شاخصهای ابتذال!
ویدئوی «آقامون جنتلمنه» و اقبال به این ویدئو، شاخص ابتذال نزد جماعتی است که نه موسیقی را میفهمند و نه درکی از شعر دارند و نه شعور سُرایش را میفهمند.
این کمال ابتذال است که «قِر دادن» آن هم با مفتضحترین «قرشمال موسیقیائی» شاخص شعف و مبنای احراز هویت و ملاک ابراز شخصیت نسلی شود که برخلاف دکارت که «فکر کردن» را دلیل بر «هست بودگی خود» میانگاشت ایشان مُبتهجانه از آن بابت مفتخرند که:
قِر میدهم پس هستم!
اسباب تاسف است که علیرغم گذشت نزدیک به ۵۰ سال از فوت مرحوم شریعتی کماکان پژواک دلمویه دکتر در دهلیزهای تاریخ مسموع است که غمگنانه نهیب میزد:
اگر جوان شیعه و تحصیلکرده امروز هوسها و هوسبازیهای «بلیتیس» فاحشهای از غرب را در زیباترین اشعارش به فارسی مییابد اما نهج البلاغه علی را نمییابد دلیل این تناقض نشناختن است!
ملالی نیست. بقول دائی جان ناپلئون: چیزی که انتها ندارد «خریت» است!
هفت سال پیش که ویدئو کلیپ «گنگنم استایل» اقبال جهانی پیدا کرد و بیش از «یک میلیارد بار» در یوتیوب دیده شده همان موقع نوشتم:
در جهانی که «یک میلیارد» بیننده برای ویدئوئی که در آن «سای» با مبتذل خوانی مانند «علی ورجه» روی استیج با سبک سری ورجه وُرجه کرده و هذیان می بافد و نامش را موسیقی می گذارند و جمعیتی میلیاردی نیز برای چنین ابتذالی شیدائی می کنند! چنین ضایعهای چیزی نیست جز شاخصی بر یک مشنگیسم مزمن و جهانی!
وقتی موسیقی و خوانش موسیقیائی عبارت است از تلفیق هماهنگی بین صدائی خوش و شعری موزون و معنادار در کنار موسیقی زیبا، ریتمیک و هارمونیک، اکنون فریادهای هسیتریک و جنون انباشته از سکس در تولیدات «مسما به موسیقی مدرن» را چگونه می توان به عنوان موسیقی «وجدان» کرد؟
زمانی زنده یاد «سلمان هراتی» در یکی از سروده هایش اظهار می داشت:
دنیا به عشق محتاج است و خود نمی داند
خدابیامرز نیست تا ببیند اینک «دنیا» قبل از عشق محتاج ارزنی عقل و شعور است!
#داریوش_سجادی
#آقامون_جنتلمنه
#داریوش