eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۰۲ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Friday - 22 May 2020 قمری: الجمعة، 28 رمضان 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه) - یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه) - یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا عید سعید فطر ▪️8 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️16 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️26 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️32 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣نماز شب همسرم زندگی مرا نجات داد... 🌼🍃دوماه از ازدواج من و همسرم نگذشته بود که اختلافات ما شروع شد، کم کم فهمیدیم که سلایق ما با هم خیلی تفاوت دارد، زندگی ما روز به روز بدتر و بدتر می شد تا جائیکه دیگر در هیچ جا با هم نبودیم، با هم برای یک جای مشترک تفاهم نداشتیم، من دیگر از زندگی با او دلزده شده بودم، مدتی گذشت و همسرم حامله شد، حاملگی او تأثیری در روابطمان نداشت حتی زمانیکه بچه بدنیا آمد ... 🌼🍃کم کم بچه دوم نیز به دنیا آمد و ما هنوز همان بودیم که بودیم ... دیگر اصلا هر چیزی که او می گفت من چیز دیگری می گفتم با هم همیشه دعواهای بی حساب داشتیم فقط همدیگر را به خاطر بچه ها تحمل می کردیم، از میان همه کارهایش تنها نماز خواندنش بود که به آن ایراد نمی گرفتم .. 😐به همین شیوه زندگی نامطلوب خود را ادامه دادیم تا پانزده سال از زندگیمان گذشت . 🌼🍃دوستی در محل کارم داشتم که از روابط من و همسرم با خبر بود و دختری را به من پیشنهاد داد واز من خواست با او حرف بزنم، و من نیز مدتی بود با او تلفنی حرف می زدم، منتظر هر چیزی بودم که زنم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم ... دعواهایمان شدید تر شد روزگار را به کامش تلخ کرده بودم و حتی بچه ها را کتک می زدم ... 🌼🍃تا اینکه چند شبی بود که برای نماز شب بیدار می شد و نماز می خواند .. یک شب صدای او را شنیدم که بعد از نمازش برای اصلاح من و زندگیمان دعا می کرد و می گریست ... یک لحظه به خود آمدم وخیلی متأثر شدم که من با خودم و زندگی ام و همسرم چه کرده ام، از خودم خجالت کشیدم، متوجه شدم که در طول این چند سال هرگز حتی یک بار جایی را که او بخواهد نرفته ام و هیچ چیزی را مطابق میل او انجام نداده ام. نشستم، چشمانم پر از اشک شد، چقدر با او بد بودم ... ❣سپس از جایم برخاستم و کنارش رفتم پیشانی او را بوسیدم و از او معذرت خواهی کردم ... 🌼🍃از آن موقع به بعد زندگی خوب ما شروع شد، هر جا که می گفت می رفتم و او هم همینطور، از هیچ یک ازحرفهای او سر باز نمی زدم و او نیز برای من چنین بود. ❣او دیگر فرشته زندگی من شد و بچه هایم بعد از چندها سال لذت آرامش در کنار پدر و مادر را درک کردند و همه اینها را مدیون نماز شب همسرم هستم. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
🚨 پشت پرده‌ی بازی فوتبال ایران و آمریکا در جام جهانی ۹۸ از زبان 💠 رهبر انقلاب: ايشان (حمید استیلی) كه بعداً پيش من آمد، گفتم به پاداش آن گل، پيشانى شما را می‏‌بوسم و بوسيدم. حقيقتش اين است كه آن شب نمی‌خواستم بازی را نگاه كنم؛ چون ديروقت بود و وقت خواب من بود؛ ليكن همين‏طور كه نشسته بودم، روشن كردم و ناگهان با گل ايشان مواجه شديم و ديگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازى را تماشا كردم! اما علّت اين كه من آن پيام را دادم: قبل از آن ديدار، شايد چند هفته و يا يك ماه و يا بيشتر رسانه‏‌هاى وابسته به امپراتورى رسانه‏‌اى خبرى روى اين بازى تبليغ می‌كردند كه اين بازى، بازى است! با اين كه همه می‌گويند فوتبال و ورزش، سياسى نيست، اما در آن موقع همه تبليغ می‌كردند كه اين يك بازى سياسى است! از اين كار، دو هدف مورد نظرشان بود: يكى مسأله‏‌ى تعامل ايرانى_آمريكايى در اين بازى بود و دوم اين كه پيش‏‌بينی‌هاى عمده، بخصوص از طرف خود آمريكاييها، ولو صريحاً هم اظهار نمی‌كردند، ولى از بياناتشان معلوم بود، اين بود كه ايران خواهد خورد؛ نه اين كه گل خواهد زد. و در يك موقعيت ويژه، رئيس‏ جمهور آمريكا هم می‌آمد و از موضع اقتدار و بزرگ‏‌منشى و بزرگوارى، يك پيام هم می‌داد كه بله، حالا گل را به شما زديم، اما بالاخره بياييد هم به هم بدهيم! بنابود آن شب پيام رئيس جمهور آمريكا از تلويزيون سراسرى پخش شود. اين گل و بعد دنباله‏‌ى بازى‌ای كه بچه‏‌هاى عزيزمان ادامه دادند، قضايا را صد و هشتاد درجه تغيير جهت داد و حقيقتاً مظهرى شد از وضعيت ملت ايران در مقابل آمريكا. اين كه من در آن پيام گفتم «مظهر» است، نمی‌خواستم بگويم كه اين آقا به خاطر جنبه‏‌ى سياسى گل‏‌ زده؛ نه، ايشان بازى فوتبال می‌كند، ماهر است، با تكنيك آشناست و گل را زده است. بنابراين، بحث اين نبود كه اين گل بخاطر مسأله‏‌ى سياسى زده شده؛ اما اين گل هويت سياسی‌اى را كه در دنيا به اين بازى داده بودند، بكلى به عكس خواست آنها عوض كرد و من از اين موقعيت حداكثر استفاده را كردم. البته آنها هم خيلى شدند و بعد هم همان عناصر امپراتورى خبرى دنيا گفتند كه فلانى فوتبال را سياسى كرد! نگفتند كه ما چند هفته است كه داريم خودمان اين بازى را سياسى می‌كنيم! ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
