eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
826 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🌷🕊💐🕊🌷🇮🇷 بیست و هفتم خرداد ماه ، سالروز تاسیس به فرمان و یاد و خاطره و ، را گرامی می داریم . 🇮🇷 @dashtejonoon1💐🇮🇷
🇮🇷🌷🕊💐🕊🌷🇮🇷 همه با هم جهاد سازندگی بیست و هفتم خرداد ماه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران امام خمینی (ره) در صدد بود تا با بسیج عمومی ملت ، برای سازندگی کشور، الگویی از جامعه سالم و پیشرفته دینی را ارائه نماید. بر همین اساس طی پیامی رادیو تلویزیونی خطاب به ملت ایران در 27 خرداد 1358 فرمان تشکیل را صادر کردند . 🇮🇷 @dashtejonoon1🕊💐
🇮🇷🌷🕊💐🕊🌷🇮🇷 بنده از اعماق دل و جان ، را ستايش مي كنم و معتقدم در دوران هشت ساله نشان داد كه به حق مولود شايسته است و ثابت كرد كه براي اين لازم بوده و هست . 🇮🇷 @dashtejonoon1🕊💐
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 سردار جهادگر فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد استان اصفهان زیر سایه‌‌ تهدید منافقین و گروهک‌ها، نگهبان جهاد پستش را ترک کرده بود. حاج‌علی اجازه نداد کسی سر پست نگهبانی برود؛ خودش رفت و در کیوسک نگهبانی ایستاد. نگهبان که برگشت، فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگِ جهاد را دیده بود که به جایش ایستاده است. از خجالت سرش را بالا نمی‌آورد که لبخندهای حاج‌علی را نبیند. این‌طوری به ما فهماند حتی نگهبان جلوی در هم که نباشد، فرماندهی دچار اخلال می‌شود و ما نباید کارمان را رها کنیم. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 سردار جهادگر فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد و مسئول تدارکات سپاه منطقه 2 کشور یک پیکان در اختیار احمد گذاشته شده بود تا با آن به نجف آباد، رفت‌ و آمد کند. یک روز گفت: این ماشین را برای صافکاری آوردم و با هزینه شخصی خودم خطی را که رویش افتاده، درست کن. گفتم: این خط چیزی نیست و احتیاجی به صافکاری و نقاشی ندارد. احمد به من و ماشین نگاهی انداخت و جواب داد: این ماشین در حین رانندگی من این‌طوری شده، حاضر نیستم در قیامت به خاطر غفلت من در نگهداری بیت‌المال خطی مثل این روی پهلویم ببینم. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 سردار جهادگر فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد قرارگاه نجف در صف غذاخوری ایستاده بودیم. یک نفر از از پشت سر آرام گفت: آقایی که جلوی شما ایستاده، هاشم ساجدی است؛ فرمانده قرارگاه نجف. به حرفش خندیدم. گفتم: مگر فرماندهان هم مثل جهادگرها و رزمنده‌ها توی صف غذا می‌ایستند؟ مگر غذای‌ فرماندهان را توی اتاق‌شان نمی‌برند؟ گفت: نه، حتی اگر یک لقمه نان و پنیر برایش ببرند توی اتاق، ناراحت می‌شود که چرا بین او و سایر نیروها تبعیض قائل شده‌اند. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