کوفه مکان نیست، خصلت است!
علی مطهری در روزنامه اعتماد نوشت: شمر امروز ترامپ است.
فرمایش جناب مطهری متین است اما خوب است بفرمایند با این نگاه آناکرونیک آنگاه کوفیان زمانه کیانند!؟
وقتی علیرغم هشدار و درخواست برائت رهبری و سکوت و بیعملی معنادار اصلاح طلبان، به لطف حمایت و پروپاگاندای تلویزیون فارسی بی بی سی ، برای نخستین بار دولت فخیمه انگلستان در پارلمان ایران برخوردار از فراکسیون امید میشود!
وقتی امروز ندای کوفیانه «نفی مفاد قانون اساسی» به صراحت از حنجره پروانه سلحشوریان(!) و غلامرضا حیدریان(!) در نطقهای پیش از دستور پژواک می یابد!
در این صورت نمیبایست برای کوفیان امروز نیز مصداق یابی کرد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
ما دوست و دشمن ابدی «داریم»!
هنری کیسینجر سالها پیش و با گویشی ناقدانه، آموزش سیاست در مراکز دانشگاهی کشورش را به سیستمی سترون تشبیه کرد که خروجی اش مشتی خوکچه آزمایشگاهی شده!
آفتی که نوعاً در ایران نیز دامنگیر ساختار آکادمیک و برونداد آن در عرصه مدیران و دبیران کشور شده است.
آفتی که به فونداسیون تدریس و تحصیل آکادمیک در ایران بویژه در حوزه علوم انسانی بازگشت دارد که قالباً «مونتاژمحور» است.
سازمان آموزش دانشگاهی در ایران مبتلا به یک رنجوری ناشی از مستمندی اندیشه است و اساسا در این سازمان «تولید اندیشه» تعلق به اقلامی دارد که نه موجود است و نه نیازی بابت آن وجود دارد.
ساختاری که غیرمستقیم قائل به صباوت فهم ایرانی است و یگانه راه رستگاری را قرار دادن قطعات تولیدات دانشی و وارداتی غرب بر روی خط مونتاژ و سوار کردن آن قطعات و بازتولید آن در فاهمه دانشجو و استاد ایرانی می داند.
در این ساختار اندیشه تولید نمی شود و تنها اندیشه وارداتی از غرب «شائقانه» بازیافت می شود.
یکی از برجسته ترین کالاهای فکری وارداتی که عناصر دانشگاهی ایران بدون کمترین تردید و بشکلی مهوع و چاکرسالارانه آن را ایقان کرده اند، جمله معروف لرد پالمرستون، نخستوزیر پیشین بریتانیا است که با فهم ماکیاولانهاش از سیاست قائل به آن بود که در سیاست برای یک کشور دوست و دشمن ابدی وجود ندارد و تنها منافع ابدی (ملی) وجود دارد(!)
برخلاف «یقینداشت»ِ ذوب شدگان در بلاهت و آویختگان به بهیمیت غرب، جمله مزبور محصول رویکرد مُلّوَنانه و خویشکامانه و نان به نرخ روزخوارانه برسمیت شناخته شده در حوزه تمدنی «غرب سرمایه سالار» است.
برخلاف آن در حوزه ملاحظات دین سالارانه، برای جمهوری اسلامی دوست یا دشمن ابدی موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد.
جمهوری اسلامی دوست و دشمن ابدی ندارد بلکه اصول و مبانی ابدی دارد و بر اساس آن اصول و مبانی ابدی مُلزم به سیاست ورزی اخلاق محور است.
در ساختار دانش «مونتاژ محور» فهمیدن و اندیشیدن جرم است!
در این ساختار شما تنها موظفید فرمایشات کدخدا را «طوطیوارانه» و «شیدآوشانه» لب خوانی و بازخوانی و پیروی کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
بچه ها این سرزمین کربلاست!
بمناسبت عاشورای حسینی نوحه «دشنه بر لب تشنه» با صدای دلنشین «حسین فخری» را همراه با شعر «بچه ها این سرزمین کربلاست» تقدیم می کنم به همه سیه جامگان حسین ابن علی (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه ها این سرزمین نینواست
بچه ها این قسمت اسمش کربلاست
پیکر یک مرد اینجا آشناست
پیکرش صد پاره و از سر جداست
بچه ها این پیکر مولای ماست
بچه ها این دشت بی آب و علف
این زمین نحس ، این شنزار مرگ
هم نشان از مرد دارد هم ز ننگ
بوده نامش از قدیم کرب و بلا
خاستگاه ظالمان و اشقیاء
بچه ها این بیرق سبز و ستبر
بیرق عباس، آن شیر نژند
هم نشان از عدل دارد هم ز حق
ناز شست مردمان مرد ـ مرد
بچه ها این صورت خیلی قشنگ
این سر بر نیزه بنشسته به جبر!