🌸🍃🌸🍃 در زمان پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه واله یک مردی بود که با مهمان بسیار میانه ی خوبی داشت و وعده ای نبود که برود خانه و کسی را همراه خودت نبرد و در سرسفره ی خود ننشاند. ولی از این امر همسر وی خسته شد که این چه کاری است ما همیشه مهمانداری این دفعه می روم و شکایت حال را به رسول خدا میکنم!!! آمد نزد پیامبر و ماجرا را عرض کرد!!! حضرت فرمودند: این بار که شوهرت مهمان آورد برو بالای بام خانه و نگاه کن و چون مهمان خواست که برود باز بالای بام خانه رفته و نگاه کن ببین چه میبینی؟؟؟ زن بنا به دستور پیامبر عمل کرد، چون مهمان رسید رفت بالا بام خود دید : به!!! هرچه نعمت و برکت و عافیت و خیر است به سمت خانه ی ما روان است. وچون مهمان خواست برود رفت دید: به!!! آنچه فقر و پریشانی و مریضی و گرفتاری است این مهمان همراه خود برد.... پس از این به بعد اگر همسر وی بدون مهمان می آمد خانه او را می فرستاد تا کسی را پیدا کند و در سر سفره ی خود بنشاند... هرچه مهمان از نظر اعتقادی و تقوا و ایمان برجسته تر باشد و مومن تر باشد ثواب و اجر مهماندار و میزبان بیشتر خواهد بود... ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫این جامعه لجنه!🚫 🎞️کلیپی کم نظیر از شهید مظلوم دکتر بهشتی ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه چهل و نهم *
3 دقیقه در قیامت.... 050.mp3
30.74M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاهم * ادامه ملکوت حیوانات * شرط بهشتی بودن * ماجرای همراه شدن ابوبصیر با امام صادق ع در حج * تکذیب‌کنندگان تقدیر الهی با کدام صورت حیوانی برانگیخته می‌شوند؟ * تفاوت انسان و حیوان * راه تحصیل علوم و فنون از نگاه جناب ملاصدرا * راه اصلاح رذائل اخلاقی چیست؟ * صورت برزخی منافق * مسخ باطنی * ملکوت فکر زنا * زنای اعضای بدن * پیامد ترک لذائذ شیطانی * از توبه نااُمید نشویم * به خیال توبه، مراقبه را فراموش نکنیم * امام معصوم، حواسش به ما هست ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۲ خرداد ۱۳۹۹
"پرداخت خُمس" 🔹 از وظایف ادای حقوق مالی امام زمان است از جمله خمس که از واجبات شرعی و از فروعات اسلام است و باید توجه داشت تصرّف در مالی که خمس آن داده نشده، جایز نیست و است. ❤️ امام صادق می‌فرمایند: شدیدترین و سخت‌ترین حالاتی که مردم در روز قیامت در آن به سر می‌برند، وقتی است که مستحقّین خمس برمی‌خیزند و می‌گویند: پروردگارا خمس ما چه شد؟ خمس ما را به ما ندادند.*۱ 🌸 امام زمان صراحتا فرموده اند: لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسی که از مال ما (خمس) درهمی را بدون اجازه ما بخورد... به درستی پیامبر فرمودند کسی که نسبت به خاندانم آنچه را خداوند حرام دانسته، حلال بشمارد، به زبان من و زبان هر پیامبری که دعایش مستجاب است، ملعون است.*۲ 📚 ۱. عوالی اللئالی ج۳ ص۱۲۷ ۲. کمال الدین ص۵۲۲؛ الاحتجاج ص۴۷۹ ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۰۳ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 23 May 2020 قمری: السبت، 29 رمضان 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا عید سعید فطر ▪️7 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️15 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️25 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️31 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
*🌹﷽🌹* ▪️▪️▪️▪️ *🔔تلنگر مهدوی* *✔تهذیب نفس، شرط درک خدمت امام زمان (عج)* ❤️آیت الله بهجت : 💐در تهران استاد روحانیی بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی یکی از طلاّب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. 🔆روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. 🍀و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. 🌷از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان (عج) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. 👌استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبینُ) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید: 🌼آقا فرمود: *لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم* 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸* *🌴الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌴* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
