eitaa logo
داریوش سجادی
944 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی نخواهی واقعیت رو قبول کنی ، واقعیت می‌کوبتت به دیوار! و خودشو بهت تحمیل میکنه بولتون وعده داده بود بهمن ۹۷ جشن سقوط جمهوری اسلامی را در تهران بزگزار میکند! حالا همچون سنگ استنجا اخراجی کاخ سفید شده و با خودش میگه: چی فکر می‌کردیم و چی شد!!!؟
داریوش سجادی: ... جناب پناهیان ـ هر چند به درستی سنت سیئه دو قطبی‌سازی را در مناسبات رفتاری ایرانیان نشانه‌گذاری کرده‌اید اما آنرا به خوبی آسیب‌شناسی نکرده‌اید. کثیری از ایرانیان به لحاظ تاریخی آلوده‌ترین افراد به ایدئولوژی شیطانی‌اند! مقاله شیطانیزم ایرانی متن کامل این مقاله را در سایت یاسین عصر (آدرس زیر) ببینید https://bit.ly/2mjTWr3
… ساکنان کاخ شیشه‌ای! فرای آثار نظامی و اقتصادی حمله به پالایشگاه نفتی سعودی این عملیات از حیث محتوا برخوردار از هوشمندی بالائی بود تا حدی که بخوبی توانست اهدافی فرای پالایشگاه «بقیق» را در عمق استراتژیک ریاض، مورد اصابت قرار دهد. در مقام تشبیه کروزهای اصابت کرده به پایانه آمریکائی «آرامکو» حکم تدبیر حاذقانه حکیمی را داشت که در «گلستان» بی‌تابی غلام در کشتی و وحشت وی از دریا را با افکندش در مهیب و نهیب خروشان دریا تشفی داد و غلام مصیبت دیده در بازگشت به کشتی «آرام گرفت» و بصرافت افتاد که: قدر عافیت آنی داند که به مصیبتی گرفتار آید. ریاض تا قبل از حملات ۱۴ سپتامبر بدون توجه و تفطن به شدت آسیب‌پذیری‌اش از یک جنگ محتمل در منطقه، به لطائف الحیل می‌کوشید تا واشنگتن را ترغیب و تشجیع به جنگ نیابتی با ایران کند. مالیخولیای آل‌سعود این امکان را به ایشان نمی‌داد تا بفهمند بر فرض ورود مستقیم ارتش ایالات متحده به جنگ با ایران باز هم این عربستان است که بمثابه گوشت مقابل توپ بهترین و نزدیک‌ترین و در دسترس‌ترین هدف در جنگ مفروض است و تاسیسات و تجهیزات و تمهیدات‌اش، خوش‌دست‌ترین هدف کم‌هزینه برای کروزهای از نوع عملیات ۱۴ سپتامبر خواهند بود! عملیات ۱۴ سپتامبر و عمق استراتژیک مورد اصابت قرار گرفته در این عملیات قبل از «بقیق» و «خریص» فاهمه دولتمردان ریاض را مورد اصابت قرار داد و با صراحت و شفافیت به ایشان فهماند: آنرا که خانه «نئین» است بازی نه این است! و آنانکه در کاخ شیشه‌ای نشسته‌اند و جبروت‌شان با سنگریزه‌ای می‌شکند عقلاً و قهراً بیشتر موظفند از تنش احتراز جویند. ولو آنکه دلخوش به استتار فتوری و زبونی خود پشت قوای مسلحه مهتران آمریکائی‌شان باشند! لکنت اولیه و چند روزه حکام سعودی در فردای عملیات ۱۴ سپتامبر را باید ناشی از شوک و غافلگیری ریاض تلقی کرد که فهمید در جنگی مفروض با ایران ولو آنکه ریاض‌شان در کنف حمایت «ترامپ» نیز باشد علی ایحال هزینه اصلی و خسارت قطعی بر عهده و ذمه حکومتی است که مجبور است با ایران همسایه باشد! و اگر مختصر عقلی در مخیله سعودی باقی مانده در آنصورت می‌بایست غلامانه گوشه‌نشینی در کشتی عافیت «همزیستی مسالمت‌آمیز» با ایران را وجه همت خود قرار دهند! هر چند دولتمردان سعودی هنوز هم تا آن اندازه ذکاوت ندارند تا بفهمند: ترامپ مرد جنگ نیست و به تعبیر خودش تخصص‌اش دوشیدن پستان گاو‌های شیرده کاخ‌های شیشه ای سعودی است! …
