eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
955 ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍀🌼💐🌼🍀🌺 بگذارید قبل از خواب، آخرین چیزی که گوشمون می شنوه، آیات روح بخش و آرامش دهنده آیه الکرسی باشه حاجاتتون روا و عاقبتتون ختم بخیر ان شاءالله 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 3 بهمن ماه 1403ه.ش 🗓 21 رجب 1446 ه.ق 🗓 22 ژانویه 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای زنده ، ای پاینده 🔸صفحه 515 🔸جزء 26 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
گناه كردنِ مردم تو را از گناهت غافل نكند و نعمتهاى مردم تو را از نعمتهايى كه خداوند ارزانيت داشته است غافل نسازد و مردم را از رحمت خداوند عزّ و جل که تو خود به آن امید بسته ای ، نا امید مگردان . 📚 تنبيه الخواطر @dashtejonoon1
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 💐 کلیۀ مستضعفین جهان چشم به راهند که انقلاب ما به کجا خواهد رسید . از این جهت از مردم مبارز و مسلمان ایران می خواهم که هر چه سریع تر خود را با احکام و قوانین حرکت آفرین اسلام آشنا نمایند و از آنها در جهت شناخت اهداف این انقلاب و پیشبرد آن استعانت بجویند . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 🇮🇷 @dashtejonoon1🇮🇷🌹
4_6046478968175989371.mp3
15.2M
🌺🍀🌼💐🌼🍀🌺 ۶۷ برای موفقیت و پیروزی و اسلام هر روز بر این دعا، کمترین کاری است که وظیفه‌ی ما در این نبرد آخرالزمانی و حمایت از و اسلام است. 🎤 محمود معماری متن دعا را در لینک زیر بخوانید: blog.montazer.ir/?p=2263 🍀 @dashtejonoon1🌼🌺
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 باید اذعان کرد ، ، فردی بسیار باغیرت بود . برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار می‌شد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقب‌نشینی کند . یادم می‌آید در « کربلای ۴ » پس از دو ساعت از آغاز درگیری ، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن ، دستورهای لازم برای عقب ‌نشینی یگان‌ها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند ، اما ‌زیر بار نرفت ، چون برایش بسیار سخت بود . او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت ، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد ، بازگشت . تصویر فوق مربوط به شب عملیات کربلای ۴ بندر خرمشهر ساختمان گمرک و شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 آخر شب بود . نشسته بود لب حوض داشت می گرفت . مادر بهش گفت : پسرم، تو که همیشه رو اول وقت می خوندی ، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش ، حتما کار داشتی که تا حالا عقب افتاده . لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت : الهی قربونت برم مادر! رو سر وقت ، خوندم . دارم تجدید می کنم تا با بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب بگیره و با بخوابه ، تا صبح براش می نویسند . منبع : 📚 کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 ما فرزندان مدرسه ای هستیم که در آن جا یاد گرفتیم ... زندگی کنیم ما را ازدشمن التماس نمی کنیم . ما حق خود را با خون هایمان که برای نذر شده و بر آزادگی ایستاده است بازپس می گیریم . 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #دمی_با_شهدا #شهید_والامقام #محمدرضا_شفیعی #قسمت_اول مادر شهید می‌گوید: در دوران کودکی
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 وقتی 14 ساله شد، دلش هوای جبهه رفتن کرد. چون هنوز 15 ساله نشده بود اجازه اعزام به او نمی‌دادند و از این بابت ناراحت بود. مادر به او می‌گفت: "صبر کن سال بعد انشاءالله قبولت می‌کنند." ولی صبر نداشت و می‌گفت: "آنقدر می‌روم و می‌آیم تا بالاخره دلشان به حالم بسوزد." بالاخره شناسنامه‌اش را گرفت و دستکاری کرد و یک سال به سن خود اضافه کرد. به مادرش گفته بود هزار تا صلوات نذر امام زمان(عج) کردم تا قبولم کنند. با اصرار زیاد به مسئول اعزام، بالاخره برای اعزام به جبهه آماده شد. خوشحال بود و سر از پا نمی شناخت تا خودش را به جبهه رساند. مادر محمدرضا می‌گوید: وقتی از جبهه برمی‌گشت خیلی مهربان می‌شد، نمی‌گذاشت من یک تشک زیرش بیندازم، می‌گفت: «مادر اگر ببینی رزمندگان شبها کجا می‌خوابند! من چطور روی تشک بخوابم؟» اگر می‌گفتم آب می‌خواهم فوری تهیه می‌کرد. خرید می‌کرد. مرا می‌برد حرم حضرت معصومه(س). می‌گفت: «نکند غصه بخورید، من دارم به اسلام خدمت می‌کنم، خدا عوضش را به شما می دهد. خدا یار بی کسان است.» راوی : ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