eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5.1هزار ویدیو
36 فایل
﷽ کپی مطالب و نشر با ذکرصلوات تبلیغ و تبادل ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 مدیریت کانال https://eitaa.com/yazahra_9 ادمین تبلیغات کانال https://eitaa.com/Onlygod_10
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ترک نهی از منکر و مدارا کردن با اهل گناه قال الإمام الباقر «عليه السلام» : أوحى الله إلى شعيب النبي (عليه السلام) : إني لمعذب من قومك مائة ألف ، أربعين من شرارهم ، وستين ألفا من خيارهم ! فقال : يا رب هؤلاء الأشرار ، فما بال الأخيار ؟ فأوحى الله عز وجل إليه : إنهم داهنوا أهل المعاصي ، ولم يغضبوا لغضبي . از حضرت امام باقر (علیه‌السلام) : خداوند متعال به حضرت شعيب پيامبر «عليه السلام» وحى كرد كه «صد هزار تن از قوم تو را عذاب خواهم كرد ، چهل هزار از بدان ، و شصت هزار از نيكان». حضرت شعيب گفت : پروردگارا ! اشرار درست ، اخيار چرا ؟ خداى بزرگ به او وحى كرد : «چون با اهل معاصى سازگارى كردند ، و براى خشم من خشم نگرفتند». تهذيب الأحكام (الشيخ الطوسي) ، ج ٦ ، ص ١٨١ ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
امروز تو‌ مترو علی رغم میل باطنیم مجبور شدم داد بزنم 😮😮 یه دختر خانم کشف حجاب کامل کرده بود و بهش که تذکر دادم داد و بیداد راه انداخت و مثل همیشه همفکرای خودش وارد معرکه شدن و شروع کردن به رجز خوندن همیشگی که به شماها مربوط نیست و ما هر طور دلمون بخواد لباس می پوشیم، محجبه ها هم که مثل همیشه _ مـــــــاست _ القصه منم با خودم گفتم اینجا اکه کوتاه بیام واقعا حق پایمال میشه منم صدام رو بردم بالا و به یکی از اون خانمها که خیلی گستاخی می گرد گفتم صداتو بیار پایین؛ خلاف قانون عمل می کنین طلبکار هم هستین در حین سرو صدای من و اون خانم، یکی از بی حجابا به‌ من گفت خانم ساکت باش اعصاب ما رو خرد کردی منم گفتم مگه شما نمیگین آقایون چشماشون رو ببندن و نگاه نکنن؛ الانم اگه می خوای نشنوی گوشاتو بگیر تا صدای منو نشنوی یکی دیگه گفت: خانم داد نزن گفتم مگه شما نمیگین حجاب من به شما مربوط نیست ؛ منم دلم می خواد صدامو ببرم بالا و به شما هیچ ربطی نداره؛ گفتم این قانون شهر هرتی که شماها می گین فقط مال شماست که هر کاری دوست داشتین بکنین ولی بقیه مطیع قانون باشن یه‌ خانم دیگه گفت: خاک بر سر مردی که نتونه خودش رو نگه داره و با نگاه به زن مشکل براش پیش بیاد گفتم شما چرا ماسک زدی؟ خاک بر سر آدمی که نتونه خودش رو از یه ویروس کوچیک حفظ کنه باورتون نمیشه همشون خفه خون گرفتن و لام تا کام حرف نزدن!!! اومدم خونه احساس می کردم از میدون جنگ بر گشتم اتفاقا امروز تو ‌مدرسه یه شهید گمنام هم آوردن و تیر خلاص رو به روح من زد به این شهید گمنام گفتم ؛ خدا شاهده کار ما هم خیلی سخته؛ برامون دعا کنید بتونیم از خون و حیثیت شما شهدا دفاع کنیم ⭕️ @dastan9 🌺💐
💥 امربه معروف و نهی از منکر💥 1⃣ 👈یعنی ناراحتی از گناه در قلب ما شکل بگیرد و ما اون ناراحتی رو ابراز کنیم (با اشاره،اخم و...) 📖امیرمؤمنان علی‌(ع) فرمودند : 《کمترین برخورد آن است که با چهره عبوس با گناهکاران رویاروی شود.》 2⃣ 👈با زبان تذکر بدهیم ✅مراحل 1⃣و2⃣بر همه مکلفین واجب است و وظیفه شرعی هست و به هیچ عنوان ساقط نمیشود. 3⃣ 👈زوری،که در اختیار حکومت هست و مردم حق ندارند اقدام به زور کنند و وارد این مرحله بشوند. ⭕️ splus.ir/dastan9 ⭕️ http://eitaa.com/dastan9
