⚜ در محضر یک غواص کربلای چهار .
🖌در این روزهایے ڪه برخے جنگ ندیده هاے خوش نشین، همانهایے ڪه موزمار وار ڪنار گود زمانه مینشینند و پس از خوابیدن گرد و غبار معرڪه، پاپیون نقادے میبندند ،
افتخار آن را داشتم ڪه دقایقے از محضر نورانے یڪے از رزمندگان گردان غواصان عملیات #ڪربلای۴ بهره مند شوم،
او علاوه بر ڪسوت استادے دانشگاه علم و صنعت، سالهاست در حوزه نظریه پردازے در حوزه تمدن ایرانی_اسلامے مجاهدت میڪند ، جملات زیر تنها بخشهاے از این گفتگوے شبانه بود :
🌿 ما ۳۰۰ غواص عضو گردان حضرت رسول ص به فرماندهے شهید #احمد_الهیارے در لشڪر نجف اشرف بودیم، لشڪرے به فرماندهے شهید #احمد_ڪاظمے ،
بیش از ۸ ماه آموزشهاے طاقت فرسا طول ڪشید؛
بیشترین تفریح غواص ها بعد از آموزش، مطالعه #ڪتاب و مناجات و دعا بود ، من بیشتر از هر زمان در عمرم در آن مدت ڪتاب خواندم
"عشق به دانستن" و "شور ما در بحثهاے باز معرفتی" ...
من در آن ایام حتی رفتم کتابهای دست خطی آیت الله مصباح را کپی کردم و همراه با کتابهای تفسیر آیت الله #جوادی_آملی برای مطالعه خودم آوردم ، ما عاشق بودیم و سرخوش
شما امروز با کدام راه میتوانیم آن خوشی و حال را ایجاد کنیم؟ بچه ها در کمدشان انواع شیشه های عطر را داشتند
اگر آن روزها پیش از نزول قرآن بود بدون شک جز قصص قرآن میشد.
🌿در سیصد نفر گردان غواصان، چهل دانشجو ،دوازده #طلبه و شانزده خانواده دو برادری داشتیم
و حالا که جنگ ندیده ها از محاسبه صحبت میکنند، عرض کنم از این شانزده خانواده دو برادری، دقیقا یک برادر به #شهادت رسید و یکی ماند
و از آن خانواده ای که سه پسرشان در گروهان بود، هم دو نفرشان آسمانی شدند و یکی را "محاسبه گر اصلی" برای این روزها نگه داشت.
🌿 #دفاع_مقدس تبلور عینی نظام #مدیریت #شایسته_سالار بود؛
نظامی که باید به اصرار فرد شایسته را متقاعد میکردی مسئولیتی را بپذیرد
همه ما دوست داشتیم یک رزمنده ساده باشیم تا راحت و آزاد سرِ گروهان به خط بزنیم اما حالا #قدرت ،
طعمه شده و پاسخگویی هم در قبالش وجود ندارد.
میگویند کربلای ۴ فلان تعداد تلفات داد، آنها تلفات نیستند
ما تلفاتیم ... میگویند محاسبات ، آیا قرار است همه محاسبات را ما بکنیم؟ خداوند کجای محاسبات شماست؟
اواسط دوره آموزشی بچه ها منتظر بودند در یک عملیات که پیش از کربلای ۴ بود شرکت کنند و شهید احمد کاظمی آمد و با سختی گفت که ما در این عملیات شرکت نمی کنیم
بچه ها کلی داد و فریاد و جیغ کشیدند که اگر ما را نبرید ما که سرباز وظیفه و نیروی نظامی نیستیم
ما از دوره خارج میشویم و میرویم در گردانی که بتوانیم در عملیات شرکت کنیم
شهید کاظمی گفت : من حرفم زو زدم و تشخیص ام رو بیانکردم اما تسلیم تشخیص شما هستم
بروید فکر کنید ... ما چند جلسه گرفتیم بچه ها با اتکا به مطالعات عمیق تاریخی و قرآنی و فلسفی استدلال میکردند که چه کنند ... آن روزها آنقدر بزرگ بود که نمیشود در مجادلات کوچک امروز جایش داد ....
🌿فرماندهان آن روز مگر چه کسی بودند؟ آقای #رضایی که بود یکی از متن همین جامعه ،او یک فرد نظامی نبود ،متن همین نبرد آنها را تربیت کرد ، زمانه را در نظر بگیرید:
آنها هم باید به جبهه میرفتند، هم نظامی نبودند هم باید با آن نبود امکانات و شرایط بغرنج آنقدر بهینه عمل میکردند که بعد از ۳۰ سال وقتی با ذره بین بگردی بتوانند به
همه سئوالات شما پاسخ بدهند...
این کجایش منصفانه است؟
آنها همه تلاش و محاسبه ممکن را انجام می دادند و مهم هم همین بود .
💠 دقایق صحبت با آن رزمنده نورانی تمام شد، و ساعت از ۲۲ گذشت،
رزمنده خوب میدانست ،دُّر های که او سی سال پیش از "شطِ جهاد اصغر" گرفته است را دشمنان زیادی است
از نفس اماره در خویش، تا دنباله نفوذی های که عملیات را لو دادند، تا آواکسهای که هنوز بالا سرمان میچرخند .
🔅 #دارالسلام
⚜ @darossalamm