26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ برادرها فرج نزدیک است‼️
👤 سخنان جالب آیت الله ناصری را در مورد نزدیکی ظهور بشنوید
👌 پیش به سوی ظهور
🤲 جهت تعجیل در فرج #صلوات...
➖➖➖➖➖➖➖
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
📚 گوشه ای از نصایح
#لقمان_حکیم به پسرش:
👌اگر در کودکی خود را ادب کنی در بزرگی از آن بهرمند میشوی
از کسالت و تنبلی بپرهیز بخشی از عمرت را برای آموزش قرار بده و با افراد لجوج گفتگو و جدل نکن
👌با فقها مجادله مکن فاسق رفیق را به برادری مگیر و با افراد متهم هم نشین نشو
👌تنها از خدا بترس و به او امیدوار باش بیم و امید نسبت به خدا در قلب تو یکسان باشد
بر دنیا تکیه نکن و دل منبد و دنیا را به منزله ی پلی در نظر بگیر
👌بدان که در قیامت از تو درباره ی چهار چیز میپرسند ،،،،
از جوانی که راهی صرف شد،،،،،
از عمرت که در چه فنا کردی ،،،،، از مال و دارایی که از چه راهی بدست آوردی و آنرا در چه راهی مصرف کردی
👌به آنچه در دست مردم است چشم مدوز و با همه ی مردم با حسن خلق برخورد کن
👌با همسفران زیاد مشورت کن و توشه ی سفر خود را با آنها تقسیم کن اگر با تو مشورت کردند دلسوزی خود را خالصانه به آنها اعلام کن اگر از تو کمک و قرضی درخواست کردند مساعدت کن و به سخن کسی که سن او بیشتر از توست گوش فرا ده
اگر در نماز بودی قلب خود را حفظ کن
اگر در میان مردم هستی زبان خود را حفظ کن
👌اگر در حال غذا خوردن هستی حلق خود را حفظ کن
هرگز خدا و مرگ را فراموش نکن اما احسانی که به مردم میکنی یا بدی که دیگران در حق تو میکنند را فراموش کن...
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸 💖 خط قرمز💖 قسمت 235 مادر همین یک ساعت پیش زنگ زد و خبر گرفت از زمان آمدنم؛ یعنی در این یک س
🌸🌸🌸🌸🌸
💖 خط قرمز💖
قسمت 236
هنوز چشمانم به تاریکی عادت نکرده است که نور شدیدی میزند به صورتم؛ همه چراغهای خانه با هم روشن میشوند.
صدای کف و سوت من را از جا میپراند و برف شادی میریزد روی سرم.
کمی طول میکشد تا آنچه میبینم و آنچه میشنوم را بفهمم.
- تولد، تولد، تولدت مبارک...
چند لحظه هاج و واج سر جایم میایستم؛ چه فکرها که نکردم!
خندهام میگیرد از این نگاه امنیتی که همیشه و همهجا همراهم است.
خواهرم برف شادی روی سرم اسپری میکند و بقیه دست میزنند.
مگر تولدم بود؟
امروز چندم ماه است؟
اصلا تولد من چه روزی بود و کدام ماه؟
هیچکدام یادم نیست.
مادر دستزنان جلو میآید و دست میاندازد دور گردنم.
صورتم را میبوسد و در گوشم میگوید:
- تولدت مبارک مادر. الهی دورت بگردم.
- راضی به زحمتتون نبودم مامان! دستتون درد نکنه.
مادر دستم را میگیرد و مینشاند پشت میز عسلی مقابل مبل؛ جایی که یک کیک بزرگ خانگی روی آن گذاشتهاند.
نگرانیِ چند لحظه پیش یادم میرود.
از چشمان خواهر و برادرهایم دلتنگی میبارد و طوری دورم را گرفتهاند که انگار میترسند از دستشان فرار کنم.
احساس شرمندگی میکنم از این که نتوانستهام برادر بزرگتر خوبی باشم برایشان.
با وجود تمام خوشحالی امشب، جای خالی مطهره بدجور توی ذوقم میزند.
تا احکام و آداب مراسم تولد را بهجا بیاورند و هدیهها باز بشوند و کیک را با ناشیگری برش بزنم و حین کیک و چای و میوه خوردن، توی سر و کله هم بزنیم، ساعت یازده شب میشود.
