🔺شر اسرائیل را از این جهان کم میکند
دست سردار حسین
@darjostojuyearamesh
5326
اگه ازم بپرسن قشنگترین واژهای که
یاد گرفتی چیه؟
میگم پذیرش...
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش
پذیرفتن آدما با تمام نقصهاشون
پذیرفتن اینکه مشکلات هست
ولی باید ادامه داد
پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه میکنم
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم
داشتن پذیرش یعنی پایان دادن
تمام دعواها و اختلافها💕🔗✨
@darjostojuyearamesh
5327
{یه زمانی اشتباه کردی چون بلد نبودی و نمیدونستی
یه زمانی اعتماد کردی و ضربه خوردی
اما به جاش یاد گرفتی
یه زمانی توی رابطه بودی و مناسبت نبوده
ولی تجربه کردی
ولی همهی اینا بخشی از رشد تو بوده
تا صیقل ببینی
نیاز داری سختی بکشی تا بتونی خودتو
رشد بدی.
رنج یه بخشی از زندگیته صبور باش
و جا نزن🪄🌩🌈}
@darjostojuyearamesh
5328
من شایسته این تدریس نیستم
دکتر محمدرضا اسلامی
قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افقهای کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن.
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد.
بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکلگرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است.
وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:
«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم. بنابراین پیشنها می کنم که مدیر فنی شرکت ما (آقای Nathaniel Wagner) این تدریس را انجام دهد.»
جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.
قدری جا خوردم.
کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است! ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند.
واقعا به فکر فرو رفتم. آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟ آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟
آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم؟
یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟ و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…
این فکر ها آمد و رفت.
گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم. اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.
سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و …
رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.
آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.
توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است
@darjostojuyearamesh
5329
ساعت دروغ میگوید
زمان دور یک دایره نمیچرخد!
زمان بر روی خطی مستقیم میدود و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمیگردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است! ساعت خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو نشان میدهد که دانهای که افتاد دیگر باز نمیگردد. و به یادمان میآورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمیگردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بیانتها تاثيری ندارد...
تفسيرش بماند برای اهلش...
همين!
فریبی که ما را خرسند میکند بیش از صد حقیقت برای ما ارزش دارد...
#تمشک_تیغدار
#آنتوان_چخوف
@darjostojuyearamesh
5330
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو رو حتما ببینید
@darjostojuyearamesh
5331
بچه های خود را با این دعا از هر چیز شری محافظت کنید
{أَعُوذُ بِكَلِماتِ اللهِ التَّامَّةِ مِن كُلِّ شَيطَانٍ و هامَّةٍ وَ مِن كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ}
پناه میبرم به کلمات کامل الله از هر شیطان، جانور زهر دار واز هر چشم بد.
پیامبرﷺاین دعا را برای حسن و حسین میخواند، و میفرمود:پدرم ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق چنین تعویذ میخواند.
@darjostojuyearamesh
5332
زنی که همراهش ازدواج میکنی !
در خانه ای پدرش گشنه نبود که تو سیرش کنی .
در خانه ای پدرش برهنه نبود که تو لباس برایش بپوشانی.
برعکس بعضی هایشان در خانه ای پدرش لوکس تر زندهگی میکردن.
شاید خانه ای پدرش از خانه ای تو خیلی بزرگتر بود.
اونجا با ارزشتر بود.
برای اینکه همراهی تو زندهگی جدید بسازد کنار تو آمد.
به مرحمت تو نیاز داره.
به عشق تو نیاز داره.
به احترامت نیاز داره.
اگر این همه چیزها را در خانه ای همسرش از دست بدهد.
پس او خانه برایش «زندان» میشه.
🖤زن یعنی مادر، خواهر ، همسر،دختر 🖤
@darjostojuyearamesh
5333
من هم روزگاری فکر میکردم عشق همه چیز را حل میکند. بعدها فهمیدم عشق به احترام بند است؛ احترام به شعور، به شخصیت، به محبت، به زمان و به علاقهمندیهای کسی که دوستش داری.
عشق بدون احترام شاید ایجاد شود، اما دوام نمیآورد...
در اینکه خیانت خیلی کثیفه و کار درستی نیست شکی نیست؛ هیچ منطق و دلیلی این رفتار ناشایست رو نمیتونه توجیه کنه... ولی نباید فراموش کرد که همیشه دلیل این جداییها و سورفتارها به خاطر تنوع طلبی یک طرف رابطه نیست؛ گاهی این سورفتار پیامد و نتیجهی رفتار اشتباه، بیتوجهی، تحقیر و گفتار نامناسبِ خود ما با شریک زندگی مونهست! مثل آینه که انعکاس و تصویری از خودمون رو نمایش میده، گاهی رفتار نامناسب از سمت ما، بیتوجهی، تحقیر و اشتباهات خودمون باعث اشتباه و خیانتِ طرف مقابل میشه!
