درس اخلاق در محضر بزرگان
🌹🍃 🍃 قسمت :5⃣2⃣ #فصل_چهارم قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود. صمد که صدایم را شنیده بود
🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
قسمت :7⃣2⃣
#فصل_چهارم
آه از نهاد صمد درآمده بود. بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند را قربانی کردند و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که آن حوالی بودند تقسیم کردند. قسمتی را هم برداشتند برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتند.
نزدیک امامزاده، باغ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغول چیدن آلبالو شد. چند بار صدایم کرد بروم کمکش؛ اما هر بار خودم را سرگرم کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدند، رفتند به کمکش. صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. او که از من فرار می کند. این ها را برای او چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست دارد.» تا عصر یک بار هم خودم را نزدیک صمد آفتابی نکردم.
بعد از آن، صمد کمتر به مرخصی می آمد. مادرش می گفت: «مرخصی هایش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خانه ما می زد. اما برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما می آمد. هر بار هم چیزی هدیه می آورد. یک بار یک جفت گوشواره طلا برایم آورد. خیلی قشنگ بود و بعدها معلوم شد پول زیادی بابتش داده. یک بار هم یک ساعت مچی آورد. پدرم وقتی ساعت را دید، گفت: «دستش درد نکند. مواظبش باش. ساعت گران قیمتی است. اصل ژاپنه.
🕊🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹قسمت :8⃣2⃣
#فصل_چهارم
کم کم حرف عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار کنند؛ اما من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم.
یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.»
رختخواب ها توی اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نور ضعیف اتاقِ کناری کمی آن را روشن می کرد. وارد اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب کنار زدم. حس کردم یک نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «کیه؟!» اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم.
ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم.
صمد بود. می خواستم دوباره دربروم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بنشین.»
اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم. گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.»
ادامه دارد...✒️
🌹🕊 🕊🌹
🍃
|•🌱..🌼•|
#قائمانه
✨•قسم به سوره فرقان
ظهور مےخواهیم
به آیه آیه قرآن
ظهور مےخواهیم
💚•کنارت اے گل نرگـس
جهان ما زیبا ست
بس است این غم و هجران
ظهور مےخواهیم
#السلامعلےالمهدےوعلےآبائه
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪَالۡفَرَج
#روزهاےبےقرارے
♥️•|{دلـنوشتــہ}|•♥️
@darseakhlaghebozorgan 💐
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
التماس دعا ی فرج 🤲
🍃🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃🍃
🔸شکایت اعضا و جوارح از زبان🔸
امام سجاد عليه السلام فرمودند:
اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ اِنْ تَرَکْتَنا، وَ یَقُولُونَ: اَللّهَ اَللّهَ فینا وَ یُناشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ: اِنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ؛
هر بامداد زبان آدمیزاد بر دیگر اعضایش توجه مى کند و مى گوید: چگونه هستید؟ حالتان چطور است؟ آنها مى گویند: اگر تو ما را رها کنى خوبیم، خدا را خدا را نسبت به ما به یاد آور و او را به خدا قسم مى دهند و مى گویند: پاداش و کیفر ما تنها به خاطر توست.
اصول کافى، ج 3، ص 177
#تبلیغ_غدیر_واجب_است
🍃🍂
@darseakhlaghebozorgan 💐
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
التماس دعا ی فرج 🤲
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
✅از همین اول #صبح بسم الله رو که گفتی به امام زمانت توسل کن ، نیت کن،تا مراقب زبانت باشی 👌☺️
🎊 مسابقه و پویش سوم
#من_امامم_را_دوست_دارم (۳)
#قربان_تا_غدیر با جوایز نفیس برای ۳ نفر 🌹
💯 شرکت کننده ۷۵
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام میفرمایند:
قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه
دل هاى مردم گريزان است، به كسى روى آورند كه خوشرويى كند. 😊😍
📚 نهجالبلاغه ،حکمت 50
#غدیر
#دهه_امامت
پخش کنید تا سین بخوره 🎉☺️
#عیدقربان وغدیرمبارک♥️😍
شرکت در چالش و ارسال عکس و حکمت👇
http://eitaa.com/joinchat/692322305C94913cbdfa
#مسابقه👆👆👆
#جایزه
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
🎊 مسابقه و پویش سوم
#من_امامم_را_دوست_دارم (۳)
#قربان_تا_غدیر با جوایز نفیس برای ۳ نفر 🌹
💯 شرکت کننده ۷۶
امیرالمؤمنین عليه السلام میفرمایند:
حريص فقير است، حتّى اگر كران تا كرانِ دنيا را مالك شود
الحَريصُ فَقيرٌ ولَو مَلَكَ الدُّنيا بِحَذافيرِها
غررالحكم حدیث1753
#غدیر
#دهه_امامت
پخش کنید تا سین بخوره 🎉☺️
#عیدقربان وغدیرمبارک♥️😍
شرکت در چالش و ارسال عکس و حکمت👇
http://eitaa.com/joinchat/692322305C94913cbdfa
#مسابقه👆👆👆
#جایزه
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
⚠️ شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست!
👤آیتالله بهجت:
▫️از دین دست برداشتیم تا دنیای ما بیشتر و بهتر شود، علاوه بر اینکه از معنویات پایین آمدیم، به ضرر دنیای ما تمام شد و همهی خیرات از دست ما رفت، غافل از اینکه سرچشمهی همه خیرات اوست، و از ناحیهی او باید به ما برسد ...
▫️میخواستیم با کنارهگیری از معنویات و دوری از دین در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از اینکه شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست، وگرنه هر فرد بیدینی باید متمول و ثروتمند میبود.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص۴٠٠
@darseakhlaghebozorgan 💐
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
التماس دعا ی فرج 🤲
#اسدالله_الغالب
یاعلـے برملک عـشق ٺو پرچم زده اے
بس که شمشیر در خط مقدم زده اے
درهـراسند هـنوز از ٺو بنی اسرائیل
ز آنکه برمرحبشان سیلی محکم زده اے
#پنج_روز_مانده_به_عید_غدیر😍😍
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
💠جرجي زيدان مسيحي مي گويد:
اگر بگويم مسيح از علي بالاتر است عقلم اجازه نمي دهد و اگر بگويم علي از مسيح بالاتر است دينم اجازه نمي دهد ...
@darseakhlaghebozorgan 💐
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
التماس دعا ی فرج 🤲
16.mp3
7.38M
🎙استاد عالی
#روانشناسی_خانواده
┅═══•🍀🌹🍀•═══┅
🌸 رنگ خدا را به دیگران نیز هدیه دهیم.
🌐 کانال "زندگی به رنگ خدا"
🆔 ایتا/سروش/بله/اینستاگرام
@rangekhoda14
🆔 واتس آپ
chat.whatsapp.com/LeXULHdrfQmEbj4uVB6uCT
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
@darseakhlaghebozorgan 💐
─┅═༅🍃🖤🍃༅═┅─
#به_رزق_اعتقاد_داری ؟؟؟؟
#رزق_و_روزی_امروزت 👆👆👆👆👆👆
حتما گوش کنید 👌✅✅✅
التماس دعا ی فرج 🤲