دوتا خواهرهایم دستم را میگیرند و میکشانند تا آشپزخانه.
یک نفرشان پیشبند صورتی مادر را دور کمرم میبندد و دیگری، دسته دسته ظرفهای کثیف را میگذارد داخل سینک.
با چشمان گرد نگاهشان میکنم:
- چکار دارین میکنین؟
خواهرم گره پیشبند را محکم میکند و میگوید:
- به عنوان آخرین هدیه تولدت باید ظرفها رو بشوری!
و روی پنجه پایش بلند میشود و گردنم را میبوسد.
بعد هردو غشغش به قیافه من با پیشبند صورتی میخندند و وقتی میبینند دستم را زیر شیر آب گرفتهام که خیسشان کنم، از خنده ریسه میروند و فرار میکنند.
نویسنده: فاطمه شکیبا
🌸🌸🌸🌸🌸
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸 💖 خط قرمز💖 قسمت 236 هنوز چشمانم به تاریکی عادت نکرده است که نور شدیدی میزند به صورتم؛ همه
🌸🌸🌸🌸🌸
💖 خط قرمز💖
قسمت 237
‼️ هشتم: بیشهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
جنگیدن سخت است؛ فرقی نمیکند در چه موقعیتی.
جنگ شهری سختی خودش را دارد، جنگ در کوهستان و جنگل هم سختی خودش را؛
اما جنگیدن در بیابانی صاف و بدون جانپناه، فقط کار آدمهای دیوانه است.
و چیزی که اینجا زیاد پیدا میشود، آدمِ دیوانه!
شما بگویید؛ کدام عاقلی حاضر است از شهر و خانه امنش جدا شود، از خانوادهاش جدا شود و کیلومترها بیاید در یک کشور دیگر، با وحشیترین آدمهای روی زمین بجنگد و تازه هرشب و هر روز، توهین و تهمت هم بشنود؟
برای همین است که میگویم اینجا، بیابانهای شرقی سوریه پر از آدمهای دیوانه است.
دیوانههایی که یک تار مویشان به صدتا عاقلِ راحتطلب میارزد؛
چون دیوانه حسیناند و خوشا دیوانگیای که برای حسین باشد!
بنا به گفته حاج قاسم، قرار است تا کمتر از سه ماه دیگر، پایان حکومت داعش اعلام شود.
این یعنی باید تا آخرین پایتخت داعش، تختهگاز برویم جلو.
رقه که پایتخت داعش بود، سقوط کرده است و حالا دیرالزور پایتخت داعش است؛ شهری میان ساحل فرات و بیابان.
گفتم که؛ این بیابان هیچ جانپناهی ندارد جز خاکریزها و تپههای نصفهنیمهای که واحد مهندسی زده است.
با این وجود، تکلیفت روشن است که دشمن کجاست و از سویی، پراکندگی نیروهای دشمن باعث میشود کار سریع پیش برود.
- امیدی به لطف و کرم داره این دل/ دوباره هوای حرم داره این دل...
نویسنده: فاطمه شکیبا
🌸🌸🌸🌸🌸
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
سلام روزتون بخیر دوستان
تبریک به آقای پزشکیان و طرفداران ایشون
ان شاء الله که تو راهی که پا میذارن و گذاشتن به قول خودشون مولا علی علیه السلام رو الگو قرار بدن و فقط لقلقه زبان نبوده باشه 🤲
و تبریک مهمتر رو به حضرت آقا میگم با افزایش مشارکت مردم و رای به جمهوری اسلامی 🇮🇷
انتخاب مردم اینجوری هستش دیگه ان شاء الله ایشون کار کنن و اون 16 میلیون شرمنده بقیه نشن و اون دنیا حقی کردنشون نباشه که کسی رو انتخاب کردن بر اساس هوا و هوس و قومیت و..... نبوده و از سر دلسوزی برای کشور امام زمان علیهالسلام بوده 🙏
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
سوره مبارکه بقره آیه 214
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ﴿٢١٤﴾
آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
سوره مبارکه مائده آیه 71
وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا كَثِيرٌ مِّنْهُمْ ۚ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿٧١﴾
گمان کردند آزمایشی در کار نخواهد بود! از اینرو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند؛ سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیاری از آنها کور و کر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام میدهند، بیناست.
