درس دویست و بیست و نهم
تفسیر آیه ۲۰۱ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ (۲۰۱)
(اما)بعضی از مردم می گویند:پروردگارا! در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما و مارا از عذاب آتش نگهدار.
نکته ها:
* یکی از راههای شناخت مردم،آشنایی با آرزوها و دعاهای آنان است.در آیه قبل، درخواست گروه اوّل از خداوند مربوط به دنیا بود و کاری به خیر و شرّ آن نداشتند، ولی در این آیه درخواست گروه دوّم از خداوند، «حَسَنَهً» است در دنیا و آخرت. در دیدگاه گروه اوّل؛ دنیا به خودی خود مطلوب است،ولی در دید گروه دوّم؛دنیایی ارزشمند است که حسنه باشد و به آخرت منتهی گردد.
در روایات نمونه ها و مصادیقی برای نیکی های دنیا و آخرت نقل شده است، ولی حسنه در انحصار چند نمونه نیست.
* امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود:مقصود خشنودی خدا و بهشت در آخرت و زندگی دنیا و خوش اخلاقی در دنیا می باشد.
* در دعاها،هدف های کلّی مطرح شود و تعیین مصداق به عهده خداوند گذاشته شود.ما از خداوند حسنه و سعادت می خواهیم،ولی در اینکه رشد و صلاح ما در چیست؟آنرا به عهده ی خداوند می گذاریم.چون ما به خاطر محدودیّت های علمی و عدم آگاهی از آینده و ابعاد روحی خودمان،نمی توانیم مصادیق جزئی را تعیین بنمائیم.
به همین جهت توصیه شده است از خداوند وسیله کار را نخواهید،خودِ کار را بخواهید.زیرا ممکن است خداوند از وسیله ی دیگری که به فکر و ذهن ما نمی آید،کاری را برای ما محقّق سازد.
مثلاً از خداوند توفیق زیارت حج را بخواهید،امّا نگویید:خدایا مالی به من بده تا به مکّه بروم.چون خداوند گاهی سبب را به گونه ای قرار می دهد که ما فکر آن را نمی کردیم.
پیام ها:
۱- دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند،به شرط آنکه انسان به دنبال حسنه و نیکی باشد. «فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً»
۲- هر رفاهی مذموم نیست،بلکه زندگانی نیکو،مطلوب نیز هست. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً»
۳- دوزخ،حساب جدایی دارد.با اینکه از خداوند نیکی آخرت را می خواهند، ولی برای نجات از آتش،جداگانه دعا می کنند. «قِنا عَذابَ النّارِ»
#تفسیر_قرآن
#دنیا_آخرت_قیامت
درس دویست و سی و چهارم
تفسیر آیه ۲۰۶ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (۲۰۶)
و هنگامی که به او گفته شود از خدای پروا کن،عزت وغروری که در سایه ی گناه بدست آورده او را بگیرد. پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.
پیام ها:
۱- مستکبران،به موعظه ی دیگران گوش نمی دهند. «إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ»
در تاریخ آورده اند که عبدالملک مروان از خلفای بنی امیه بر بالای منبر در شهر مدینه گفت:به خدا سوگند هرکس مرا امر به تقوا کند،گردنش را خواهم زد.
۲- حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ... أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ»
۳- گناه، مایه ی عجب، غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ»
۴- توجّه دادن به دوزخ، هشداری غرور شکن است. «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ»
🆔 @darol_quran
درس دویست و سی و پنجم
تفسیر آیه ۲۰۷ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۲۰۷)
و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا،جان خود را می فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نکته ها:
* ابن ابی الحدید که از علمای قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج البلاغه خود آورده است:تمام مفسّران گفته اند این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است که در لیله المبیت در بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابید.و این موضوع در حدی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آنرا انکار نمی کند.
مشرکانِ مکّه،قرار گذاشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.
پیامبر صلی الله علیه و آله از نقشه ی آنان با خبر شد و علی علیه السلام برای اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود،در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید.
* همین که علی علیه السلام در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابید،خداوند به دو فرشته ی خود،جبرئیل و میکائیل فرمود:کدامیک از شما حاضرید فدای دیگری شوید؟! هیچکدام از آنها حاضر نشدند.خداوند فرمود:اینک مشاهده کنید که چگونه علی بن ابی طالب علیهما السلام حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند.
* گاهی باید برای احیای یک معروف ویا محو یک منکر،جان را تسلیم کرد.حضرت علی علیه السلام فرمودند:کسی که در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود،یکی از مصادیق این آیه است.
