eitaa logo
دارالسلام
106 دنبال‌کننده
84 عکس
37 ویدیو
2 فایل
دارالسلام جایی است که سلامت و صلح در کنار هم معنا می‌شوند، برای هر این دو باید از زمین تدبیر گذشت، همان که سیاست می نامندش .این یک کانال شخصی و یادداشت ها همه تراوشات ذهنی قابل نقد نویسنده است . مجید احمدی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ در محضر یک غواص کربلای چهار . 🖌در این روزهایے ڪه برخے جنگ ندیده هاے خوش نشین، همانهایے ڪه موزمار وار ڪنار گود زمانه می‌نشینند و پس از خوابیدن گرد و غبار معرڪه، پاپیون نقادے میبندند ، افتخار آن را داشتم ڪه دقایقے از محضر نورانے یڪے از رزمندگان گردان غواصان عملیات ۴ بهره مند شوم، او علاوه بر ڪسوت استادے دانشگاه علم و صنعت، سالهاست در حوزه نظریه پردازے در حوزه تمدن ایرانی_اسلامے مجاهدت میڪند ، جملات زیر تنها بخشهاے از این گفتگوے شبانه بود : 🌿 ما ۳۰۰ غواص عضو گردان حضرت رسول ص به فرماندهے شهید در لشڪر نجف اشرف بودیم، لشڪرے به فرماندهے شهید ، بیش از ۸ ماه آموزشهاے طاقت فرسا طول ڪشید؛ بیشترین تفریح غواص ها بعد از آموزش، مطالعه و مناجات و دعا بود ، من بیشتر از هر زمان در عمرم در آن مدت ڪتاب خواندم "عشق به دانستن" و "شور ما در بحثهاے باز معرفتی" ... من در آن ایام حتی رفتم کتابهای دست خطی آیت الله مصباح را کپی کردم و همراه با کتابهای تفسیر آیت الله برای مطالعه خودم آوردم ، ما عاشق بودیم و سرخوش شما امروز با کدام راه میتوانیم آن خوشی و حال را ایجاد کنیم؟ بچه ها در کمدشان انواع شیشه های عطر را داشتند اگر آن روزها پیش از نزول قرآن بود بدون شک جز قصص قرآن میشد. 🌿در سیصد نفر گردان غواصان، چهل دانشجو ،دوازده و شانزده خانواده دو برادری داشتیم و حالا که جنگ ندیده ها از محاسبه صحبت میکنند، عرض کنم از این شانزده خانواده دو برادری، دقیقا یک برادر به رسید و یکی ماند و از آن خانواده ای که سه پسرشان در گروهان بود، هم دو نفرشان آسمانی شدند و یکی را "محاسبه گر اصلی" برای این روزها نگه داشت. 🌿 تبلور عینی نظام بود؛ نظامی که باید به اصرار فرد شایسته را متقاعد میکردی مسئولیتی را بپذیرد همه ما دوست داشتیم یک رزمنده ساده باشیم تا راحت و آزاد سرِ گروهان به خط بزنیم اما حالا ، طعمه شده و پاسخگویی هم در قبالش وجود ندارد. میگویند کربلای ۴ فلان تعداد تلفات داد، آنها تلفات نیستند ما تلفاتیم ... میگویند محاسبات ، آیا قرار است همه محاسبات را ما بکنیم؟ خداوند کجای محاسبات شماست؟ اواسط دوره آموزشی بچه ها منتظر بودند در یک‌ عملیات که پیش از کربلای ۴ بود شرکت کنند و شهید احمد کاظمی آمد و با سختی گفت که ما در این عملیات شرکت نمی کنیم بچه ها کلی داد و فریاد و جیغ کشیدند که اگر ما را نبرید ما که سرباز وظیفه و نیروی نظامی نیستیم ما از دوره خارج ‌میشویم و میرویم در گردانی که بتوانیم در عملیات شرکت کنیم شهید کاظمی گفت : من حرفم زو زدم و تشخیص ام رو بیان‌کردم اما تسلیم تشخیص شما هستم بروید فکر کنید ... ما چند جلسه گرفتیم بچه ها با اتکا به مطالعات عمیق تاریخی و قرآنی و فلسفی استدلال میکردند که چه کنند ... آن روزها آنقدر بزرگ بود که نمیشود در مجادلات کوچک امروز جایش داد .... 🌿فرماندهان آن روز مگر چه کسی بودند؟ آقای که بود یکی از متن همین جامعه ،او یک فرد نظامی نبود ،متن همین نبرد آنها را تربیت کرد ، زمانه را در نظر بگیرید: آنها هم باید به جبهه میرفتند، هم نظامی نبودند هم باید با آن ‌نبود امکانات و شرایط بغرنج آنقدر بهینه عمل میکردند که بعد از ۳۰ سال وقتی با ذره بین بگردی بتوانند به همه سئوالات شما پاسخ بدهند... این کجایش منصفانه است؟ آنها همه تلاش و محاسبه ممکن را انجام می دادند و مهم هم همین بود . 💠 دقایق صحبت با آن رزمنده نورانی تمام شد، و ساعت از ۲۲ گذشت، رزمنده خوب میدانست ،دُّر های که او سی سال پیش از "شطِ جهاد اصغر" گرفته است را دشمنان زیادی است از نفس اماره در خویش، تا دنباله نفوذی های که عملیات را لو دادند، تا آواکسهای که هنوز بالا سرمان میچرخند . 🔅 @darossalamm
