🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#هنوز_نوبتش_نرسیده_بود....
🌷یک شب در محاصره دشمن قرار گرفتیم، هرچه مقاومت کردیم بیفایده بود، تمام بچهها شهید شدند، عراقیها درست بالای سرمان بودند، از کنار هر شهید یا مجروحی که میگذشتند یک تیر خلاص به سرش میزدند، آرام سرم را زیر پیکر شهداء بردم و تمام صورتم را با خون آنها آغشته کردم بهطوریکه فکر کنند تیر به سرم خورده و تمام کردهام.
🌷وقتی عراقیها به سراغم آمدند نفسم را در سینه حبس کردم. آنها کمی نگاه کردند و به گمان اینکه قبلاً تیر خلاص را زدهاند از کنارم گذشتند. عراقیها روی پیکر شهداء راه میرفتند و با تمسخر رجزخوانی میکردند. آن شب برای من شبی به یادماندنی بود و بالأخره با کمک دوستان نجات یافته و به بیمارستان انتقال پیدا کردیم.
#راوی: شهید معزز محمدرضا ریاحی
📚 ماهنامه "طراوت"، شماره ۸
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ بزرگداشت "محمد بن زکريای رازی"
🔹 محمد بن زکریای رازی، در سال ۲۵۱ قمری در شهر ری متولد شد. در جوانی به فراگیری علم کیمیا و شیمی پرداخت و در اثر دود ناشی از زرگری، چشم هایش وَرَم کرد. بعد از درمان چشمهایش، کیمیاگری را ترک کرد و در سن ۴۰ سالگی به تحصیل طب پرداخت.
🔻 شهرت او در میان همگان به حدی رسید که عَرَب ها به او طبیب المسلمین و جالینوس العَرَب می گفتند. وی بعدها به سرپرستی بیمارستان های معروف در بغداد و ری برگزیده شد.
🔸 کشف الکل از جمله نتایج تحقیقات او در کیمیا است. ۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در علوم طبیعی، ۱۷ کتاب در فلسفه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا و ده ها کتاب دیگر در علوم مختلف از او ذکر کردند.
▫️سرانجام این دانشمند بزرگ مسلمان در ۶۰ سالگی از دنیا رفت و در شهر ری مدفون شد. ۵ شهریور، سالروز تولد این پزشک مسلمان ایرانی، به عنوان روز بزرگداشت این شخصیت علمی نامگذاری شده است.
#تقویم_تاریخ
#5شهریور
#زکریای_رازی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆پاسخ به قلدر
سرهنگ مولوى (كه در همان زمان رژيم شاهنشاهى بر اثر حادثه هليكوپتر، معدوم شد) رئيس ساواك تهران بود، وى بسيار هتاك و بى رحم و قلدر بود، دژخيمان همين سرهنگ مولوى ، آن جنايت فراموش نشدنى مدرسه فيضيه قم را در نوروز سال 42 پديد آورند، حضرت امام در 13 خرداد همان سال در مدرسه فيضيه ، سخنرانى تاريخى و مهمى را ايراد فرمود، و درباره جناياتى كه رژيم در مدرسه فيضيه انجام داد پرده برداشت ، در اين سخنرانى وقتى كه مى خواستند از سرهنگ مولوى ، نام ببرند فرمود: آن مردك ، كه حال اسم او را نمى برم ، آنگاه كه دستور دادم گوش او را ببرند، نام او را مى برم .
دو روز بعد يعنى 15 خرداد 42 امام را دستگير كردند و در سلولى در پادگان عشرت آباد تهران زندانى نمودند.
مرحوم شهيد حاج آقا مصطفى از حضرت امام نقل مى كردند: در اين هنگام سرهنگ مولوى وارد شد و با همان ژست قلدر مآبانه خود و بطور مسخره آميز گفت : آقا! تازگى دستور نداده ايد كه گوش كسى را ببرند؟!.
او با اين سخن مى خواست نيش زهرى بزند و بخيالش ، روحيه امام را تضعيف نمايد.
ولى امام پس از چند لحظه سكوت ، سرشان را بلند كرده و با حالتى آرام و مطمئن در پاسخ مى فرمايند هنوز دير نشده است .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
نُعیم بن عِجلان انصاری
🔹 نُعيم بن عِجلان انصاری، از ياران امام حسين عليه السلام و یکی از شهداى کربلاست. وی اهل مدینه بود ولی بعدا ساکن کوفه شد. او از اصحاب پیامبر و امام علی صلوات الله علیهما بود.
🔸 در جنگ صفین در حمایت از امام علی ع و در رکاب ایشان جنگید. او به همراه دو برادرش در شجاعت و در سرودن شعر ، زبانزد همه بودند.
