کسی به گروهی که درخواست #باران میکردند و همراهشان کودکانی بودند، مینگریست.
گفت: اینان کیاند؟ (چرا آنان را با خود آوردهاید؟!)
گفتند: امید داریم به سبب آنان خواستهمان برآورده شود.
گفت: «اگر دعای اینان برآورده میشد، معلّمی در زمین برجا نمیماند!».
📚 رَبیع الأبرار زَمَخشَری؛ ج ۱ ص ۱۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
● از اجارهی قاطر تا خشکسالی
❖ أبووَلّاد نقل میکند: در کوفه از شخصی قاطرش را اجاره کردم تا با آن به جایی روم و طلبم را از شخصی که به من بدهکار بود ستانده و بازگردم.
❖ چون به پل کوفه رسیدم با خبر شدم که بدهکارم به سوی نیل (جایی در عراق) رفته، و چون به سوی نیل رفتم خبردار شدم که به بغداد رفته است. در بغداد او را یافتم و طلبم را از او ستانده و به کوفه بازگشتم.
❖ رفت و برگشت من مجموعاً ١۵ روز شد. به صاحب قاطر گفتم و از او حلالیت طلبیدم و برای اینکه راضیاش کنم به او ١۵ درهم (به ازای پانزده روز) دادم ولی قبول نکرد (و بیشتر خواست).
❖ هر دو رضایت دادیم که ابوحنیفه میان ما حکم کند. (نزد او رفته و) داستان را برای او بازگفتیم. ابوحنیفه به من گفت: با قاطر چه کردی؟ گفتم: صحیح و سالم به او بازگرداندم. صاحب قاطر گفت: بله، ولی پس از ١۵ روز. ابوحنیفه گفت: از او چه میخواهی؟ گفت: کرایهی قاطر را، چون ١۵ روز بیقاطر ماندم. ابوحنیفه گفت: برای تو حقّی نمیبینم (و همان ١۵ درهم نیز به تو نمیرسد)؛ چون او قاطر را برای رفتن به جایی اجاره کرده بود ولی بدانجا نرفته و به جای دیگری رفته است، پس (چون قاطر را در راهی که اجاره کرده، استفاده نکرده) اجارهبهای قاطر از ذمّهاش ساقط شده و ضامن قیمت آن است (اگر قاطر تلف میشد، میباید قیمت قاطر را به تو میداد)، اما چون قاطر را صحیح و سالم به تو بازگردانده، پس قیمت قاطر هم بر عهدهی او نیست، (در نتیجه نه مبلغ اجاره به تو تعلّق میگیرد و نه قیمت قاطر).
❖ از نزد ابوحنیفه خارج شدیم. صاحب قاطر با خود میگفت: «إنا لله و إنا إلیه راجعون». من نیز به خاطر فتوا (و قضاوت) ابوحنیفه دلم به حال او سوخت. از این روی مبلغی (بیش از پیش) به او داده و از او حلالیت طلبیدم.
❖ همان سال به حج رفتم و برای امام صادق (علیهالسلام) (داستان، قضاوت و) فتوای ابوحنیفه را بازگو کردم. امام فرمود: در این قضاوت و قضاوتهایی اینچنین است که آسمان بارانش و زمین برکاتش را حبس کرده (و نازل نمیکند). فِي مِثْلِ هَذَا الْقَضَاءِ وَ شِبْهِهِ تَحْبِسُ السَّمَاءُ مَاءَهَا وَ تَمْنَعُ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا
❖ آن گاه امام حکم مسأله را به نحو کامل برای من بیان کرد.
❖ عرض کردم: به او چند درهم (بیشتر) دادم و او نیز راضی شد و مرا حلال کرد. امام فرمود: چون قضاوت ابوحنیفه را دید به این مقدار رضایت داد. به نزد او برو و سخن من را برایش بازگو کن. اگر حلال کرد چیزی بر ذمّهی تو نیست.
❖ چون (به کوفه) بازگشتم به نزد صاحب قاطر رفته و نظر امام (علیهالسلام) را برای او نقل کردم. آنگاه گفتم: هر مقدار خواستی بگو تا به تو بدهم (و مرا حلال کن). او نیز گفت: با این سخنت، جعفر بن محمد را نزد من محبوب ساختی، و در قلبم (بر دیگران) برتری یافت. تو را حلال کردم و اگر خواستی همان مقداری که پرداخت کردهای را نیز به تو باز میگردانم.
• الکافي؛ ج ۵ ص ٢٩٠
• تهذیب الأحکام؛ ج ٧ ص ٢١۵
• الاستبصار؛ ج ٣ ص ١٣۴
• الوافي؛ ج ۱۸ ص ۹۳۱
• وسائل الشیعة؛ ج ۱۹ ص ۱۱۹
✅ از داستان چنین برمیآید که صاحب قاطر، شیعه نبوده است چون هم به قضاوت ابوحنیفه رضایت داده (و ابوولّاد نیز ناچار شده به نزد ابوحنیفه برود) و هم در آخر داستان گفته است: جعفر بن محمّد را نزد من محبوب ساختی.
