eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5.1هزار ویدیو
36 فایل
﷽ کپی مطالب و نشر با ذکرصلوات تبلیغ و تبادل ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 مدیریت کانال https://eitaa.com/yazahra_9 ادمین تبلیغات کانال https://eitaa.com/Onlygod_10
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسال شده از سروش+: 😔 ⛔ 💐روزی مرگ به سراغ مردی آمد. آن مرد وقتی متوجه شد، دید فرستاده خدا با چمدانی در دست به او نزدیک می شود. فرستاده خدا به او گفت: بسیار خب پسر، وقت رفتنه. مرد: به این زودی؟ آخه من نقشه های زیادی داشتم. فرستاده خدا: متاسفم اما وقت رفتنه. مرد: چی توی این چمدونه؟ فرستاده خدا: وسایل و متعلقات تو. مرد کمی به فکر فرو رفت و گفت: وسایل من؟ یعنی لباسها، پول و....؟؟ فرستاده خدا: اونها که متعلق به تو نبود! متعلق به دنیا و زمین بود. مرد: یعنی اونها خاطرات من بودند؟ فرستاده خدا: اونها هیچوقت مال تو نبودند. در واقع اونها متعلق به زمان بودند. مرد: آیا اونها استعدادهای من نبودند؟ فرستاده خدا: اونها هیچوقت مال تو نبودند، اونها مربوط به شرایط بودند. مرد: پس خانواده و دوستانم چی؟ فرستاده خدا: متاسفم اونها هرگز متعلق به تو نبودند اونها فقط بستگی به مسیر زندگیت داشتند. مرد: زن و فرزندم چی؟ فرستاده خدا: اونها مربوط به قلب تو بودند. مرد: پس بدنم چی؟ فرستاده خدا: اونهم متعلق به خاک بود. مرد: تکلیف روحم چی میشه؟ فرستاده خدا: اون متعلق به خداست. مرد با ترس و ناامیدی چمدان را گرفت و باز کرد. چمدان خالی بود. او در حالیکه قطره ای اشک از گونه اش پایین غلطید، گفت: یعنی من هیچگاه چیزی نداشتم؟ فرستاده خدا: درسته. فقط لحظاتی که زندگی کردی مال توست. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 🌹💗