eitaa logo
دارالقرآن امام خمینی(ره)شهرستان محلات
347 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
60 فایل
این کانال جهت ترویج فعالیت های قرآنی مرکز دارالقران امام خمینی ره آموزش و پرورش شهرستان محلات راه اندازی شده است. آدرس محلات خیابان امام خمینی کوچه شهدا جنب مسجدالقائم ارتباط با مدیریت👇 @Hosein71108
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تمرین اخلاص 👈 رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعینَ صَباحاً جَرَتْ یَنابیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ». [سفینه البحار، ماده خلص] هرکس شبانه روز، خود را برای خدا کند و هیچ انگیزه ای در وجود او جز رضای حق حاکم نباشد؛ حرف بزند برای رضای خدا، سکوت کند برای رضای خدا، نگاه کند و نگاهش را ببندد برای ، غذا بخورد برای خدا، بخوابد و بیدار شود برای خدا، 🔰 یعنی آن چنان برنامه اش را تنظیم کند و آن چنان روح خود را اصلاح کند که اساساً جز برای خدا برای چیز دیگری کار نکند، یعنی بشود خلیل الله علیه السلام : «اِنَّ صَلوتی و نُسُکی و مَحْیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ». [سوره انعام، آیه ۱۶۲] نمازم، عبادتم و بلکه زندگی و مردنم، لله و برای اوست ✅ آری، پیغمبر فرمود اگر کسی موفق شود چهل شبانه روز هوی و هوس را به کلّی مرخص کند و در این چهل شبانه روز جز برای خدا، کاری نکند، چشمه‌های معرفت و از درونش می‌جوشد و بر زبانش جاری می‌شود. 👌 [طبق فرمایش حضرت ابراهیم شروع اخلاص از نماز است، بنابراین نماز تمرین اخلاص در همه زندگی می باشد] 📚 طهارت روح؛ عبادت و در آثار شهید مطهری ، خلاصه ای از صفحه ۲۶۱. ❇️ امام خمینی(ره) آموزش و پرورش را در پیام رسان های 🇮🇷🇮🇷 شاد و ایتا دنبال کنید.👇👇👇 🆔 @darolquran_mahalat
✨﷽✨ ✍ اسرار نماز 🔰در سجده شكر «شكراً لِلّهِ» كافى است، ولى در حدیث است: اگر انسان به طولِ یك نفس «، یا ربّ» بگوید، خداوند به او خطاب مى ‏فرماید: «؟» حاجت تو چیست تا انجام دهم؟ 👈امام صادق علیه السلام فرمود: سجده شكر ، دلیل شدن نماز و و اعجاب و فرشتگان است. ❤️خداوند بارها از آنان مى ‏پرسد، این بنده شاكر چیست؟ مى‏ گویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشكل او، و هر خیرى را كه فرشتگان مى ‏گویند، جوابى نمى‏ شنوند، به خدا عرضه مى‏ دارند: ما نمى ‏دانیم پاداش این سجده چیست؟ 👈خداوند مى‏ فرماید: همچنانكه او از من كرد، من هم از او تشكر مى‏ كنم، و با این جمله به فرشتگان مى‏ فهماند كه و سپاس الهى از او، بالاتر از بهشت و رحمت و حلّ مشكلات است. 👈در حدیث است: خداوند به حضرت فرمود: دلیل آنكه تو را به مبعوث كردم، سجده ‏هایى بود كه بعد از نماز داشتى. 📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی ✅‌ 🔸:جهت عضویت و استفاده از مطالب کانال امام خمینی(ره)آموزش و پرورش شهرستان در پیام رسانهای 🇮🇷 و ایتا از طریق نشانی زیر اقدام فرمایید.👇👇👇 🆔 @darolquran_mahalat
دارالقرآن امام خمینی(ره)شهرستان محلات
هر شب با یک #قسمت از کتاب #سلام_بر_ابراهیم 🌹🌿 @darolquran_mahalat
‌🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 از ویژگیهای ابراهیم این بود که معمولا کسی از کارهایش مطلع نمی شد. بجز کسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می کردند. اما خود او جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی زد. همیشه هم این نکته را اشاره می کرد که: کاری که برای رضای خداست، گفتن ندارد. یا مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار می کنیم، به جز خدا. حضرت على الإنیز می فرماید: «هر کس قلبش را و اعمالش را از غیر خدا پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت.» عرفای بزرگ نیز در سرتاسر جملاتشان به این نکته اشاره می کنند که: «اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می شود. یا اینکه هر نفسی که انسان در دنیا برای غیر خدا کشیده باشد در آخرت به ضررش تمام می شود.» در دوران مجروحیت ابراهیم به یکی از زورخانه های تهران رفتیم. ما در گوشه ای نشستیم. با وارد شدن هر پیشکسوت صدای زنگ مرشد به صدا در می آمد و کار ورزش چند لحظه ای قطع می شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران نشان می داد و با لبخندی بر لب، در گوشه ای می نشست. ابراهیم با دقت به حرکات مردم نگاه می کرد، بعد هم برگشت و آرام به من گفت: این ها را ببین که چطور