-دَرخودگُم!
- پیش از آنکه دانهای جوانه بزند و به نور برسد
ریشهها تاریکی را تجربه میکنند . . !
-دَرخودگُم!
- از رنجی که میکشد، چیزی بروز نمیداد
چون بنظرش،
پیدا کردن کسی که دردش را بفهمد
خیلی سخت بود.
هدایت شده از -تَناسُخ!
-سوگند-Sogand - Payan.mp3
زمان:
حجم:
7.5M
-خاطرهها همهشون سوختن و رفتن؛سوختن و رفتن🌘🍂!
-دَرخودگُم!
- وَ آن كسى را كه دوست دارى
نيمِ ديگر تو نيست!
او تويى،
اما جايى ديگر . .
-دَرخودگُم!
- و در آخر قصه تمام چیزی که یاد گرفتم این بود که چطور تنهایی قوی باشم .
-دَرخودگُم!
- کاش درد آنقدر کوچک میشد که پشتِ میزِ یک کافه مینشست، چای میخورد، ساعتش را نگاه میکرد و با عجله میگفت: خداحافظ !