10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺
#سلامامامزمانم
#سلامبرمهدی_عج
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ،
سلام بر تو ای حجّت خدا در زمینش،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ،
سلام بر تو ای دیده خدا در میان مخلوقاتش
💐 @dashtejonoon1🍀🌺
💐🌺🌴🌼🌴🌺💐
خوش بر ان کس که ز احوال شما باخبر است
سر به سجده شده از فیض که چندی به بر است
عهد هر روز شما روی لبانش جاری است
اه هجران شما بین که سوز جگر است
چه کند با دل حیران ز غم و درد فراق
حاصلش خونجگری و اشکی از بصر است
عاشقان ندبه نمودند که بیایی مولا
حاصل عشق خودت بین که شوق سحر است
هر که در فکر تو گشته به نماز ایستاده
سوی کعبه شدنت روز ظهور باخبر است
تا نمائی رخ خود را به همه وقت ظهور
منتظر اذن همان سیصدوسیزده نفر است
سلامتی و تعجیل در فرج
#امام_زمان_عج
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌼 @dashtejonoon1🌺💐
🌼🌺🍀🌸🍀🌺🌼
میلاد پیام آور توحید
صلح و مهربانی
سمبل صبر و شکیبایی
🌺 #حضرت_عیسی_مسیح_ع 🌺
🌺🌼🌺مبارک باد🌺🌼🌺
🌼 @dashtejonoon1🌺🍀
دشت جنون
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #فرج_اله_رازقی #قسمت_چهارم ما را بردند تهران و سپس اعزام
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
#آزاده_سرافراز
#فرج_اله_رازقی
#قسمت_پنجم
گردان صبار و قهار و جبار برای این تیپ بود. این دو سه روزی که ما در سایت 4و 5 بودیم رزم شبانه داشتیم و آموزش هایی به بچه ها می دادند که چطور با دشمن بجنگیم و از ستاره ها راه را بشناسیم. روزها هم کلاس قرآن داشتیم. خوب یادم هست یک روز به این آیه سوره یس رسیدیم: «جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ». مربی که چند سال از ما بزرگتر بود گفت همین آیه را جوانان ما در خط مقدم می خوانند و سالم بر می گردند. این آیه را حفظ کنید و خداوند حجاب دهنده شما در برابر دشمنان خواهد بود.
سپس ما را آوردند دشت آزادگان و تا 3 اسفند سال 62 در دشت آزادگان بودیم. کنار «شط علی». اینجا یکی از مکان های ارسال نیرو به سمت هورالعظیم و خاک عراق بود. قبل از حرکت ما ساعت 2 سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 5 نصر سخنرانی کرد و در مورد اهمیت عملیات صحبت کرد و مهمترین نکته اش هم آبی خاکی بودن عملیات بود. یعنی ما تا به حال چنین عملیاتی در طول سه سال و نیم جنگ نداشتیم که از خشکی و آب وارد منطقه عملیاتی شویم. یک ساعتی صحبت کرد و هیجانی در میان بچه ها ایجاد شد. او گفت قرار است بروید شهر «العزیر» در خاک عراق که جای کوچکی است.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#ایران_حسین_علیه_السلام
#تا_ابد_پیروز_است
#کانال_شهدائی_دشت_جنون
http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b
🌹🇮🇷🥀🕊🥀🇮🇷🌹
🌴💐🍀🌺🍀💐🌴
#کرامات_حضرت_مهدی_عج
#اباصالح_بيا
#درمانده_ام_من
#علّامه_مجلسي (ره) ميفرمايد :
مرد شريف و صالحي را ميشناسم به نام #اميراسحاق_استرآبادي .
او چهل بار با پاي پياده به حج مشرّف شده است و در ميان مردم مشهور است كه طيالارض دارد .
او يك سال به اصفهان آمد ، من حضوراً با او ملاقات كردم تا حقيقت موضوع را از او جويا شوم .
او گفت : يك سال با كارواني به طرف مكه به راه افتادم .
حدود هفت يا نُه منزل بيشتر به مكه نمانده بود كه براي انجام كاري تعلّل كرده ، از قافله عقب افتادم .
وقتي به خود آمدم ، ديدم كاروان حركت كرده و هيچ اثري از آن ديده نميشد .
راه را گم كردم ، حيران و سرگردان وامانده بودم .
از طرفي تشنگي آن چنان بر من غالب شد كه از زندگي نا اميد شده و آمادهي مرگ بودم .