📌 اطلاعیه در نظر دارد جهت تکمیل کادر علمی چند واحد معاونتی از توانمندان و علاقمندان دعوت به همکاری نماید. 🔹شرایط همکاری 👇👇 ۱) دانشجو یا فارغ التحصیل ارشد یا دکتری؛ علوم سیاسی / مدیریت رسانه / تحقیق در ارتباطات / ژورنالیسم ۲) فعال ؛ سیاسی / رسانه ای / شبکه های اجتماعی ۳) پیج ها و کانال های فعال + تولید محتوای سیاسی ۴) ساخت کلیپ ۵) مستند سازان حرفه ای 🔸افراد بصورت شخصی یا گروهی که فعالیت ثبت شده ای دارند میتوانند به شماره مندرج در آگهی پیام دهند. ** لازم به ذکر است با افراد یا گروه هایی در همکاری خواهد شد که هیچ گونه جهت سیاسی اعم از اصولگرا شامل پیرو اشخاص خاصی بودن...یا اصلاح طلب ....و...نداشته باشند. 🔸بعد از گزینش نهایی و بستن قرارداد قانونی ، طبق قرارداد حق الزحمه نیز پرداخت خواهد شد. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 لطفا افراد واجد الشرایط پیامک دهند. از تماس مستقیم با این شماره جدا خودداری نمایید. 0905 819 8578 مدیریت
جلال آل‌احمد تعریف می کرد: روزی در یکی از کوچه پس کوچه‌های مشهد با پوستینی روستائی نشسته بودم که ناغافل یکی از زوار دهات به پشت‌ام زد و بدون آنکه بین خودش و من تفاوتی احساس کنه پرسید: عمو پوستین‌ات رو می فروشی؟ جلال می گفت خدا رو شکر کردم که وسوسه دکترا گرفتن را در من کشت تا با چهار کلاس سواد دانشگاهی خود را از جامعه‌ام دور نبینم و امروز این پیرمرد روستائی من را از جنس خود بداند و ببیند. ــــــــــــــــــ متاسفانه این آفت قدیمی سالهاست که گریبان گیر فضای دانشگاهی ایران است و جوانان با ورود به دانشگاه و گذراندن چهار واحد عمومی احساس «خود نیچه‌بینی» کرده و با تفرعن و تکبر خود را تافته جدا بافته از جامعه فرض می‌کنند و بینی خود را از بوی تعفن مردم شان(!) گرفته و با کراهت از ایشان روی برگردانده و در توهم روشنفکری و همه چیزدانی و فضیلت و برتری و از ما‌بهترانی، فرو می روند! اطوارهای مسمایان به روشنفکری در سینما «عصر جدید» بعد از تماشای «هامون» مهرجوئی مهوع بود. همان هائی که مهرجوئی در «هامون» کیفرخواستی علیه‌شان صادر کرد که «عمری درس خوندن تا گُهی بشن اما هنوز آویزون‌اند»! جماعتی که با «خودفریبی و توهم» از روشنفکری فقط ادا درآوردن و موی دمب‌اسبی و عینک پنسی و صرف قهوه اسپرسو را عهده‌داری می‌کنند! شخصاً اعتراف می‌کنم: من روشنفکر نیستم! باور به روشنفکری با قرائت ایرانی، تن دادن به تفرعن شیطانی است. همان شیطانی که با ابتلا به خود برتربینی که «من از آتشم» و «انسان از خاک» متفرعنانه از تعبد خداوند تمرد ورزید! وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ و به فرشتگان گفتيم :آدم را سجده کنيد،همه سجده کردند جز ابليس که سرباز زد و برتری جست. برخلاف سنت Enlightenment که غافلانه و به اشتباه در ایران آنرا