این عزیز زینب کبری در قلب و دو عین
حجت باریتعالی؛ آن دلاور؛ آن حسین
یادگار پاک آن مرد امین
آن محمد، آن علی، آن نازنین
اینک از جور «زیاد» و «حرمله»
«ناصرن ینصرنیش» شد دغدغه
...
بچه ها از هر گروه و هر نژاد
دست اندر دست هم بایست داد
رویگردان از تبار کوفیان
سر به پیغام حسین باید نهاد:
«من عزیز فاطمه ام ذلت نشایست بر رهام
من حسین ابن علی پرورده حُریتم»
...
بچه ها این ماجرای کربلاست:
بچه ها «هیهات من الذله» سرمشق شماست
بچه ها این ماجرای کربلاست
بچه ها این ماجرا «کار» شماست
«کل ارض کربلا» سرمشق فردای شماست
...
سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبهه ها یادش بخیر
....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
الللکی میگن!
تتلو گیت بصورتی قابل توقع یک بار دیگر جنگ حیدری ـ نعمتی بین دو جناح سیاسی ایران را دامن زد بدون آنکه چنین نزاعی توان آن را داشته باشد تا مدعیان را به قدر ارزنی برخوردار از اصالت و صداقت کند.
هر چند در شناعت غیر قابل انکار سفیهی بنام «تتلو» و رکاکت وی به ساحت امام سوم شیعیان جای کمترین شبهه نیست اما محل نزاع به دل نچسبیدن پرخاشگری کسانی است که خیز برداشته تا از این ماجرا جهت تسویه حساب سیاسی با جناح مقابل بهرهبرداری کنند.
استغاثه «افشین علا» نمونه بارزی از همین ابراز بی تابیهای نامسموع است که فرموده اند:
چگونه تاب سکوت بیاورم، وقتی در سالهای اخیر حتی امثال این جانورهای منحوس و نجس نیز بر صدر نشانده شدند! و این در حالی بود که چه بسیار هنرمندان عرش پیما و عاشقان صاحبدل، به جرم عدم همراهی با یک جریان سیاسی، رانده شدند و بی مهریها دیدند و اهانتها شنیدند!
خیر جناب علا!
واقعیت آنست که دو طرف ماجرا چندان علیهسلام نیستند و هر دو و به اقتضا در کمین چنین «کثافاتی» نشستهاند تا به بهانه «دفاع از مقدسات» کینه و نفرت و عقدههای انباشتهشان از طرف مقابل را برون ریخت کنند.
تصنعی بودن و به دل ننشستن بی تابی امثال افشین علا در «تتلو گیت» از آن روست که وی در نامه اش به ایهام از شجریان تحت عنوان «هنرمند عرش پیما که بناحق رانده شده» یاد می کند در حالی که همین عرش پیما بود که در بی بی سی نزول اجلال فرمود و در حلقه گوگوش حشوخوانی کرد و در فردای شبی هم که «آن گوگوش» مانند «این تتلو» از عمق نجاست کلامی و در مستی لایعقل ناشی از «شُرب خمر بیرون از ظرفیت» با گندچاله دهانی به ساحت قدسی امام دوازدهم شیعیان اسائه ادب کرد(!) حضراتی که امروز سنگ حرمت ائمه را به سینه می زنند آن روز ماخوذ به حیا شده و مصلحت اندیشانه به ثقل سامعه و غمض عین حسابشده مبتلابه شدند!
خیر دوستان ـ الللکی میگین!
رنجوری امروزتان تصنعی بازیگونه بابت ناکامی تان در بازی دیروزتان است!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حریت یتیم شد. شرف تکید. حسین شهید شد!
نجس ها!
مُشتی پیرمرد فسیل در کنار چند پتیاره عجوزه در جوار سینه زنان و عزاداران حسینی در تورنتوی کانادا با منحط ترین شکل ممکن اقدام به رقاصی و با رکیکترین و شنیعترین ادبیات هرزگی به ساحت پاک و منزه امام سوم شیعیان اسائه ادب می کنند و از وجنات و سکناتشان چنان مشهود است که از این همه قحبگی فکری، حظ غرگی ذهنی میبرند!
