eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
999 ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🕊🌺🌼🌺🕊💐 امروز سالروز تولدتان مبارک 🌺 سردار غلامرضا صالحی🍀 (علی محمد) 🌼 پاسدار محمدعلی کرباسی 🍀(حیدرعلی) 🌺 سردار جعفر میرعباسی🍀 (اسداله) 🌼 ارتشی محمد تقی زاده🍀 (عباس) 🌺 بسیجی حسین عرشی🍀 (غلامرضا) 🌼 بسیجی محمدحسن فقهی🍀 (ابراهیم) 🌺 بسیجی محمد کلاغ زاده🍀 (نصراله) 🌼 بسیجی احمد میرعباسی🍀 (حسن) 🌺 دانش آموز حسن برخور 🍀 (علی اصغر) 💐 @dashtejonoon1🌺🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹 شهرستان 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 شدند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : 🌺 بسیجی محمود هوائی 🌸 (رمضان) ـ 21 ساله ـ نجف آباد 🌺 جانباز علی مهدیه 🌸 (اسداله) ـ 54 ساله ـ نجف آباد 🌺 جهادگر حمید شادکام 🌸 (حسن) ـ 17 ساله ـ نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹 آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
💐🌴🍀🌺🍀🌴💐 ملتی كه در خط اسلام ناب محمدي (ص) و مخالف با استكبار و پول پرستي و تحجرگرايي و مقدس نمايي است بايد همة افرادش بسيجي باشند .... . شادی روح و 💐 @dashtejonoon1🌺💐
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 ما روح الله... فاتحان و روز اول گفتیم .. تا به آخر هستیم این دلها جز... نیست راه و رسم ما جز... نیست 💐 💐🌺 💐 @dashtejonoon1🌺🌼
🍀💐🌴🌺🌴💐🍀 بر مهدی منجی دنیا بر چهره ان ماه دل آرا در دامن نرجس گل زهرا بشکفت بر این گل و بر نرگس زهرا 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #منصور_قشقائی #قسمت_پانزدهم در تاریخ 31 مردادماه سال 67،
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 رفتم ستاد دنبال بچه‌ها و دوستان دیگر از جمله عباس یزدان پناه و مجید زرندی که در دسته خمپاره بودند. به گردان 763 رفتیم. آنجا دیدیم همه گردان جمع هستند. ستوان به یکی از بچه‌ها گفت: برگرد و برو اسناد رکن 2 را بیاور. او هم قبول کرد. من با خودم گفتم، او تنهاست و بیابان هم خالی. پس با هم رفتیم و وقتی برگشتیم دیدیم که همه جا خالی و هیچ کسی نیست. به تنگه پیرعلی رفتیم. وقتی وارد جاده شدیم متوجه شدیم راه‌ها بسته است. رفتیم زیر یک پل که به‌اندازه یک متر ارتفاع داشت، تا شب بشود و بتوانیم فرار کنیم. دو، سه ساعت آنجا بودیم که یک دفعه متوجه چهار تا پا شدیم. لوله کلاش به سمت من گرفته شد و شروع به تیراندازی کرد. تیر به دیوار روبه‌رو خورد. یکی از بچه‌ها بیرون رفت، ما هم پشت سرش رفتیم. دیدم همه بعثی‌ها با‌تانک و نفربر ایستاده‌اند. گفتند: ارجع. نمی‌دانستم چه می‌گوید. یک دفعه گلنگدن را کشید و می‌خواست ما را بکشد. یکی از آن بعثی‌ها آمد. گفت: لا‌، لا. درنهایت با نفربر ما را بردند. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