eitaa logo
دشت جنون
4.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت جنون
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهید_بصیرت #دکتر_سیدحسن_آیت نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی #قسم
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 نماینده وقت مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی در کتاب‌هی منتشر شده درباره زندگی و شخصیت آیت، اسامی همه نمایندگان دوره اول و نوع برخورد آنان با اعتبارنامه وی ذکر گردیده است. در میان کسانی که به اعتبارنامه آیت رای مثبت داده‌اند، علاوه بر چهره‌های امروزین اصولگرا، نام افرادی همچون اسدالله بیات، مرتضی الویری، مجید انصاری، محسن رهامی، موسوی خوئینی‌ها و... و در میان مخالفین او، علاوه بر تعداد قابل‌توجهی از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و هواداران بنی‌صدر، افرادی چون محسن مجتهد شبستری ، خلخالی و فضل‌الله مهدی‌زاده نیز دیده می‌شود و باز در میان اسامی کسانی که به اعتبارنامه او رای ممتنع دادند نام هایی همچون محمد خاتمی، اسدالله کیان ارثی، عطاءالله مهاجرانی، فخرالدین حجازی و لطیف صفری بعنوان بی طرف به چشم می‌خورد. نکته درخور توجهی که مخالفان آیت روی آن مانور می‌دادند و امروز نیز همچنان از آن صحبت می‌شود، عضویت او در حزب زحمتکشان ایران و همراهی‌اش با دکتر مظفر بقایی است. آیت از حامیان سرسخت انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها در بدو تشکیل نظام اسلامی بود. وی اعتقاد داشت « دانشگاه‌ها به این صورت فعلی باید تعطیل شود» و لذا عاملان تعطیلی دانشگاه‌ها را برای برپایی انقلاب فرهنگی مورد حمایت جدی قرار می‌داد. با این وصف می‌توان آیت را که در دانشگاه علم و صنعت هم تدریس می‌کرد، از مشوقین و پیشروان تعطیلی دراز مدت دانشگاه‌ها دانست. آیت بعنوان فردی که در مجادلات سیاسی دو، سه سال اول انقلاب، بسیار فعال بود، در ساعت هشت صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ ( پنج هفته پس از واقعه هفتم تیر) در مقابل منزلش در یکی از کوچه‌های نارمک تهران در یک عملیات تروریستی مجاهدین خلق با شلیک نزدیک به 50 گلوله به شهادت رسید. http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 🌹 🌹 فرزند : محمدعلی : 🗓 1346/03/01 🗓 محل تولد : نجف آباد ـ قلعه سفید وضعیت تاهل : مجرد شغل : آزاد : 🗓 1366/05/19 🗓 مسئولیت : سرباز محل : جزایر مجنون نام عملیات : خط پدافندی مزار : 🕊 @dashtejonoon1🌹🥀
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 🌹 🌹 فرزند : حسن : 🗓 1345/10/06 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز : 🗓 1361/05/19 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : دیواندره نام عملیات : درگیری با ضد انقلاب مزار : 🕊 @dashtejonoon1🌹🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 لحظه تلخ ترین لحظه زندگی ام بود. نوزدهم مرداد سال 88 بود. شام خورده بودیم و می خواست نوه مان محمد رضا را به بیرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت. گفت می خواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم. من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفه اش بلند شد. بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود. پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمی‌دانم چطور خودم را به او رساندم. حالت خفگی پیدا کرده بود. به سختی نفس می‌کشید. دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود. دنیا برایم تیره و تار شد. چشمان دیگر نگاهم را نمی‌دید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس می‌کرد ... راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 تا نشستیم روی موتور، گفت: روضه بخوان. هر چه بهانه آوردم قبول نکرد. قسمم داد. می گفت: من چند شب دیگه مهمان امام حسین (ع) هستم. می خواهم به آقا بگویم که همه جا برایت گریه کرده ام. پشت ماشین، سنگر، حسینیه. فقط مانده پشت موتور. با سلام به امام حسین (ع) روضه کوتاهی را شروع کردم؛ اما او گریه اش طولانی شد. رسیدیم اردوگاه شهدای تخریب، هنوز گزیه می کرد. چند شب بعد عازم مهمانی شد. راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : مرتضی : 🗓 1342/05/01 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : دانش آموز : 🗓 1362/05/21 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : دیواندره نام عملیات : درگیری با ضد انقلاب مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌷🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : سیدجمال : 🗓 1342/08/12 🗓 محل تولد : فریدن وضعیت تاهل : مجرد شغل : طلبه : 🗓 1362/05/21 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : دیواندره نام عملیات : درگیری با ضد انقلاب مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌷🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : اسداله : 🗓 1346/02/03 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : آزاد : 🗓 1366/05/21 🗓 مسئولیت : سرباز محل : فاو ـ عراق نام عملیات : خط پدافندی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌷🕊
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 اربعین می‌خواست برود کربلا اما نگران مهرهای پاسپورتش بود. می‌گفت: پاسپورتم آنقدر مهر سوریه خورده که هر کسی در مرز پاسپورتم را چک کند، می‌فهمد که من پاسدارم. بچه‌های عراق گفته بودند، بیا شلمچه، قاچاقی می‌بریمت ولی قبول نکرد. آخر سر هم قسمت نشد تا اینکه 27 روز بعد از اربعین شهید شد. راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 سید احمد شب عاشورا همه بچه ها را جمع کرد و گفت: حُرّ وقتی توبه کرد، امام حسین (ع) بخشیدَش و در جمع اصحابش راهش داد. بیائد ما هم امشب حُرّ امام حسین (ع) شویم . به پیشنهادش پوتین ها را از پا در آورده به هم گره زدیم. داخل آنها خاک ریخته، به گردن مان آویختیم. چند ساعتی در بیابان های کوزران(از توابع کرمانشاه) راه می رفتیم و عزاداری می کردیم. http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 خواهر زاده ام ، ، در سن نوجوانی مرا امین و سنگ صبور خودش می دانست . یکبار آمد و گفت : دایی جون ، من خواب عمو رو دیدم . عموی بود که سال 1360 به رسید . گفتم خیره ان شاالله ، خب تعریف کن برام ببینم . خواب دیدم عمو اومده پیشم و داره باهام حرف می زنه... بعد از مقداری سکوت ادامه داد ، عمو گفت : «ان شاالله تو هم می شی» راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