Intellectualism می‌انگارند! روشنفکری از این جنس در غرب تنه بر عقلانیت می‌زد. این در حالی است که سنت روشنفکری ایرانی تن دادن به یک دوگانه منحط از تبختر و فخرفروشی و خود برتربینی است. متابعتی از منطق آشنای باینری و فهم دیجیتالی «انسان ایرانی» از جهان و کائنات و متعلقات و محتویاتش! گفتمانی سیاه و سفید که در آن برای ابراز و اثبات وجود و اصلحیت خود لزوماً باید جبهه مقابلی برای خود تعریف کنی که برآیندی از سفلگی و حقارت است. روشنفکر در گفتمان ایرانی برای مانائی وجود پر نخوت خود چاره‌ای ندارد تا بقای خود را محول به خلق جبهه‌ای از تاریک فکران در مقابل خود کند که مختصات هر دو سوی جبهه را نیز شخصاً و برگرفته از خوشآیندها و ناخوشآیندهای سلیقگی خود فهم و معنا و قرائت می کند. خاک بر صورت چنین روشنفکری باید پاشید که برای اثبات ارجحیت و اصلحیت‌اش، جامعه خود را متهم به تاریک‌فکری می کند. دو گانه «روشن فکر ـ تاریک فکر» تبلور عینیتی شیطانی از صباوتی گریم شده است. به باورم ، روشنفکر را با چنین مختصاتی نباید برسمیت شناخت و همه انسان‌ها بیرون از آن «دوگانه شیطانی» همزمان «عوام و خواص» اند. چه آن چوپانی که در دل کوه تخصص گوسفندگردانی دارد نسبت به استاد دانشگاه به اعتبار تخصص‌اش خواص محسوب می‌شود. هم چنان که آن استاد دانشگاه به اعتبار جهل‌اش از تخصص چوپانی، نزد چوپان عوام خواهد بود! هم چنان که همان استاد در مقابل چوپان مفروض در حوزه تخصص خود خواص است و چوپان در آن حوزه عامی است. بخشی از مقاله من روشنفکر نیستم! https://bit.ly/2kQAth4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حملات تلافی جویانه عربستان یا بوسیدن دست ایران مصاحبه دکتر #داریوش_سجادی با بی بی سی 🔺کاری از #بصیرت_عمار
لواشک آلو! رفتار «سعید ملائی» جودوکاری که بدلیل احتراز از مقابله با حریف اسرائیلی فرصت کسب مدال طلا در مسابقات قهرمانی جهانی جودو در توکیو را کراهتاً واگذار کرد، مؤید یک نابسامانی جدی در ساختار ورزش ایران است! صورت قضیه شفاف است و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بدلیل برسمیت شناخته نشدن رژیم صهیونیستی توسط ایران و موجودیت نامشروع حکومت اسرائیل ، ورزشکاران ایرانی پیرو سیاستگذاری‌ سازمان ورزش ایران از مبارزه با حریفان اسرائیلی در رقابت‌های ورزشی استنکاف می‌ورزند. این در حالی‌است که «ملائی» در حسرت و رغبت به طلای المپیک ۲۰۲۰ با رفتاری ساختارشکنانه از بازگشت به ایران اجتناب و رسماً و علناً اعلام کرد: زیر پرچم کمیته بین‌المللی المپیک و در تیم پناهندگان به مصاف رقیب اسرائیلی‌اش می‌رود و می‌کوشد با تمرین و پشتکار طلای المپیک ۲۰۲۰ را تصاحب کند! نارفیقی ملائی با اردوی جودوی ایران و دهان کجی وی نسبت به سیاست تنزه‌طلبانه ایران نسبت به حکومت غیرقانونی اسرائیل محصول مناسبات «مدال محورانه» در فونداسیون ورزش ایران است که طی آن اخلاق قربانی اشتهار می‌شود! اخلاق در ورزش نقطه عزیمت یک ورزشکار در حدفاصل دو رویکرد «پهلوانی» تا «قهرمانی» است! قدر