سوره مبارکه انفال آیه 64
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٦٤﴾
ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی میکنند، برای حمایت تو کافی است (؛ فقط بر آنها تکیه کن)!
سوره مبارکه بقره آیه 216
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢١٦﴾
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ماجرای مسلمان شدن دختر فرانسوی
➖➖➖➖➖➖➖
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستان کوتاه در شکست در پیروزی
در روزگاران قدیم، سرداری بود مهربان و با انصاف. او به دانشمندان و بزرگان، احترام خاصی میگذاشت و همیشه از حرفهایشان استفاده میکرد. روزی به عارفی گفت: « یه جمله ایی به من بگو که در غم و شادی، مرا تسکین دهد. نه از غمها ناراحت شوم و نه از شادیها، مغرور. »
عارف، دو تکه کاغذ برداشت و چیزی نوشت و گفت: « این را در جیب چپت بگذار و این یکی را در جیب راستت. هنگام ناراحتی و شکست، چپت را ببین و موقع شادی و پیروزی، راستت را.»
چندی بعد ، سردار ، در یکی از جنگها، شکست خورد. به لشکرش نگاهی انداخت و آهی کشید. به یاد حرف عارف افتاد. آن برگه را باز کرد و خواند : « این نیز ، بگذرد. »
با خواندن نوشته روحیه گرفت و آرام شد و سپاه را جمع کرد و سر و سامانی داد و از پشت به دشمن حمله کرد و اینبار ، پیروز شد.
در حالیکه خوشحال بود ، باز به یاد عارف افتاد. برگه دوم را باز کرد و خواند : در آن نوشته شده بود « این نیز ، بگذرد. »
#این_نیز_بگذرد 😊🌹
#نشر_حداکثری
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸 💖 خط قرمز💖 قسمت 237 ‼️ هشتم: بیشهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟ جنگیدن سخت است؛ فرقی نم
🌸🌸🌸🌸🌸
💖 خط قرمز💖
قسمت 238
صدای حامد است که حلقهای از رزمندههای فاطمیون را نشانده دور خودش و دارد برایشان روضه میخواند.
رزمندهها بیخیالِ معرکه جنگ و صفیر گلوله و موج انفجار، نشستهاند روی خاک و صورتشان را با دست پوشاندهاند.
صدای هقهقشان انقدر بلند است که در این سر و صدا هم شنیده میشود.
- کی یار دل ما تو این غربتا هست؟/ کی جز تو میگیره از این نوکرا دست؟
میخواند و اشک از چشمانش میریزد.
فرقی نمیکند کجای دنیا باشی.
هرجا که باشی، نزدیک محرم که میشود، بوی محرم خودش را میرساند به سلولهای عصبیات و دلت روضه میخواهد.
چند قدم مانده به حلقه بچهها، روی زمین مینشینم.
صورتم را با دست میپوشانم و بغضِ رسوب کرده در گلویم را میشکنم.
اینجا، این بیابان گرم و بیآب و علف، خیلی قابلتحملتر از شهر است برای من.
قبلا اینطور نبود؛ اما از بعد از مجروحیتم، تحمل محدودیتهای دنیا برایم سخت شده؛ رنجهایش هم.
اینجا که هستم آرامترم؛ اما نمیدانم چرا.
- بگیر دستمونو ببر تا نهایت/ بذار اسم ما رو تو لوح شهادت...
حامد میخواند و میان هر بیت و هر مصراع میشکند؛ انقدر بلند هقهق میکند که شانههایش میلرزند.
دوباره این بیت را تکرار میکند. کمیل خیره به حامد میگوید:
- این ندیده مست شده، ببینه چکار میکنه؟ فکر کنم اگه ببینه، یه دور دیگه بمیره!
خجالت میکشم از این که نمردهام.
کمیل همچنان خیره است به حامد:
- میدونی چرا اینجا آرومتری؟ چون اینجا، اون چیزایی که بین تو و آخرت فاصله انداختن کمرنگ شدن. توجهت بهشون کم شده. برای همین بیشتر احساس سبکی میکنی.
- آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره...
