eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆عمل براى آخرت نه دنيا! هنگامى كه حضرت موسى (علیه السلام ) براى نجات خود از شر فرعونيان ، از مصر به سوى مدين هجرت كرد، در بيرون مدين ديد، چوپانان براى گوسفندان خود از چاه ، آب مى كشند، و دو دختر در كنار ايستاده اند و منتظر خلوت شدن سر چاه هستند، تا آنگاه كنار چاه بيايند و براى گوسفندان خود، آب از چاه بكشند. موسى (ع ) به سوى آنها شتافت و آنها را كمك كرد، آنها دختران شعيب پيغمبر بودند، آن روز زودتر نزد پدر رفتند و جريان كمك مخلصانه جوان غريبى را به او خبر دادند. شعيب (ع ) يكى از دخترانش را نزد آن جوان غريب فرستاد تا او را دعوت به خانه اش كند. آن دختر نزد موسى (ع ) آمد و گفت : ((پدرم شما را به خانه خود دعوت كرد تا پاداش زحمات شما را بپردازد)). موسى (ع ) اين دعوت را اجابت كرد و به خانه شعيب (ع ) آمد. هنگامى كه موسى (ع ) نزد شعيب (ع ) آمد، شعيب كنار سفره شام نشسته بود و مى خواست غذا بخورد، وقتى كه چشمش به آن جوان غريب (موسى )افتاد گفت : ((بنشين و از اين غذا بخور)) (تا آن هنگام ، شعيب ، موسى را نمى شناخت ). موسى (ع ) گفت : اعوذ باللّه : پناه مى برم به خدا. شعيب گفت : چرا اين جمله را گفتى ، مگر گرسنه نيستى ؟ موسى گفت : چرا، گرسنه هستم ، ولى ترس آن دارم كه اين غذا عوض ‍ كمكى كه به دخترانت كردم ، قرار داده شود، ولى ما از خاندانى هستيم كه هيچ چيزى از عمل آخرت را به سراسر زمين كه پر از طلا باشد، نمى فروشيم . شعيب گفت : ((اى جوان ، نه به خدا سوگند، غرض من معاوضه دنيوى نيست ، بلكه عادت و روش من و پدرانم اين است كه ما مقدم مهمان را گرامى مى داريم و غذا به ديگران مى دهيم )). آنگاه موسى (ع ) كنار سفره نشست و از غذا خورد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆رنج امام خمينى از متحجرين مقدس مآب امام خمينى (قدّس سرّه ) در آن هنگام كه به نجف اشرف تبعيد بود و در حدود پانزده سال در آنجا بودند، از گروههاى مختلف ، رنجهاى فراوان ديدند (گاهى از قاسطين (طاغوتها) و گاهى از ناكثين (ليبرالهاى وابسته ) و گاهى از مارقين كه همچون خوارج زمان حضرت على (علیه السلام ) در لباس مذهب ، آن بزرگوار را رنج مى دادند و سد راه گسترش نهضت او مى شدند). از جمله : امام خمينى (ره ) به عنوان طرح حكومت اسلامى ، مساءله ولايت فقيه و حكومت اسلامى را در جلسات درس خود به بحث و بررسى كشيدند و بعد كتاب شريف ((حكومت اسلامى و ولايت فقيه )) را نوشتند. افرادى از مقدس مآبها و روحانى نماهاى مرموز به خانه امام مى آمدند و با خواهش و تقاضا، به عنوان اينكه مى خواهيم كتاب حكومت اسلامى را در بغداد و بصره و ساير بلاد منتشر كنيم ، آن كتابها را مى گرفتند و مى بردند. بعد معلوم شد در شهرهاى بغداد و بصره و...از آن كتابها خبرى نيست ، و آن دوست نماهاى كوردل آن كتابها را مى بردند به چاههاى نجف يا در ميان شط فرات مى ريختند تا به دين وسيله جلو افكار امام را بگيرند خبائث و بد جنسى را ببينيد تا كجا؟ آنگاه متوجه مى شويد كه امام خمينى (ره ) حدود پانزده سال در چه محيطى زندگى كرد، ولى همانند كوه در برابر آنها استوار ماند و سرانجام پيروز شد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆جلودارى الاغ ! شخصى در بستر مرگ بود، دستور داد همه بستگان و دوستانش كنار بسترش بيايند تا او از همه آنها حلاليت بطلبد، اين كار انجام شد، و در آخر گفت : شتر سوارى مرا نيز بياورند تا از او حلاليت بطلبم ، شترش را آوردند، او دست بر گردن و صورت شتر كشيد و گفت : من مدتها بر تو سوار مى شدم ، تو براى من زحمت فراوان كشيدى ، اگر در اين مدت از من آزار و زحمتى ديدى و در علوفه تو كوتاهى كردم ، مرا ببخش و حلال كن . شتر گفت : هر چه آزار و بدى به من كردى همه را بخشيدم ، مگر اين گناه را كه گاهى افسار مرا به پالان الاغى مى بستى و خودت سوار بر الاغ مى شدى و مرا به دنبال الاغ مى بردى ، و مردم نگاه مى كردند و مى ديدند كه جلودار من الاغى شده است ، من هرگز اين گناه تو را نمى بخشيدم ، تو چرا هتك احترام من نمودى و الاغى را بر من مقدم داشتى ، مگر نمى دانستى كه مقدم داشتن نادان و ابله بر بزرگ و دانا، جنايتى نابخشودنى است ! ✾📚 @Dastan 📚✾
اومدم بگم همیشه یه چیزهایی برای اعصاب خوردی هست. تو برای فکر کردن انتخابشون نکن ✾📚 @Dastan 📚✾
✅ امامزاده واجب التعظیم محمد بن احمد بن موسی مبرقع (سلام الله علیه) 🔸 ابواحمد موسی بن محمد (موسی مبرقع) فرزند امام جواد (علیه‌السّلام) و برادر تنی امام هادی (علیه‌السّلام) است و مادر بزرگوارش سمانه مغربیه است.ایشان در زمان شهادت پدر بزرگوارش حدود پنج سال داشت. 🔻 موسی مبرقع جد سادات رضوی است. او در مدینه سرپرست اولاد و اموال پدرش بود. مدتی به دستور متوکل عباسی در سامراء تحت مراقبت حکومت بود، مدتی هم در کوفه زندگی کرد و سپس به شهر قم مهاجرت نمود و تا آخر عمر آنجا بود. 🔺سال ۲۴۴ هجری، متوکل عباسی، به علت وحشت از موقعیت موسی مبرقع، او را هم همچون امام هادی ع از مدینه به بغداد احضار کرد و در سامراء قرار داد تا تحت نظر باشد. ♦️ ایشان سال۲۵۶ق به قم وارد شد و ابتدا دائما روی صورت خود برقع (روپوش) می‌انداخت تا چهره ایشان شناخته نشود (با به خاطر اینکه شمایل بسیار زیبایی داشت، برای اینکه مردم در کوچه به وی نگاه نکنند) 🔹 ایشان در ۲۲ ربیع الثانی سال ۲۹۶ در ۸۲ سالگی در قم وفات یافت و پس از تشییع در محله‌ای که بعدها "چهل اختران" نام گرفت، دفن شد. در آنجا چهل تن از بستگان و اولاد موسى مبرقع دفن شده اند. ✾📚 @Dastan 📚✾
14-rahmat1.mp3
8.55M
💞مهربانی خدا و داستان حضرت موسی(علیهالسلام)/ 🔹حجت‌الاسلام عالی
📌 وفات آیت الله سید روح الله خاتمی 🔹 آیت‌الله خاتمی در آبان ۱۲۸۵ در اردکان، متولد شد. او از ابتدای کودکی در مکتب به تحصیل پرداخت و تا حدود سیزده سالگی عربی و فارسی و بعضی از مقدمات را نزد استادان اردکان و پدر بزرگوارش آموخت. 🔸 وی سپس جهت ادامه تحصیل به اصفهان سفر کرد و ۱۲ سال در اصفهان از وجود عالمانی فرزانه در فقه و اصول، حکمت و اخلاق استفاده کرد و سپس به اردکان بازگشت و تا پایان عمر در آن شهر به امورات دینی و اجتماعی مردم پرداخت. 🔹 ایشان در طول ۸ سال دفاع مقدس، بارها به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت نمودند و از کمک‌های مادی و معنوی خود به سربازان اسلام دریغ نکردند. آیت‌الله خاتمی پس از شهادت شهید محراب آیت‌الله محمدعلی صدوقی به امامت جمعه یزد منصوب شد. 🔸 امام خمینی درباره ایشان فرموده‌اند: «برادر عزیزم خاتمی زنده دل، چهره تابناک مبارزات خستگی ناپذیر روحانیت روشن ضمیر، در دهه‌های اخیر این مرز و بوم بود». 🔻آیت‌الله خاتمی در سن ۸۵ سالگی در ۵ آبان سال ۱۳۶۷ دیده از جهان فرو بست. پیکر ایشان پس از تشییع باشکوه در شهر یزد، به زادگاهش اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