♻️ در زمان قیام امام حسین ع، نعیم ۷۰ سال سن داشت. او پس از خروج امام به سلام کوفه، از کوفه خارج شد و خود را به امام رساند. در این مدت پیوسته همراه امام بود تا این که در حمله نخست روز عاشورا به فیض شهادت رسید.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#نُعیم_بن_عِجلان
#بصیرت
✾📚 @Dastan 📚✾
اول بپرید و بال را در بین راه برای خود بسازید... 🦋
✾📚 @Dastan 📚✾
🖤 غبار کربلا مانع آتش
🖤فاضل کامل سید الواعظین مرحوم سید محمود امامی اصفهانی (رحمة اللّه علیه ) نقل نموده اند:
یکی از خلفای بنی مروان اولاد دار نمی شد به مقتضای عقیده فاسد خود نذر کرد که اگر خدا پسری به او بدهد، او را بر سر راه زوّارهای حضرت سیدالشهدأ علیه السلام بفرستد، و آنها را به قتل برساند.
اتفاقا بعد از مدّتی خداوند پسری به او عطاء می نماید، تا اینکه بزرگ میشود و به او وصیت می کند که باید بروی سر راه زوّارهای حسین علیه السلام و آنها را به قتل برسانی.
پسر شبی در خواب دید قیامت است و ملائکه غلاض و شداد جمعی را می برند بسوی جهنّم، تا یک شخص را آوردند بکشند بسوی آتش، رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به ملائک فرمود: اگر چه این مرد گناه کار است لیکن شما نمی توانید او را به جهنّم ببرید زیرا روزی به زمین کربلا می گذشت غباری از آن زمین بر بدن او نشسته است.
عرض کردند: غبار را از او می شوئیم، حضرت فرمود: غبار را میشوئید امّا چشم او که به بقعه و بارگاه فرزندم حسین علیه السلام افتاده نمی شود که بشوئید.
پس ملائکه عذاب او را رها کردند و ملائکه رحمت آمدند و او را به بهشت بردند. آن پسر از خواب بیدار شد و از قصد فاسد خود بر گشت و توبه نمود و فورا به زیارت آن حضرت رفت و زوار را حرمت و نوازش می کرد.
📚پی نوشت:
ثمرات الحیوة . کرامات الحسینیه ج 1 ص 202.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی به داشتههایت نیز فکر کن!
داشتههای هر کس هرچند اندک،
گاهی دلخوشی به بار میآورد 🏖️
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ايرانى خوش صدا
ابوعمره كه معروف به زاذان بود، عجمى و ايرانى بود و از ياران مخصوص اميرمؤ منان على (علیهالسلام ) گرديد.
سعد خفاف مى گويد: شنيدم زاذان با صداى بسيار خوب و غمگين ، قرآن مى خواند (با اينكه عجمى است ) به او گفتم : تو آيات قرآن را خيلى خوب مى خوانى ، از چه كسى آموخته اى ؟
لبخندى زد و گفت : روزى اميرمؤمنان على (علیه السلام ) از كنار من عبور كرد، من شعر مى خواندم و صورت عالى داشتم ، به گونه اى كه آنحضرت از صداى من تعجب كرد و فرمود: اى زاذان چرا قرآن نمى خوانى ؟!.
عرض كردم : قرائت قرآن را نمى دانم جز آن مقدارى كه در نماز بر من واجب است .
آنحضرت به من نزديك شد، و در گوشم سخنى فرمود كه نفهميدم چه بود، سپس فرمود دهانت را باز كن ، دهانم را گشودم ، آب دهانش را به دهانم ماليد، سوگند به خدا قدمى از حضورش برنداشتم كه در هماندم دريافتم همه قرآن را به طور كامل حفظ هستم ، و پس از اين جريان ، به هيچكس نيازى (در ياد گرفتن قرآن ) پيدا نكردم .
سعد مى گويد: اين قصه را براى امام باقر (ع ) نقل كردم ، فرمود: زاذان راست مى گويد، اميرمؤمنان على (ع ) براى زاذان به اسم اعظم خد دعا كرد، كه چنين دعائى ردخور ندارد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
وسایل نظامی من از قبیل لباس و غیره را بعد از شهادتم کسی که از خانواده به منطقه میرود استفاده کند در غیر این صورت به مراکز سپاه تحویل دهید که استفاده شود و مقدار پولی که هست برای کفن و دفن که انشاالله لازم نمیشود چون آرزویم این است که در صحنه نبرد تکه تکه شوم تا در روز قیامت در پیش سالار شهیدان اباعبدالله و سایر شهدا سرافکنده نباشم. وسایل شخصی اگر احتیاج نبود و نخواستید استفاده کنید بدهید به مستمندان. درضمن درمراسم عزاداری از حضرت زهرا (س) و ذریه بیبی روضه خوانده شود علت هم مشخص است که بنده حقیر از داشتن مادر و پدر محروم بودم.
«قسمتی از وصیت نامه شهید سرافراز حاج محسن دین شعاری»
✾📚 @Dastan 📚✾