از صدای زنگ خوشحال می شوند. بعد ادامه داد: بعضی از آدم ها عاشق زنگ زورخانه اند. اینها اگر اینقدر که عاشق این زنگ بودند عاشق خدا می شدند، دیگر روی زمین نبودند. بلکه در آسمانها راه می رفتند! بعد گفت: دنیا همین است، تا آدم عاشق دنیاست و به این دنیا چسبیده، حال و روزش همین است. اما اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگیش عوض می شود و تازه معنی زندگی کردن را می فهمد. بعد ادامه داد: توی زورخانه خیلی ها می خواهند ببینند چه کسی از بقیه زورش بیشتر است و چه کسی هم زودتر خسته می شود. اگر روزی میاندار ورزش شدی تا دیدی کسی خسته شده، برای رضای خدا سریع ورزش را عوض کن. من زمانی میاندار ورزش بودم و این کار را نکردم، البته منظوری نداشتم اما بی دلیل بین بچه ها مطرح شدم ولی تو این کار را نکن! ابراهیم می گفت: انسان باید هر کاری حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام دهد. آگاه باش عالم هستی ز بهر توست غیر از خدا هر آنچه بخواهی شکست توست نزدیک صبح جمعه بود. ابراهیم با لباس های خون آلود به خانه آمد! خیلی آهسته لباس هایش را عوض کرد. بعد از خواندن نماز، به من گفت: عباس، من میرم طبقه بالا بخوابم. نزدیک ظهر بود که صدای درب خانه آمد. کسی بدون وقفه به در می کوبید! مادر ما رفت و در را باز کرد. زن همسایه بود. بعد از سلام با عصبانیت گفت: این ابراهیم شما مگه همسن پسر منه!؟ دیشب پسرم رو با موتور برده بیرون، بعد هم تصادف کردند و پاش رو شکسته! بعد ادامه داد: ببین خانم، من پسرم رو بردم بهترین دبیرستان. نمی خوام با آدم هائی مثل پسر شما رفت و آمد کنه! مادر ما از همه جا بی خبر بود. خیلی ناراحت شد. معذرت خواهی کرد و با تعجب گفت: من نمیدانم شما چی می گی!ولی چشم، به ابراهیم می گم، شما ببخشید و... من داشتم حرف های او را گوش می کردم. دویدم طبقه بالا! ( ) 🌹🌿🌹🌿🌹 🔸:جهت عضویت و استفاده از مطالب کانال امام خمینی(ره)آموزش و پرورش شهرستان در پیام رسانهای 🇮🇷 و ایتا از طریق نشانی زیر اقدام فرمایید.👇👇👇 🆔 @darolquran_mahalat
دارالقرآن امام خمینی(ره)شهرستان محلات
‌🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهل_چهارم #رضای_خدا از ویژگیهای ابراهیم این بود که معمولا کسی از
‌🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 ابراهیم را از خواب بیدار کردم و گفتم: داداش چیکار کردی؟! ابراهیم پرسید: چطور مگه، چی شده!؟ پرسیدم: تصادف کردید؟ یکدفعه بلند شد و با تعجب پرسید: تصادف!؟ چی می گی؟ گفتم: مگه نشنیدی، دم در مامان ممد بود. داد و بیداد می کرد و... ابراهیم کمی فکر کرد و گفت: خب، خدا را شکر، چیز مهمی نیست! عصر همان روز، مادر و پدر محمد با دسته گل و یک جعبه شیرینی به دیدن ابراهیم آمدند. زن همسایه مرتب معذرت خواهی می کرد. مادر ما هم با تعجب گفت: حاج خانم، نه به حرف های صبح شما، نه به کار حالای شما! او هم مرتب می گفت: به خدا از خجالت نمیدونم چی بگم، محمد همه ماجرا را برای ما تعریف کرد. محمد گفت: اگر آقا ابراهیم نمی رسید، معلوم نبود چی به سرش می آمد. بچه های محل هم برای اینکه ما ناراحت نباشیم گفته بودند: ابراهیم و محمد باهم بودند و تصادف کردند! حاج خانم، من از اینکه زود قضاوت کردم خیلی ناراحتم، تو رو خدا منو ببخشید. به پدر محمد هم گفتم که خیلی زشته، آقا ابراهیم چند ماهه مجروح شده و هنوز پای ایشون خوب نشده ولی ما به ملاقاتشون نرفتیم، برای همین مزاحم شدیم. مادر پرسید: من نمی فهمم، مگه برای محمد شما چه اتفاقی افتاده!؟ آن خانم ادامه داد: نیمه های شب جمعه بچه های بسیج مسجد، مشغول ایست و بازرسی بودند. محمد وسط خیابان همراه دیگر بچه ها بود. یکدفعه دستش روی ماشه رفته و به اشتباه، گلوله از اسلحه اش خارج و به پای خودش اصابت می کنه. او با پای مجروح وسط خیابان افتاده بود و خون زیادی از پایش می رفت. آقا ابراهیم همان موقع با موتور از راه می رسد. سریع به سراغ محمدرفته و با کمک یکی دیگر از رفقا زخم پای محمد را می بندد. بعد او را به بیمارستان می رساند. صحبت زن همسایه تمام شد. برگشتم و ابراهیم را نگاه کردم. با آرامش خاصی کنار اتاق نشسته بود. او خوب می دانست کسی که برای رضای خدا کاری انجام داده، نباید به حرف های مردم توجهی داشته باشد. 🌹🌿🌹🌿🌹 🔸:جهت عضویت و استفاده از مطالب کانال امام خمینی(ره)آموزش و پرورش شهرستان در پیام رسانهای 🇮🇷 و ایتا از طریق نشانی زیر اقدام فرمایید.👇👇👇 🆔 @darolquran_mahalat