مسلم این ورزش اخلاق‌محور است که اثبات کرده ظرفیت آن را دارد تا تاریخ ورزشی جهان را مُزین به مفاخر ورزشکاری کند که می‌توانند شجاعت نه گفتن به مدال را با نجابت توام با بی‌اجابتی‌شان به پلشتی‌ها، مابه‌ازای استجابت پهلوانی خود از جانب مردم کنند! زنده یاد «تختی» اگر برای مردم‌اش عزیز است عزت‌اش مدیون مدال‌های طلایش نبود! عزت تختی مدلول صولت مردانه و حشمت پهلوانانه و سلوک خاضعانه‌اش با مردم و خروج تهمتهانه‌اش با نامردمان‌اش بود! ورزشکاران ایران اگر نمی‌توانند «تختی» شوند کاش لااقل «محمدعلی» باشند که طلای المپیک‌اش را در اعتراض به منع ورودش به رستوران سفید‌پوستان به رودخانه اوهایو پرتاب کرد! زنده‌یاد علی حاتمی در «حسن کچل» به حلاوت «فخر پهلوانانه» را با «وهم قهرمانانه» به با هجوی نازک‌اندیشانه، ماندگارانه شفاف‌سازی کرد: حسن کچل:خسته نباشی پهلوون پهلوون: پاینده باشی جوون حسن کچل: ازکدوم جنگ میایی پهلوون؟ پهلوون:جنگ؟ حسن کچل:آره ، جنگ با اژدهای هزارپای هفت سر! پهلوون: گفتی اژدها؟ حسن کچل: شایدم دیوا پهلوون: دیوا؟ حسن کچل: آره پهلوون پهلوون: تو از پهلوونای قصه حرف می‌زنی، من پهلوون قصه نیستم. حسن کچل: مگه تو پهلوون نیستی؟ پهلوون هستم اما پهلوون قصه نیستم! حسن کچل: پس تو از کجا میایی؟ پهلوون: از مسابقه حسن کچل: از مسابقه؟ مسابقه دیوکُشی؟ پهلوون: بازم میگه دیو! نه بابا با آدم! آدم با آدم ، حریف با حریف ،ولی مثه دو تا دوست ، دو تا ورزشکار. حسن کچل: ورزشکار؟ پهلوون: آره، من سنگ هفتاد منی رو بلند کردم. حسن کچل: از روی کدوم چاه؟ پهلوون: بازم میگه چاه! حسن کچل: از جلوی کدوم چشمه؟ پهلوون: چشمه؟ حسن کچل: آره همون چشمه که آبش به رو مردم شهر بسته اس. پهلوون: من سنگو از رو زمین صاف بلند کردم! حسن کچل: زدیش رو سر دیوا؟ پهلوون: بازم میگه دیو! من سنگو گذاشتم سرجاش! حسن کچل: چرا؟ پهلوون: واسه اینکه اگه یه بند انگشت اشتباه می‌کردم ، بازنده بودم ، آخه گوش تا گوش داور نشسته بود! حسن کچل(طعنه زنان):خسته نباشی پهلوون(!) پهلوون: پاینده باشی جوون. حسن کچل: ولی آخه دیوا چی می شن؟ پهلوون: من دارم از حالا خودمو واسه بهار آینده آماده می‌کنم. حسن کچل: پس تو فکرشی!؟ پهلوون: میخوام تو اون بهار سنگ صدمنی رو وردارم. حسن کچل: که دوباره بذاری سرجاش!؟ پهلوون: آره به یاری حق! حسن کچل: لواشک آلو! پهلوون: چی؟ حسن کچل: برگه‌ی هلو!! پهلوون: چی؟؟ حسن کچل‌‌(نا‌امید): خسته نباشی پهلوون! پهلوون : پاینده باشی جوون!!!
لبخند دیپلماتیک! خندیدن و بشاشیت هر چند ارزش است اما دنیای دیپلماسی آداب خود را دارد و قهقهه در شان یک دولتمرد آن هم در ترازی عالی‌رُتبه نیست! خنده در دنیای سیاست مشتمل بر لبخند و تلخند و زهرخند و نیشخند است! متانت و وقار و تشخص اصلی‌ترین توقع از یک دیپلمات عالی رتبه آن هم در نشست‌های عالی سیاسی و دیپلماتیک با طرف‌های خارجی است! نهاد دیپلماسی دولت «تدبیر و امید» مذاکره که بلد نبود! مبارزه هم که بلد نیست! کاش لااقل مشق خندیدن و درست خندیدن می‌کرد!
