🌻••✨♧۰۰﷽۰۰♧✨••🌻
🔳#درسهای_قرآنیِ_عاشورا
▫️#قسمت_شانزدهم
🔹🔸صـبر، اخلاق رفتاری در برابر
مشکلات و سختی ها
🔻◾️در سخت ترین لحظات روز عاشورا و هنگام افتادن از اسب با آن هـمه جـراحات،
این جملات از امام (ع) نقل شده اسـت:
👈 صـبرا علی قـضائک یـا رب لااله إلا سـواک، یا غیاث المستغیثین.
(مـقرم،1391: 357 )
پروردگارا بر قضای تو صبر می کنم. معبودی جز تو نیست ای فریادرس فریاد خواهان.
👈«فَاصْبِرْ کمـا صـَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل»
(احقاف/35 )
پایدار بـاش، خـویشتندار بـاش، اسـتقامت داشـته باش،
👈«وَ اسْتَقِمْ کمـا أُمـِرْتَ»
۸استقامت کن چنانچه فرمان داده شده ای
(شوری /15)
🔻◾️در زیارت امام حسین (ع) آمده است «و لقد عجبت من صبرک ملائکه السّماوات»
(مجلسی، 1351: 98/317)
🔻◾️از امام سجاد (ع) اسـت کـه هـر چه کار بر او پیچیده و سخت تر می شد، رنـگ چـهره اش درخـشیده تر و سـرتاسر وجـودش پر اطـمینان تر می گشت تا جایی که دشمن کینه توز با شگفتی بسیار او را قهرمانی خواند که در راه حق و عدالت هرگز به مرگ نمی اندیشد.
(طبرسی،1380: 350)
🔻◾️«سَلَامٌ عَلَیکمُ بِمَا صَبرَتمُ فَنِعْمَ عُقْبی الدَّار»(رعـد/24 ) سلام و درود خداوند به شما بر آنچه که صبر کردید؛ کلام ملائکه که اولوالالباب را به امنیت و سلامتی جاودانی و سرانجام نیک نوید می دهند، سرانجامی که هرگز دستخوش زشتی و مذّمت نگردد.
(طباطبایی، 1378: 11/475)
🏴#سلام_برحسین
#سلام_برحسین
🏴http://eitaa.com/darolquran_mahalat
🏴https://shad.ir/darolqhran_mahalat
دارالقرآن امام خمینی(ره)شهرستان محلات
هر شب با یک #قسمت از کتاب #سلام_بر_ابراهیم 🌹🌿 @darolquran_mahalat
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_شانزدهم
#دبیر_ورزش
اردیبهشت سال ۱۳۵۹ بود. دبیر ورزش دبیرستان شهدا بودم. در کنار مدرسه ما دبیرستان ابوریحان بود. ابراهیم هم آنجا معلم ورزش بود.
رفته بودم به دیدنش. کلی با هم صحبت کردیم. شیفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم. آخر وقت بود. گفت: تک به تک والیبال بزنیم!؟
خنده ام گرفت. من با تیم ملی والیبال به مسابقات جهانی رفته بودم. خودم را صاحب سبک میدانستم.
حالا این آقا می خوادا گفتم باشه. توی دلم گفتم: ضعیف بازی می کنم تا ضایع نشه!
سرویس اول را زد. آنقدر محکم بود که نتوانستم بگیرم! دومی، سومی و رنگ چهره ام پریده بود.
جلوی دانش آموزان کم آوردم!
ضرب دست عجیبی داشت. گرفتن سرویس ها واقعا مشکل بود. دور تا دور زمین را بچه ها گرفته بودند.
نگاهی به من کرد. این بار آهسته زد. امتیاز اول را گرفتم. امتیاز بعدی و بعدی و....
می خواست ضایع نشم. عمدا توپ ها را خراب می کرد!
رسیدم به ابراهیم. بازی به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم که سرویس بزند.
توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت
. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم.
نماز که تمام شد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتی زیباست که با رفاقت باشد.
#مسابقه_با_پایان_کتاب
🌹🌿🌹🌿🌹
🔸:جهت عضویت و استفاده از مطالب کانال #دارالقرآن امام خمینی(ره)آموزش و پرورش شهرستان #محلات در پیام رسانهای 🇮🇷 #شاد و ایتا از طریق نشانی زیر اقدام فرمایید.👇👇👇
🆔 @darolquran_mahalat