🔆خدای اروند ، خدای آن سوی اقیانوس آتلانتیک شمالی . 💎"خدای این طرف اروند خدای آن سوی اروند نیز هست" این جمله را فرمانده دسته ای از خیل فرماندهان بی نام و بی ستاره در یکی از شب های عملیات گفت و با همین استدلال توحیدی آن اندک تردید و ترس نیز شکست و همه آنهایی که شب، خود را به دست خدای اروند سپردند در آن سوی اروند صبح گاه باورشان نبود که چگونه از این موانع گذشته اند؛ آن روزها گویا دست یافتنی تر از امروز بود حتی از آن روزهایی که خداوند خیلی راحت! با کلیم الله حرف می‌زد و طنازانه بهانه گیری های بنی اسرائیل را پاسخ میداد هم ، خدا این قدر دست یافتنی نبود که اگر بود و باورش کرده بودند، وقتی ع دریا را شکافت باز بهانه نمی آوردند که اول خودت وارد شو . 🔅 یکی از روزهایی بود که ارتفاع خداوند در نقطه ای از جغرافیا به نام آن‌قدر کم شد که وقتی روح خدا گفت "خرمشهر را خدا آزاد کرد" کسی این بیان را مبالغه و شعار تلقی نکرد "و نحن اقرب الیه من حبل الورید" . 💎 خدای اروند هنوز هم با ماست: - در در همان قایق های کوچک عاشورا وقتی دارید با غولهای آهنی مستکبران سلفی میگیرید - در شکستن تحریم - در باز کردن مجدد درب کارخانه های بسته شده - در بازاری که گرانی و تورم نفس مستضعفین را بریده اما ایمانشان را نه - در شعله‌های امید که در سینه نسل دوم و سوم هنوز خاموش نشده 💎 یادمان نرود اگر امروز سناتور آمریکایی مثل ده‌ها سیاستمدار نسبتا عاقل سرزمین یانکی‌ها می‌رود پشت دوربین و با التماس از مردمش می خواهد که "نگذارید چند احمق مثل باعث جنگ با ایران شوند و اگر بشوند نه تنها نسل ما که فرزندان و فرزندانِ فرزندان ما را جنگ با ایران به نابودی می کشاند" این یعنی: هنوز خدای خرمشهر خدای اروند خدای آن طرف اقیانوس آتلانتیک شمالی و آرام نیز هست و خواهد بود، قلب ها و اراده ها دست اوست چه کسی گفته خدا با کسی عهد اخوت نمی بندد؟ او خدای عهد بستن و نشکستن است ؛ اگر ما کمی و فقط کمی بر عهد خود باقی بمانیم . 🖋۵شنبه -سوم خرداد ۹۸ @darossalamm
🔆سپهر سبزِ سرزمینمان هیج گاه از صفای وجود سرداران عرصه ، خالی نبوده و نخواهد بود؛ از تا دوران مان همانها که روپوش سپید و خدمت ، کفنشان شد . امروز را به بهانه با جمعی از اساتید و اعضای میهمان دکتر بودیم؛ جراح حاذقی که مردم اهواز و هزاران تن از مجروحان دوران انبوهی از صحنه های انسانیت و مردی او به یاد دارند؛ هنوز هم در دهه هشتم عمر، لبخند از لب ها و تواضع از کلامش دور نمیشود. ، او دیوانی از خاطرات ناگفته است: -از که پای چپ اش عمیقا زخمی شده بود اماتا آخرین رزمنده نمی از گروهانش را بستری نکردند، حاضر نشد روی تخت بیمارستان بخوابد. - دختر نوجوان اهوازی که میگفت صورتش مثل ماه بود اما ترکش، شق القمر اش بود. - از نوشتن اولین دست نامه برای پزشکان که به جبهه می آمدند. - از دکتر ، پزشک که زمان بورس سوئد گرفت اما در دیداری که با جمعشان داشته به جرم داشتم ، به ! منتقل میشود وبعد از سالها در جبهه میماند وخاطره آموزش تیمم او به اسیران خودش یک کتاب اخلاق است. 💎اگر دو جمله از استاد را نقل نکنم حق این دیدار را ادا نکرده ام اول آنکه گفت : 🔸ما در جنگ با یک کلیت فرهنگی و اعتقادی و سیاسی روبرو بودیم نه با یک فرد یا حزب بعث. دوم آنکه گفت : 🔹 ابوعلی سینا با آن حکمت و بزرگی و تیز هوشی اگر امروز بود ،حتما یکی از فعالین بسیج جامعه پزشکی بود. -دوم شهریور #۹۸ ⚜ @darossalamm
