eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆بهترين كارها رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) در شب معراج ، از درگاه خداوند پرسيد: بهترين اعمال ، چيست ؟. خداوند فرمود: ليس شى ء عندى افضل من التوكل على و الرضا بما قسمت : هيچ چيزى در نزد من بهتر از توكل بر من و خشنودى به آنچه قسمت كرده ام نيست . چنانكه در اين روايت تدبر كنيم در مى يابيم كه توكل به خدا، توأ م با كار و تلاش است چرا كه مى فرمايد بهترين كاره نه تنبلى و دست روى دست گذاردن و در ذهن خود به خدا توكل نمايد. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نوشته اى به خط سبز!  مردى از بزرگان جبل هر سال به زيارت مكه مشرف مى شد و هنگام برگشت در مدينه محضر امام صادق عليه السلام مى رسيد. يك بار قبل از تشرف به حج ، خدمت امام عليه السلام رسيد و ده هزار درهم به ايشان داد و گفت : - تقاضا دارم با اين مبلغ خانه اى برايم خريدارى نماييد. سپس به قصد زيارت مكه معظمه از محضر امام عليه السلام خارج شد. پس از انجام مراسم حج ، خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و حضرت او را در خانه خود جاى داد و نوشته اى به او مرحمت نمود و فرمود: - خانه اى در بهشت برايت خريدم كه حد اول آن به خانه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله وسلم ، حد دومش به خانه على عليه السلام ، حد سوم به خانه حسن مجتبى عليه السلام و حد چهارم آن به خانه حسين بن على عليه السلام متصل است . مرد كه اين سخن را از امام شنيد، قبول كرد. حضرت آن مبلغ را ميان فقرا و نيازمندان از فرزندان امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام تقسيم كردند و مرد جبلى به وطن خود بازگشت . چون مدتى گذشت ، آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده ، گفت : - من مى دانم آنچه امام صادق عليه السلام فرمود، حقيقت دارد. خواهش مى كنم اين نوشته را با من دفن كنيد! پس از مدت كوتاهى از دنيا رفت و بنابر وصيتش آن نوشته را با او دفن كردند. روز ديگر كه آمدند، ديدند مكتوبى با خط سبز روى قبر اوست كه در آن نوشته شده : به خدا سوگند! جعفر بن محمد به آنچه وعده داده بود وفا نمود! 📚بحارالانوار، ج 47، ص 134 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اگر پيش از ملاقات قائم (عج ) بميرم !  عبدالحميد واسطى نقل مى كند، به امام محمد باقر عليه السلام عرض ‍ كردم : به خدا قسم دكان هاى خود را به انتظار ظهور امام زمان (عج ) رها كرديم ، تا جايى كه اكنون چيزى نمانده از فقر و بيچارگى ، دست گدايى پيش مردم دراز كنيم ! فرمود: - اين عبدالحميد! آيا گمان مى كنى اگر كسى خود را وقف راه خدا كند، خداوند راه روزى را به روى او نمى گشايد؟ والله ! خداوند در رحمت خود را به روى او خواهد گشود. رحمت خدا بر كسى كه خود را در اختيار ما گذاشته و ما را و امر ما را زنده نگه مى دارد. عرض كردم : - اگر من پيش از آنكه به ملاقات قائم شما مشرف گردم ، بميرم ، چگونه خواهم بود؟ فرمود: - هر كدام از شما كه مى گويد: اگر قائم آل محمد (عج ) را ببينم به يارى او بر مى خيزم ، مانند كسى است كه در ركاب او شمشير بزند و كسى كه در ركاب وى شهيد گردد، مثل اين است كه دوبار شهيد شده است . (در روايت ديگرى نقل شده : مثل كسى است كه در ركاب او شمشير زند؛ بلكه مثل كسى است كه با وى شهيد شود.)(50) 📚بحار، ج 52، ص 126 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 ! 🌷در سال ۱۳۶۲ عملیات والفجرچهار منطقه پنجوین، بنده و مرحوم رضا سلم‌طوری در دیدگاه روبروی شهر سلیمانیه عراق مستقر بودیم و چون با توپخانه ارتش کار می‌کردیم یک بی‌سیمچی از طرف ارتش پیش ما مأمور بود. دیدگاه ما در محدوده گردان زهیر به فرماندهی شادروان محمدنیا بود و چون آن برادر ارتشی پیش ما بود و بنده و مرحوم سلم‌طوری با لباس خاکی و بدون ارم بودیم، زنده یاد مرحوم بهشتی به همراه مسئول تدارکات گردان زهیر، بنده و سلم‌طوری را ارتشی فرض کرده‌بودند و.... 🌷و حسابی از نظر تدارکات و... رسیدگی می‌کردند؛ تا این‌که یک روز با مرحوم محمدنیا در دیدگاه بودیم که این دو عزیز پیش ما آمدند و دیدند بنده با محمدنیا خیلی راحتم؛ پایین دیدگاه از ایشون می‌پرسند با بچه‌های ارتشی آشنا هستید که این‌قدر با هم راحتید؟ مرحوم محمدنیا هم گفته بود: بابا اين‌ها از بچه‌های تیپ و گردان ادواتند. در این لحظه مسئول تدارکات گردان پیش ما آمد و گفت هر چه را که تا الان نخوردید باید پس بدهید!! : رزمنده دلاور پاشا اوغلی از دیدبان‌های لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✾📚 @Dastan 📚✾