پیام ها:
۱- نااهل،حرفش زیباست وانسان را به تعجّب وامی دارد،ولی مؤمن،عملش دنیا را متعجّب می کند. «مِنَ النّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» ، «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ»
۲- یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی»
۳- پیش مرگِ اولیای خدا شدن،یک ارزش است. «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی»
۴- بزرگ ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خودبفروشد،آن هم نه برای بهشت و یا نجات از دوزخ،بلکه فقط برای کسب رضای او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ»
۵- در راه خدا،استقبال از خطر و آمادگی برای جانفشانی همچون دریافت خطر است.با توجّه به شأن نزول آیه،ستایش از کسی است که جان خود را در معرض خطر قرار داد،هرچند حادثه ای اتفاق نیفتاد. «مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ...»
۶- رأفت خداوند،بهترین پاداش است.خداوند برای هرکاری پاداشی قرار داده است،امّا در این آیه می فرماید:خداوند رئوف است. «اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
🆔 @darol_quran
درس دویست و سی و دوم
تفسیر آیه ۲۰۴ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ (۲۰۴)
و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی دنیا، مایه ی اعجاب تو می شود و خداوند را بر آنچه در دل (پنهان) دارد گواه می گیرد (در حالی که) او سرسخت ترین دشمنان است.
نکته ها:
* «لُدّ»به معنای خصومت زیاد است و«الَدّ» به کسی گفته می شود که شدیدترین خصومت ها را دارد.
«خصام» یا جمعِ «خصم»است و یا مصدر، به معنای خصومت است.
* منافقان با ترفندهای مقایسه ای،آماری، کارشناسی،تجربی و حدس های به ظاهر عالمانه، با تکیه بر مسائل اجتماعی و با شایعات،تهدید،تطمیع و تبلیغات،تنها قدرت مانور در همین زندگی مادّی را دارند،ولی در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهای غیبی و اراده ی خداوندی،پای آنان لنگ است و در آخرت نیز زبانشان بسته و حتّی اجازه ی عذرخواهی نیز ندارند.
پیام ها:
۱- سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان،شما را فریب ندهد. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ»
۲- به هر سوگندی اطمینان نکنید. «یُشْهِدُ اللّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ»
۳- سوگند دروغ یکی از راههای نفوذ منافقان است. «یُشْهِدُ اللّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ» دشمنان از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده می کنند و با سوگند به نام خدا،به رسول خدا خیانت می کنند.
۴- سوژه های سخن منافقان،مربوط به مسائل دنیوی است تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا»
۵- خداوند پیامبرش را از غیب و درون دیگران آگاه می سازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»
۶ -کسانی که می دانند دروغگو هستند،با سوگند و زیباسازی کلمات،سعی دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «یُشْهِدُ اللّهَ»
@darol_quran
#تفسیر_قرآن
درس دویست و سی و هشتم
تفسیر آیه ۲۱۰ سوره #بقره از تفسیر نور
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۲۱۰)
آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه های ابر به سوی آنها بیایند تا کار آنان یکسره شود؟(در حالی که بعد از نزول آیات روشن،نیازی به چیز دیگری نیست.)و به سوی خدا تمام امور برمی گردد.
نکته ها:
* دعوت انبیا از طریق استدلال ومعجزه است،ولی گاهی مردمِ بهانه جو،انتظارات دیگری داشتند.خداوند بر انجام هرکاری قدرت دارد،ولی می فرماید:اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید،قهر الهی شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتی برای عذرخواهی و توبه در کار نیست.
نمونه آن را در مائده آسمانی که از حضرت عیسی خواستند و یا ناقه ای که از حضرت صالح درخواست نمودند،می بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد،باید اطاعت حتمی باشد و گرنه قهر حتمی است.
البتّه این در مواردی است که اصل انتظار محال نباشد،مانند دیدن خدا وگرنه اگر اصل توقّع نابجا باشد،پاسخ ردّ به آنان داده می شود.
* نظام آفرینش و تربیتی خداوند،بر محور انتظارات نابجای شما نمی چرخد.ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابلای ابرها،بالای سر شما به صورت جسمی پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند،ولی چنین چیزی ممکن نیست.
پیام ها:
۱- با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر،توقّع نابجا ممنوع است. «هَلْ یَنْظُرُونَ»
۲- انتظار رؤیت خدا و فرشتگان،بهانه ای برای فرار از پذیرش حقّ است. «یَنْظُرُونَ...یَأْتِیَهُمُ اللّهُ...وَ الْمَلائِکَهُ»
۳- سرچشمه و بازگشت همه چیز به سوی خداست.چرا در انتظار دیدن خود او هستید،مگر آثار او را نمی بینید. «هَلْ یَنْظُرُونَ... وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
@darol_quran
#تفسير
درس دویست و سی و هفتم
تفسیر آیه ۲۰۹ سوره #بقره از تفسیر نور
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۲۰۹)
و اگر بعد از آنکه نشانه های روشن برای شما آمد،دچار لغزش (وگمراهی) شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.(طبق حکمت خود عمل می کند و هیچ قدرتی مانع اراده ی او نیست.)