با اینکه هیچ دفاع و توجیهی برای سورفتارهایی مثل خیانت، عدم صداقت، دروغ و رفتارهای اینچنینی وجود نداره و مطرح نیست؛ ولی باید پذیرفت که گاهی شکست در روابط عاطفی و تجربهی خیانت میتونه تاوان رفتارمون و انعکاسی از اشتباهات خودمون باشه...
@darjostojuyearamesh
5334
مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد،
عاشق آن خاطراتی هستم که
تصادفی از ذهنم عبور میکنند و باعث لبخندم میشوند..
@darjostojuyearamesh
5335
اگر گمان کردید چیزی برای شکر گزاری ندارید
کافیست نبضتان را چک کنید ...
بگو خدایا شکرت..
@darjostojuyearamesh
5336
تو زندگی پشت هر در بسته ای
حکمت خدا نشسته،غصه نخور
به حمکتش ایمان بیار....
@darjostojuyearamesh
5338
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه های امروز،
خاطرات فردا خواهند شد...
خوب یا بد،
از همه لحظه ها لذت ببرید
چون هدیه زندگی،
خود زندگی است…
@darjostojuyearamesh
5339
آرامش دارم چون میدونم
چیزی که برای منه هیچوقت منو گم نمیکنه...
و چیزی که برای من نبوده
هیچوقت توی زندگیم نمیمونه...
@darjostojuyearamesh
5340
بذرهای خوب بکارید
یک روز صبح مردی مسن در ساحل مشغول قدم زدن بود. که متوجه شد جزر و مد شب قبل، بسیاری از موجودات، به ویژه ستارههای دریایی را به ساحل رانده بود، اما همه نمرده بودند.
مرد برای این وضعیت متاسف شد، اما به راه رفتن خود ادامه داد، زیرا احساس کرد، هیچ کاری نمیتواند برای نجات آنها انجام دهد.
چند متر دورتر، مرد جوانی را دید که مانند کودکان، خم شده، چیزی را بر میدارد و به اقیانوس میاندازد.
"مرد پرسید، چه کار میکنی؟"
پسر جوان گفت:
"من این ستارههای دریایی را نجات میدهم. به زودی خورشید طلوع خواهد کرد و با عقب نشینی امواج، آنها خواهند مرد."
پیرمرد نیشخندی زد و گفت:
"مسافت زیادی از این ساحل وجود دارد که پر از هزاران ستاره دریایی در حال مرگ است.
پس کمک شما هیچ تفاوت و فرقی ایجاد نخواهد کرد."
پسر جوان به سمت ستاره دریایی دیگری رفت، آن را برداشت، به سمت دریا پرتاب کرد و گفت:
"برای این یکی تغییر و فرق ایجاد کرد !"
نتیجه:
به نظر من این داستان واقعا زیباست. یک عمل خیرخواهانه همیشه مربوط به مسائل مادی نمیشود، شفقت لزوماً به این نیست که برنامههای بزرگی در سر داشته باشیم و هرگز وقت کافی برای به ثمر رساندن آنها پیدا نکنیم، ممکن است یک حرکت کوچک، یک عمل تصادفی، برای یک آشنا یا غریبه بتوانیم انجام دهیم.
همهی اعمالی که همراه با مهر و شفقت باشد، مانند سپرده گذاری به حساب بانکی خودمان است. هر عمل مهربانانه مانند سپردهای در حساب عاطفی برای ما تعادل و سعادت به همراه دارد.
وقتی تمرین شفقت میکنیم در برابر عمل خیرخواهانه خود احساسی از قدردانی خواهیم کرد و در نتیجه، احساس آرامش به طور خودکار ما را فرا خواهد گرفت.
هر چقدر هم که این عمل ما بی اهمیت یا غیر منطقی به نظر برسد.
تمرین:
یک عمل مهربانانه انتخاب کنید
به کسی احساس خاص بودن بدهید، به کسی دیگر کلمات محبت آمیز بگویید، به یک غریبه، متصدی پارکینگ یا اصلاً هر کس دیگری کمک کنید یا هزینه یک وعده غذای او را بپردازید
هر چیز کوچکی که توان خریدش را دارید و یا حتی میتوانید یک لبخند هدیه کنید.
خلاصه هر چیزی که به ذهنتان میرسد.
با این کارها نه تنها در زندگی یک نفر تغییر ایجاد میکنید، بلکه بذر خوبی را نیز در قلبهای دیگران میکارید و روزی خواهد رسید که این خوبیها در قلبهای آنها جوانه میزند و در این صورت دنیا جای بهتری خواهد شد و شما، حتی یک فرد بسیار بهتر از روز قبل خود.❤️
@darjostojuyearamesh
5341
مهم ارادهی بُردن است !