نویسنده: فاطمه شکیبا
🌸🌸🌸🌸🌸
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ اهل بیت علیهمالسلام رو با اسم کوچیک صدا کن!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۵ از مبحث قرب به اهل بیت علیهم السلام
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. بزودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداریدهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرفهایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروختهام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم میکرد.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناسبت: روز آخر ذیالحجه و شب اول محرم الحرام
✅ اعمال روز آخر ماه ذی الحجه:
سيّد بن طاووس (ره) نقل كرده است كه در روز آخر ماه ذیالحجة که روز آخر سال قمری است، دو ركعت نماز بخوان و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو الله» و ده مرتبه «آية الكرسى» را بخوان و پس از نماز بگو:
«أللهُمَّ ما عَمِلتُ فى هذِهِ السـّـنةِ مِنْ عَمَل... »؛ وقتی چنين كردى شيطان مىگويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد.
✅ اعمال شب و روز اول محرم:
1️⃣ «روزه»: که از امام محمدباقر (ع) روايت شده: «کسی که روز اول ماه محرم را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مىكند، همانگونه كه دعای زكريا (ع) را اجابت كرد.» (كامل الزيارات، ص١٧۴، ح۵)
2️⃣ «نماز»: برای شب اول ماه محرم چند نماز نقل شده كه يكی از پرفضیلتترين آنها بدین شرح است: دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره توحيد خوانده شود؛ و در روایت آمده: «خواندن اين نماز و روزه داشتن روز اول محرم، موجب امنيّت است و كسی كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است» (بحارالانوار، ج ٩٨، ص ٣۴٠)
3️⃣ احيای شب اول ماه محرم با خواندن قرآن و نيايش و دعا و...
#محرم
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸 💖 خط قرمز💖 قسمت 238 صدای حامد است که حلقهای از رزمندههای فاطمیون را نشانده دور خودش و دار
🌸🌸🌸🌸🌸
💖 خط قرمز💖
قسمت 239
- آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره...
صدای گریه بچهها اوج میگیرد.
حامد هم دیگر نمیتواند بخواند. نفس کم میآورد.
دو دستش را میگذارد روی صورتش و هایهای گریه میکند؛ مثل بچهها.
دیگر هیچکس چیزی نمیخواند، انگار آهنگ هقهق کردنشان موزونترین و سوزناکترین نوحه است.
راستش را بخواهید، هیچ چیز نمیتواند در یک بیابان بدون جانپناه و در مقابل یک لشگر وحشی و زخمخورده به داد آدم برسد؛ بجز همین اشکها و توسلها.
این اشکها قدرتشان از صدها موشک کورنت و تاو قدرتمندتر است.
نمیدانم چند دقیقه میگذرد که یک نفر دستش را میگذارد روی شانهام و زمزمه میکند:
- آقا سید!
با پشت دست، اشکهایم را پاک میکنم:
- بله؟
و سرم را کمی برمیگردانم. بشیر است و کنارش، کمیل هم ایستاده. نگرانی را در چشمان کمیل جوان میخوانم.
بشیر میگوید:
- پهپادها دوتا انتحاری شناسایی کردند. دارن میان سمتمون.
با شنیدن کلمه انتحاری از جا بلند میشوم. میگویم:
- چقدر فاصله دارن؟
- نیمکیلومتر.
داعشیها همینند. به بنبست که میخورند، بجای این که مردانه شکست را بپذیرند، از آخرین اهرم فشارشان یعنی انتحاری استفاده میکنند.
انتحاری یعنی: اگر من نباشم میخواهم سر به تن هیچکس نباشد!
رنگ کمیل پریده است و لبهایش خشکیده.
بشیر میگوید:
- فکر نکنم جای نگرانی باشه. بچههای مهندسی جلوی خاکریزها خندق زدن.
- خوبه. با این وجود آماده بشید که اگه لازم شد بزنیدش.
کمیل که سعی دارد لرزش صدایش را پنهان کند، میگوید:
- آقا... اگه انتحاری بیاد... همهمون...
نویسنده: فاطمه شکیبا
🌸🌸🌸🌸🌸
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸 💖 خط قرمز💖 قسمت 239 - آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره... صدای گریه بچ
🌸🌸🌸🌸🌸
💖 خط قرمز💖
قسمت 240
اجازه نمیدهم جملهاش را کامل کند:
- نترس. انشاءالله میزنیمش.