32.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ طیرا ابابیل ¨˜ˆ”°¹~•-.„¸ 💯وقت انتقام است... بسم الله ... بزن بر صف لشکر 🎵اثری حماسی از گروه سرود ضحی نسخه تلویزیونی 👇 https://my.uupload.ir/dl/yoOp6QNJ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت نهم 📚 موضوع: شکر خدا در پیروزی‌ها 📖تفسیر آیه ۱ تا ۳ سوره مبارکه حشر 🗓۱۳۹۷/۱۲/۲۳ ✾📚 @Dastan 📚✾
یه دعا شنیدم خیلی قشنگ بود الهی هروقت خسته‌ای خدا بغلت کنه ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
💠جشنواره پاییزی شیکترین ملزومات حجاب😍 🧕محجبه ایُ کانال حجاب درسانُ نداری؟ اینجا خیلیا ساعتها برا خرید عبا و چادر تو صفن!😳 🇮🇷منم قبلا کلی پولِ ملزومات میدادم ولی از وقتی اینجام با کمترین هزینه استایلمُ کامل میکنم ب جرعت در تولید بی رقیبن👇😎 https://eitaa.com/joinchat/223346877C929d3d2345 📣 فقط بجُنب از جنسای جدید جانمونی مفته مفت بدووو💯🥳☝️ 🛍فروش حضوری 🛵و باضمانت تعویض
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا : آرامش نابت و عطر مهربانیت را همچون برگریزان پاییز آرام و بی‌صدا بر سرزمین قلب دوستان و عزیزانم ببار و امروزشان را به طراوت و پاکی باران پاییزی قرار بده"آمین"🙏 🍁🧡بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🧡 🍁🍂الهی به امید تو.. ‌‌‌✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🔆خير دنيا و آخرت شخصى براى امام حسين (علیه السلام ) نامه اى فرستاد و در ضمن آن نامه نوشت : اى آقاى من خير دنيا و آخرت چيست ، آن را به من بياموز. @ امام حسين (ع ) در پاسخ نامه او نوشت : بنام خداوند بخشنده مهربان اما بعد: ((كسى كه خواستار خشنودى خدا باشد هر چند موجب ناخشنودى مردم گردد، خداوند رابطه او را با مردم ، سامان مى دهد، و كسى كه خشنودى مردم را در آنجا كه موجب خشم خدا است ، طلب كند، خداوند او را به مردم واگذار مى كند. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼 🌼ﺍﻗﺘﺪﺍﺀ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﺍﻥ ﮔﻮﻳﺎﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﮔﻮﻳﺎﻥ ✍ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺁیت ﺍلله آقا ﺷﻴﺦ ﺟﻮﺍﺩ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﻫﻤﺪﺍﻧﻰ (ﺭﻩ) ﻣﻰ‌ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺭﻭﺯﻯ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﺭِ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪﻡ. ﺩﻳﺪﻡ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻯ ﻋﺎﻣﻰ ﻭ ﻋﺎﺩّﻯ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺻﻒ ﺍﺯ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ، ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺻﻒ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ، ﺧﻮﺩ ﺍﺑﺪﺍً ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺍﻃّﻠﺎﻋﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻣﻦ ﻣﻰ‌ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺫﺍﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ : ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻯ ﻭﺍﺟﺐ ﻳﻮﻣﻴّﻪ ﺧﻮﺩ، ﺍﺫﺍﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯﻯ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﺩﻭ ﻭﺻﻒ ﺍﺯ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﺪ یک ﺻﻒ ﺍﺯ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻰ‌ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺯﺍﻯ ﺁﻥ ﻓﻴﻤﺎﺑﻴﻦ ﻣﺸﺮﻕ ﻭ ﻣﻐﺮﺏ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ. 