های شادمانه را مُبدل به دور از همی‌های عاشقانه کرده و روزه‌های مان را با «نخوردن اختیاری» و «خوراندن افتخاری» استعلا بخشیم!
... ناآشنایی با تحریم ها در ایران احتجاج با زیباکلام در سایت تلویزیون صحرا این ویدئو را بببنید آدرس وبسایت تلویزیون صحرا ⬇️⬇️⬇️⬇️ Sahratv.com تلویزیون صحرا
ایدئولوژی شیطانی! ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ایدئولوژی شیطانی! (شاید فهم این مقاله برای دوستانی ثقیل باشد. می‌بخشید اما گریزی از ادبیات کارشناسی نیست) منطق باینری مستحکم‌ترین سازه استدلالی در حوزه گزاره‌های ابطال‌ناپذیر (یقینیات) است هم‌چنان که همین منطق تا آن درجه استعداد دارد تا با ورودش به جهان گزاره‌های ابطال‌پذیر (نسبیات) مُبدل به مخرب‌ترین و مناقشه‌آمیزترین استنتاجات منطقی شود! مخرب‌ترین کاربرد منطق باینری زمانی است که این منطق سترونآنه با یک شیفت گفتمانی از جهان آنتولوژی (بود شناسانه) به جهان آگزیولوژی (ارزش شناسانه) میانبُر زده و جاعلانه از «بودها» استنتاجات ارزش داورانه اخذ کند. محل منقشه آنجاست که منطق باینری از جهان گزاره‌های ابطال‌ناپذیر به جهان گزاره‌های ابطال‌پذیر ریزش کند. ریزشی که محصولش نامحدود تلقی شدن پدیده‌های محدود خواهد بود. خبط فاحش در چنین شیفت گفتمانی آنجاست که از «هستی‌ها» استنتاجات ارزشی گرفته و «تفاوت»‌ها را مبنای «تبعیض» قرار می‌دهند! منطق باینری ناظر بر جهان مطلقات و یقینیات و گزاره‌های ابطال‌ناپذیر است: هستی یا عدم ـ صدق یا کذب ـ روشنائی یا عدم‌روشنائی ـ خدا یا غیرخدا ـ خیر یا شر. ریزش منطق باینری از حوزه آنتولوژی (بودشناسی) به حریم آگزیولوژی (ارزش‌شناسی) را می توان گرانیگاه خلق و بسط «ایدئولوژی شیطانی» محسوب کرد که طی آن شیطان «بود» از «آتش» خود را ملاک تفاوت حامل تمایز و تفاخر و ارجحیت و ارشدیت و تشخص و تکبرش بر «خاک‌بودگی» انسان قرار می‌دهد! در چنین بدآیندی، منطق شیطان ناظر بر «ارزشگذاری خویش‌کامانه» بر تفاوت‌های «هستی‌شناسانه» است. ایدئولوژی که طی آن تفاوت‌های ذاتی و مورفولوژیک (ریخت شناسانه) ملاک ارجحیت‌های ناموجه و ارزش‌داورانه قرار می‌گیرد و پیرو تقید به چنین تفرعنی است که شیطانانه «تفاوت» را مبنای «تمایز» قرار می دهند. تفاوت نمی‌تواند مبنای تمایز باشد. «سیاه و سفید» ، «فقیر و غنی» ، «شهری و روستائی» ، «باسواد و بی‌سواد» ، «زن و مرد» هر چند متفاوتند اما چنین تفاوتی افاده معنای مزیت و برتری یکی بر دیگری جز به اعتبار منزهی و پارسائی نمی‌تواند بکند. ایرانیان به لحاظ تاریخی و به اقتفای ثنویت زرتشتی، آلوده‌ترین ملت‌ها به چنین ایدئولوژی و شیطانیتی‌اند! به اعتبار ابتلای ایرانیان به همین «ایدئولوژی شیطانی» نامحتمل است پاسخ یک ایرانی به یک پرسش مفروض در قبال یک انسان مفروض مبنی بر آنکه «آقای ایکس چگونه انسانی است؟» بیرون از دو گانه «آدم خوبی است» یا «آدم بدی است» چیز دیگری باشد! این تقریباً از محالات است چنانچه توقع شود یک ایرانی در پاسخ به پرسش فوق فرضاً بگوید: «آقای ایکس فردی خوش خـُلق اما در عین حال کاهل است و هم چنان که آدمی راستگو است اما ضریب مسئولیت پذیری‌اش پائین است. از نظر روانی فردی برونگرا و خیـّر و اهل انفاق است. خانواده‌دوست و اجتماعی است اما در عین حال محافظه‌کار بوده و ضریب ریسک پذیری‌اش پائین است. خوش‌لباس و خوش‌بیان و مبادی آداب است اما مناسباتش با خانواده پدرسالارانه بوده و در مناسبات اجتماعی رفیق‌باز و تفرج طلبند و ...» توقع شنیدن چنین پاسخی از یک ایرانی چیزی در حد محال است! برای یک ایرانی، پاسخ دادن در «دوگانه باینر» بمراتب سهل‌تر و مقبول‌تر از آنست تا خود را در پاسخ‌های فسفرسوز و کثیرالابعاد معطل و معذب نماید. برای یک ایرانی با چنان الگوریتم مفروضی تنها دو گزینه محلی از اعراب دارد: خوب یا بد! در ماتریس جهان‌شناختی و ایدئولوژی شیطانی از نوع ایرانی انسان یا قدیس است یا ابلیس! یا اهورا است یا اهریمن! یا خیر است یا شر! یا درست است یا غلط! یا سیاه است یا سفید! یا فرشته است یا دیو! یا پاک است یا پلید! یا قهرمان است یا هیولا! یا راهبه است یا فاحشه! یا مدرن است یا سنتی! یا شهری است یا دهاتی! یا باشعور است یا بی شعور! یا باسواد است یا بی سواد! یا روشنفکر است یا مرتجع! یا آلامُد است یا اُمُل! یا دنیوی است یا اخروی! یا علمی است یا دینی! خیزشی آپارتایدی که به اقتفای «منطق باینری» جامعه را دچار ثنویت کرده و طی آن طرفین هر کدام مدعی برتری و تفاخر ذاتی خود در مقابل کهتری و سفلگی ذاتی طبقه مقابل خود می‌باشند! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
... استقلال کالیفرنیا چقدر جدی است؟ مصاحبه با سید حسینی از ساکرامنتو جمعه 29 فروردین - در تلویزیون صحرا صحرا تی وی را در آدرس زیر بببنید Sahratv.com به صحرا تی‌وی بپیوندید