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱) 🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!! ‌‌➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑 ➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟ ➖فورا گفت نه❗️ ➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔 ✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟 دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭 ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ➕‏به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. ➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚 شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃 برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻 همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال... من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد.. منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 💥الحمدلله شکر💥 خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، به همراه تعدادی از دوستان، به صورت خانوادگی به فضای سبزی در خارج از شهر رفته بودیم، 🌳 فرشها را که پهن کردیم، آقایون روی یکی از فرشها نشستند و طبق معمول، مشغول کارشناسی مسائل اقتصادی و سیاسی کشور شدند و ما خانمها هم روی یکی دیگر از فرشها دور هم نشستیم و همانطور که مشغول درست کردن سالاد بودیم و مقدمات ناهار را آماده می کردیم، از در و دیوار و هر چیزی که به ذهنمان می رسید، ایده و نظر می دادیم. در همین موقع با صدای بلندِ آهنگی، از جا پریدیم، به اطرافمان نگاهی انداختیم تا اینکه منبع صدا را پیدا کردیم، آن آهنگ متعلق به سیستمِ صوتیِ بی‌نقصِ یک ماشینی بود که دورتر از ما کنار درختی متوقف شد و از داخل آن تعدادی از پسرهای جوانِ پر شر و شوری، پیاده شدند و در حال خندیدن و شوخی کردن، وسایلشان را از صندوق عقبِ ماشین بیرون می آوردند. زمزمه های خانمها هم شروع شد که بهتر است از اینجا برویم، همسر من از جایش بلند شد و به سمت آن ماشین رفت، یکی از خانمها بلافاصله به من گفت : « چرا نشستی؟ سریع برو جلوی شوهرت رو بگیر» گفتم:« برای دعوا که نمی رود فقط به آنها تذکر می دهد» یکی دیگر از خانمها هم با نگرانی گفت : « برای آنها که تذکر و دعوا فرقی نمی‌کند، ممکنه چاقویی یا قمه‌ای داشته باشند، خیلی خطرناکه» با تعجب گفتم : « چرا این اتفاق ساده رو جنایی می‌کنید؟ امر به معروف واجبه و من در این مواقع بجای اینکه جلوی شوهرم رو بگیرم، مشوقِ او هم هستم» نگاه بقیه هم نشان می داد که اُمیدی به نتیجه‌ی کار همسرم ندارند و حتی با نگرانی منتظر اتفاق ناخوشایندی هستند، اما مدت کمی بعد، صدای موزیک قطع شد و همه با چشمهای گشاد شده از تعجب، به آن صحنه‌ی دور از انتظار که دست دادن و خداحافظی همسرم با آن جوانان بود، خیره شده بودند و او با همان آرامشی که رفته بود، گام برمی داشت و به ما نزدیک می شد. وقتی روی فرش کنار آقایون نشست، یکی از آنها که زودتر از بقیه از شوک درآمده بود، پرسید : « به آنها چه گفتی که اینقدر زود قانع شدند و آهنگ را قطع کردند؟» با لبخندی که لبهایش را زینت داده بود و مرواریدهای سفید دندانش را به نمایش می گذاشت، گفت : « آهنگ رو که قطع نکردند فقط صدایش را پایین آوردند تا ما اذیت نشویم» یکی دیگر از آنها پرسید : « خب همین هم دور از انتظار ما بود چگونه حاضر شدند که صدای موزیک را کم کنند؟» همسرم جواب داد : « فقط گفتم که برای رفع خستگی یک هفته کار کردن و کسب آرامش و شارژ مجدد بدن، به اینجا آمده ایم، اما این صدای بلند سیستم صوتی شما، مانع است، الان حتی اگر شما مداحی را هم با صدای بلند می گذاشتید، مزاحم آسایش ما بود، لطفا مراعات حال ما را هم بکنید. 🌿با شنیدن این حرف، همه سکوت کردند شاید با خودشان فکر می‌کردند که چرا اینقدر در ذهنشان، این واجب فراموش شده را، سخت تصور می کنند در حالی که در بیشتر مواقع به آسانیِ آب خوردن است. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🏴 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🏴 🏴 https://splus.ir/joinchannel/lTu9fqQzDKIVGbJXc3d7PoLZ 🏴
16.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨امام باقــر علیه السلام میفرمایند: هرڪس امــر به معــروف و نهی از منڪــر را یارے ڪند، خدا او را یارے میڪند و هرڪس امــر به معــروف و نهــی از منڪــر را رها ڪند، خدا او را رها میڪند! ‎‎‌‌‎‎‌🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