ناگهان به ياد #منجي بشريّت #امام_زمان_عج افتادم و فرياد زدم : #يااباصالح !
#يااباصالح !
راه را به من نشان بده ! خدا تو را رحمت كند !
در همين حال ، از دور شبحي به نظرم رسيد ، به او خيره شدم و با كمال ناباوري ديدم كه آن مسير طولاني را در يك چشم به هم زدن و در كنارم ايستاد .
#جواني بود #گندم_گون و زيبا با لباسي پاكيزه كه به نظر ميآمد از اشراف باشد . بر شتري سوار بود و مَشك آبي با خود داشت .
سلام كردم . او نيز پاسخ مرا به نيكي ادا نمود .
فرمود : تشنهاي؟
گفتم: آري ، اگر امكان دارد كمي آب از آن مَشك مرحمت بفرماييد !
او مَشك آب را به من داد و من آب نوشيدم .
آنگاه فرمود :
ميخواهي به قافله برسي؟
گفتم : آري .
او نيز مرا بر ترك شتر خويش سوار نمود و به طرف مكه به راه افتاد .
من عادت داشتم كه هر روز دعاي « حرز يماني » را قرائت كنم .
مشغول قرائت دعا شدم .
در حين دعا گاهي به طرف من برميگشت و ميفرمود : اين طور بخوان
چيزي نگذشت كه به من فرمود : اينجا را ميشناسي؟
نگاه كردم، ديدم در حومهي شهر مكه هستم .
گفتم : آري ميشناسم .
فرمود : پس پياده شو !
من پياده شدم، برگشتم او را ببينم ، ناگاه از نظرم ناپديد شد .
متوجّه شدم كه او #قائم_آل_محمد است .
از گذشتهي خود پشيمان شدم و از اين كه او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسيار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز كاروان ما به مكه رسيد ، وقتي مرا ديدند ، تعجّب نمودند ، زيرا يقين كرده بودند كه من جان سالم به در نخواهم برد .
به همين خاطر بين مردم مشهور شد كه من طيّالارض دارم .
منبع :
كتاب داستانهايي از امام زمان (ع)
🌺 @dashtejonoon1💐🌴
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان اسلام
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🕊🌺🍀🌺🕊💐
امروز
#پنجم_دیماه
سالروز طلوع
چند آسمون نشین شهرستانمونه
تولدتان مبارک
#شهدای_عزیز
🌷 پاسدار #شهید سیدمهدی رفیعی طباطبائی💐 (سید ضیاء)
🌷 پاسدار #شهید علی نمازیان 💐 (عبدالکریم)
🌷 بسیجی #شهید سعید پور رحیم 💐 (یداله)
🌷 بسیجی #شهید مجید سلیمانی 💐 (اسماعیل)
🌷 بسیجی #شهید احمد شریفی 💐 (غلامعلی)
🌷 بسیجی #شهید یداله کاظمیون 💐 (اسماعیل)
🌷 بسیجی #شهید محسن محمدی 💐 (رجبعلی)
🌷 بسیجی #شهید قربانعلی معینی 💐 (صادق)
🌷 بسیجی #شهید غلامرضا مهدیه 💐 (آقاجان)
🌷 سرباز #شهید علی محمد صفری 💐 (جعفر)
🌷 سرباز #شهید محمدحسن هادی پور 💐 (قریب علی)
#کادوی_تولدشون
#شادی_روحشون
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 @dashtejonoon1🌺🕊
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
سلام بر مردان بی ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ...
✍️ امروز #پنجم_دیماه
سالروز عروجتان است🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹شهرستان نجف آباد
🌹ڪہ در چنین روزی
🌹 آسمانی شده اند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد :
🌹 سردار #شهید جعفر میرعباسی 🌷 (اسداله) ـ 28 ساله ـ نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید جمشید یکپایی🌷 (حیدرعلی) ـ 23 ساله ـ نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید مجتبی معین 🌷 (غلامرضا) ـ 25 ساله ـ نجف آباد
🌹 سرباز #شهید محمد چوپان نژاد 🌷 (حسینعلی) ـ 17 ساله ـ نجف آباد
🌹 سرباز #شهید غلامحسین گل افشان 🌷 (رجبعلی) ـ 20 ساله ـ نجف آباد ـ حاجی آباد
🌹 سالگرد
🌹آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🥀 @dashtejonoon1🌹🌴