eitaa logo
هیأت دانشجویی دارالثقلین
450 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
238 ویدیو
33 فایل
هیئت پایگاه تربیت سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. 🎓دانشگاه شهید باهنر کرمان 🎓
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 نامه‌ای از خدا برای تو «ذَٰلِكَ ٱلكِتَٰبُ لَا رَيبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلمُتَّقِينَ» ٢ بقره 📚 : 🔸«ذَلِكَ الْكِتَبُ» آن کتابی است [که از سمت خدای بزرگ برای شما انسان‌ها فرستاده شده است تا بر اساس آن زندگی دنیوی و اخروی خودتان را مدیریت کنید.] 🔹«لَا رَيْبَ فِيهِ» در آن کتاب هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ [ زیرا هیچ بشری توان نوشتن و آوردن چنین کتابی را ندارد و تمامش از طرف خدای متعال نازل شده است.] 🔸«هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» [آن كتاب با عظمت] هدایت کننده انسان‌های باتقوا است. [قرآن کریم از گمراهی‌ها و تاریکی‌ها به سمت خوشبختی و نور هدایت می‌کند. آنهایی که اهل سرکشی طغیان و گناه باشند و احساس بی نیازی از هدایت‌های خدا کنند، از هدایت‌های آن کتاب بی بهره خواهند ماند.] ╭────────── • ╰─➛ 𔑀 @darolsaghalein 𔑀 𔑀 𔑀
🔰جلسه اول: طلیعه من همانم که روزهای بسیاری را دور از تو مانده‌ام‌؛ نابینایی که چشم دارد اما نور ندارد؛ سرمازد‌ه‌ای که پناه خود را گم کرده‌؛ مرده‌ای که نبض حیاتش را از دست داده‌؛ بنده‌ای که هیچ ندارد؛ جز امید! امید به دستی که به سویش بلند شده است: بیا، بیا.. قلبم این صدا را می‌شناسد. روحم به کلماتش آشناست. من را به روزهای دوری پیوند می‌زند. به اولین ضربان‌ روحم هنگام خلقتم. به روزهای ازل؛ به الف، لام، ‌میم… . این کلمات کتاب توست؛ کتابی که بزرگ‌تر از قرن‌هاست، بزرگ‌تر از انسان‌ها؛ کلمات کتابی که نمی‌لغزد. که عوض نمی‌شود. که هیچ شکی در آن نیست! کتابی که فرستاده‌ای برای انسان‌های پروادار؛ آ‌ن‌ها که عشق بزرگی در دل دارند و چشم‌ بسته‌‌اند بر هر محبوب دیگر. آن‌ها که مراقب‌اند؛ مراقب همیشگی رفتارهایشان. آن‌ها که زره پوشیده‌اند و زده‌اند به لشکر سیاهی؛ که گناه نمی‌کنند و وارد منطقه گناه می‌شوند برای دست‌گیری گناه‌کاران! همان‌ها که غرق نشده‌اند و نمی‌شوند… که رفته‌اند بگیرند غریق را… . کتابی که فرستاده‌ای برای انسان‌هایی که به ندیدنی‌ها ایمان آورده‌اند. که می‌خوانند نمازشان را با آدابش و پر می‌کنند جاهای خالی جهان را. دستی می‌گیرند و به دستی می‌دهند. چاله‌ها را پر می‌کنند و دست‌اندازها را برمی‌دارند. صدای مظلومان می‌شوند و استخوان گلوی ظالم‌ها. همان‌ها که تمام وجودشان را خرج کرده‌اند، در مسیر تو. صدایش در گوشم پیچیده. کلماتش جهانم را پر کرده‌: «بیا… بیا… من این کلمه‌ها را آورده‌ام برای تو! آورده‌ام که روبه‌راه شوی. رو به راه من! آورده‌ام که پخششان کنی در مسیرت. چراغشان کنی در تاریکی‌هایت. عصایشان کنی در افتادن‌هایت. آورده‌ام که خیال برت ندارد تنهایی. غصه دلت را نگیرد. صدایت زده‌ام. خود خود تو را. نامه‌هایم را به مقصد تو فرستاده‌ام… از قرن‌‌های دور. که به ذکر من آرام بگیرد دلت!» باید به ریسمانش چنگ بزنم. باید دوباره بایستم به خواندنش. باید این بار کلمه‌هایش را به زبان دل بخوانم. باید توشه‌ای بردارم برای این ریگ‌زارها، این سختی‌ها و افتادن‌های مدام، برای تاریکی‌ها و سردی‌ها، مردگی‌ها و نابینایی‌ها. من همانم که پناه آورده‌‌ام به کلماتت؛ همانی که می‌خواهد خستگی‌های روی شانه‌هایش را زمین بگذارد. می‌خواهد دست بکشد از پا گذاشتن در مسیرهای بیهوده. آمده‌ام «ایمان بیاورم» به تو و کتابی که برای من فرستاده‌ای! کتابی که نور است؛ بهار است! 🔗 @darolsaghalein
سطر اول 💌 نامه‌ای به خودِ خودِ خودِ تو 🔗@darolsaghalein