ویدئوی این «کارناوال کثافت» در فضای نت موجود است و شایسته نیست این مکان را با انتشارش نجس کنم.
من قبل از آنکه به جمهوری اسلامی ایران افتخار کنم یا نکنم، افتخار میکنم از این لجنزار عنیف بیرونم.
افتخار می کنم که ملتم، کشورم را از وجود نجس این زباله ها پالود.
افتخار می کنم که مرگتان را می بینید اما ایران را دوباره و هرگز نمی بینید.
بی شرفان بقول اخوان ثالث «نطفهشان» شاید نطفه زال زر است
لیک کشتگاه و رستگاشان نیست رودابه
...................................................
بمیرید بمیرید در این گند بمیرید
در این گند چو مُردید، به استنجا رسیدید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
انقلاب کردن، یا انقلاب ساختن!؟ مسئله این است!
انقلاب در نقطه مقابل رفورم، خیزشی خودجوش و درون جوش و فراگیر نزد ملتی است که فصل مشترکشان رنجوری ناشی از بدجوری نظم موجود بمنظور تحصیل نظم مطلوبشان است.
تباین انقلاب و رفورم را می توان در دنیای شیمی با تباین عمل اکسیداسیون و موتاسیون شبیه سازی کرد. بر این منوال منطق انقلاب به موتاسیونی می ماند که پدیده را از حیث خصلت و صفات بشکلی درون جوش دچار استحاله و تغییر محتوائی و دفعی می کند. برخلاف فرآیند اکسیداسیون که با «حفظ ساختار مولکولی» سوژه محکوم به تغییر میگردد.
انقلاب اسلامی ایران نیز با لحاظ تمام استانداردهای ریخت شناسانه و معرفت شناسانه تکانشی ساختارشکنانه بود که نطفهاش در رَحِم «ناکارآمدی رژیم پهلوی» منعقد و بدون نیاز به سزارین بصورت طبعی و بومی رشد کرد و بموقع نیز بصورت طبیعی زایمان شد.
آنی که در حال حاضر با حمایت و مدیریت آمریکا از طریق تحریمهای اقتصادی و لجستیک عوامل میدانی و ایرانیاش در داخل و خارج از کشور سازماندهی می شود هر چه که هست انقلاب نیست و کوششی را می ماند تا از طریق تحمیل بحران معیشت و نشاندن شهروند در زمین استیصال و فلاکت بتوانند جمهوری اسلامی را از درون مبتلا به آنتروپی کند.
نقشه واشنگتن برای تحقق فروپاشی در دستور کارش نمونه شبیه سازی شده از «تراژدی کربلا» است.
واشنگتن بجای انقلاب کردن در ایران بدنبال انقلاب ساختن در ایران است و چون می داند «انقلاب» ساختنی و «بفرموده» نیست لاجرم می کوشد با لقاح مصنوعی شهروند اسیر معیشت شده در ایران را «کوفی سازی» کرده تا در بهترین بزنگاه با توسل به سنت «شمرانگی» جمهوری اسلامی را فروپاشی نموده و بدین طریق نوزاد ناقص الخلقهاش را در ساختار سیاسی ایران، سزارین کند.
بر این منوال اپوزیسیون در ایران اسم مستعار روند کوفیسازی از شهروندان است تا از این طریق بتوانند شهروندان را به صرافت خستگی از مقاومت و پذیرش زعامت آمریکا دلالت کنند.
تحمیل «بحران معیشت» یگانه کارت قدرتمند آمریکا در این «انقلاب ساختن» نیست و برگ برنده دوم آمریکائیها التفات ایشان به کارآمدی «سنت شمرانگی» در مصاف مزبور است.
شمرانگی تالی فاسد نفوذ امیرانی در اندازه «شمر ابن ذیالجوشن» به بدنه حکومت «علی ابن ابیطالب» در کوفه بود که سالها بعد توانست به اعتبار کاریر سیاسی خود با به شهادت رساندن «حسین ابن علی» انقلاب رسول الله در مکه را بعد از هفتاد سال با موفقیت در کربلا ذبح کنند.