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 من برای خدا مهم هستم 🔻نظر من برای خدا مهمه! 🎥استاد پناهیان ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مامون و مرد دزد محمد بن سنان حكايت مى كند كه در خراسان نزد مولايم حضرت رضا عليه السلام بودم . ماءمون در آن زمان حضرت را معمولا در سمت راست خود مى نشاند. به ماءمون خبر دادند كه مردى دزدى كرده است . ماءمون دستور داد او را احضار كنند. چون حاضر شد، ماءمون او را در قيافه مرد پارسايى مشاهده كرد كه اثر سجده در پيشانى داشت . به او گفت : - واى بر اين ظاهر زيبا و بر اين كار زشت ! آيا با چنين آثار زهد و پارسايى كه از تو مى بينم تو را به دزدى نسبت مى دهند؟ مرد صوفى گفت : - من اين كار را از روى ناچارى كرده ام ، زيرا تو حق مرا از خمس و غنايم ، نپرداختى . ماءمون گفت : - تو در خمس و غنايم چه حقى دارى ؟ - خداى عزوجل خمس را به شش قسمت تقسيم كرد و فرمود: ((هر غنيمت كه به دست آوريد خمس آن براى خدا و پيغمبر او و ذوى القربى و يتيمان و بينوايان و درماندگان در سفر است .))(1) و همچنين غنيمت را به شش قسمت تقسيم كرد و فرمود: ((غنيمتى كه خدا از اهل قريه ها به پيغمبر خود ببخشد، براى خدا و پيغمبر او و ذوى القربى و يتيمان و بينوايان و درماندگان در سفر است ؛ براى آنكه غنيمت ، تنها در دست و حوزه توانگران شما به گردش ‍ نباشد.))(2) 👈طبق اين بيان ، اكنون كه در سفر مانده ام و بينوا و تهيدستم ، تو مرا از حقم محروم ساخته اى . ماءمون گفت : آيا من حكمى از احكام خدا و حدى از حدود الهى را ترك كنم ، با اين حرف هايى كه تو مى زنى ؟ مرد صوفى گفت : - اول به كار خود پرداز و خويش را پاك كن و آن گاه به تطهير ديگران همت گمار! نخست حد خدا را بر نفس خود جارى كن و آن گاه ديگران را حد بزن ! ماءمون ديگر نتوانست سخن بگويد، رو به حضرت رضا عليه السلام نمود و گفت : - در اين باره چه نظرى داريد؟ حضرت رضا عليه السلام فرمود: - اين مرد مى گويد تو هم دزدى كرده اى منهم دزدى كرده ام ! ماءمون از اين سخن سخت برآشفت و آن گاه به مرد دزد گفت : - به خدا قسم دست تو را خواهم بريد. مرد گفت : - آيا تو دست مرا قطع مى كنى در صورتى كه خود، بنده منى ؟! ماءمون گفت : - واى بر تو! من چگونه بنده تو هستم ؟! مرد گفت : - به جهت اينكه مادر تو از مال مسلمان خريدارى شده و تو بنده كليه مسلمانان مشرق و مغربى ، تا آن گاه كه تو را آزاد كنند، و من تو را آزاد نكرده ام . ديگر آنكه تو خمس را بلعيده اى ! بنابراين ، نه حق آل رسول را ادا كرده اى و نه حق مثل من و امثال مرا داده اى . همچنين شخص ناپاك نمى تواند ناپاك مثل خود را پاك سازد، بلكه سخصى پاك بايد آلوده اى را پاك نمايد و كسى كه خود حد بگردن دارد بر ديگرى حد نمى تواند بزند، مگر آنكه اول از خود شروع كند! مگر نشنيده اى كه خداى عزيز مى فرمايد: ((آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خويش را فراموش مى كنيد و حال آنكه كتاب خدا را تلاوت مى كنيد؟ آيا در اين كار فكر نمى كنيد.))(3) در اين هنگام ، ماءمون رو به حضرت رضا عليه السلام كرد و گفت : - صلاح شما درباره اين مرد چيست ؟ حضرت رضا عليه السلام اظهار داشتند: - خداى جل جلاله به محمد صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: ((فلله الحجه البالغه )) خداى را دليل رسايى هست كه نادان با نادانى مى فهمد و دانا بعلم خود درك مى كند، دنيا و آخرت بر پايه استوار است و اكنون اين مرد بر تو دليل آورده است . چون سخن به اينجا رسيد، ماءمون فرمان داد تا مرد صوفى را آزاد كنند. پس از آن ، مدتى در ميان مردم ظاهر نشد و در مورد حضرت رضا عليه السلام فكر مى كرد تا آنكه آن بزرگوار را مسموم ساخت و شهيد كرد.