▪️اگر عالم برزخ دومین منزل، بعد از منزل اول یعنی عالم
ناسوت باشد ،
امشب،
اولین شبِ مادربزرگ در دومین قرار است ...
جمعه ۲۰ مهر ماه مزار #اردکان
#دارالسلام
▪️ @darossalamm
▪️و اِن الراحل الیک قریب المسافه
۱- گفتند اولین لحد را از سَر میت بگذار
دلم ریخت
مثل تکه خاکهای نرم دیوارهای کنار قبر که وقتی دستم را به آن تکیه میدادم میریخت
میخواستم
آخرین قطعه لحد بماند تا آخرین لحظه که صورت ات را بشود دید
شاید ...
صورتی که چند لحظه پیش با تربت عطرآگین شده بود .
و
راستی نپرسیدی چرا شانه هایت را وقت تلقین آنقدر بی ملاحظه تکان میدادم
من که میدانستم بدن ات در کشاکش درد و حادثه در این سالها نحیف تر از تحمل این تکانه هاست ؛
خودت میدیدی در ثانیه ثانیه تلقین با واژه واژه
اِسمعْ اِفهَم يا رُبابه اِبن محمد
مضطرب شدیم
تا
هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الّذى فارَقْتَنا عَلَيْهِ مِنْ شَهادَةِ
این بار من میخواستم به جای تو بل صدای بگویم به آن دو ملک
مُبشر و بَشیر بگویم
بله
او حق الناس بر گردن نداشت
تا آخرین لحظه که به حسب ظاهر زمان و مکان را نمیشناخت ، نماز و روضه اش را ترک نکرد،
اما تلقین که به نام مبارک رسول الله و اهل بیت ع رسید همه آرام شدیم
که
هؤلاء صلَواتُ اللَّه عَلَيهِمْ اَجمَعينَ اَئِمّتى
وَ سادتى وَقادَتى وَ شُفَعآى بِهمْ اَتَولّى
آنها
امامان و سرواران و پيشوایان من اند
،شفيعان من که عمری به زبان و عمل محبت شان را ابراز کرده ام .
۲- آن روز جمعه
ظهر خاکت کردیم و رفتیم و احساس میکردم
تو مثل آن پنجاه ،شصت سالی که نوه دار شدی و وسواس گونه نگران چه خوردن و کجا بودن ما بودی،
نپرسیدی ما ناهار کجا برویم؟مگر آنکه مهمانان عزیز دیگری داشتی که ما را فراموش کردی...پسرت محمدرضا ،دخترت عصمت ، همسرت عباس ،پدرت محمد، وای چه ستون طولانی...
💠 @darossalamm
▪️ادامه متن در پیام بعد
▪️ادامه متن بالا :
از سلام و خوش آمد داشتی پیرزن ...
در آغاز وادی لااله الا الله .
اما
من در همان قدمهایی اول که از تو دور شدم یادم آمد روضه خوان در خانه تو برای ما میگفت که خبر هر قطره اشک بر سیدالشهدا ع بی درنگ به محضر فاطمه زهرا س میرسد -وَ وَصَلت فاطِمه- حالا مگر میشود خبر آمدن کسی که یه عمر خادمه مجالس فرزند اش بوده در این همهمه دنیا به صاحب اش نرسد ...
پس این بار آن عادت وسواس گونه را کنار بگذار و به دنیای دیگر عادت کن .
برزخی که حد واسط دنیای روحانی و مادی است
و این بار با دستی بازتر میتوانی به نوه هایت محبت کنی،
انها را مورد خطاب و عتاب قرار دهی بی آنکه نگران چیزی باشی و ما هم تا روزی که به دنیای تو بیاییم تو را در هر کار خوبمان شریک میکنیم این قرار ما با تو .
۲۶ مهرماه شب هفت درگذشت مادر بزرگ
💠 #دارالسلام
💠 @darossalamm
▪️#دکتر_علی_حیدری
دیروز و در مسیر حرکت به سمت محل مداوای بیماران توسط پهپادهای #رژیم_صهیونیستی در میدان صور ترور شد و پیکرش همانگونه که خود پیشبینی کرده بود ققنوس وار در آتش عشق الهی سوخت .
او
در دوران دفاع مقدس به صورت داوطلبانه به جبهه رفت و بعد از پایان جنگ علی رغم امکان حضور در تهران جهت گذراندن طرح از مسئولین اداره طرح خواست وی را به هرکجای کشور که مردم به وجود او بیشتر نیاز دارند اعزام کنند،و اینگونه شد که مدتها در روستاهای محروم استان هرمزگان طبابت کرد و در دهه ۷۰ در حال و در جاذبه حزب الله، به لبنان رفت.
در همانجا ازدواج کرد و در چند خیریه به طبابت پرداخت.
بیماران زیادی در مرکز خیریه امام خمینی ره همچنان خاطرات به یادماندنی از دلسوزی این پزشک مجاهد را به یاد دارند.
شهید دکتر #علی_حیدری
در اوج دوران جولان تکفیرها در سوریه خود را به صفوف رزمندگان رساند و در درمانگاههای صحرایی به مداوای مدافعان حرم پرداخت.
یکی از مسئولین درمانگاهی که شهید در آن شاغل بود میگوید فقط یک بار از من مرخصی خواست،علت را که جویا شدم گفت مادرم در ایران دچار بیماری شده و به من نیاز دارد ،به تهران رفت و مادر را آورد و تا مدتها شخصا مراقبت و امور اولیه او را انجام میداد.
موکب امام حسن مجتبی ع در مسیر اربعین میعادگاه این سالهای آخر
شهید حیدری بود .
بی شک
این پزشک والامقام یکی از هزاران ستاره گمنام نظام سلامت ایران اسلامی است که در سپهر انسانیت و آزادگی نامش تا ابد بر بلندای تاریخ ثبت خواهد شد .
#دارالسلام
▪️@darossalamm
http://behdasht.gov.ir/XzXa
-1658642688_1058118954.mp3
3.51M
🌿 این چند جمله را استاد مرحوم #صفایی_حائری سالها قبل در شب میلاد #امام_حسین ع و در یک جمع کوچک بیان کرده اند .
گوینده میکوشد گواراترین و در دسترس ترین مایع حیات را با زبانی ساده برای انسان تشنه امروز توصیف کند .
حسین
نه فقط یک حس مشترک بین محبین اهل بیت ع ،بلکه یک طعم تجربه شده در کام همه انسان های آزاده است؛
همانها که منازل راحت خود را به امید تَلَذی عشق او ،از جای جای این جهان ترک نموده و در مسیر ﷼اربعین قدم میگذارند.
جملات بالا را که گوش کردم ناخودآگاه یاد آن شعر کم نظیر مرحوم دکتر #افشین_یدالهی افتادم،شاید ارتباط آن جملات با این شعر،تلاشی یکسان برای نشان دادن نیاز بشر به عشق ورزی ، به یک عشق زمینی ،به خاطرخواهی و تعلقی فراتر از محسوسات رایج هر بازار است .
آدم و ابناء او در نقطه صفر خلقت انوار مطهر پنج تن را دیدند و برخی در این دیدار بیش از هر کس مسحور آن کسی شدند که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز تربت اش هم برای قلوب ، شفاء و شعف آفرین است.
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو ،نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
☀️ ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ -شب میلاد حضرت #سیدالشهداء ع
💠 #دارالسلام
💠 @darossalamm