تراژدی کربلا فرجام محتوم نفوذ شمرها در حلقه حکومت «علی ابن ابیطالب» بود که این فرصت را فراهم کرد تا هفتاد سال بعد یزیدیان را با نفوذیان علیه انقلاب رسول الله به هم افزائی برساند.
امری که حسب ظواهر بار دیگر و این بار در دستور کار کاخ سفید و اپوزیسیون کوفی و شمران نفوذی در جمهوری اسلامی، قرار گرفته!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
وزیر بیمار است!
آقای وزیر بهداشت در پاسخ به درخواست کمک یک شهروند بیمار و ناتوان از تهیه هزینه درمان، از سر سیری خطاب به ایشان بذله می فرمایند! (ویدئوی بالا را ببینید)
جناب وزیر - دست انداختن یک شهروند مستاصل که به بمنظور کسب کمک به شما پناه آورده، کمال بیشرمی است.
بیشرمی است که از موضعی خُلدآشیانه آلام شهروندان را دستمایه خودشیرینی و تخفیف آن بینوایان قرار دهید.
ساختن بذله از رنج و استیصال شهروند نشان دهنده آن است که وزیر بیماریها خودش بیمار است.
بیماری آن شهروند اگر بقول وزیر مربوطه با «خود مالیدن» حل می شود، متعاقبا وزیر بیماری که از موضع خدایگان ـ بنده شهروندان را دست میاندازد را چگونه باید «مالاند» تا شفای عاجل حاصل گردد؟
ظاهرا وزیر مربوطه از شدت تنعم مبتلا به کسالت ماری آنتوانت همسر لوئی شانزدهم در انقلاب کبیر فرانسه شده اند که از منتهی الیه برج عاج نشینی وقتی مطلع شد شورش مردم بدلیل آن است که نانی در سفره ندارند معظم له خیراندیشانه توصیه فرمودند:
خوب بجای نان بروند بیسکویت بخورند!
جناب وزیر!
معروف است مال باخته ای به قاضی شکایت بُرد که شب گذشته وقتی خواب بودم منزلم را دزد زده. قاضی پرسید چرا هنگام حضور دزدها خواب بودی؟ مال باخته گفت تصور کردم مسئولین امنیت کشورم بیدارند!
جناب وزیر توقع مردم از شما مرهم گذاشتن بر دردهایشان است شایسته است بجای دلقک بازی به مسئولیتهای محوله تان بپردازید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
May 11
آلزهایمر تنها فراموش کردن نیست
فراموش شدن نیز هست!
فراموش کنی فراموش هم میشی!
زندگی در لجن!
اظهارات علی اصغر رمضانپور سردبیر خبر در تلویزیون سعودی «ایران اینترنشنال» در توجیه روائی تریبون دادن به تروریست های الاحواز که ۲۵ نفر از شهروندان خوزستان را دو روز پیش در اهواز به شهادت رساندند، حائز استفراغ است!
لینک اظهارات رمضانپور ـ http://yon.ir/tptNm
این کمال تعفن است که رمضانپوری که زمانی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بود اکنون تا آن درجه خوار شده که در ولع «زندگی با هر سفلگی» از گرفتن مواجب آغشته به نجاست حکام ریاض در تلویزیون تابعه شیوخ عربستان کمترین حظ ناخوشآیندی نمیبرد!
زمانی دکتر علی شریعتی شکوه می کرد که «وه چه زشت است مُردن در بستر آن هم به ضرب اسهال»!
و اکنون باید جمله ایشان را بدین منوال تبصره زد که:
وه چه زشت است زندگی در لجن زار آن هم به ضرب تناول لقمه های نجس و حرام حکام ریاض!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
هدایت شده از یاسین عصر
s1.mp3
5M
✅آفات فرد محوری در تحلیل سیاسی
چند نکته ی ناب از #داریوش_سجادی
🔸ایشان فارغ التحصیل علوم سیاسی از،دانشگاه هاروارد هستند.
http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9
از اوبامای مودب تا روحانی دوست داشتنی!
در حد فاصل سپتامبر ۲۰۱۳ که طی آن حسن روحانی بعد از تماس تلفنی با اوباما مبتلابه «مودب بینی اوباما» شد تا سپتامبر ۲۰۱۸ که اینک و این بار ترامپ در رویت سیمای روحانی «دوست داشتنی بودن روحانی» را کاشف شد، یک ویژگی مشترک مشهود است.