توی دنیای واقعی که همیشه نمیشود بُرد ،
یک وقت میبَری، یک وقت میبازی ...!
#سوکورو_تازاکی_بی_رنگ_و_سالهای_زیارتش
#هاروکی_موراکامی
@darjostojuyearamesh
5343
یک دروغ کوچک از رهبری توانا در یک کشور پیشرفته و آزاد چه عاقبتی برای او رقم زد؟
یکی از قویترین و موفقترین و محبوبترین سیاستمداران تاریخ سوئد خانمی است به نام "مونا سالین"متولد ۱۹۵۷ که در ۲۵ سالگی بعنوان جوانترین نماینده مجلس سوئد انتخاب شد و مرتبا مراحل رشد و ترقی را طی کرد و تا ریاست حزب سوسیال دمکرات هم پیش رفت.در دولت ها هم پست و مقام داشت.چند سال قبل بیشترین شانس را برای تصدی بالاترین پست دولتی سوئد یعنی نخست وزیری را داشت.
اما ....اما ناگهان ورق برگشت در سال ۲۰۱۶ اعلام شد که او یک گواهی دروغ برای محافظ شخصی اش (یک پلیس) صادر کرده.زندگی سیاسی پرافتخار مونا سالین به پایان رسید.بله، به همین راحتی باور کنید که زندگی سیاسی اش واقعا به پایان رسید و برای همیشه تمام شد.
موضوع چی بوده؟ محافظ شخصی او میخواسته برای خرید یک آپارتمان ۷۰ متری از بانک وام بگیره و بانک میخواسته بدونه که این متقاضی وام درآمد سالانه اش چقدره.مونا سالین بدروغ در نامه ای حقوق ماهانه آن پلیس را بیش از حقوق واقعی اش گواهی میکنه.بانک وام را پرداخت میکنه طرف آپارتمان را میخره و تا کنون هم هیچ کدام از اقساطش با تاخیر پرداخت نشده
ولی مشکل همچنان باقی است
کدام مشکل؟یکی از بلندپایه ترین مسئولان کشور دروغ گفته.کار به دادگاه کشید تا حکم دروغگویی مونا سالین معین بشه.البته مونا سالین قبل از دادگاه اشتباه خود را پذیرفت و اعتراف کرد و به همین جهت در دادگاه حضور پیدا نکرد چون دفاعی نداشت.جریمه اش در دادگاه معادل ۴۵ هزار کرون معین شد (حدود ۴ هزار دلار و حقوق یک کارگر ساده ماهانه ۲۵ هزار کرون است)کاش امکان داشت و متن کامل صحبتهایش را مینوشتم.
از جمله گفته من اشتباه کردم، من قدر خنده های مردم را ندانستم، من متوجه نبودم که اعتماد مردم چه ثروت هنگفتی است، من دچار فساد شدم، گرچه فسادی که من مرتکب شدم هیچ ضرری به کشور وارد نکرده اما من فساد انجام دادم و این در نتیجه ی کار تفاوتی ایجاد نمیکنه، مردم نباید به کسی اعتماد کنند و مسئولیت انجام کاری را به او پسپارند در حالیکه او ممکن است دروغ بگوید و ...مونا سالین بعد از افشای خطایش دیگر هیچ پستی را عهده دار نشد و اغلب مردم ناراحت هستن که چرا دیگر از نبوغ سیاسی او بهرهمند نخواهند بود.ولی حزبش همچنان قویترین حزب سوئد است چون طرفداران حزبش میدانند که هیچ تفاوتی بین رییس حزب و یک شهروند عادی وجود ندارد.
@darjostojuyearamesh
5344
فروید میگوید: آدمها سه مدل عاشق میشوند:
۱- عاشق کسی میشوند که شبیه به خودشان است، در واقع یک نسخه از خودشان را به دست میآورند.
۲- عاشق کسی میشوند که دوست داشتند شخصیت خودشان مثل او بود، یعنی با منِ آرمانیشان ارتباط میگیرند.
۳- عاشق کسی میشوند که همیشه حواسش به آنهاست، در واقع مثل یک پدر یا مادر حمایتگر و عاشق (واژه مناسب ابژه)
پس اگر در رابطه بودید و فرد مقابلتان نوع دوست داشتن و دل بستنش فرق میکرد و از گونهی اول، دوم یا سوم بود، اسمش را خودخواهی نگذارید. همهی ما اولش خودخواهیم و بعد دیگرخواه... یعنی قبل از هرچیزی، خودمان را در نظر میگیریم و بعد دیگری را...
@darjostojuyearamesh
5345
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸ نشانه که میگت زندگی خوبی داری
@darjostojuyearamesh
5346