🔅آنهایی که باقی مانده اند میگویند صبح سردی بود ، با غبار صبحگاهی جایی در سی کیلومتری جنوب ، درمنطقه خسرو آباد و ده چوئبده ، یک پنجشنبه هشتم اسفند ماه ؛ ماه ها طول کشیده بود تا رزمندگان ، سازه های فلزی و مصالح را شبانه و بی سر و صدا از اهواز و آبادان برده و در یک موقعیت مناسب زمینی در کار را شروع کرده بودند ؛ بکارگیری آخرین شیوه های مهندسی رزمی و نطرات تخصصی پزشکی برای جانمایی اتاق ها و سالن ها، از این سازه فلزی-خاکی یک بیمارستان صحرایی کارآمد درست کرد، بیمارستانی که توانست در همان هفته های اول راه اندازی،از تعداد به شکل باورنکردنی بکاهد . 🔅 س" و خیلی زود موقعیت آن را به صلیب سرخ دادند تا طبق توافق نامه های بین المللی رژیم بعث عراق از تهاجم به آن خودداری کند . سال ۶۴ شده بود و حامیان صدام به این نتیجه رسیده بودند که موج پیروزی های رزمندگان ایرانی را باید با یک اقدام نامتعارف بگیرید، لذا آلمان داوطلب شد تا مواد اولیه بمب شیمیایی را به دیکتاتور تکریت بدهد ، حملات شیمیایی آغاز شد و پزشکان و پرستاران ما شروع کردند به آموختن شیوه های مقابله و درمان با این جنگ افزارهای جدید، تا آنجا که تعداد تخت های بیمارستان کوچک فاطمة الزهرا س به ۸۵۰ رسید ، مصدومان با گاز خردل ،گاز اعصاب ، ترکیبات سیانید ، هر کدام یک نمونه بالینی جدید بودند و نتایج درمان چیزی در حد معجزه بود .... این را نمایندگان بارها اعتراف کردند . 🔅حوالی ساعت ۹/۳۰ بود که مانور چند فروند هواپیمای بعثی دیوار صوتی را شکست، اولین انفجار ها بهت بیماران و کادر درمان را شکست و یقین کردند که دشمن قصد را دارد اما کسی به ذهن اش نمی آمد که تا ثانیه های بعد قرار است برای اولین بار در تاریخ یک بیمارستان ، بمباران شیمیایی شود... دو در نزدیکی درب ورودی اورژانس افتاد در حالیکه بیش از ۱۰۰ نفر از کادر درمان در حال ارائه خدمت به صدها و بودند .... و در اینجا بود که روایت های شنیدنی در تاریخ خلق شد. 🔅 ستون پر حجم حوادث و ضعف در روایت گری، باعث شده تا امروز کمتر کسی به ویژه در نسل جوان نیم سطر از این واقعه بی نظیر را شنیده باشد ، یک سمت ماجرا جنایت جنگی آشکار در زننده ترین شکل ، و یک سوی دیگر ظهور جلوه های حیات طیبه برای نجات جان مجروحان و بیماران 🔅 ستون پر حجم حوادث و ضعف در روایت گری، باعث شده تا امروز کمتر کسی به ویژه در نسل جوان نیم سطر از این واقعه بی نظیر را شنیده باشد ، یک سمت ماجرا جنایت جنگی آشکار در زننده ترین شکل ، و یک سوی دیگر ظهور جلوه های حیات طیبه برای نجات جان مجروحان و بیماران. 🔅۸ اسفند را به یاد  سپیدجامگان آسمانی  بیمارستان فاطمه الزهرا (س) روز# بسیج_جامعه_پزشکی نامگذاری کرده اند، اگر این حسن انتخاب دلیلش انتقال عملی آن فرهنگ والا بود، پس امروز نه تنها همه اعضا متعهد جامعه پزشکی بلکه هر کدام از شهروندانی که در مسیر توسعه ، داوطلبانه میکوشند عضوی از این سازمان هستند . - ۷ اسفند ۱۴۰۰ @darossalamm https://snn.ir/fa/news/999055/ http://www.ino.ir/index.jsp?siteid=1&fkeyid=&siteid=1&pageid=1493&newsview=1328 https://www.mefda.ir/news/274764/%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF-%D8%B5%D8%A8%D8%AD-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%BA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D8%A8%D8%AD%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AE%D9%88%DB%8C%D9%86