ظاهرا همان چیزی که در ۲۰۱۳ روحانی را به «مودب بودن اوباما» صرافت کرد اینک و در ۲۰۱۸ همان چیز توانسته ترامپ را به «دوست داشتنی بودن روحانی» دلالت کند!
نیاز تاکتیکی جهت موفقیت استراتژیکی همان چیزی است که در ۹۲ روحانی را برای موفقیتاش در گشایش مذاکرات هسته ای متوسل به چرب زبانی برای اوباما میکرد و اینک همان «نیاز» در ۹۷ و بمنظور گشایش بخت جمهوری خواهان در انتخابات کنگره، ترامپ را به شیرین بیانی برای روحانی مرتکب می کند.
اصرار ترامپ به نشست با روحانی ناشی از این واقعیت بود که ريس جمهور آمریکا و جمهوریخواهان در حال حاضر وضعیت نامساعدی در افکار عمومی آمریکا دارند و با حفظ همین وضعیت، شکست ایشان در انتخابات پیش روی کنگره تقریبا قطعی است مگر آنکه ترامپ در فرصت باقیمانده بتواند جهت تغییر افکارعمومی برگ برنده ای را بر روی میز بگذارد.
بر این اساس ترامپ تمایل داشت از فرصت حضور روحانی در نیویورک استفاده کرده و با ترتیب نشستی ولو از «موضع قلدرانه» و بدون توجه به نتایج آن نشست «صرف برگزاری آن نشست» را با این بسته بندی به افکار عمومی در آمریکا بفروشد که: توانستم همانند کره شمالی، ایران را نیز از موضع قدرت و با حربه تحریم، پای میز مذاکره بنشانم.
تا همین اندازه برای ترامپ کفایت می کرد تا از این طریق شاکله خود در باصره آمریکائیان را در قامت «رئیس جمهور مقتدر و موفق» بازتولید و بدینوسیله برای موفقیت جمهوریخواهان در انتخابات کنگره، گشایشی فراهم کند.
رویکردی که در کریدورهای سازمان ملل مورد وثوق لایههائی از «سمپاتهای روحانی» نیز قرار داشت و ایشان نیز کوشیدند از استیصال ترامپ بهره برده و ضرورت نشست و امتیازگیری از ترامپ را به محافل تصمیم ساز نظام در داخل ایران پمپ کنند!
مقاله «نیاز روحانی و ترامپ به حرف زدن» منتشره در روزنامه نیویورک تایمز ۵ سپتامبر (Trump and Rouhani Need to Talk) در کنار انتقال پیام این مقاله به تصمیم سازان نظام از طریق «آقایانی» که در ایران به خوش نشینی در محافل سیاسی اشتهار دارند! آن هم بمنظور متقاعد کردن حکومت به ضرورت این نشست، جهد وافری بود که نهایتا قرار بود به نشستی خصوصی بین روسای جمهور ایران و آمریکا و با دعوت و میزبانی دبیرکل سازمان ملل در حاشیه مجمع عمومی سازمان در نیویورک منجر شود. (لینک مقاله نیویورک تایمز ـhttps://nyti.ms/2QkAZ23)
ظاهرا همه چیز نیز بر وفق مراد بود جز آنکه در آخرین لحظه، ثلاثی نئوکانهای جنگ طلب (پمپئو ـ بولتون ـ هیلی) توانستند به لطف اتحاد استراتژیک شان با حکام ریاض و از طریق توسل به عملیات تروریستی ۳۱ شهریور در اهواز بموقع زیر میز آن نشست طراحی شده زده و با رادیکال کردن اتمسفر سیاسی بین «دولت منفعل ایران» و «ترامپ بیزینسمن آمریکا» توپ را کماکان در زمین «براندازان» نگاه دارند.
اظهارات ترامپ در رواق سازمان ملل و قبل از سخنرانیش در مجمع عمومی مبنی بر آنکه «ایرانیها می خواهند با من ملاقات کنند اما پیش از آن باید لحن خود را تغییر دهند» نشان از آن دارد «دوست داشتنی بودن روحانی برای ترامپ» طریقیت داشت و نه موضوعیت و انقضای زود هنگام تاریخ مصرف آن «دوست داشتنی بودن» موید آنست که بدون لحاظ مومنتوم «تلآویو ـ ریاض ـ نئوکان» دست «ترامپ و سمپات های روحانی» برای بازی کردن در قمار سیاست چندان باز نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344