(4) 1- انفال / 41 2- حشر/ 7 3- بقره / 44 4- بحار، ج 49، ص 288 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عاقبت كسى كه حديث پيامبر صلى الله عليه وآله را مسخره كرد! امام زين العابدين عليه السلام فرمود: انسان نمى داند با مردم چه كند! اگر بعضى امور كه از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيده ايم به آنان بگوييم ممكن است مورد تمسخر قرار دهند، از طرفى طاقت هم نداريم اين حقايق را ناگفته بگذاريم ! ضمرة بن معبد گفت : - شما آنچه شنيده ايد بگوييد! فرمود: - مى دانيد وقتى دشمن خدا را در تابوت مى گذارند، و به گورستان مى برند، چه مى گويد؟ - خير! - به كسانى كه او را مى برند مى گويد: آيا نمى شنويد؟ از دشمن خدا به شما شكايت دارم كه مرا فريب داد و به اين روز سياه انداخت و نجاتم نداد. من شكايت دارم از دوستانى كه با من دوستى كردند و مرا خوار نمودند و از اولادى كه حمايتشان كردم ولى مرا ذليل كردند و از خانه اى كه ثروتم را در آبادى آن خرج كردم ولى سرانجام ، ديگران آنجا ساكن شدند. به من رحم كنيد! اين قدر عجله نكنيد! ضمرة گفت : - اگر بتواند به اين خوبى صحبت كند ممكن است حتى حركت كند و روى شانه حاملين بنشيند! امام عليه السلام فرمود: - خدايا! اگر ضمرة سخنان پيغمبر صلى الله عليه وآله را مسخره مى كند از او انتقام بگير! ضمرة چهل روز زنده بود و بعد فوت كرد. غلام وى كه در كنار جنازه اش ‍ بود، پس از مراسم دفن محضر امام زين العابدين عليه السلام رسيد و در كنار وى نشست . امام فرمود: - از كجا مى آيى ؟ عرض كرد: - از دفن ضمرة . وقتى كه خاك بر او ريختند صدايش را شنيدم كه كاملا آن صدا را در زمان زندگى اش مى شناختم . مى گفت : - واى بر تو ضمرة بن معبد! امروز هر دوستى كه داشتى خوارت كرد و عاقبت رهسپار جهنم شدى كه پناهگاه و خوابگاه ابدى توست . امام زين العابدين فرمود: - از خداوند عافيت مساءلت دارم ، زيرا سزاى كسى كه حديث پيغمبر صلى الله عليه وآله را مسخره كند، همين است . 📚بحار، ج 46، ص 142 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌟 دعا برای رفع ابتلائات مسلمان‌ها بعد از نماز ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸امروز هر کس نماز بخواند و برای رفع ابتلائات مسلمان‌ها بعد از نماز دعا نکند، معلوم می‌شود برای رفاه حال دنیای خود هم قاصر بلکه مقصر است، در امر آخرت که هیچ! «مَنْ أَصْبَحَ وَ لا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، فَلَیسَ بِمُسْلمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست». … 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢ •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈• اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوب ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹 با اینها یک زندگی راحت و روان و ▫️شیک و شاد برای خودت بساز: 🍃 هدف 🍃 امید 🍃 انتخاب عالی و مفید 🍃 پشتکار و برنامه ریزی 🍃 انضباط و اعتماد و 🍃 توکل بسیار به خداوند عزیز و مهربان ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾ســـــلام صبح شما بخیر ونیکی🌷🍃 الهـی در پناه پروردگار🌷🍃 امروزتون پر خیر و برکت حال دلتون خوب خوب🌷🍃 وجودتون سلامت امیدوارم روز 🌷🍃 بسیار خوبی داشته باشید🌷🍃 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔆دريا باش مردى پيش بايزيد بسطامى آمد و گفت: چرا هجرت نكنى و از شهرى به شهرى نروى تا خلق را فايده دهى و خود نيز پخته‏تر گردى كه گفته‏اند: بسيار سفر بايد تا پخته شود خامى - - صوفى نشود صافى تا در نكشد جامى بايزيد گفت: در اين شهر كه هستم، دوستى دارم كه ملازمت او را بر خود واجب كرده‏ام . به وى مشغولم و از او به ديگرى نمى‏پردازم .   آن مرد گفت: آب كه در يك جا بماند و جارى نگردد، در جايگاه خود بگندد.  بايزيد جواب داد: دريا باش تا هرگز نگندى . چنان كه رابعه را از زنان عارفه بود، كسى گفت: از خلوت بيرون آى تا شگفتى‏هاى خلقت بينى . رابعه گفت:  به خلوت در آى تا عجايب خالق بينى . 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى ✾📚 @Dastan 📚✾