🌸🍃🌸🍃 قرآن کریم می‌فرماید، وقتی قیامت میشه، از همه‌ی نعمتهایی که خدا بهمون داده، سوال می‌کنند... ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ (تکاثر/۸) در آن روز از نعمتهایی که داشته‌اید سوال خواهید شد! طبق این آیه، روزِ قیامت از همه نعمتها سوال می‌کنند، که اونها رو چگونه، و در چه راهی صرف کردیم... قال رسول الله (ص): لا تَزُولُ قَدَما عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتّي يُسْألُ عَنْ أربَعٍ: ① عَنْ عُمْرِهِ فِيما أفْناهُ.. ② وَ عَنْ شَبابِهِ فِيما أبْلاهُ‌.. ③ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أيْنَ اِکتَسَبَهُ وَ فِيما أنْفَقَهُ.. ④ وَ عَنْ حُبِّنا أهْلَ الْبَيْتِ.. بنده‌ی خدا در قيامت، قدم از قدم بر نمی‌دارد، جز آنکه از چهار چيز سؤال می‌شود: 1️⃣از عمرِ او سؤال می‌شود، که چگونه و در چه راهی آن را از دست داده است. 2️⃣ از جوانیِ او می‌پرسند، که در چه راهی آن را به فرسودگی رسانده است. 3️⃣ از ثروتِ او می‌پرسند، که از چه راهی به دست آورده، و در چه راهی آن را خرج نموده است. 4️⃣ از محبّت و دوستیِ اهلبیت سؤال میشود. ۷ص۲۵۸ 🌺🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
💐 *بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم و نمي توانم بيايم.* *قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت و گفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد و مهمانش را هم بياورد.* *بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند، او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين، هر چه مي خورم تو هم بخور، تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن، و اگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.* *مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.* *وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولي مهمان رفت و در بالاي خاته نشست. مهمانان كم كم زياد شدند و هر كس مي آمد در كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند، بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد و مهمان به دم در.* *غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند، بعد از غذا ميوه آوردند، ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوي دسته طلايي از جيب خود در آورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.* *مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود و دسته اي از طلا داشت.* *مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا را ديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.* *برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد و گفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.* *قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟* *برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.* *پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پيش گم شده است.* *قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد، يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند.* *بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم، اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.* *برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما از بين برود.* *قاضي رو به بهلول كرد و گفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزاد كنم ؟* *بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول مي دهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.* *قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.* *برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد، به محض اينكه به خانه شان رسيدند، بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتياج به غذا دارد.* *مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است، گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.* *بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود. بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرد از شدت درد در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشين، اگر از توچيزي نخواستنددست به جييبت نبرچرا گوش نكردي هم خودت را به درد سر انداختي هم مرا فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت *بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد و گفت: اي خر، گوش كن،فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست؟بگو نه، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش ميگشتم تا آن را به صاحبش بر گردانم، ولي متاسفانه صاحبش را پيدا نميكردم ⭕️ @dastan9