گاوسالاری! تتلو از طرفداراش خواسته ۱۲میلیون کامنت زیر پست اینستاگرامش بگذارند و تاکنون گامنت‌هایش به ۱۷میلیون رسیده! بقول علی شریعتی: اگر جوان شیعه و تحصیل کرده امروز هوس‌ها و هوس بازی‌های بلتیس فاحشه‌ای از یونان را در زیباترین اشعارش به فارسی می‌یابد اما نهج البلاعه علی را نمی‌یابد، دلیل این تناقص «نشناختن» است! بقول سلمان هراتی: بگذار گریه کنم! برای دنیایی که زیست‌شناسان رُمانتیکش سوگوار انقراض نسل دایناسورند! دنیایی که در حمایت از نوع خویش، گاو شده است!
گاگول‌ها ادامه در زیر 🔽🔽🔽
توجیه! چرا وقتی قصد تقسیم فضائل و محاسن و ارشدیت ها و افضلیت ها و اعتبارها و حُریت ها و دانش و آگاهی ها را داریم همه این امتیازات را آن چنان فله ای و به ثمن بخس به حساب جوانان واریز می کنیم کانه سقف آسمان شکافته شده و بهترین جوانان دنیا از حیث هوش و دانش و ارزش و سیرت و صورت و ظاهر و باطن به طرفة العینی و در تیراژی میلیونی در حد فاصل جغرافیای منحصربفرد ایران نزول اجلال کرده اند! اما بمجرد آنکه رفتاری نامتعارف و زننده و ناهنجار و کریه و مهوع از سوی همین جوانان بروز پیدا می کند ناگهان عوام و خواص و روحانی و جسمانی و دکتر و مهندس و وکیل و وزیر و صغیر و کبیر، زمین و زمان را به هم می ریزند که: ایهالناس چه نشسته اید که مسبب و مقصر و محدث همه کژروی ها و کژ اندیشی ها و کژتابی ها و کژرفتاری های جوانان چیزی نیست یا کسی نیست الا حکومت و نظام و آمریت و عبوسیت و محدودیت تحمیلی «حُکام» به این قشر معصوم و محبوب و ماجور و مظلوم!!!؟ گیریم حکومت نابلدانه یا مغرضانه یا جاهلانه عرصه را بر تحقق مطالبات مقتضای سن کسری از جوانان متشبث به الگوهائی غیر بومی، تنگ یا مسدود کرده. اما این بمعنای فقدان مسئولیت فردی چنین جوانانی هم می شود تا ایشان به بهانه «سیاست های انقباضی حکومت» مجوز فرار از مسئولیت و دست زدن به هر رفتار و اطوار نامتعارفی را «احصا شده» فرض نمایند؟ مشارالیها طوری صحبت کرده و کیفرخواست صادر می کنند گوئی این جوانان زیر بوته به عمل آمده‌اند و فاقد خانواده و پدر و مادر بوده‌اند! پس تکلیف و نقش پدر و مادر در رشد و تکوین شخصیت فرزندان‌شان چه می‌شود! حکایت عطای اعتبار به جوانان در فصل «جوان نوازی های سیاسی» و فرار از مسئولیت در «ابتلا به فضاحت های اخلاقی» حکایت «بیست» گرفتن ها و «صفر» گرفتن های کودکانه مان است که وقتی نمره مان بیست بود با افتخار و سربلندی خبر از آن می دادیم: بیست «گرفتیم»! و در مقابل تمامی صفرهای مکتسبه مان نیز همیشه یک پاسخ کلیشه ای داشتیم: معلم به ما صفر «داد»!!! قسمتی از مقاله گاگول‌ها https://bit.ly/2m7MzDr به بهانه پست قبلی (گاوسالاری)
از پاپتی‌ها تا مغز‌تهی‌ها! جناب اپوزیسیون پیغام دادن در جمهوری اسلامی چه جذابیتی می‌بینی که به ما نمی‌پیوندی!؟ دوست عزیز! مسئله من قبل از جذابیت جمهوری اسلامی، بی شمایلی و پوچی و بی‌هویتی و کثافت مبتلابه اپوزیسیونی است که خود را به غلط در قله فضیلت و بصیرت، فهم و معنا کرده بدون آنکه کمترین عمق مطالعاتی یا شعور اندیشگی داشته باشند! مشتی ورشکسته به تقصیر که سفاهت خود را با میکاپ و ظواهر با «تشخصی صوری» ما به ازا کرده‌اند. می‌فرمایند حامیان جمهوری اسلامی مشتی پاپتی و بی‌سوادند! بر فرض قبول! فضیلت شما کجاست؟ جز آب و رنگ و ادا و اطوار و فضل فروشی چیزی در انبان دارید! به جدم حسین ابن علی قسم اگر ارزنی شانیت و شعور و سواد نزد فحول تان می‌دیدم، سینه خیز به پابوس‌تان می‌امدم!
