eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 برنامه محفل انس با قرآن 🌺 🌼 #صهبای_نور 🌼 ❇️ تلاوت مجلسی و حافظ کل قرآن ❇️ بیان تفسیر و نکات اخلاقی و بصیرتی ❇️ مسابقات جذاب عمو روحانی ❇️ غرفه مشاوره خانواده و احکام ❇️ اجرای مدیحه سرایی، تواشیح و سرود ❇️ روایتگری دفاع مقدس ❇️ غرفه کتاب، خطاطی ❇️ عرضه محصولات فرهنگی، اهدای جوایز و... 💠 مجتمع : شهـــــید محلاتی (ره) 💠 مــورخ : شنــــبه 11 اردیبهشت ┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅┄ ⚜️ موکب آل علیـــــهم السلام ⚜️ گروه جهــــادی صهبای نور ⚜️ گروه جهادی شاهدروشنگر 🆔 https://eitaa.com/joinchat/524812349C89d3e94ff5 👆🏻بازگشت به لیست مجتمع ها👆🏻
‍ :‌ استاد اخلاق و معرفت و دانشمند متواضع ، استاد نیا نقل می کنند از زبان جعفری و او از زبان ، که: در شهر خوی حدود 200 سال پیش ماهرخ و وجیهه و مومنه‌ای زندگی می‌کرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند. عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق می‌ترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت. عاقبت به فردی به نام متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او می‌ترسیدند. علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور. این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید. مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد. خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا ندارم این بانو را تحویل کسی دهم . برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد. مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه می‌کنی؟ علی باباخان گفت: از روزی که را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در که به من سپرده بودی کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیده‌ام و اینجا خانه‌ای اجاره کرده‌ام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان خوی. ❖زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک✨ ❖ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد✨ ❀اللهم اهدنا الصراط المستقیم❀ •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 کرونا محصول کدام گناه نو ظهور است؟ امام عوالم هستی، حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: «کُلَّما اَحدَثَ العِبادُ مِنَ الذُّنوُبِ ما لَم یَکُونُوا یَعمَلُونَ، اَحدَثَ اللهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ ما لَم یَکوُنوا یَعرِفُونَ» «هرگاه بندگان، گناهان تازه‌ای را پدید آورند که قبلاً مرتکب نمی‌شدند، خداوند هم بلای تازه‌ای برای آنان پیش می‌آورد که قبلاً نمی‌شناختند.» 📗الکافي ج 2، ص 275 📗الوافي ج 5، ص 1007 📗بحار‌الأنوار، ج 70، ص 343 📗وسائل الشیعة، ج 15، ص 304 ✍شرح حدیث: این سخن، از کلمات شگفت و حکمت‌های ناب حضرت رضا علیه‌السلام است. گناهان نوظهور و تازه، سبب پیدایش بلاهای جدید و بی سابقه می‌شود. این چیزی است که به چشم خویش می‌بینیم. در گذشته، گناهان عبارت بود از قتل، سرقت، دروغ، گران فروشی، ظلم، فریب؛ اما امروز، هم این گناهان شکل‌ها و شیوه‌های جدید و مدرن پیدا کرده است، هم گناهان بی سابقه‌ای در جامعه‌ی بشری رواج یافته است. گناهانی که از طریق ماهواره و اینترنت و گوشی‌های همراه و تکنیک‌های نو صورت می‌گیرد، شگفت است در پی آن، گرفتاری‌ها و بحران‌های جدیدی هم دامنگیر بشریت می‌شود. در گذشته اگر وبا، سرطان بود؛ امروز، ایدز، افسردگی، پوچ گرایی، بی هویتی و بیماری‌های ناشناخته‌ و مرموزی چون کرونا و بلاهای نو وجود دارد. دریغ بر بشر که این چنین جدا شد از خدا؛ اگر بشر ز رهنمود آیه ها نمی‌گریخت؛ اگر که راه خویش را از آسمان نمی‌بُرید؛ این چنین به خاک تیره عبث نمی‌نشست؛ و این چنین تهی از خویشتن نبود؛ بشر کنون به جرم دوری از خدا چنین جریمه می‌دهد.... •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام علی علیه السلام: مَن رَجاكَ فَلا تُخَيِّب أمَلَهُ کسی را که به تو امید دارد، ناامید نکن غررالحکم حدیث 422 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه چیز انسان را شاد می‌کند #نخست دوست خوب و مهربان #دوم طبیعت است به‌خصوص گل‌ها و گیاهان #سوم، خندیدن است هر سه به آسانی و مجانی در دسترس شما هستند. از زندگی لذت ببرید #صبحتون_شاد #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚میروم به آخیه این اصطلاح در مواردی به کار می‌رود که شخص متکبر و قدرتمندی به منظور تایید حرف خود از دیگران نظر می‌خواهد ولی طاقت شنیدن نظر