🌴ﺁﺭﻯ! ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﻣﻠﻜﻮﺗﻰ ﺍﺫﺍﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﺫﺍﻥ ﮔﻮﻳﺎﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﮔﻮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻄّﻠﻊ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ. 📚 ﻣﻌﺎﺩﺷﻨﺎﺳﻰ جلد ۷، صفحه ۲۵۸   ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆گفتگوى امام حسن (علیه السلام ) با دوست خود امام حسن مجتبى دوستى شوخ طبع داشت ، او پس از مدتى غيبت ، روزى به محضر امام حسن (ع ) آمد، حضرت به او فرمود: حالت چطور است ؟ دوست : اى پسر رسول خدا، روزگار خود را مى گذرانم بر خلاف آنچه خودم مى خواهم و بر خلاف آنچه خدا مى خواهد و بر خلاف آنچه شيطان مى خواهد!! امام حسن (ع ) خنديد و به او فرمود: سخن خود را توضيح بده . دوست : سخنم بر اين اساس است كه : خدا مى خواهد از او اطاعت كنم و هرگز مصيبت نكنم ، و من چنين نيستم ، شيطان مى خواهد معصيت كنم و هرگز از او اطاعت نكنم ، و من چنين نيستم گاهى اطاعت خدا مى كنم و گاهى نمى كنم . و من خودم دوست دارم كه هرگز نميرم ، ولى چنين نيست (چرا كه سرانجام مى ميرم ). در اين هنگام يكى از حاضران بر خاست و به امام حسن (ع ) عرض كرد: ((اى پسر رسول خدا! چرا ما مرگ را نمى پسنديم ، و آن براى ما ناخوش آيند است ؟ امام حسن (علیه السلام ) فرمود: زيرا شما آخرت خود را ويران كرده ايد و دنياى خود را آباد نموده ايد، از اين رو براى شما گوارا نيست كه از آبادى به ويرانى سفر كنيد 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 شهادت طلبه بسیجی شهید آرمان علی وردی 🔸 آرمان در ۱۳ تیر ۱۳۸۰ در تهران به دنیا آمد. او در رشته مهندسی عمران در دانشگاه آزاد پذیرفته شد. به‌گفته پدرش او پس از گذشت یک سال از تحصیل، به دلیل علاقه به دروس‌ حوزه، از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه علمیه شد. 🔹 وی در حالیکه تحصیلات حوزوی را در مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی در تهران در پایه سوم می‌گذراند، بسیجی یگان امام رضا(ع) سپاه محمد رسول‌الله تهران هم بود. شرکت در اردوهای جهادی از دیگر فعالیت‌های او عنوان شده است. 🔸 شهید آرمان در ۴ آبان سال ۱۴۰۱ش در شهرک اکباتانِ تهران، در جریان ناآرامی‌ها از سوی اغتشاشگران ربوده شد و پس از شکنجه های فراوان و ضرب و شتم با ضربات چاقو و سنگ در کنار خیابان رها شد. او را به بیمارستان بقیةالله منتقل کردند ولی به دلیل شدت خون‌ریزی در ۶ آبان ۱۴۰۱ش در ۲۱ سالگی به شهادت رسید. 🔹 آیت الله سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، شهید آرمان را از پاک‌ترین جوانان خواند که با شکنجه و تحریک و آموزش رسانه‌های غربی به شهادت رسید. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ....!! 🌷سوار بر موتورهایمان به راه افتادیم. حاج همّت و میرافضلی جلو می‌رفتند و من پشت سرشان. دو_سه متری با هم فاصله داشتیم. جایی که حاجی می‌خواست برود پایین جاده بود. برای رفتن به آن‌جا می‌بایست از پایین پد می‌رفتیم روی جادّه. این کار باعث می‌شد که شتاب دور موتور کم شود. عراقی‌ها هم روی آن نقطه دید کامل داشتند و درست به موازات نقطه مرکزی پد، تانکی را مستقر کرده بودند و هر وقت ماشین یا موتوری از آن‌جا رد می‌شد، تیر مستقیم شلّیک می‌کردند. 