یه خانومی تعریف میکرد: امروز با دخترم دندونپزشکی بودم. نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی. منتظر بودیم اسممونو صدا کنند. فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب. یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت. اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت : بیا دخترِ خوب ! این بابتِ قشنگ و متانتت.😊 همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست. سالن، چند لحظه هنگ بود. دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، بقیه سرشونو انداختن پایین. خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏 🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺 ✍️ ریحان بانو🌱🇮🇷 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
تجربه امر به معروف ♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔 تعداد سگ های پارک کم کم داشت با تعداد انسان ها برابری میکرد😥 کشف حجاب وجود معتادین روابط نامتعارف و ....😨😨 1️⃣روز اول یک ملافه کوچیک وسط پارک پهن کردم و اول اذان شروع کردم به نماز خوندن.همه فکر میکردن دیوانه شدم 2️⃣ روز دوم ملافه رو بزرگتر کردم و به حاضرین اطرافم گفتم بیاین رو ملافه جاهست شما هم نمازتون رو بخونید شدیم ۳ نفر 3️⃣ روز سوم صدای اذان رو پخش کردم جمعیت بیشتری برای نماز اول وقت جمع شدند. این اتفاق تلنگری شد که به فکر نماز جماعت بیفتم. چند جا تماس گرفتم و بالاخره قول روز چهارم رو گرفتم 4️⃣روز چهارم تو کل پارک راه رفتم و یکی به یکی اعلام کردم نماز برگزار میشه.جمعیت بیشتری اومدند..بعد از نماز از بچه ها پذیرایی شد 5️⃣ روز پنجم از در خونه تا تو پارک هرکسی رو دیدم گفتم نماز تشریف بیارین و خداوند از غیب امام جماعت فرستاد. 6️⃣روز ششم کسبه و همسایه ها رو دعوت کردم و جمعیت حاضرین سیر صعودی گرفته بود.برای بچه ها جشن برگزار کردیم سرود خواندن و پذیرایی شدند 7️⃣ روز هفتم صوت های مهدوی از قبل از اذان پخش شد و بعد اذان و شروع نماز و مکبری کردن پسرم باعث شد جمعیت از روی فرش ها گذر کنند و روی زمین به امام جماعت اقتدا کنند. 8️⃣ روز هشتم افتاد شب جمعه.از آسمون سیستم بلند گو رسید امام جماعت رسید چای و قند و شربت و حلوا و خرما و بیسکوییت و ... رسید. معجزه پشت معجزه. به خودم اومدم دیدم یه موکت خیلی بزرگ آخر صف نماز گزارا پهن شده نفهمیدم از کجا اومد اما گفتن باشه واسه نمازجماعت. خلاصه دعای کمیل برگزار شد.پذیرایی با برکت.اصلا تموم نمیشد انگار تهش به دریا وصل بود.بچه ها سرود خوندن نه یکی و دو تا نزدیک ۲۰ تا نوجوون. در حال جمع کردن وسایل بودیم یه خانوم گفت اگه دعای ندبه برگزار میشه فردا عدسی به نیت شهیدم میارم دلشو نشکستیم با این که جمعیت رفته بودند گفتم بیارین ما میایم. بالاخره صبح شد فقط چند نفری خبر داشتن اما ساعت ۶ مردم سر قرار همیشگی جمع شده بودن خودشون فرش ها رو پهن کردن و دعا برگزار شد و بعد صرف صبحانه. و حالا بعد ار ۸ شب 🌱 کلی فرش و موکت 🌱امام جماعت ثابت 🌱بچه ها و نوجوون ها جذب شدند 🌱بنر ممنوعیت سگ گردانی از جانب شهرداری نصب شد 🌱به ندرت سگ و کشف حجاب دیده میشود و در صورت مشاهده تذکر داده میشود 🌱و انشاالله مراسم دعا عزاداری و جشن اعیاد خواهیم داشت. تمام این اتفاقات از یک حس شروع شد حس اینکه فضای پارک باید برای نوجوون ها امن باشه.