پیام ها:
۱- خداوند،اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ»
۲- کسانی که آگاهانه مرتکب خلاف می شوند،در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ...عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
۳- عدم تسلیم شما،در عزّت خداوندی اثری ندارد. «عَزِیزٌ» گر جمله کائنات،کافر گردند بر دامن کبریائیش،ننشیند گرد
۴- کیفر خداوند بر اساس حکمت است. «حَکِیمٌ»
@darol_quran
#تفسير
درس دویست و چهل
تفسیر آیه ۲۱۲ سوره #بقره از تفسیر نور
زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ اللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۲۱۲)
زندگی دنیا،در چشم کافران جلوه یافته است و(به همین دلیل)افراد با ایمان را مسخره می کنند.در حالی که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند.وخداوند هرکس را بخواهد،روزی بی شمار مرحمت می کند.
نکته ها:
* این آیه،هم هشدار به کفّار است که به زرق و برق دنیا،سرگرم ومست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید.زیرا قیامتی هست که صحنه ها عوض می شوند.و هم موجب تسلاّی خاطر مؤمنان می باشد که با تمسخر کافران،سست نشوند و به آینده امیدوار باشند.
پیام ها:
۱- کفر،دنیا را در نظر انسان جلوه می دهد. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا»
آری،دنیا برای کسانی جلوه می کند که به الطاف و نعمت های بی حساب قیامت، اعتقادی ندارند، ولی در نظر مؤمن،دنیا کجا و بهشت کجا.
۲- دنیاگرایی عامل تحقیر واستهزای دیگران می شود. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا... یَسْخَرُونَ»
۳- مسخره کردن تهیدستان،شیوه دائمی اهل دنیاست.«یسخرون»
۴- برتری در قیامت،مخصوص مؤمنانی است که زخم زبان کفّار،رشته تقوای آنها را پاره نکرده باشد. «وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ»
۵- رزق بی حساب،نشانه ی لطف اوست،نه آنکه خداوند حساب آنرا ندارد و یا حکیمانه تقسیم نمی کند. «یَرْزُقُ... بِغَیْرِ حِسابٍ»
@darol_quran
#تفسیر_قرآن
درس دویست و چهل و یک
تفسیر آیه ۲۱۳ سوره #بقره از تفسیر نور
کانَ النّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۲۱۳)
مردم(در آغاز)امّتی یگانه و یکدست بودند(و در میان آنها تضاد و درگیری نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،)پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.ودر آن(کتاب)اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان داده شده بود، (آن هم)پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد،(و بخاطر) حسادتی که میانشان بود. پس خداوند آنهایی را که ایمان آورده بودند،به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود.(امّا افراد بی ایمان،همچنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند.)وخداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می کند.
نکته ها:
* آنچه از این آیه استفاده می شود این است که مردم در ابتدا زندگی ساده و بسیطی داشتند، ولی کم کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه ها،اختلافات و درگیری ها پیش آمد.در برخی از روایات،این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان،مردم زندگی ساده و محدودی داشته و در بی خبری به سر می بردند.
سپس افراد بر سر بهره گیری از منابع طبیعی و اینکه هرکسی می خواست دیگری را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد،اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد.لازمه ی زندگی اجتماعی، وجود قانون محکم و عادلانه ای است که بتواند اختلافات را حل نماید،خداوند پیامبران را برای حل اختلافات و رفع درگیری ها،مبعوث نمود و کتاب های آسمانی را نازل نمود،ولی گروهی آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود بوجود آورنده ی اختلافات دیگری نیز شدند.
امّا خداوند با لطف خویش افرادی که مستعد و پذیرای هدایت بودند،هدایت نمود و آنهایی که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله می کردند،به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند.
در تفسیر جوامع الجامع آمده است که «کانَ النّاسُ أُمَّهً واحِدَهً» ،یعنی«علی دین واحد» همه مردم بر فطرت خداشناسی بودند.
* انتقاد قرآن،از اختلاف لجوجانه ای است که انسان حاضر به پذیرش داوری انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافی که عاقبت تسلیم عدالت شود،اشکالی ندارد. همچون اختلاف دو کفّه ی ترازو که در حرکت های متضادّ خود،دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فَهَدَی اللّهُ... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ»
@darol_quran
#تفسیر_قرآن
درس دویست و چهل و چهارم
ادامه...... تفسیر آیه ۲۱۴ سوره #بقره از تفسیر نور
* تأخیر #استجابت_دعا،مایه ی تردید نشود.خداوند بارها وعده داده است که
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»
انبیا و بندگان ما حتماً یاری می شوند.