🌷موتور حاج همت کشید بالا تا برود روی پد، من که پشت سر آن‌ها بودم، گفتم: «حاجی این‌جا رو گاز بده.» حاجی گاز را بست به موتور که یک آن، گلوله‌ای شلّیک و منفجر شد. دود غلیظی بین من و موتور حاج همّت ایجاد شده بود. بر اثر موج انفجار، به گوشه‌ای پرتاب شدم و تا چند لحظه گیج و منگ بودم. 🌷دود و گرد و غبار که خوابید، موتوری را دیدم که در سمت چپ جاده، افتاده بود و دو جنازه هم روی زمین بود. تازه یادم افتاد که موتور حاج همّت و میرافضلی جلوی من حرکت می‌کرد. به سمت جنازه‌ها رفتم. اوّلی را که با صورت روی زمین افتاده بود، برگرداندم، تمام بدنش سالم بود، فقط صورت نداشت و دست چپ؛ موج انفجار صورتش را برده بود. اصلاً قابل شناسایی نبود. به سراغ دومی رفتم. نمی‌توانستم باور کنم، میرافضلی بود. عرق سرد بر پیشانیم نشست. 🌹خاطره اى به یاد سردار خيبر شهيد محمدابراهيم همت و سردار شهید سید حمید میرافضلی معروف به سيد پا برهنه : رزمنده دلاور مهدی شفازند ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خانومی که به خاطر مادر شوهرش، می خواست بچش رو سقط کنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت دهم 📚 موضوع: ایمان به وعده‌های الهی 📖تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه احزاب 🗓۱۳۹۷/۱۲/۲۳ ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
💬 شکست ناپذیری در برابر دشمنان به ویژه یهودیان؛ وعده ای از آیه ۱۱۱ سوره آل عمران لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِن يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ دشمنان، به‌ویژه یهودی‌ها، هرگز نمی‌توانند به شما ضربۀ کاری بزنند؛ ولی کمی دردسر برایتان درست می‌کنند. اگر هم با شما بجنگند، فوری پا به فرار می‌گذارند. هیچ وقت هم رنگ پیروزی را نمی‌بینند! https://eitaa.com/jaarchi 📣 گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا
📌 وفات فقیه ملا احمد نراقی 🔹 ملا احمد نراقی در سال ۱۱۸۵ ق در کاشان متولد شد. دروس مقدمات و عالی را در محضر پدر تحصیل نمود. سالها بعد به نجف و کربلا هجرت کرد و از دروس علمای آنجا بهره برد. او در علوم مختلف به مراتب عالی رسید. پس از رحلت پدر، مدیریت حوزه کاشان را بر دوش گرفت و به حوزه کاشان و روحانیت شیعه رونق بیشتری بخشید. 🔻 حدود سال ۱۲۱۳ ق، جنگ‌ های ایران و روس به وقوع پیوست. در این هنگام فقهای شیعه اعلام جهاد کردند. وی علاوه بر صدور حکم جهاد، همراه سایر علما از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جنگ حرکت کرد. با حضور خود در مناطق مختلف، مردم را بر ضد اشغالگران، بسیج و روشنگری نمود. 🔸 از مسائل مهمی‌ ‌که او را از سایر فقها متمایز می‌‌ سازد، بحث وی پیرامون «ولایت فقیه» است که او این موضوع را به طور مستدل و جامع در کتاب «عوائد الایام» مطرح کرد. او با تلاش فقیهانه، «ولایت فقیه» را از لابلای متون دینی بیرون کشید و به شکل یک اصل و مبنا به جامعه اسلامی ‌‌تحویل داد. ▫️ در سال‌ های ۱۲۴۵ و ۱۲۴۴ ق بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام مرگ کشیده بود. او هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فرو بست. پیکرش در نجف در کنار پدرش به خاک سپرده شد. اغلب محققان، تاریخ رحلت وی را ۲۳ ربیع الثانی ۱۲۴۴ قمری نوشتند. ✾📚 @Dastan 📚✾