✅ مطابق با این حدیث، امام صادق (علیه السلام) معتقد است که قضاوت نابهجا که منجر به از بین رفتن حق یک فرد (ولو غیر شیعه) شود نیز باعث خشکسالی میشود، هر چند قاضی جاهل باشد، و هر چند اینجور در حد چند درهم اجارهبهای یک قاطر باشد!
❌ زین پس برای عامل خشکسالی، به دنبال راه دور نرویم. عاملش همین نزدیکیهاست.
أضبط المقال في ضبط أسماء الرجال.pdf
حجم:
3.5M
🔹 أضبط المقال في ضبط أسماء الرجال
🔸 مرحوم علامه حسنزاده آملی
راهنمای موضوعی المیزان.pdf
حجم:
7.7M
🗂 راهنمای موضوعی المیزان
فضایل حضرت زهرا در منابع اهل سنت.pdf
حجم:
1.9M
✦ فضائل حضرت زهراء (سلام الله علیها) در منابع اهل سنّت با تاکید بر صحاح ستّه
غصب های مختلف مالی پس از واقعه سقیفه.pdf
حجم:
393.3K
❖ غصبهای مختلف مالی پس از واقعهی سقیفه
• استاد سیّد احمد مددی
خطبه حضرت فاطمه (س) و ماجرای فدک.PDF
حجم:
1.9M
خطبه حضرت فاطمه سلام الله علیها و ماجرای فدک
صدیقه_طاهره_فاطمه_زهرا_علیها_السلام.pdf
حجم:
21.1M
«صدیقه طاهره فاطمه زهراء علیهاالسلام»
برگرفته از کتاب الغدیر
✦ همسران کتابسوز و کتابشور!
چنانکه در تصویر میبینیم، علّت اصلی این رفتار، بیتوجهی شوهران به زنانشان، به دلیل توجه فراوان آنها به کتاب و کتابخوانی بودهاست، مثلاً:
❖ همسر امیرمحمود، از بس ناراحت بوده است که پس از مرگ همسرش، کتابهایش را در آبگیری میاندازد.
❖ عیاشی هم به علت سوختن کتابی که بیست سال صرف نگارش آن کرده بود، گویا سکته میکند و پایش فلج میشود.
❖ همسر زهری نیز چشم دیدن سه هوو را داشته ولی دیگر تاب تحمل آن کتابها را نداشته است!
❖ سیبویه بیچاره هم پس از اینکه همسرش کتابهایش را سوزانده بود، بیهوش میشود و نهایتاً تصمیم به طلاق همسرش میگیرد!
● داستان نگاشته شدن رسالهای با عنوان «مشروبات الکلی عامل عقبگرد انسان» به قلم مرحوم علّامه طباطبایی از زبان آیةالله شیخ جعفر سبحانی حفظه الله
نگارنده در محضر مرحوم آیةالله بروجردی بود و حضرت علامه طباطبایی نیز آنجا تشریف داشتند.
ناگهان خبر دادند که دبیرکل «کنگره جهانی مبارزه با مواد الکلی» قصد شرفیابی دارند. چیزی نگذشت که دبیر به معیت آقای میرسپاسی وارد شدند.
پس از گفتوگو پیرامون علل تحریم الکل، دبیرکل از محضر آیةالله بروجردی درخواست کرد که بسیار مناسب است رسالهای پیرامون تحریم الکل از نظر اسلام نوشته شود و این رساله پس از ترجمه به زبان انگلیسی در کنگره به عنوان نظریهی اسلام درباره الکل منتشر و قرائت گردد.
در همین لحظات بود که مرحوم آقای بروجردی نگاهی پرمحبت به مرحوم علامه طباطبایی کرده و درباره ایشان چنین گفتند: «آقا سیّد محمّد حسین طباطبایی تبریزی از علمای بزرگ اسلاماند و تفسیر پرارزشی دارند. ایشان میتوانند این کار را انجام دهند و رساله درخواستی آقایان را بنویسند».
مرحوم طباطبایی در ظرف چند روز رسالهای در اینباره تنظیم کرد و به حضور مرحوم آقای بروجردی فرستاد و ایشان نیز آن را به کنگره جهانی مبارزه با مواد الکلی که در آن سال بنا بود در آنکارا تشکیل گردد فرستاد و رساله به دو زبان چاپ و منتشر شد.
📚 سیمای فرزانگان [آیةالله سبحانی]؛ ج ۸ ص ۲۶۲
✅ برای مطالعهی یادداشت مرحوم علامه طباطبایی درباره مشروبات الکلی میتوانید به کتاب «بررسیهای اسلامی؛ ج ۲ ص ۲۳۲» مراجعه کنید یا آن را اینجا مطالعه کنید.
❖ روابط اجتماعی در اسلام
✍️ مرحوم علّامه سیّد محمّدحسین طباطبائی
• روابط اجتماعی در اسلام
• جبر و تفویض از نظر قرآن، روایات و فلسفه
• معجزه
• تقلید و پیروی از خرافات
• «محکم»، «متشابه» و «تأویل» در قرآن