تلخند! کرباسچی با اشاره به انتقاد برخی افراد در فضای مجازی از خند‌ه‌های روحانی در دیدار با روسای جمهور فرانسه و انگلستان گفت: متاسفانه برخی بهانه های بچه گانه می آورند و مدام در حال ایجاد حاشیه اند. در صورتی که کلیت مسأله این است که کشور گرفتار تحریم و فشار است و همه باید تلاش کنند در چنین موقعیتی مسائل کشور حل شده و مشکلی به مشکلات دیگر اضافه نشود. یک عده هستند که فقط منتظرند حر‌های حاشیه‌ای را به جای اصل مسأله بزرگنمایی کنند! ... آقای کرباسچی ـ سواری پیش‌کش (!) شما به دولت تدبیر و امید بفرمائید چاک زین را محکم بگیرند بیش از این مقدرات کشور را فدیه نابلدی‌ها و خودباختگی‌هایشان نکنند! جناب کرباسچی ـ ملالی از خنده‌های هیستریک و نامتعارف دولتمردان نیست! محل نزاع تلخند ملتی است که زیر لب با خود نجوا می‌کنند: بر لبم کس خنده‌ای هرگز ندید الا مگر در میان گریه بر احوال خود خندیده‌ام!
فهم‌های رُباتیک! آبراهام مزلو به درستی معتقد بود: تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه خبری خاص، مطالعه پیوسته کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودی‌های مغز بر روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی شده توسط دیگران تبدیل می‌کند. زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف. مع‌الاسف در ایران نیروها و افراد و اقشار سیاسی و اجتماعی و طبقاتی بشدت خود را در مجاری و کریدورهای خاض فکری و خبری و رسانه ‌ای ایزوله کرده و با مفصل بندی‌هائی نامنعطف عملا خود را مُبدل به افرادی فاقد توانائی درک و فهم کارشناسانه کرده که تنها و طوطی‌وار دیتاهای جناحی خود را باور و القا می‌کنند!
#حب_الحسین_یجمعنا 📌 نیاز فوری به حمایت همراهان همیشگی بچه ها! الحمدلله اقلام خوراکی موکب ها با کمک مردم جمع شده اما هزینه( حمل و نقل )که مهمتره همچنان باقی مونده هر کس میتونه به اندازه جیبش حتی ۵ هزار تومن واریز کنه. و اونایی هم که تریلی کانتینر دار(اتاق دار)دارند و میتونن کمک کنن، بسم الله 🔸شماره حساب ۵۷۸۶۷۳۵۴۲۵ بانک ملت. شماره کارت۶۱۰۴۳۳۷۸۰۷۶۷۹۸۸۹ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 بنام موسسه یاسین عصر 🔹همکاری مشترک بصیرت عمار و موسسه پژوهشی یاسین عصر « اینم بگیم که؛ واریزی کلی رو استوری خواهیم کرد/ ان شاالله»