🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#سردار_شهید
#سیدمرتضی_آوینی
یادم هست یک روزی #شهید_آوینی، #شهید_گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. #شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که #شهید_آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو #شهید بودم.
#شهید_گنجی خطاب به #شهید_آوینی گفت: « حاج مرتضی! دیگر باب #شهادت هم بسته شد ». #آوینی در جواب گفت: «نه برادر، #شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می کنی، مطمئن باش »!
من که میان این دو بودم گفتم: « حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز می کنم؟». #شهید_آوینی در جواب گفت: « تو در کوله ات چیزهایی داری » و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کوله ات چیزهای دیگری هم هست که نمی دانم چیست، هر وقت کوله ات سبک شد، پرواز خواهی کرد».
مدتی پس از این گفت وگو #مرتضی_آوینی به #شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی#شهید شد.
راوی :
رضا برجی از همراهان #شهید_آوینی
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#دلتنگ_شهدام
دلم #تنگ شده ...
برای #شهدا
برای #کاوه
برای #همت
برای #دیالمه
برای #کاظمی
برای #برونسی
برای #باکری
برای ......
#دروغ می گویم
اصلا فقط دلم برای #خودم تنگ شده...
تمام نداشته هایم را؛
مےبینم در آنهاییکه داشتند؛
شجاعت #مصطفوی
غیرت #علوی
بصیرت #فاطمی
اخلاص، پشتکار، صفا، محبت...
#عشق، ایثار و ایمان...
در این بین ...
#آوینی و #کاوه را بیشتر عاشقم ...
#امام_خامنه_ای نیز #آوینی پسند است!
و #کاوه را استاد خود میداند!
رفقا کجایید؟!
که ببینید ما، اینجا...
هر روز و هر ساعت...
تیر خلاصیِ #شیطان؛ نصیبمان میشود...
و ما در #راه_ماندگانِ مسیرِ خداییم...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی :
راه کاروان #عشق از میان تاریخ می گذرد؛
و هر کس در هر زمره که میخواهد ما را بشناسد!
داستان #کربلا را بخواند؛
اگر چه خواندن داستان را سودی نیست!
اگر #دل کربلایی نباشد...
خدایا!
این دلِ من انگار دیگر با خانه تکانی هم رو به راه نمی شود...
بساز بفروش کسی سراغ ندارد!؟
#اللهم_الحقنی_بالشهداء
#نسئل_الله_منازل_الشھدا
#آه_ای_شھادت ...
#هفته_دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#شهیدانه
#وعده_ما_بهشت
یکی از فرماندهان جنگ روایت میکند:
خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را.
برایم تعریف میکرد خیلی دلم میخواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم.
یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم .
خلاصه نشد.
بالاخره آقا #سید_مرتضی_آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمونها پر کشید.
تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروانهای راهیان نور.
شب در آنجا ماندیم.
در خواب، #شهید_آوینی را دیدم و درد و دلهایم را با او کردم ...
گفتم #آقا_سید
خیلی دلم میخواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد.
#سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم".
صبح از خواب بیدار شدم.
منِ بیچاره که هنوز زنده بودن #شهید را شک داشتم، گفتم:
این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است #شهید شده است.
گفتم حالا بروم ببینم چه میشه.
بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از #آوینی نیست.
داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکیها در حال نگهبانی بود، نزدیک آمد و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: بله، با یکی از رفقا قرار داشتیم.
گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است.
محاسنش هم اینجوری است.
گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره، به من گفت: کسی با این اسم و قیافه میآید اینجا، به او بگو #آقا_مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان.
رفتم و دیدم خود #آقا_مرتضی نوشته:
#آمدیم_نبودید
#وعدۀ_ما_بهشت
#سید_مرتضی_آوینی
🌹 @dashtejonoon1 🕊🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#السلام_علی_المهدی_عج
#تو میآیی
و میبینم
#شهیدان
بازمیآیند
و #آوینی
روایت
میکند
#فتحِ نهایی
را...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#با_شهدا
#شهید_والامقام
#محسن_حججی
همه گویند از #سر گذشت
اما من گویمت
چگونه از #دل گذشت؟!
ای کسی که مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خداوندی .....
حالا #آوینی بیاید و تو را روایت کند :
تو را با خدا چه #عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی ...
که #خون_تو سَبَب بیداری تمامِ خواب زده هایِ عالمِ غفلت است .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