و «کَتَبَ اللّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی»
خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم.
به هر حال خداوند وعده ی پیروزی داده و ممکن است به دلائلی این وعده ها به تأخیر بیافتد،لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود.
پیام ها:
۱- انتظار #بهشت رفتن،تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختی کشیدن،انتظار نادرستی است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ...»
۲- در سنّت های الهی،هیچ تغییری نیست.همه ملّت ها و امتّ ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. «وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا»
۳- توجّه به مشکلات دیگران،عامل تسکین است.از تاریخ،عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ»
۴- آماده باشیم،آزمایشات الهی به قدری سخت است که بعضی مواقع انبیا را نیز مضطرب می کند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللّهِ»
۵- در سختی ها،انبیا از مردم جدا نبودند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ»
۶- یکی از شروط استجابتِ دعا،اضطرار و قطع امید از غیر خداست. «مَتی نَصْرُ اللّهِ... إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ»
۷- آرام بخشِ همه ی مشکلات،یاد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ»
۸- مقاومت،زمینه ی دریافت نصرت الهی است. «مَسَّتْهُمُ... إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ»
@darol_quran
#تفسیر_قرآن
#نصرت_الهی
مذمت #ربا خواری در قرآن
تفسیر آیه ۲۷۵ سوره #بقره از تفسیر نور
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۷۵)
کسانی که ربا می خورند،(در قیامت از قبرها)بر نمی خیزند مگر همانند برخاستن کسی که بر اثر تماس شیطان،آشفته ودیوانه شده است.(نمی تواند تعادل خود را حفظ کند،گاهی زمین می خورد و گاهی بر می خیزد.)این(آسیب) بدان سبب است که گفتند:داد و ستد نیز مانند ربا است.در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است.پس هر کس موعظه ای از پروردگارش به او رسید و(از رباخواری) خودداری کرد،آنچه در گذشته(از طریق ربا بدست آورده)مال اوست،و کار او به خدا واگذار می شود.امّا کسانی که(دوباره به رباخواری)بازگردند،آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه می مانند.
نکته ها:
* «ربا»،در لغت به معنای زیادی وافزایش است.و در شریعت اسلام به معنای زیاده گرفتن در وام یا بیع است.مورد ربا،یا پول است یا جنس.گاهی پول را قرض می دهد و بیش از آنچه داده باز پس می گیرد،که این ربای در وام است و گاهی جنسی را می دهد و مقدار بیشتری از همان جنس را تحویل می گیرد،که این نیز در مواردی ربا می شود مانند فروش با وزن یا پیمانه.
* رباخوار، به کسی تشبیه شده که شیطان او را خبط کرده است.«خَبط»به معنای افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حرکت است.
@darol_quran
ادامه......تفسیر آیه ۲۷۵ سوره #بقره از تفسیر نور
#رباخوار در قیامت همچون دیوانگان محشور می شود،چرا که در دنیا روش او باعث بهم خوردن تعادل جامعه گردیده است.ثروت پرستی،چشم عقلش را کور کرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتی و کینه را بر می انگیزد که فقر و کینه سبب انفجار شده و اصل مالکیّت را نیز متزلزل می کند.برای این افراد،گویا ربا اصل و خرید و فروش فرع است، فلذا می گویند:بیع و معامله هم مثل رباست و تفاوتی ندارند.
* انتقاد از رباخواری،ربا گرفتن و ربا دادن،از ابتدای اسلام مطرح بوده است.در سوره روم که در مکّه نازل شده است،می فرماید:
* «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ»
* یعنی:
* آنچه به قصد ربا می دهید تا برای شما در اموال مردم بیفزاید، بدانید که نزد خداوند افزون نمی شود.
* سپس در سوره ی آل عمران با فرمان:
* «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا»
از آن نهی گردیده و بیشترین انتقاد از رباخواری در همین آیات آمده است.
ضمناً آیه «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ»
،یادآور می شود که در مذهب یهود نیز«ربا»حرام بوده،همچنان که این حرمت در تورات ذکر شده است.
* آیات مربوط به ربا،بدنبال آیات انفاق آمد،تا دو جهت خیر وشر را که توسط مال و ثروت پدید می آید مطرح کند.انفاق یعنی دادن بلاعوض و ربا یعنی گرفتن بلاعوض.هر آثارخوبی که انفاق دارد،مقابلش آثار سوئی است که ربا در جامعه پدید می آورد.به همین جهت قرآن می فرماید:
* «یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ»
* خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود،ولی صدقات را افزایش می دهد.
@darol_quran