وجود سگ معتادین و .... باعث نا امنی است نمازها را درفضای باز برپا کنید تا نسل آینده از دیدن گناهان جامعه نا امید نشن. نیت ، توکل بر خدا و سوره یاسین جاده صاف کن های مسیر هستن. شما هم شروع کنید. این است یکی از معانی :«إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّث أقدامکم» دوستان و همراهان عزیز سلام علیکم💐💐💐 خواهران و برادر مؤمنم یه بسم الله بگید و این حرکت رو با هماهنگی مساجد و امام جماعت محله تون در میادین شهر و پارک ها از همین هفته شروع کنید. باید سنگرهای اجتماعی را از دست جماعت هرزه و هوسران پس بگیریم تا بتوانیم رنگ و بوی شهر را رنگ و بویی فاطمی و حسینی و شهدایی کرده و از قدم زدن مهدی فاطمه (عج) در شهرمون ابراز شرمندگی نکنیم. «ولا تَهِنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون ان کنتم مؤمنین» سستی نکنید و ناراحت نباشید چرا که شما بر همگان برترید اگر ایمان داشته باشید. در همه گروهها پخش کنید تا این حرکت جهادی در آستانه عید قربان و غدیر و محرم در کل کشور اجرا بشه. تا مردم مؤمن اقدام نکنند و حرکت نکنند هیچ اتفاقی رقم نخواهد خورد و اگر مردم تکان خوردند مسئولین هم تکان می خورند. اجرتون با شهدا🙏🤲 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🔴 آثار وحشتناک یک بد حجابی و یک نگاه حرام، هم در دنیا هم در آخرت! بعد خروج از بدنم، کمی از بیمارستان فاصله گرفتم. سر یک چهارراه یک ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد. یک خانم جوان و فوق العاده بد حجاب با آرایش غلیظ از عرض خیابان و از مقابل این ماشین عبور کرد. من دیدم که راننده این ماشین محو چهره این خانم است. در حالی که همسرش کنار او نشسته بود و زیر چشمی شوهرش را نگاه می‌کرد. دختر آنها که ده دوازده سال بیشتر نداشت پشت سرشان در صندلی عقب ماشین نشسته بود. من وقتی این راننده را دیدم از ازل تا ابد او را فهمیدم. حتی خوب به یاد دارم که با یک نگاه متوجه شدم که نامش فرشید است و متولد کدام شهر است و مادر و پدرش چه کسانی هستند و حتی ویژگیهای او چگونه است! حتی فهیمدم که او در دلش در مورد این دختری که عبور کرد چه می‌گوید! او درباره اندام‌های بدن این زن مطلبی را در ذهنش گذراند، بعد به همسر خودش که کمی چاق بود فکر کرد و در دلش گفت: این همه زن زیبا هست، ما هم رفتیم یک بشکه گرفتیم! حتی دیدم که همسر این مرد هم که متوجه رفتار شوهرش شده بود؛ در ذهن خود می‌گوید: من هم اگر این همه آرایش کنم و لباس تنگ بپوشم از این زن زیباتر می شوم. یکباره دیدم به خاطر این هرزگی و چشم چرانی های این راننده، زندگی آنها در سال بعد متلاشی خواهد شد. آنها از هم طلاق می‌گیرند و فرزند آنها دچار آسیب‌های روحی فراوان خواهد شد. زندگی عادی دخترشان مختل شده و گرفتار مشکلات می‌گردد. من دیدم که آلودگی و گنه کاری این مرد در آیندگان و حتی هفت نسل بعدی او اثر گذار خواهد شد! حتی دیدم که بعد از طلاق، زن او هم به هرزگی دچار شد! اما وقتی به باطن اعمال آن خانم جوان بد حجاب که واقعاً با چهره‌ای زننده در خیابان ظاهر شده بود نگاه کردم، چیز عجیب تری دیدم؛ من دیدم که فقط در آن روز بیش از یکصد نامحرم او را نگاه کردند. برخی از آنان همسر داشتند که همسرشان به این زیبایی نبود، آنها در دل حسرت می‌کشیدند. برخی شرایط ازدواج نداشتند، آنها با دیدن این شخص آلوده به فساد می شدند... به من نشان داده شد که گناه تمام این افراد برای این خانم نوشته شد! به من نشان داده شد که به خاطر این همه فساد و آلودگی که این خانم به وجود آورد، از زندگی شخصی خودش هم لذتی نخواهد برد و گرفتار خواهد شد. من دیدم که در صحرای قیامت این خانم جوان هزار سال به دنبال این آقا فرشید و صدها نفر دیگر می‌گشت تا از آنها حلالیت بطلبد! چون او یکی از کسانی بود که باعث نابودی زندگی آقا فرشید و صدها فرشید دیگر شده بود. من دیدم که این آرایش و بدحجابی جدای از معصیت خداوند به نوعی حق‌الناس هم در پی دارد. این افراد با این پوشش که در بیشتر مواقع کاذب و با انواع و اقسام وسایل آرایشی همراه می‌باشد خود را بسیار زیباتر از واقعیت نشان می‌دهند و همین عمل زندگی عادی مردم را به هم میریزد. البته خداوند باب توبه را برای تمام بندگان باز گذاشته اما اثر وضعی برخی گناهان با توبه هم پاک نمی‌شود. مانند کسی که به جسم خود آسیب برساند. این شخص اگر هم توبه کند اثر کاری که کرده بر بدنش باقی خواهد ماند. 📕کتاب شنود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