۳ خرداد ۱۳۹۹
احیای شب عید.... امینی خواه .mp3
2.15M
💠 امام صادق عليه السلام: شب عيد فطر، شبى است كه اجير، مزد كامل خود را دريافت مىیکند. امام رضا عليه السلام: در شب عيد فطر، در دعا و شب‏ زنده‏ دارى بكوشيد. ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاهم * ادا
3 دقیقه در قیامت.... 051.mp3
35.99M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و یکم * نسبت نظام دنیا و نظام آخرت * آشنایی اجمالی با مباحث فلسفه صدرایی * عالم ماده، اثرگذاری و اثرپذیری * عالم آخرت، عالم بروز آثار است * دایره گسترده اثرگذاری و اثرپذیری * ملکوت زیبایی * اثر نگاه به نامحرم در زندگی انسان * مواظبت‌های قوه خیال * اثر کلمه "دوستت دارم" * از نفس خود چه می‌سازیم؟ * اثر گذاری زن در جامعه * روایت خاص حضرت عبدالعظیم از گریه های پیامبر بر برزخ زنانه ( نکته بسیار مهم: این روایت را لطفاً با توضیحات مطرح شده در این فایل گوش کنید) * پیشنهاد به نویسندگان: نگارش رمان در مورد زندگی برزخی ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۳ خرداد ۱۳۹۹
خدیا مرا به خودم وامگذار تصویرسازی زیبایی از سردار سلیمانی و انتشار دستخط معناداری از ایشان به مناسبت عید فطر 🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 🌺
۳ خرداد ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ خرداد ۱۳۹۹
"مراقبت از اعمال" 🔹 مومن باید مراقب باشد درجات و مقامات معنوی و نزدیکی او به آن حضرت کم نشود و به دوری تبدیل نشود و توجّهِ امام زمان را از دست ندهد. باید مراقب باشد تا در انجام تکالیف خود در قبال آن حضرت کوتاهی نداشته باشد. 🔸 بر اساس روایات اهل بیت، اعمال شیعه بر امام زمان عرضه می‌شود. مخصوصا هر دوشنبه، پنجشنبه و جمعه. به عبارتی دیگر، بر شیعه لازم است باشد عملی را مرتکب نشود که حینِ عرض اعمال، باعث شرمندگی اش نزد امام شود و آن امام را برنجاند. ❤️ امام صادق می‌فرمایند: اعمال در روز پنجشنبه بر رسول خدا، و ائمه عرضه می شود.*۱ امام زمان نیز می‌فرمایند: همانا بر احوال و اخبار شما آگاهیم و علم داریم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.*۲ 📚 ۱. نجم الثاقب باب۱۱ ۲. الاحتجاج ص۴۹۷ ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۴ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 24 May 2020 قمری: الأحد، 1 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹عید سعید فطر 🔹مرگ عمرو بن عاص، 43_41ه-ق 🔹جنگ قَرقَرة الکُدر، 2ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️14 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️24 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️30 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️40 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
═✧❁﷽❁✧═ 🔴 در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها. یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد. از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟ گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم. فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند. همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد» در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!» پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟» جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. » 📚زنان مرد آفرین تاریخ، ص5. 💐 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
. 💠حکایت💠 شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفت شخصی نزد آن دعا کننده آمد و گفت: آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟ این همه سوز و دعای بی اثر بس است. آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست. در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود: چه شده الله الله نمی گویی مگر از راز و نیاز پشیمان شده ای؟ آن شخص گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی شنوم، بنابراین ناامید شده ام. حضرت خضر فرمود: مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟ همین که الله الله می گویی معنایش این است که جذبه ای خدایی ، تو را خوانده و از جانب معشوق تو را به خود کشانده است. 💎نی، که آن الله تو، لبیک ماست 💎آن نیاز و سوز و دردت، پیک ماست. 💎ترس و عشق تو کمند لطف ماست 💎زیر هر یا رب تو لبیکهاست. پس از این معانی و هشدار، فهمید آن ندا از شیطان است و نباید ناامید از حق شد که این الله الله دلیل راه یابی و پذیرش به آن درگاه است. 🔸موجیم و وصل ما از خود بریدن است 🔸ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