و دوربین دوچشمی را از بشیر میگیرم و خودم را میکشانم بالای خاکریز.
دو ماشین انتحاری را میبینم که دارد با سرعت وحشتناکی به سمتمان میتازند و از پشت سرشان خاک به آسمان میرود.
هدفش دقیقاً خاکریز ماست. با دیدن انتحاری، تصویر پایگاه چهارم و سیاوش میآید جلوی چشمم.
سیاوش اگر بود، الان یکی از موشکهای آرپیجی را برمیداشت و میدوید بالای خاکریز؛ بدون ترس.
حتماً اگر بود، انتحاری را در همین فاصله میزد؛ طوری که حتی پای انتحاری به خندق نرسد.
- چی شده؟
برمیگردم. حامد دارد اشکهایش را پاک میکند.
میگویم:
- هیچی. انتحاریه.
خودم هم تعجب میکنم از این که انقدر عادی درباره یک انتحاری حرف میزنم.
شاید چون یک بار با ترکش انتحاری زخمی شدهام، ترسم ریخته است.
بعضی چیزها همینطورند؛ از دور ترسناکتر هستند تا از نزدیک.
دوباره نگاهم روی کمیل جوان میماند. رنگش مثل گچ سفید شده.
حاج رسول به زور فرستادش که همراه من بیاید و هم وظیفه محافظت را انجام دهد، هم تجربه کسب کند.
با این وجود من بیشتر مراقب او هستم تا او مراقب من!
میگوید:
- نمیترسید آقا؟
- از دور ترسناکه. یه بار که بیاد میفهمی چیزی نیست.
حامد همان کاری را میکند که سیاوش اگر بود انجام میداد؛ یک موشک آرپیجی را روی لانچر میبندد و از خاکریز بالا میرود.
میخواهم جلویش را بگیرم؛ اما نمیتوانم.
نمیدانم چرا بیشتر برای حامد میترسم تا خودم.
انگار میترسم او را هم مانند کمیل از دست بدهم.
تا بخواهم به خودم بجنبم، صدای فریاد یا زهرای حامد در بیابان میپیچد و بعد از چند ثانیه، صدای انفجار.
یکی از انتحاریها را زده است.
دارد موشک بعدی را روی لانچر میبندد؛ اما دستم را روی دستش میگذارم و به انتحاری که حالا خیلی نزدیک است اشاره میکنم:
- ببینش!
نویسنده: فاطمه شکیبا
🌸🌸🌸🌸🌸
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره شروع شد..💔
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدام یک از انسانها با دینداری سطحی که دارند هلاک خواهند شد .
تحلیل جالب سخنان امام حسین علیهالسلام از زبان استاد ازغدی
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
1_2707869840.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
😍-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼
🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۷ تیر ۱۴۰۳
میلادی: Sunday - 07 July 2024
قمری: الأحد، 1 محرم 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹آغاز ماه محرم الحرام
🔹محاصره شعب ابیطالب
🔹غزوه ذات الرقاع، 4ه-ق
🔹حدیث معروف امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب
🔹جمع آوری اولین زکات در اسلام به دستور حضرت رسول
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا عاشورای حسینی
▪️24 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️34 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️49 روز تا اربعین حسینی
▪️57 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدلله_حسین
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
💠 @dastan9 💠
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
#پندانه
✍ انسانیت یعنی...
🔻روزی که بتونی
▫️با پولدارتر از خودت همنشینی کنی و معذب نشی؛
▫️با فقیرتر از خودت بشینی و خردش نکنی؛
▫️با باهوشتر از خودت باشی و همصحبت بشی؛
▫️با کمهوشتر از خودت باشی و مسخرهاش نکنی؛
▫️با عقاید و سلایق دیگران کاری نداشته باشی؛
▫️با زندگی شخصی بقیه کاری نداشته باشی؛
💢اونوقت میتونی بگی «انسانیت» داری.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم محرم است و سلام علیالحسین
این ذکر عالم است سلام علیالحسین
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «چهار ویژگی یاران امام زمان»
👤 استاد #پناهیان
🔸 ویژگی که باید منتظران براش تلاش کنن اینه که باید باهم متحد باشند و همکاریهاشون باهم زیاد باشه...
➖➖➖➖➖➖➖
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
.......................................................
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