مخالف یاانتقاد را ندارد. پادشاهی شعری ساخت و به ملک‌الشعراء دربار خویش داد تا بخواند. شاعر گفت این شعر متوسط است و در خور پادشاه نیست. ملک برآشفت و امر کرد او را به آخیه بستند. (آخیه ریسمانی است که استران را به آن می‌بندند. یا میخ طویله) بعد از چند روز با شفاعت دیگران او را آزاد کردند و مجددا به دربار آوردند. پادشاه دوباره شعر دیگری که سروده بود به وی داد تا بخواند. ملک‌الشعراء پس از خواندن بدون اینکه چیزی بگوید اقدام به خروج از قصر کرد. ملک پرسید کجا میروی. وی پاسخ داد "میروم به آخیه". شاه با دلقک همی شطرنج باخت مات کردش زود خشم شه بتاخت گفت "شه‌شه" و آن شه کبرآورش یک یک از شطرنج می‌زد بر سرش که بگیر اینک شهت ای قلتبان صبر کرد آن دلقک و گفت الامان دست دیگر باختن فرمود میر او چنان لرزان که عور از زمهریر باخت دست دیگر و شه مات شد وقت "شه‌شه" گفتن و میقات شد بر جهید آن دلقک و در کنج رفت شش نمد بر خود فکند از بیم تفت زیر بالشها و زیر شش نمد خفت پنهان تا ز زخم شه رهد گفت شه هی هی چه کردی چیست این گفت "شه‌شه" "شه‌شه" ای شاه گزین کی توان حق گفت جز زیر لحاف با تو ای خشم‌آور آتش‌سجاف •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از دبیرخانه کانون های خدمت رضوی شهرستان نطنز
هدایت شده از دبیرخانه کانون های خدمت رضوی شهرستان نطنز
‌ 📚حکایت مشهدی غفار پیرمردی به نام مشهدی غفار ،حدود صد و بیست سال پیش ، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان شهر خوی،سالها بود ڪه اذان می گفت. پسر جوانے داشت ڪه به پدرش می گفت: ای پدر صدای من از تو سوزناڪ تر و دلنشین تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره رفته و اذان بگویم. پدر پیر مےگفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست . من مےترسم از آن بالا سقوط ڪنے ،مےخواهم همیشه زنده بمانے و اذان بگویے. بگذار تو جوان هستے عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو. از پسر اصرار بود و از پدر انڪار. روزی نزدیڪ ظهر پدر پسر خود بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را ڪنترل مےڪرد. دید پسرش هنگام اذان گاهے چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر مےڪند. وقتی پایین آمد مشهدی غفار به پسر جوانش گفت: فرزندم من می دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست، می دانم دلنشین تر از صدای من است. و هیچ پدری نیست بر ڪمالات و هنر فرزندش فخر نڪند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانے چون تو نیست و برای تو خیلے زود است. آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی دهد، نفسے ڪشته و پیر مے خواهد ڪه رام موذن باشد . تو جوانے و نفست هنوز سرکش است و طغیان گر، برای تو زود است این بالا رفتن. به پایین مناره ڪفایت ڪن، و بدان همیشه همه بالا رفتن ها به سوی خدا نیست. چه بسا شیطان در بالاها ڪمین تو ڪرده است ڪه در پایین اگر باشے ڪاری با تو ندارد. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔵 اهمیت ارتباط صمیمانه پدر و دختر بسیاری از زنان موفق در دوره کودکی و نوجوانی، پدرانی داشته‌اند که استعداد و احساسات مربوط به جذابیت و دوست‌داشتنی بودن را در آن‌ها پرورش داده‌اند. در واقع، این زنان در طول زمان شکل‌گیری شخصیت، به طور مستمر از جانب پدران‌شان مورد احترام بوده و هیچ‌گاه به خاطر زن بودن، ضعیف شمرده نشده‌اند. دخترانی که در سن بلوغ رابطه بهتری با پدران‌شان دارند، بدون شک در تحصیل و دوست‌یابی موفق‌تر بوده و متعاقب آن، رابطه زناشویی بهتری نیز با همسران‌شان خواهند داشت. به عبارتی، حاکمیت بهداشت روان در خانواده می‌تواند دخترانی نیرومند را تربیت کند که همگام با قوانین خانه، شرایط اجتماعی و چارچوب‌های آن را درک کرده و بدون این‌که تسلیم هیجانات عاطفی شوند، مسیر موفقیت را طی می‌کنند. از این‌رو، پدر نقش بسزایی در شکل‌گیری شخصیت زنی دارد که خود و اطرافیانش او را موفق می‌دانند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد: در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.! قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم می‌گذشتند... ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم، خطرناك بود به مسجد رفتم و فكر می‌كردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی! گفتم: اما من كه خطایی‌انجام‌ندادم گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد! اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند... •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ⚡️زیبا و پند آموز⚡️ ✍پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟ جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!! گر تو ان پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی الله باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃﷽🍃🌸 ✍ هواپیما گاهی هواپیما برای فرود آمدن به طرف فرودگاه میاد ولی به خلبان پیغام میدن به علت شلوغ بودن و فرود هواپیماهای زیادی در فرودگاه،🛬🛬فعلاً فرود اومدن ممکن نیست❌ ✈ هم، ملائکه بر قلب ما نازل میشن، ولی اگر جای خالی برای فرود اومدن پیدا نکنند ممکنه برگردند 😱😓 📣📣 پس قلب خودت رو از هر چی غیر خداست (محبت دنیا، نامحرم، ماشین، پست و مقام ، پول و حب معروفیت و مشهوریت و ..) خالی کن تا نور خدا و ملائکه بر قلب تو نازل بشه. 🔻امام صادق(ع) فرمودند: 💢الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه 👈قلب، حرم خداوند است پس در حرم او غیر او را ساکن نکن. 📚بحارالأنوار، ج‏25 •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 اعمال شب‌های قدر 🔻 اعمال مشترک ▫️ غسل ▫️ دو رکعت نماز، در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ . ▫️ احیا داشتن (بیدار ماندن و عبادت کردن) . ▫️ صد رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) ▫️ خواندن دعای «اَللهمَّ اِنّی اَمسیتُ لَکَ عَبداً...» ▫️ قرائت دعای جوشن کبیر ▫️ زیارت امام حسین(ع) ▫️ قرآن به سر گرفتن و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن 💢 شب نوزدهم ▫️ صد بار ذکر «اَستَغفِرُاللهَ رَبّی و اَتوبُ اِلیهِ» ▫️ صد بار ذکر «اَلّلهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرِالمُؤمِنینَ» ▫️ دعای: «اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ...» 💢 شب بیست و یکم ▫️ خواندن دعاهایی که مربوط به دهه آخر ماه رمضان است. ▫️ دعای: یا مُولِجَ اللَّیلِ فِی النَّهارِ... 💢 شب بیست و سوم ▫️ خواندن دعاهایی که مربوط به دهه آخر ماه رمضان است. ▫️ خواندن سوره‌های عنکبوت، روم و دُخان ▫️ هزار مرتبه خواندن سوره قدر ▫️ خواندن دعاهای جوشن کبیر، مکارم الاخلاق و افتتاح ▫️ غسلی در ابتدای شب و غسلی در انتهای آن ▫️ دعای: اَللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی وَ أَوْسِعْ لِی فِی رِزْقِی... ▫️ دعای: اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ فِیمَا تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ... ▫️ دعای: یا بَاطِنا فِی ظُهُورِهِ وَ یا ظَاهِرا فِی بُطُونِهِ ... ▫️ خواندن دعای سلامتی امام زمان(عج). #شب_قدر #ماه_مبارك_رمضان #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام: آن كه دور انديش باشد، احتياط كند مَن أخَذَ بالحَزمِ اسْتَظْهَرَ غررالحكم حدیث 7913 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
همه چیز دنیا فانیست هرقدر هم بگردی تکیه گاهی همیشگی ومحکم تر از خدا نخواهی یافت کلید خانه ی دلت را به دست او بده و دلت رابه حضورش قُرص کن تا هیچ کمبودی تو را ازهم نپاشد... #سلام #صبحتون_شاد #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
داستانی بسیار زیبا مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! !! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است . •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴السلام علیک یا ولی الله اشهد انّک انت اول مظلوم، و اول من غصب حقه صبرت و احتسبت حتی اتاک الیقین تاریخ انسانیّت، مظلومی چون امام امیرمؤمنان علی علیه السلام به خود ندیده است، اگر شرائط و اوضاع زندگانی امام امیرمؤمنان علی علیه السلام را همانگونه که بوده بررسی کنیم، این حقیقت برای همه مجسم خواهد شد. 🆔https://eitaa.com/alavigorgani
🔹 در جمع کسی را نصیحت نکنیم 🔸به هرچیزی نخندیم و به هر قیمتی جمع را نخندانیم! 🔹 بدون اجازه کسی از او فیلم و عکس نگیریم. 🔸میزان درآمد و حقوق دیگران به ما ربطی ندارد 🔹 خودمان را صاحب نظر ندانیم و تا به کسی رسیدم در موردش اظهار نظر نکنیم 🔸 لهجه دیگران را مسخره نکنیم. 🔹 بعد از بیرون آمدن از خانه کسی شروع به عیب جویی نکنیم 🔸دوست‌هایمان را مقابل دیگران ضایع نکنیم. 🔹از ماشین آشغال را داخل خیابان پرت نکنیم!!!! 🔸 از چت خصوصی اسکرین نگیریم 🔹 در ماشین به پشت صندلی جلویی فشار نیاوریم 🔸 از چشمی درب خانه مان رفت و آمد همسایه ها را چک نکنیم. 🔹 اگر کسی برایمان کادو خرید سریع قیمت آن را در نیاوریم. 🔸 به خاطر 1 دقیقه پیاده روی دوبل پارک نکنیم. 🔹 رعایت نکردن قوانین رانندگی نشانه زرنگی ما نیست. •✾📚 @Dastan 📚✾•