داستانهای کوتاه و آموزنده
#قسمت_اول💐 *بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد
🌺 اگر این چاقو مال اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟* *بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.* *من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.* *اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند* *بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.* *صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.* *بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.* *قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟* *مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.* *قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.* *پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.* *قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟* *مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.* *من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند* *شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.* *برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.* *قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.* *مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.* *کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی* *چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی* *دادند دو گوش و یک زبان از آغاز* *یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی ⭕️ @dastan9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
داستانهای کوتاه و آموزنده
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و یکم
3 دقیقه در قیامت.... 52.mp3
38.82M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و دوم * ادامه کتاب داستان: باغ بهشت * مظلوم، مورد رحمت خدا * تفاوت مظلوم و منظلم * مظلوم شریک ظالم * حرف بسیار اشتباه: " فقیر بمانیم تا خدا کمکمان کند " * بی‌تقوایی و نداشتن فعالیت * جبران کردن خدا برای مظلوم و محروم * گفتگوی خدا با فقرا در قیامت * ورود به بهشت، بدون حساب * فقرا، واسطه فیض * همسایه بودن در عالم برزخ * روایت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) از اثرگذارترین عمل در بهشت * کسی که به رزق کم از خدا راضی شود، در مقابل خدا هم.... * نفاق خوب ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ HTTPS://GAP.IM/DASTAN9 🇮🇷 ⭕️ HTTPS://EITAA.COM/DASTAN9 🇮🇷
۴ خرداد ۱۳۹۹
هدایت شده از یازهرا
آیت الله بهجت میفرماید: تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان، می نشینی بگو یا صاحب الزمان، برمی خیزی بگو یاصاحب الزمان صبح که ازخواب بیدار میشوی مؤدب بایست، صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن وبگو آقا جان دستم به دامنت، خودت یاریم کن، شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو السلام علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب، شب و روز را به یاد محبوب سر کن. اگر اینطور شد شیطان دیگر در زندگی توجایگاهی نداره، دیگر نمی توانی گناه کنی، دیگرتمام وقت بیمه امام زمانی... وخود امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است که: درحیرت دوران غیبت فقط کسانی بردین خود ثابت می مانند که با روح یقین مباشر وبامولا و صاحب خود مأنوس باشند. 🍁اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفرج 🍁 💌حداقل برای یک☝️نفر به عشق آقا ارسال کنید ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۵ خرداد ۱۳۹۹
هدایت شده از یازهرا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۵ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Monday - 25 May 2020 قمری: الإثنين، 2 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️13 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️23 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️29 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️39 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
۵ خرداد ۱۳۹۹