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ 🔴برای هرکاری با خدا معامله کن ✍من مریض بودم، فلانی عیادتم نیومد! من زنگ زدم احوالش رو پرسیدم، اما اون نه! ارزش کادوشون خیلی کمتر از کادویی بود که من براشون گرفته بودم! پدرم به رحمت خدا رفت، یه زنگ نزدن، لااقل یه تسلیت خشک و خالی بگن! و... همه‌ اینا یعنی شما در حالِ معامله‌ مهربانی هستید و طرف معامله‌ شما هم، انسان‌های دیگرند! به همین دلیل توقع جبران دارید و اگر این توقع برآورده نشه، معامله‌تون رو قطع می‌کنید! بهتره بدونید؛ مهربانی با توقع جبران، نه تنها به شخصیت شما اعتبار نمی‌ده بلکه مانعِ بزرگی در خودسازی شما و حرکتتون به‌سمت کمالات انسانی می‌شه. بزرگان می‌گویند: از هیچ‌کس توقع نداشته باش. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نعره بسيار وحشتناك از يك جنازه محدّث خبير مرحوم حاج شيخ عبّاس قمّى صاحب مفاتيح الجنان (متوفى 1359 ه‍ ق ) از علماى مخلص و ربّانى بود، و توفيقات سرشارى در ارشاد مردم با بيان و قلم نصيبش شد، و در صداقت و تقواى او همگان اتفاق دارند، افراد موثق از ايشان نقل كردند كه گفت : من در نجف اشرف براى زيارت اهل قبور به وادى السّلام )) رفتم ، همين كه وارد وادى السّلام شدم ناگهان صدا و نعره بسيار شديد شترى به گوشم رسيد، با خود گفتم لابد مى خواهند آن شتر را داغ كنند كه چنين نعره مى كشد، به طورى كه صداى او سراسر وادى السّلام را متزلزل كرده است ، تصميم گرفتم براى نجات آن شتر بينوا همّت كنم و با سرعت به آن سمتى كه آن صدا از آن سمت مى آمد حركت كردم وقتى كه نزديك شدم ، ديدم شترى در كار نيست ، بلكه جمعى جنازه اى را حركت مى دهند و اين صداى وحشتناك از آن جنازه بلند است ، عجيب اينكه افرادى كه متصدى دفن آن جنازه بودند، اصلا از آن چيزى نمى شنيدند و با كمال خونسردى و آرامش ‍ مشغول تشييع جنازه بودند. اين يك گوشه اى از عالم برزخ بود كه پرده آن براى مرحوم محدّث قمى برداشته شده بود، و قطعا صاحب آن جنازه انسان مجرم و ستمگرى بوده كه عذابهاى الهى را در عالم برزخ مى ديده و نعره مى كشيده است . آرى گاهى مردان صالحى مانند محدّث قمى (رحمت خدا بر او باد) بر اثر مراقبت نفس و اجتناب از هواهاى نفسانى به چنان مقامات عالى مى رسند كه عذاب برزخى مجرمان را احساس مى كنند. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆تواضع على (علیه السلام ) در پيشگاه خدا امام على بسيار صدقه مى داد، و به مستمندان كمك مالى مى كرد، شخصى به آنحضرت عرض كرد كم تصدق الا تمسك : ((چقدر زياد صدقه مى دهى ، آيا چيزى براى خود نگه نمى دارى ؟)) امام على (ع ) در پاسخ فرمود: آرى به خدا سوگند، اگر بدانم كه خداوند انجام يك واجب (و انجام يك وظيفه ) را قبول مى كند، از زياده روى در انفاق خوددارى مى كردم ، ولى نمى دانم كه آيا اين كارهاى من مورد قبول خداوند هست يا نه ؟ (چون نمى دانم ، آنقدر مى دهم تا بلكه يكى از آنها قبول گردد). به اين ترتيب امام على (ع ) با كمال تواضع ، به قبولى اعمال توجه داشت ، يعنى كيفت را مورد توجه قرار مى داد نه زيادى و كميت را، و از اين رهگذر مى آموزيم كه بايد كارهايمان را بااخلاص و شرائط قبولى ، انجام دهيم تا در پيشگاه خدا قبول گردد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